سلام majnoon
خوش آمدید.
خیلی قشنگ سئوال کردید، و از اینکه چنین اندیشه های روشنی دارید به شما تبریک می گویم.
اما توجه کن، آنچه که شما اکنون صحبت می کنید، یک مسئله ذهنی به نام عشق است و همه مسائل را به صورت ذهنی برای خود حل شده می بینید. شما تک تک مسائلی که ممکن است شما را بیازارد را تجسم میکنید و براساس عشقی که در احساسات خود تجسم می کنید برای آن جواب تهیه می کنید.
اما واقعیت و اینکه در واقع بتوانید کاری انجام دهید و مشکلی را حل کنید با مشکل روبرو خواهید شد.
شاید بگوئید از کجا این حرف را می زنید؟
مثالش همین وضعیت شماست...
اگر شما یک آقای 34 سال و ایشون یک خانم 24 ساله ( بر عکس وضعیت موجود)، بودید به خاطر پختگی سنی قادر می بودید، خانواده را مجاب کنید و انعطافی در مسئله به وجود بیاورید که با دختر مورد نظرتون ازدواج کنید. اما اکنون آنها ، شما را کوچکتر ( نه فقط از آن دختر)، بلکه کوچک در تصمیم گیری می دانند. لذا اجازه می دهند که برای ازدواج شما مستقیما دخالت کرده و مانع شوند.
اگر سن مهم نیست، شما به عنوان اولین تمرین برای حل مسائل احتمالی آینده، بهتر است، همین مسئله را حل کنید...
یعنی در عمل ثابت کنید، سن فقط شناسنامه نیست، بزرگتر هستید، جوانب کار را سنجیده اید، برای هر کدام راه حل ندارید، همچنین آنقدر بزرگ شده اید که برای ازدواج خودتون مستقل هستید. همچنین آدم منعطفی هستید و بدون قهر و دعوا و با مجاب سازی خانواده می توانید این کار را بکنید.
همچنین توصیه می کنم به شاخه دیگری در همین بخش مشاوره ازدواج بروید به نام ، اختلاف با خانواده در انتخاب همسر و مطالب و سئوالات دیگر و پاسخها را مطالعه کنید و به کار بگیرید.
همچنین توصیه می کنم، برای ارزیابی رابطه اتان که احساساتی نیست و شما خوب تصمیم گرفته اید از یک نفری خارج گود، کمک بگیرید، توصیه به مشاوره حضوری با یک مشاوره خانواده به شما می دهم...
علاقه مندی ها (Bookmarks)