من و احساسات و خواستگارام

[znt]

سلام ،من 5 ماه با کسی دوستم که اولش اصلا بحث ازدواج نبود ولی الان احساس می کنم قصدش عوض شده ولی موقعیت جالبی نداره ، الان کسی بهم پیشنهاد ازدواج داره میده که مو قعیتش بهتره ،ولی خوب یه سری از آرزوهام که نمی دونم واقعی یا غیر واقعی باید کنار بذارم و وارد زندگی شم، البته دوست نامزد دوستمم بهم پیشنهاد داده البته روابط راحت تری می خواست که من قبول نکردم خودش گفته به خاطر من کمتر میاد منو ببینه تا موقعیتش بهتر شه با خانوادم صحبت کنه، من بین سه نفر گیر کردم تقصیر خودم ،با همشون می خوام تموم کنم احساس عذاب وجدان دارم ، نمی خوام نا مردی کنم، به جون خودم دوست نامزد دوستم یک ماه دنبالم بود تا باهام رابطه پیدا کنه، قیافه ی خوبی هم دارم می ترسم به خاطر این باشه دنبالمم، بگین چیکار کنم ،موقعیت سومی از همشون بهتر ه ، خانواده های همشونم در سطح خانواده ی خودم هستند، مرسی

[مدیرهمدردی]

سلام znt
به تالار همدردی خوش آمدی.
از سن و تحصیل و موقعیت و معیارهای ازدواجت و برنامه هایی که برای زندگی داری برامون بیشتر بگو...
برای تصمیم گیری خونسرد باش....
ازدواج با یک دوستی و ارتباط احساسی تفاوت های اساسی داره....
برای ازدواج چون مسئولیت ها وتعهدات مهمی بر دوش ما می آید ، باید آهسته تر و مطمئن تر گام برداریم.
شاید نیاز به کمک و همفکری والدین و دوستان و معلمان بیشتر داشته باشیم..
شاید باید با یک مشاور تلفنی یا حضوری صحبت کنیم...
شاید نیاز باشه کمی به معیارها و خواسته های خود در مورد همسر آینده امان سروسامان بدهیم و مرتب کنیم.
این تالار و سایت همدردی
سعی کرده است، مسائل مختلفی که به نوعی در تصمیم گیری شما عزیزان تاثیر دارد را فراهم کند. همچنین سئوالات سایر دوستان در همین انجمن می تواند موقعیت های دیگرانی که مشابه شما هستند را پیش روی شما بگذارد. و همچنین می توانید از تجارب مشابه دوستانی که چند ماه یا چند سال پیش دقیقا در همین مرحله زندگی بوده اند و اکنون دلسوزانه سرگذشت خود را در این انجمن قرار داده اند استفاده نمائید.
پیشنهاد می دهم کمی درنگ کن.
خونسرد باش....
و برای ازدواج کمی با خودت خلوت کن
شروع به مطالعه کن....
از همین جا شروع کن

[znt]

سلام آقای سنگ تراشان،
من 21 سالمه ، دانشجوی سال آخر یکی از رشته های علوم پزشکی هستم ، تو این شهر دانشجو هستم ، می دونید اگر یه خورده عصبی هستم به خاطر اینه که خیلی از موقعیت های خوب رو از دست دادمف من اصلا نمی دونم من باید سرنوشت رو بسازم یا ساخته شده، من به خاطر یه خواب 4 سال پیش که احساس می کردم خقیقت بود خیلی ها رو که با اون خوابم یکی نبود خذف کردم، دوست دارم الان قشنگ ترین احساسات رو تجربه کنم آخه مگه چند بار 21 سالم می شه، ولی نمی خوام ضربه ی روحی یا جسمی ببینم ، اولین کسی که واستون نوشته بودم،24 سالشه سال آخر مکانیک ولی اون اصلا نه خوب درس میخونه نه سر کار میره وقتش رو خیلی هدر میده برای زندگی نمیشه بهش اعتماد کرد ولی اخلاق خوبه ، تحملش بالاست، منطقی ، خیلی راحت باهاش می شه به نتیجه واسه مشکلات رسید، غیر مستقیم وابستگی خود را بیان می کنه اعتقادات خوبی داره، دومی تو ارتش ولی می خواد بیاد بیرون و قراره تو کارخانه ی باباش باشه،غیرتی ، یه سری محدودیت از الان تعیین کرده احساس میکنم بچه است ،خجالتی که اصلا من دوست ندارم از نظر احساسی وابستگی خودش را بیان میکنه،از نظر اعتقادی بیشتر حالت محلیه یعنی به خاطر اینکه از بچگی بهش گفتن و به خاطر کارش اعتقاد داره البته رو اعتقادات سفت و سخته سومی که گفتم لیسانس حقوق داره سره کاره کار خوبی داره درامد خوبی داره بسیار فعال هم هست،
غیرت هم داره هم حرفت را گوش می کنه، هم به خاطر کارش هم به خاطر خانوادش اعتقاد شدیدی داره ، ابراز احساسات شدیدی میکنه، و ثابت کرده با عملش که واسش مهمم واسه چیش رو نمی دونم ولی اهمیت خودو را براش می دونم،؛ ببخشین من با سایتتون تازه آشنا شدم نمی دونم مطالبم رو درست ارسال کردم یا نه؟ و شرمنده من قلم جلبی ندارم اگه بعضی جاهاش رو نفهمیدین مشکل از من

[fnh63]

البته روي اين حرف من اصلا حساب باز نكنين ولي اگر انتخابتونو ميخواين محدود به اين سه نفر كنين. مورد سوم از همش بهتره.
چون:
اولي كه مسوليت پذير نيست.
دومي كه محدوديت براي شما تعيين ميكنه و با توجه به نوشته هاتون فكر كنم اين با خصوصيات اخلاقي شما سازگار نباشه.
و اما سومي. قبل از حضور شما در زندگيش آدمه هدفمندي بوده و با توجه به فرمايشات خودتون توي عمل دوست داشتنشو ثابت كرده. من خودم به شخصه معتقدم دوست داشتن به عمله نه حرف. اين رو هم در نظر بگيرين كه ممكنه تظاهر كرده باشه. (اصطلاحا هنرپيشه خوبي باشه!)

در هر حال بدترين و نامعقولانه ترين راه عجله است.

[مدیرهمدردی]

سلام znt
به نظرم شما برای حل مسائل خود نیاز به شیوه حل مسئله و هوش هیجانی بالا دارید. در حالیکه اکنون روی احساسات خود متمرکز شده اید.
من ضمن تائید fnh63 که خیلی قشنگ پاسخ دادند تاکید می کنم ابتدا باید از عجله دست برداری.
اگر پست قبلی مرا مطالعه دقیق کرده باشید. تاکید کردم که حتما باید اطلاعات و آگاهی خود را بالا ببرید. برای این کار باید مدتی را در تالار گشت بزنید و مقالات مربوط به ازدواج و معیارهای ازدواج را دقیق مطالعه کنید.
اما اگر خیلی عجله دارید و نیاز به دخالت مستقیم متخصصی در تصمیم گیری دارید. نیاز است با مراجعه به یک مشاور خانواده به صورت حضوری با توجه به جزئیات مسائل خود نظرخواهی کنید.