سلام
من جدیدا عضو این سایت شدم
28 سالمه و حدود 6 سالیست که ازدواج کردم همسرم مرد خوبیه و همیشه بهم محبت میکنه همینطور احساس مسئولیت بسیار خوبی در مورد خانوادش ( من و پسر یکسالمون داره )
البته یکی از ایراداش اینه که خیلی زود با اطرافیانش صمیمی میشه !!
محل کار همسرم تو یکی از روستاهاست که تا خونه حدود یک ساعت راهه !!
چون همسرم وسیله شخصی دارن همیشه همکاران ویا معلمان دیگه رو با ماشینشون می رسوندند
من همیشه اعتراض می کردم که از سوار کردن خانومها دوری کنه جون میدونستم همسرم زود صمیمی میشه وممکنه این طولانی بودن راه هم بدترش کنه ولی همسرم همیشه می گفت خیالت راحت باشه !!
تا اینکه یه روز متوجه ردو بدل کردن اس ام اس های همسرم و یکی از مسافران شدم
محتوای اس ام اس مثل یه جور دوستیهای نوجوونا بود !!!!
و بعد متوجه شدم همسرم واین دختر خانم که حدودا 30 ساله بود مدت دو یا سه هفته ای هست که باهم ارتباط تلفنی داشته اند !!
وقتی همسرم با عکس العمل شدید من مواجه شد هیچ چیز رو انکار نکرد و بدون اینکه دلیل موجهی داشته باشه ازم می خواست که ببخشمش !!
خلاصه اینکه من به منزل پدرم رفتم و حتی برای طلاق اقدامات اولیه رو انجام دادم چون اصلا نمی تونستم تصور کنم همسر من که اینقدر به من ابراز علاقه میکرد مرتکب چنین کاری بشه 1
ببهرحال با وساطتهای خانواده همسرم و التماسها و گریه های همسرم بعد از 10 روز برگشتم
از ین اتفاق یکسال میگذره وهمسرم همه جوره سعی میکنه خودش رو دوباره به من اثبات کنه !! میگه می خواستم سربه سراون دختر پررو بذارم ولی اعتراف می کنم اشتباه کردم !!
مشکل من اینه که دیگه بهش اعتماد ندارم وهر چند وقت بهش سرکوفت میزنم که باعث میشه یه مدت باهم قهر باشیم !!
نمی دونم چکار کنم ؟ همسرم خیلی تلاش میکنه ولی من حال دیگه ای دارم !!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)