به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: ترس از طلاق

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 فروردین 91 [ 21:55]
    تاریخ عضویت
    1388-10-28
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    2,704
    سطح
    31
    Points: 2,704, Level: 31
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ترس از طلاق

    سلام به دوستای خوبم
    من مشکلم اینه که خیلی از طلاق می ترسم و همسرم این موضوع رو فهمیده و به خاطر کوچکترین مساله ای بحث طلاق را پیش می کشد
    آیا بهتر نیست من وقتی همسرم بحث طلاق را پیش می کشد پیشنهادش را قبول کنم
    یا این کار اشتباه است
    متشکر می شم اگه راهنمایی بفرمایید

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: ترس از طلاق

    باز هم سوال مبهم....
    دوست خوبم جواب اين سوال بستگي دارد به مشكل شما و همسرتان....مشكلتان در حدي هست كه بتوان به طلاق فكر كرد؟يا دعواها معمول زن و شوهري؟؟؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید parnian1 تشکرکرده است .

    parnian1 (دوشنبه 28 دی 88)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 دی 89 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1388-9-01
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    3,711
    سطح
    38
    Points: 3,711, Level: 38
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    167

    تشکرشده 165 در 92 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ترس از طلاق

    سلام

    به تالار همدردی خوش آمدید

    مگر مشکل جدی با همسرتون دارید که از طلاق میترسید؟
    اگر همونطوری که خودتون میگین مسئله مهمی بینتون نیست لازم نیست که به این حرف ها زیاد اعتنا کنید.

    اگر میشه بیشتر درباره این مسئله توضیح بدید تا موضوع روشن تر بشه.

  5. کاربر روبرو از پست مفید محمدصالح تشکرکرده است .

    محمدصالح (دوشنبه 28 دی 88)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 فروردین 91 [ 21:55]
    تاریخ عضویت
    1388-10-28
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    2,704
    سطح
    31
    Points: 2,704, Level: 31
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ترس از طلاق

    مرسی از دوستان خوبم
    مشکل من دعواهای معمول زن و شوهر و همان بحث های معمول و دعواهای خواهر شوهر و مادر شوهر است
    ولی همسرم تا مشکلی پیش می اد سریع بحث طلاق رو مطرح می کنه
    اصلا در ظاهر ادمی نیست که به زندگی متعهد باشه باطنش رو نمی دونم ولی من برعکس بی نهایت به زندگی ام متعهد ام و احساس مسولئیت می کنم
    اگه اقایون راهنمایی کنند یه دنیا ممنون می شم که یه مرد در چه زمانی بحث طلاق رو مطرح می کنه و چقدر روی تصمیمش مصره و چه اهدافی می تونه داشته باشه

    اگه دوستان اجازه بدن یه بحث روانشناسی باشه تا ریشه های این مشکل به صورت کلی مشخص بشه
    دلایل ترس از طلاق و راه های برطرف شدن اون
    دلایل مطرح شدن راه کار طلاق

  7. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: ترس از طلاق

    اناهیتا سلام
    به تالار خوش اومدی
    ترسی رو که شما می گویید
    عدم مسئولیت پذیری که شوهر شما داره
    تعهدی که شما نسبت به زندگی دارید
    همه و همه دارای عللی هست
    به نظر من عدم خودباوری
    در زیر راهنمایی مدیر همدردی را می آورم که نقطه ضعف هایی رو بیان نموده اند که باعث همون ترس از طلاق شده است
    در ضمن در مورد مهارت های ارتباطی و عزت نفس مقالات بسیاری در تالار هست
    حتما مطالعه کن
    و بعد روی خودت کار کن
    البته نقل قول زیر مخاطبش شما نیستید
    کسی است که پر از ترس های موهوم بود و اکنون رها گردیده است
    بد نیست مطالعه ای داشته باشید
    جا دارد در گام نخست به ضعفهايي از شما اشاره كنم كه اگر آنها را بشناسيد، مي توانيد زندگي خود را به بهترين صورت بازسازي كنيد.

    الف) توهم ترس، يا ترس از ترس

    شايد مهمترين مشكلي كه شما را به اين جا كشانده است و احساس خفگي برايتان آورده است. همين توهم ترس هست.
    زندگي كه شما تعريف كرده ايد،‌نشان مي دهد شما هر گونه رنجي را هم داشتيد و هم پذيرفته ايد. اما وقتي مي خواهيد تصميمي بگيريد شما تصور يك ترس موهوم را داريد كه در آينده برايتان پيش بيايد. لذا از تصميم گيري اجتناب مي كنيد يا تصميم هاي مهم زندگيتان را به ديگران تفويض مي كنيد و اين طفره رفتن از تصميم گيري خود ريشه اصلي بسياري از اين نگراني ها و مشكلات هست.
    مثال: شما چرا با اينكه در ابتداي خواستگاري خواهان اين آقا نبوديد، ولي نهايتا به او بله گفتيد؟!
    شما در شرح حالتون بحث مادرتون را پيش كشيده ايد و خود را منفعل و مانند خميري در دستان مادر ، خاله و .... توصيف كرده ايد. يعني دلايلي آورده ايد كه نشان دهد شما تصميم گيرنده نبوده ايد.
    اين مشكل امروز شما هم هست. آن زمان ترس از تصميم گيري داشتيد،‌اكنون هم داريد. اين ترس موهوم يكي از قفلهايي هست كه نمي گذارد شما از منابع انرژيتون درست استفاده كنيد.

    ب ) عدم جسارت،‌ عدم قاطعيت، و داشتن وابستگي
    مكمل ترس موهوم شما از آينده و تصميماتتون،‌ ترس از نه گفتن هست. شما هر كجا فشار مي بينيد تسليم شدن را مي پذيريد، به خودتان فرصت استفاده از پتانسيل هاي خودتون را نمي دهيد. شما نمي خواهيد هيچ ريسكي بكنيد. نمي خواهيد هيچ هزينه اي بكنيد.و اين منجر مي شود در موقعيتي قرار بگيريد كه مجبور مي شويد صد چندان هزينه كنيد.

    ج)‌ بي مهارتي و دلسوزي ها و حمايت هاي افراطي
    قاعده فلسفي وجود دارد كه:
    هر چيزي كه از اعتدال خارج شود به ضد خود تبديل مي شود.
    همچنين :

    حمايت هاي افراطي درماندگي مي آموزد.

    وقتي شما به صورت افراطي مسئوليت زندگي ،‌و نقش و وظايف همسرتان را خودتان قبول مي كنيد و مابقي آنرا به دوش پدرتان مي اندازيد،‌ يعني به اين شوهر نيازي نداريد. يعني عملا او را حذف كرده ايد.
    از ابتدا اين شوهر وظايفش حذف شده. و خانواده شما، و خانواده ايشون و شخص شما جايگزين شده ايد.

    د) احساس محوري و تمركز بر هيجانات به هنگام مشكل
    شما به جاي استفاده از منطق خودتان بر اساس هيجانات عمل مي كنيد. لذا در بسياري اوقات شما يك تعارض اساسي بين منطق و احساست داري. كه عليرغم فهم جواب صحيح مسئله نمي خواهي از احساست دست بكشي.
    و البته احساس در كوتاه مدت ارضاء مي شود اما نتيجه در دراز مدت رنج آفرين است.

    هـ)‌ فرار از تصميم گيري

    همه ضعفهاي چهار گانه فوق خودش را به صورت بارز در فرار از تصميم گيري و انتخاب در شما بروز پيدا كرده است.
    شما حاضر به پرداخته هزينه تصميم گيري هايتان نيستيد،‌لذا اصولا تصميم نمي گيريد. اما اشتباه مي كنيد،‌همين تصميم نگرفتن خودش بدترين تصميم گيري در مورد زندگي هست.

    فرار از انتخاب و تصميم گيري= واگذار كردن سرنوشت خودمان به تصميم گيري ديگران


    شما مي دانيد اگر بخواهيد تصميم به ادامه بگيريد هزينه دارد. اگر بخواهيد جدا شويد هزينه دارد،‌اگر بخواهيد تصميم به تغيير زندگي بگيريد هزينه دارد. .....
    اما ترس از پرداخت هزينه داريد. خود را كم سرمايه مي دانيد. ترس داريد و مستاصل.


    چهارم:
    شما به جاي اينكه ضعفهاي خود را در زندگي علاج كنيد تا بدينوسيله زندگي را بازسازي كنيد. به ضعفهاي خود دامن زده ايد و اين فرد كه زمينه بي مسئوليتي،‌تنوع طلبي و فرار از مشكلات زندگي را داشته است را آزاد كرديد.
    و از همه بدتر با عذرخواهي هاي بي مورد او را جسورتر كرده ايد. در واقع انرژي هاي شما در جهت بد مورد استفاده قرار گرفته است.

    نكته مهم:
    چرا بنده اين همه روي ضعفها و توانايي هاي شما تاكيد مي كنم و حرفي از همسرتون به ميان نمي آورم؟
    چون مي خواهم بداني كه مرغك پر و بال بسته اي نيستي كه اسير قفس باشي. فرد مستاصل و مجبوري نيستي كه كليد خوشبختي و بدبختي ات دست كسي باشد. فرد ناتواني نيستي كه نياز به دستگيري داشته باشي. شما بايد به خويشتن خود رجوع كنيد و منابع دروني خودت را آزاد كني.
    كليد زندگي به دست شماست.
    شما آنقدر مختار هستيد كه مي توانيد به اين زندگي پايان دهيد، به اين زندگي به همين منوال ادامه دهيد، يا حتي بدون ترس تصميم به تغيير زندگي و بازسازي آن بكنيد.
    اشاره من به توان و قدرت شما و منابع انرژيتان از يك طرف و ضعفهاي شما از طرف ديگر به اين منظور انجام مي گيرد كه بدانيد براي تصميم گيري اين فقط و فقط شما هستيد كه مي توانيد اقدام كنيد و زندگيتان را بهبود بخشيد.
    به جاي خواندن مرثيه براي خود، لازم است به خود فرصت بر طرف كردن ضعفهايتان را بدهيد تا فضاي رواني سالم جهت تصميم گيري شما فراهم گردد.
    باز هم تکرار می کنم توصیه های بالا مربوط به شما و مشکل شما نیست
    ولی عاملی در شما هست که شما رو به ترس های موهوم سوق می دهد
    علل این ترس را شناسایی کنید
    در نقل قول بالا علل ترس ناتوانی در امر تصمیم گیری و پرداخت هزینه تصمیم گیری بوده است

  8. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    بالهای صداقت (شنبه 03 بهمن 88)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: ترس از طلاق

    ok...سكوت ميكنيم شما به بحث علمي بپردازي....
    موفق باشي...

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 11:14]
    تاریخ عضویت
    1388-5-20
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    3,634
    سطح
    37
    Points: 3,634, Level: 37
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ترس از طلاق

    سلام عزیزم
    ببین عزیزم همه زن و شوهرها با هم بحث و مشاجره دارن و دعوا می کنن ولی باید دنبال راهی باشی تا شوهرت دیگه حرفی از طلاق نزنه نباید میذاشتی کار به اینجا بکشه که شوهرت کلمه طلاق رو به زبون بیاره.باید هم ترس از طلاق داشته باشی شما مشکل حادی با شوهرت نداری و به خاطر دیگران (خواهرشوهر یا مادر شوهر) دعوا راه میافته.
    دیگه اجازه نده بحثی به وجود بیاد که راه حلش طلاق باشه.مطمئن باش شوهرت هم زندگیش دوست داره و چون میدونه از طلاق میترسی به کارش میبره تا بحث تمام بشه


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.