راه حل مشکلات بین من و همسرم چيست؟

[مي مي]

سلام به همه دوستان،من چند ماهي هست ازدواج کردم و متاسفانه از وقتي ازدواج کردم خيلي پشيمونم که ازدواج کردم از اول نامزديمون مدام با هم دعوا داشتيم خوب منم مثل همه دخترا از نامزدم انتظاراتي داشتم تا پيش دوستام ،فاميلهام، همکارام تحقير نشم ولي متاسفانه شوهرم هر بار حق رو به خودش ميداد و همه انتظاراتم رو به پاي ماديگرا بودنم ميذاشت،همچنين اظهار ميکرد من سطحي نگرم و بايد فکر پس انداز کردن باشيم،بيشتر موقع ها هم ميگفت پول ندارم و خيلي به من برميخورد و بعدها فهميدم اون موقع تونسته از خريدهايي که نکرده تونسته پس اندازي بکنه ولي بمن ميگفت ندارم،خيلي مواقع در مورد چيزهايي که شوهرها بدون اين که نامزدشون بخوان در اختيارشون قرار ميدن من بايد با زبون خودم ازش گدايي کنم،مثل خريد هديه،خريد عروسي و ... ولي متاسفانه همش من محکوم ميشدم و چون خواهر شوهرم با اين وضع ازدواج کرده بود مادر شوهرم مدام اون رو مثال ميزد که چطور اون به زندگيش علاقه مند بود و هيچ توقعي از شوهرش نداشت بخاطر همين شوهر منم دوست داشت من مثل اون باشم،هرچي بود تموم شد ولي هيچ کدوم حل نشد،من بايد و بايد حقوقم رو بيارم خونه و در اختيارش بذارم چون اون دنبال زن کارمند بود تا رو کمکش حساب کنه و بايد اينکار رو بکنم چون وظيفه امه، از پولي که ميدم حق اظهار نظر نبايد داشته باشم فقط بايد پس انداز کنيم، حدالمقدور نيازهاي ماديم رو بايد حذف بکنم يا اگه چيزي خواستم بايد اينقدر صحبت بکنم تاقانعش بکنم که من فلان چيز رو ندارم و بهش احتياج دارم و بايد بخرم،حس ميکنم خيلي خسيسه و همه چيز رو برا خودش ميخواد ،متاسفانه سر هر موضوعي هم که پيش مياد فقط حرف حرف خودشه هميشه مقصر منم،هميشه اونه که قهر ميکنه و من بايد جلو برم ، خيلي هم بد دهنه و حرفاي زشتي اون موقع ها ميزنه و جالبه اون رو به خودش حق ميده و جالبتر که با اين حال اظهار ميکنه که خيلي دوستم داره و من نبايد ناراحتش بکنم آخه خيلي حساسه و همه چي بهش برميخوره و دقيقا مثل بچه ها رفتار ميکنه،خيلي از آينده ميترسم از اين که اين جوري باهام رفتار ميکنه و من نميتونم چيزي بگم چون اون موقع شر به پا ميشه،از اينکه نتيجه همه زحماتم کار کردنم ميره به حساب اون و ميترسم از روزي که بهم خيانت بکنه و از هر نظر يک شکست خورده باشم،مدام ذهنم درگيره نميتونم با اميد به آينده خوب زندگي کنم و همين برام بي انگيزه گي ايجاد ميکنه،اميدوارم شما کمکم کنيد تا آروم تر بشم و درست تر تصميم بگيرم.

[mamfred]

سلام
به تالار خوش اومدی
خانومی این که تو خرج خونه به همسرت کمک میکنی خیلی خوبه و نباید ناراحت باشی اتفاقا باید احساس خوبی داشته باشی از اینکه در همه چیز با همسرت شریکی
در مورد درآمدت باید بگم که تعدل رو بایذ خودت برقرار کنی کمک کردن خوبه ولی قسمتی از درآمدت رو باید برای اون چیزهایی که درماه نیاز شخصیت هست برای خودت نگه داری و بقیه رو برای استفاده مشترک در زندگی بگذاری
همانطور که آقایون خرج ها و نیاز های شخصی در ماه دارند خانم ها هم این خرج هها رو دارن به نظرم خودت باید از اول این تعادل رو برقرار میکردی
شما در مورد درآمد خودت نباید از همسرت اجازه بگیری یا اینکه بهش التماس کنی یا براش توضیح بدی
یک سری چیزهایی که نیاز واقعی تون هست و ولخرجی تلقی نمی شه خردینش طبیعیه و توضیح دادن درموردشون میشه یه وظیفه و بعد همسرتون در مورد خرید هر چیزی ازتون توضیح میخواد
مثلا اگه شما به یک کرم ضد آفتاب نیاز داشته باشی و از حقوق خودتون اونو بخرید چه برخوردی میکنه
شما میتونی ماهانه 50 تا 70 تومان از حقوقتون رو برای مایحتاج خودتون استفاده کنید
گاهی هم سعی کنید همسرتون رو خوشحال کنید یعنی اگه برای خودتون یک کرم میخردید برای همسرتون هم یک پیراهن یا یک هدیه کوچک بگیرید که ایشون فکر نکنند شما فقط به فکر خودتون هستید
مثلا یک پیراهن بگیر و بگو عزیز این پیراهنو دیدم خیلی خوشم اومد برات خریدم
یا یک جوراب یا یک اسپری یا هرچیز دیگگه ای میتونه اونو خوشحال کنه
اآیا تا بحال این کار و کردین؟؟

[m.mouod]

دوست عزیز خوش آمدید

خواهر عزیز چرا انقد ناراحتی ؟ کسی که در شرف ازدواج و تشکیل خونواده ست نباید انقد ناامید و کسل باشه .

مگه شما تو مراحل اولیه خواستگاری و ازدواج در مورد کارکردن و نحوه خرج کردن یا نکردن حقوق شما
صحبت نکردید ؟ مگه فرصت کافی برای شناخت این رفتارها و خصوصیات همدیگه نداشتید ؟

اگه صحبت کردین و قرار بر همین بوده که الان هست که دیگه نباید شکایت کنید چون روز اول پذیرفتید و باید به قولتون عمل کنید اما اگه صحبت نکردید خب الان میتونید بشینید و خیلی جدی در موردش صحبت کنید. چون کار یه روز و دو روز نیست بحث یک عمر زندگیه.
اینکه هر کسی باید به فکر اینده اش و پس انداز باشه خیلی خوبه اما نه به هر قیمتی .پس انداز وقتی معنی داره و درسته که نیاز فعلی نداشته باشید و اون مبلغ اضافه بر نیاز جاری باشه .
شما هم تا جایی که و میتونید و مشکلی پیش نمیاد با همسرتون سر این مسئله همراهیش کنید اما هر جا که دیدید اشتباه میکنه و از نیاز جاری میگیره و پس انداز میکنه ، بهش یادآوری کنید و براش توضیح بدید که کارش درست نیست
این مقایسه ها هم اصلا" کار درستی نیست هر کسی یه اخلاقی داره نمیشه همه رو با هم یکی دونست .یکی هست که با یه شاخه گل برای تولدش انگار دنیا رو بهش میدن اما یکی دیگه انتظار خیلی بیشتری داره . کی یمخواد وسایل ارزون قیمت بخره و یکی میخواد همه چی مد روز و گرون قیمت باشه .که البته تو این کارها نباید چشم ووهم چشمی و اسراف و زیاده روی رو هم از نظر دو داشت !!!
در مورد انتظارات خواهر شوهرتون و همسرش یا دیگران هم باهاش صحبت کنید . انتظارات همه همسران که مثل هم نیست ؟ شخصیت و اخلاق و .... همه که مثل هم نیست ؟ مطمئنا" تو یه زمینه هایی اخلاق و رفتار شما شاید بهتر ازدیگران باشه .همه چیز که خرج و مخارج زندگی نیست .در این موارد با شوهرتون حرف بزنید تا وقت هست ! چون بعد از ازدواج خیلی دیره

خواهر من چرا حقوقتون میره به حساب شوهرت ؟ چرا تو حساب خودتون نمیذارید و هر وقت نیاز بود ازش بردارید ؟
من اصلا" با حساب مشترک موافق نیستم حتی اگه همسر یا برادر یا پدر آدم باشه و بیتشتر از خودت بهش اعتماد داشته باشی !!!

[mamfred]

موعود جان ایشون در شرف ازدواج نیستن چند ماهی هست که عروسی کردن
البته اگه اشتباه نکنم

[tarane.h]

خواهر من چرا حقوقتون میره به حساب شوهرت ؟ چرا تو حساب خودتون نمیذارید و هر وقت نیاز بود ازش بردارید ؟

"مي مي" عزیز حواست باشه رفتار و اعمال ما سطح توقع دیگران را تعیین می کنه.
شما در این زندگی مشترک شریک سختی ها و خوشها هستید. در ضمینه مسائل مالی و مشارکت در مخارج هم بهتره که همراه ایشون باشید ولی
از الان که ابتدای راه هستین بهتره مشخص بشه که شما حق دارید پس انداز شخصی داشته باشید و برای مخارج خونه هم شخصا کنترل درامد خودتون را بر عهده داشته باشید بدون اینکه حقوقتون را تمام و کمال به همسرتون بدین.
بهتره تا این مسئله جا بیافته زیاد برسر خرید و پول بحث نکنید تا شوهرتون احساس ناامنی از طرف شما نکنه.
خودتون را به همسرتون از نظر عاطفی نزدیک کنید و با ایجاد یه رابطه بر مبنای علاقه دید مادی که در ایشون در رابطه با شما وجود داره به سمت رابطه بر مبنای علاقه معطوف کنید.
در مورد مسائل مالی بهتره از بحث های حاشیه ای مثل حرف مادرشوهر و خواهرشوهر خوداری کن.
در تصمیم برای زندگیتون اصلا حرف دیگران و کشمکش برسر این مسائل را وارد نکن.
اگه خانواده ایشون هم نظر دادند در کمال احترام سکوت کن. لازم نیست با دیگران بحثی کنی و به اونها اجازه مداخله در امور زندگیت را بدی, تصمیم گیرنده شما و همسرتون هستین.
اما یه مشکل جدی تر که در این میان دیده میشه بددهنی و بی مبالاتی در صحبت کردن است.
عزیزم از همین الان سعی کن جلوی این رفتار را بگیری. متاسفانه این نوع رفتار اگه کنترل نشه روزبه روز بدتر میشه.
الان در شروع زندگی اگه اینگونه پیش برید بعد از چند سال دیگه مشکل اساسی میشه.
توی هر شرایطی برای داشتن رابطه سالم باید احترامها حفظ بشه.
این موارد را برای اینکه تنشها را کم کنی رعایت کن.
و یادت باشه برای تغییر عادات و رفتار اشخاص باید صبر و حوصله داشته باشی. کنترل کامل شرایطتت یه پروسه زمانبره. پس شرط صبور بودن لازمه تغییراته.
اما در مورد مشکل خساست ایشون...
راستش راه حلی برای تغییر این افراد به نظرم نمی رسه فقط با نشون دادن اینکه با خرج معقولانه هم میشه امنیت مالی داشت , میشه تا حدی کنترلش کرد. ولی برای حل ریشه ای این مشکل فکر می کنم تنها در صورتی که خود شخص مایل باشه و با مشاوره حل میشه.

[مي مي]

ازتون ممنونم که بهم کمک ميکنيد ونظرتون رو ميديد ولي متاسفانه تو اجراي راه کارهايي که ميگيد چند تا مسئله هست يکي اينکه من نميتونم از حقوقم برا خودم بردارم چون اينجور فکر ميکنه که من بيشتر به فکر خودم هستم تا زندگي ام و به نظرش اگه چيزي خواستم بايد با هم و با اطلاع اون خرج بشه چون معمولا در مورد چيزهايي که دوست دارم يا احتياج دارم بخرم چونه ميزنه و خيلي سخت خرج ميکنه و به نظرش هم کاملا درسته،در مورد حقوقم هم تو دوران آشنايي به صورت کلي صحبت کرديم که من هم مشارکت داشته باشم فقط همين، و من چون همکارانم رو ديده بودم فکر ميکردم همسرم هم همينطور خواهد کرد حساب مشترک خواهيم داشت يا اينقدر دست و دل باز خواهد بود و قدر شناس که حساب به اسم من باشه،خودم از اواسط دوران نامزدي با فردي که آشنا با مسائل زناشويي هست مشورت کردم و ايشون بطور کلي اينطور بهم فهموند که اگه بتوني با همسرت صحبت کني يا به اون هم بگي بياد مشاوره خيل بهتره و دست آخر بهم گفت سعي کن يه جوري کنار بياي اما چه طوري؟يه بار بدجوري با همسرم دعوام شد طوري که يک هفته نرفتم خونه چون خودش بيرونم کرد تو اين مدت متاسفانه بايد بگم بدجوري دست بزن داشت و شايد هم داره و خانوادش فهميدن و اون از اين که خانوادش رو در جريان گذاشته بودم ناراحت شد،بالاخره حالا با کوتاهي من و يه مقدار اون البته يه مقدار که اينو بگم متاسفانه مغرور و لجباز هم هست تموم شد ولي حدود 1.5 ماهي که از اون دعوا گذشته بد دهني اش تغيير نکرده و شايد اگه بالا بگيره دست بزنش هم ادامه پيدا کنه،خودم از اين وضعيت خيلي عذاب ميکشم ،شايد خيلي ناراحت کننده باشه ولي وقتي حرفمون ميشه آرزو ميکنم خبر مرگش رو بيارن تا حداقل بيوه بشم تا يه زن مطلقه، با کارهايي که تو اين مدت کرده خيلي نسبت به آينده نگرانم نگران روزي که براحتي منو کنار بزنه و من هر چي داشتم نثار اون و زندگي اون کردم نه خودم و زندگي که مال منم بوده،خيلي سعي کردم راهي براي حرف زدن باهاش پيدا کنم ولي يا من بلد نيستم حرف رو درست وبجا بگم يا اون قانع نميشه چون ميترسم دعوامون بشه پشيمون ميشم و تو خودم ميريزم و نتيجه اش فقط ميشه گريه هاي پنهاني،خواب خوب نداشتن،بعضي مواقع کسل و غمگين بودن که خوب همسرم دليلش رو نميدونه و بالطبع از اينکه نارانحت و غمگين و ساکتم عصباني و ناراحت ميشه که همين امر باعث ميشه فقط تو تنهايي خودم حرص بخورم و ناراحتي بکشم ولي پيش اون بظاهر شاد و بشاش باشم،بعضي مواقع حس ميکنم جسمم واقعا کشش نداره و ديگه نميتونم ادامه بدم اما وقتي ياد خانوادم،آبروم ميفتم سکوت ميکنم و مجبور ميشم همينطور ادامه بدم ولي نميدونم سرانجامش چي ميشه و تا کي ميتونم ادامه بدم،متاسفانه هيچ کدوم از اخلاقهاي بدش تو دوران آشنايي معلوم نبود،وقتي خودش ميگه براي من پول زنم خيلي برام مهم بود و چون ميدونستم دخترها در اين مورد حساس هستن خودم راجع به اون زياد صحبت نکردم وگرنه برا من خيلي مهم بوده ، خوب اين براي من خيلي ناراحت کنندس،چون که يه جرايي داشته کلک ميزده.اينم راستي ميخواستم بگم که نظراتي که شما عزيزان داديد برام خيلي مهمه و يه جورايي شايد آرامش بهم ميده ممنونم و باز هم منتظر نظراتتون...

[mamfred]

خانومی من بهت پیشنهاد دادم گاهی چیزهایی برای خودت بخری و در کنارش برای همسرت هم خرید کنی اینجوری متوجه میشه شما فقط به فکر خودت نیستی و مایحتاج ایشون رو هم مد نظر میگیری
مثلا بلوز براش بگیر بگو دیدم بلوز نداری برات خریدم یا براش دمپایی رو فرشی بگیر یه ما براش اپری بگیر کم کم عادت میکنه درکنار اینها میتونی برای خودت هم خرید کنی و با این کار دیگه خرید شما خود خواهی تلقی نمی شه

[محمدصالح]

با سلام
من هم فکر میکنم باید بهش بفهمونی که نمیخواهی ولخرجی کنی و روشی هم که مامفرد گفت روش خوبی هست.
اما با توجه به دعواهایی که گفتی فکر نمیکنم که فقط موضوع همین باشه.
موفق باشی

[مي مي]

سلام،ممنونم ولي بايد بهتون بگم اين پيشنهادي که داديد قبلا انجام دادم مثلا تو تولدش يا مناسبتهاي ديگه، ولي ميدونيد چي گفت؟گفت که از کجا ميدوني من چي دوست دارم، از چي خوشم مياد ،حالا اين چيزي که خريدي کاملا به دردم ميخوره،شايد اگه خودم بودم چيز ديگه اي ميخريدم و اينجوري پول هم اسراف نميکردي،تازه يه پيشنهادي هم داد اين بود که : "بهتره بجاي اين که چيزهاي نسبتا کوچيک و بي ارزش تو مناسبتها اون هم بدون اينکه طرف مقابلمون بدونه و ممکنه خوشش هم نياد بخريم ، جمع کنيم آخر سال مثلا برا تو طلا بخريم يا يه چيز که بي ارزه بخريم و برا من هم همينطور ،ديگه برا هر مناسبتي پول الکي چند هزار تومني خرج نميکنيم"منکه اصلا با نظرش موافق نبودم چون بالاخره هديه هر چقدر هم کوچيک باشه ارزشش همون موقعي که بمناسبت همون روز گرفتي اما اون با ديد خيلي اقتصادي نگاه ميکنه،يکي دو بار هم که اين کار رو انجام دادم يا خونه مامانم که بودم برا خودم چيز کوچيکي گرفتم خيلي ناراحت شد که چرا بدون اجازه و اون هم دارم تک روي ميکنم و اون رو حساب نميکنم،ميدونيد اون بيشتر دلش ميخواد ماشين خوب داشته باشه،خونه شيک و بزرگ داشته باشه تو جاي خوب اونهم خيلي زود به هر قيمتي که شده و بقيه چيزها براش معني پيدا نميکنه و متاسفانه من رو فقط برا اين ميخواد که کمکش کنم تا زودتر به اون چيزها برسه،ميگم برسه نه برسيم چون مثلا وقتي بهم اجازه نميده از ماشينش استفاده کنم يا بهم ميگه يه کم وضعمون بهتر شد مدل ماشين رو بهتر کنيم يعني برا خودش نه ما، من کمک کنم براي اون نه براي منم، نميدونم شايد آينده همه چيز رو معلوم کنه که آيا اون موقع هم من رو به ياد داره، کمک هام رو،حذف خيلي از نيازهام رو ،ولي معلوم نيست و من از اين که آزاديم رو به طور کامل گرفته دارم رنج ميکشم و چطور ميتونم زندگي شادي داشته باشم وقتي دلخوشي ندارم ،از آينده مطمئن نيستم،وقتي الان منو به حساب نمياره،اون موقع به آينده دلم رو خوش کنم؟متاسفانه کار خاصي هم نميتونم بکنم تا دعوايي پيش نياد.

[mamfred]

سلام
اینکه هممسرتون یه جور برخورد کرده که شما از بحث کردن و دعوا کردن فراری هستی اصلا خوب نیست
مگه میشه با ترس زندگی کرد؟؟؟؟؟
باید بگم خودتم تقصر داری شما به همسرتون اجازه دادید به جای شما تصمیم بگیره بجای شما خرج کنه بجای شما خرید کنه بجای مشا حرف بزنه
این اصلا خوب نیست
شما باید یکم محکم برخورد کنی عزیزم تا ایشون از صبوریه شما سو استفاده نکنه
من حرفی نمی زنم که داد نزنه یا من اعتراضی نمی کنم که دست روم بلند نکنه این یعنی فرار یعنی پاک کردن صورت مسئله
یکبار برای همیشه باید به ایشون متذکر بشین که حق نداره دست روتون بلند کنه
متاسفم که اینو میگم ولی ایشون داره از ضعف شما استفاده میکنه
شما حق مسلمتونه که یک مقدار از حقوقی که خودتون بدست میآرید وبرای خودتون خرج کنید و ایشون نمی تونن اعتراضی کنن
اینو شما باید بهشون تفهیم کنید نه کسه دیگه ای