نقل قول نوشته اصلی توسط khh
سلام.
به نظر من عقل و احساس از هم جدا نیستن.و یک احساس بلند مدت حکایت از تفاهم و توافق و سنخیت عجیبی بین 2 نفر داره! من فکر می کنم اگر شما به درجه ای رسیدید که می تونید تصمیم بگیرید و همه مسئولیتها و عواقب حاصل از اون تصمیم را هم خودتون به عهده بگیرید و در انتخابتون آگاهانه عمل کردید(پیشنهاد می کنم از جلسات مشاوره برای اطمینان از این موضوع کمک بگیرید.چون کسب اطمینان از درستی تصمیمتان خیلی مهمتر از نظر دیگران غیر متخصص هست!)بهتره که با اعتماد به نفس و استقلال بیشتر خودتون سکان زندگیتون رو به دست بگیرید و البته با نشان دادن توانمندی فکری و عملی تون به والدینتون آنها را از خودتان مطمئن کنید تا به تصمیم شما احترام بذارن.
به نظرم توصیه های صحیح و مناسبی که به اقای حسام داشتید اینجا و در مورد خودتون هم کاملا صادقه .
این خیلی خوبه که شما می تونین منطقی به موضوع نگاه کنید . فقط روی یک نکته تاکید می کنم:
انتخاب و هزینه های آن که خودتون به خوبی بهش اشاره کردین . بویژه اینکه نحوه ی مدیریت خودتون و روابطتون با دیگران اعم از فردی که دوستش دارین ، خانواده خودتون ، خانواده ایشون و سایرین در هر صورتی یعنی چه موفق به این ازدواج بشین و چه نشین در به حداقل رسوندن آسیب ها و صدمات برای همه ی شما نقش قطعی و تعیین کننده داره ...

اینکه ما صاحب استقلال رای باشیم و مسئولیت پذیر فوق العاده ست اما این هم خیلی مهمه که بدونیم داشتن استقلال رای به این معنی نیست که همیشه حق با ماست و یا همه چیز باید مطابق نظر ما پیش بره و یا اینکه اگر چیزی خلاف نظر ما پیش رفت ما ضعیف هستیم ...

شاخصه های موفقیت (در هر امری) خیلی ظریف و به هم پیوسته هستند.


موفق باشید و سلامت.
یا حق