سلام به همه اعضای همدردی
امیدوارم مرا هم در بین جمعتان پذیرا باشید
مشکلی که می خواهم مطرح کنم از زبان مادری است که نیازمند کمک است. و اما موضوع:
این مادر تعریف می کند :" دخترم بعد از گرفتن دیپلم در جایی مشغول بکار می شود. او بسیار محجوب است و اصلا هیچگونه ارتباطی با جنس مذکر نداشت و در دوران مدرسه مشغول
درس خواندن و معاشرت با یکی دوتا همکلاسی هایش جهت درس خواندن بود.
بعد از مدتی که از کار کردن دخترم می گذرد، از تغییر حالتهای او متوجه می شوم که درگیر مسایل احساسی شده است و با پرس و جو می فهم که دلباخته مردی شده است که ظاهرا مسئول
اوست.
وظیفه مادری خود دانسته و بی اطلاع از دخترم به محل کارش رفتم تا در مورد این آقا تحقیقاتی بکنم. در ابتدا با کمال ناباوری متوجه شدم که او متاهل و دارای زن و بچه است. از رییس آن قسمت که در مورد این
موضوع سوال کردم، گفت که اصلا چنین چیزی نیست. دختر شما خیلی شیطنت می کند و مدام در راهرو و مکانهای دیگر تردد دارد. آقای ... فقط خواسته کاری کند که دخترتان خیلی میز کارش را ترک نکند!!!!!
نا امید از اینجا با هزار جور بدبختی توانستم خانم این آقا را ببینم و با او صحبت کنم. او هم بعد از کلی اظهار ناراحتی و شکوه و گلایه، گفت که از دست من هیچ کاری بر نمی آید و من نمی توانم از عهده رفتار شوهرم برآیم.
با دخترم موضوع تاهل او را در میان گذاشتم، اصلا باور نمی کرد ولی وفتی که مطمئن شد او زن و بچه دارد باز هم می بینم که مهر او از دلش بیرون نمی رود و بشدت دلباخته شده است.
دیگر نمی دانم باید چه کار کنم. می دانم دخترم نقش قربانی را بازی می کند، اما واقعا درمانده شده ام."
حالا اعضای محترم همدردی کسی می تواند چاره ای برای این خانم بیندیشد؟!
علاقه مندی ها (Bookmarks)