به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 آذر 92 [ 00:55]
    تاریخ عضویت
    1386-10-26
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    4,661
    سطح
    43
    Points: 4,661, Level: 43
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    سلام.من تازه با این سایت اشنا شدم و به نظرم اومد مشکلم رو اینجا مطرح کنم تا از دوستان کمک بگیرم.
    من 1 ساله با یه خانم رابطه دارم.هم دانشگاهی و هم رشته ای هستیم.تمامه کلاسهامون هم با همه.حدوده 7 8 ماه همه چی خوب پیش میرفت .اما از یه تعطیلات بین ترم به بعد ذهن من دچار مشکل شد.اونم به خاطر برخوردش با یه سری از پسرای دانشگاه بود که منو شدیداً اذیت کرد!اونم فقط تو یه شب!!من از احساساتم میگفتم که یهو سراغ دو تا از بچه ها رو گرفت.خیلی ناراحت شدم اما به روم نیاوردم.همون شب کارای دیگه ای هم کرد که واقعاً منو داغون کرد.مثلاً جلو چشم من پفک رو برد جلو دهنه یکی از بچه ها که مثلاً داره تعارف میکنه!اونم با دست!میدونم...ممکنه مسخره بیاد اما خواهش میکنم درک کنید!من آدم حساسی هستم و اینو خودم میدونم اما اگر عزیزترین کس شما هم این برخوردو با دیگری داشته باشه .......فردای اون روز بهش گفتم و اون گفت که دلیل سراغ گرفتن این بوده که ما رو با آدمای اراذل تهه اتوبوس نبینن تا برامون حرف در بیارن.(تو سرویس بودیم)...
    از اون شب به بعد یعنی از مهر تا همین الان که اواخر دی ماهه من دچار منفی بافی و شک شدید نسبت بهش شدم.واقعاً بعضی وقتا نمیتونم افکارمو کنترل کنم و همش چیزایی مثل خیانت و دروغگویی تو ذهنم میاد و فکر میکنم داره منو رنگ میکنه!بارها باهام صحبت کرده و حتی به گریه افتاده که من نسبت به هیچ کس هیچ حسی ندارم اما با کوچکترین اشاره مثل یه سراغ گرفت از دیگری یا یه سلام علیک من شدیدا به هم میریزم و نمیتونم افکارمو کنترل کنم.خواهش میکنم کمکم کنید...چرا اینطوری شدم؟آیا میتونم این فکرارو تحت کنترل بگیرم؟آیا میتونم این افکارو از خودم دور کنم ؟خواهش میکنم کمک کنید...به دکتر روانپزشک مراجعه کردم اما اون هم راه حله درستی ارائه نداد.دارم داغون میشم....فکرا مثل خوره افتاده به جونم...
    زندگی زیباست...زیبا زندگی کنید! ;-)

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 آذر 96 [ 14:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-22
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    14,912
    سطح
    79
    Points: 14,912, Level: 79
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 438
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    625

    تشکرشده 691 در 187 پست

    Rep Power
    47
    Array

    RE: کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    سلام دوست محترم :محمدرضا
    خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
    خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
    از این که اینقدر راحت احساستو بیان کردی تصور میشه راحت تر میتونیم حرفامونو بزنیم چرا که مباحث احساسی رو از دید منطقی بررسی کردن کمی غیر ملموس به نظر میادبخصوص که شما عزیزان در دوره سنی قرار دارید که هیجانات خیلی قوی دارید. که اگر هوشیار باشید و با کنترل هیجانات وتعیین مسیر مشخص در ارتباطاتتون مبنای یک زندگی سالم و سعادت مند رو شکل خواهید داد.
    یه نکته ای که در این رابطه ها همیشه به چشم میخوره و جالبه عامل فروپاشی این رابطه هم محسوب میشه اینه که دخترخانمها بیش از اونی که تصور کنید شما رو در احساساتشون شریک میدونند تا جایی که حتی اگر کنترلی بر هیجانات خودشون هم نداشته باشند گویا اصلا احساس نگرانی بهشون دست نمیده...واگر اعتراضی هم بکنید به شما خواهند گفت که شما خیلی بد فکر میکنی وواقعه اینطور که تو میگی نبوده چرا که زاویه دید خانم و آقا در تحلیل واقعیات هیجانی از این نوع کاملا متفاوت به نظر میرسه...
    دوست خوبم خیلی هوشیار باش....
    بهر حال شما در این رابطه اذیت شدید پس بهترین موقع است که کمی مرور کنیم مرور کردنی هارو....
    گاهی از اموارات ناخواسته و به نظر وحشتناک میشه پله هایی از نور ساخت و تا ابد عمرمان به اراده و تفکر زیبامون بالید....
    الان کمی صبور باش وذهنتو از افکار پیش داورانه خالی کن....
    وبدان اصل مهم در ارتباط, پیشرفت ما و نزدیک شدن به اصل خوشبختی و آرامشه .اگر این بُعد از قضیه با اشکال روبرو شده الان هنوز دیر نیس ...بیشتر فکر کنیم.
    سعی کن بیشتر به داشته های خودت و اینهمه مهری که در دل داری تکیه کنی و از هیچ حادثه ای ترسی به دل راه ندی...و هرگز اونقدر دلبسته به کسی نشو که در نبود اون بر زمین افتی....

    سوال؟
    این رابطه بر چه اساس و هدفی شکل گرفته؟
    آیا مبنای این رابطه درسته ؟
    اما یه نکته رو میشه به یقین گفت اینه که سرمایه های خودت که تمام هوش , هیجان , احساس, فکر هستند رو درست خرج کنی و برای کسی هزینه کنی که نه تنها اصل سرمایه که سودی برای اوج گرفتن شما رو به ارمغان داشته باشه...
    ادامه دادن یک رابطه با یک معیار مبهم بیشترین ضربه را در طی زمان به شما خواهد زد.
    پیشنهاد میکنم سری به سایت همدردی بزنید....

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 آذر 96 [ 14:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-22
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    14,912
    سطح
    79
    Points: 14,912, Level: 79
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 438
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    625

    تشکرشده 691 در 187 پست

    Rep Power
    47
    Array

    RE: کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    دوست عزیز:مجمدرضا
    مشکلات در ذهن ما بزرگ و کوچک وانمود میشن....
    و ذهن ما خیلی بزرگ تر از اونیه که چیزی به نام م ش ک ل بخواد آذیتش کنه....
    گرچه میفههم چی میگید...ولی بازم از من بشنو که چشم من آیینه, تجسم قدرت توست در انجام هر کاری...به خود ببال ....

  4. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    سلام محمد رضا
    خوش آمدید
    بدبینی متاسفانه یکی از خصیصه هایی هست که نسبت به درمان مقاوم هست. و میزان پیشرفت در بهبود آن کاملا به کارهای سختی هست که مراجع مجبور هست بر خلاف احساسات خود انجام دهد.
    من پیشنهاد می دهم شما حضوری با یک روانشناس بالینی مشاوره داشته باشید. و قدم به قدم بر اساس تکالیف ایشون عمل کنید، حتی اگر برای شما بعضی از این حرفها آزارنده باشد.
    یک پای دیگر درمان هم این خانم هست، که باید از او بخواهید تا کامل شدن درمان، نسبت به احساسات شما حساستر برخورد کرده و موارد مشابه را کاهش دهد.
    باز هم تاکید می کنم، باید زحمت تغییر را با آغوش باز قبول کنی و مداومت کنی.

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    می بخشید دوست گرامی،اما باید بگویم که شما تا با او ازدواج نکننید،نمی توانید از او انتظار همرنگی با خود و در اختیار گرفتنش را داشته باشید!!دوست دختر شما همان طور که با شما دوست شده یا رفتاری بهنجار و معمولی در جمع می کند،با هر کسی می تواند این کار را انجام دهد؛این از پیش از ازدواج . . . . تازه در پس از ازدواج نیز این رفتار بهنجار و عادی وی،اصلا جای ناراحتی ندارد.
    شما هیچ وقت نباید به خود اجازه دهید که او را مملوک خود و خود را مالک او بدانید!!!من می پندارم این حس از محیط تربییتی و رشد شما ناشی می شود که باید یا مذهبی باشید یا ذاتا شکاک.
    حواستان باشد که دختران و زنان از مرد شکاک،سختگیر،حساس و بدبین فراری هستند و اگر هم با او ازدواج کرده واین اخلاق ناپسند خود را ادامه دهید،مطمئن باشید که کارتان به جدایی می کشد.

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 آذر 92 [ 00:55]
    تاریخ عضویت
    1386-10-26
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    4,661
    سطح
    43
    Points: 4,661, Level: 43
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    دوست عزیز فاطیما در جواب سوالات شما باید بگم این رابطه با هدف به هم رسیدن یعنی ازدواج شروع شد .چون نه من اهله دوستی و دختر بازی هستم و نه اون خانوم اهله این کار.
    و خدمت دوست عزیز گرد افرید باید بگم اگر تعهدی در رابطه ها وجود داره باید برای دو طرف باشه.نه این که فقط یک طرف رو محدود کرد!مسلماً از یه جا پس میزنه.شما میگید این رفتار به هنجار و عادیه حتی پس از ازدواج اما من فکر میکنم این رفتارا برای من یکی قابل تحمل نیست.اون اگه به من میگه دوست دارم یا به من ابراز محبت میکنه چرا باید جوری با دیگران برخورد کنه که انگار هیچ فرقی بین من و دیگران نیست؟...
    بهتره جمله رو درست بیان کنیم: دخترا از مردای الکی شکاک و الکی حساس فراری هستن.هر مرده ایرانی ای حساسیتای خودشو داره!اولیش حجابه!که اونم وقتی مطرح میکنم در مقابلش جبهه میگیره.انتقاد نباید تند باشه و من این مساله رو رعایت میکنم اما ایشون چیزه دیگه ای میگن!میگن اگه من تو یه مهمونی یا یه مراسمی که چند تا آدم خراب توشن هر لباسی که دلم میخواد بپوشم شما نباید چیزی بگی یا حساسیت نشون بدی!من خودم از خودم دفاع میکنم!این جمله یا عکس العمل به نظر شما قشنگه؟...
    زندگی زیباست...زیبا زندگی کنید! ;-)

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 آذر 96 [ 14:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-22
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    14,912
    سطح
    79
    Points: 14,912, Level: 79
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 438
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    625

    تشکرشده 691 در 187 پست

    Rep Power
    47
    Array

    RE: کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    سلام دوست عزیز:محمد رضا
    یقینا شما انسان وارسته ای هستید که در صدد بهترین انتخابید....
    ولی بازهم اشاره میکنم درمورد روابط قبل از ازدواج وانتخاب اصلح که حق مسلم شماست مطالب بیشتری مطالعه بفرمایید...
    اگه درگیری عاطفی با این خانم بیش از اونیه که به قطع رابطه فکر کنید حتما اگه ایشون موافقند جهت ترمیم رابطه وشفاف سازی ماجرا به طور عمیق تر حتما از یه مشاور زبده استفاده نمایید .به نظر من حضور دختر خانم در همکاریها الزامیست ..
    البته تشخیص با مشاور شما خواهد بود...
    موفق باشید....

  8. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 آذر 92 [ 00:55]
    تاریخ عضویت
    1386-10-26
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    4,661
    سطح
    43
    Points: 4,661, Level: 43
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    دوست عزیز اخه اگه میخواستم رابطمو تموم کنم که نمیومدم مشکلم رو اینجا مطرح کنم.اصلاً بیاید خانومو بذاریم کنار!من با مشکل منفی بافیه خودم که گاهی سراغم میاد و همون گاه و بی گاهیم که میاد پدرمو در میاره چه کار کنم؟؟ :-(
    زندگی زیباست...زیبا زندگی کنید! ;-)

  9. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 آذر 96 [ 14:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-22
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    14,912
    سطح
    79
    Points: 14,912, Level: 79
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 438
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    625

    تشکرشده 691 در 187 پست

    Rep Power
    47
    Array

    RE: کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    سلام محمد رضا
    شما صراحتاً عنوان کردید که حرکاتی از این خانم جوان سر زده که شما رو درگیر کرده درسته؟
    بهرحال من تصور نمیکنم این یه منفی بافی باشه....این حقیقتیه که خودتون عنوان کردید بزرگوار...
    این جریان و حساسیت طبیعی یه مرد جوان,ومتاسفانه بنا به ذات این وقایع غیرتی که بزرگ نمایی قضیه رو در پی داره در انسان شریفی چون شما این حالت نامطلوب رو به وجود آورده...
    بهر حال ذهن تمایل به تعمیم داره
    من کاملا میفهمم...
    این علاقه شما قابل تحسینه...
    شما در دورانی قرار دارید که به خاطر تعلق های خودتون حاضرید هر ریسکی رو بکنید...
    اما دوست من....
    بسیار بهوش باش...
    من پیشنهاد میدم با دختر خانومی که شما اینقدر خاطرشو میخوان دوباره جدی و البته با مقدمه چینی مناسب, هدف خودتو از این ارتباط ,در میون بذارید....
    اگه در عقاید همراه خودتون دیدید,حتما از احساستون بگید...واز خودشون در بهبود روند ترمیم رابطه کمک بگیرید..
    یه سر مشکل ایشون بوده پس چاره ای جزء کمک گرفتن عاجلانه و عاجزانه :Pبرای برطرف شدن حال شما نیست...(قضیه پر طاووس و راه هندوستانه دوست من..)
    زیاد هم به خودتون نگید من منفی بافم.....چون بیشتر عصبانی میشید...واقعه سخت به نظر رسیده....
    موفق باشید...

  10. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 آذر 92 [ 00:55]
    تاریخ عضویت
    1386-10-26
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    4,661
    سطح
    43
    Points: 4,661, Level: 43
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید.مشکل بزرگ دارم....

    دوست عزیز فاطیما شما لطف دارید....
    بله حرکاتی دیدم که منو رنجونده...
    بارها با هم صحبت کردیم و هدف جفتمون مشخصه...یعنی رسیدن به هم و برای همین موضوع هم داریم تلاش میکنیم...درس میخونیم و به فکر ساختن آینده ای بدون دغدغه هستیم...
    به نظر شما رفتن پیش یه مشاور و البته 2تایی رفتن یعنی با دختر خانوم مراجعه کردن درسته؟
    زندگی زیباست...زیبا زندگی کنید! ;-)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.