چه رفتاری مناسب است؟

[dooo]

سلام
چند وقت پیش جایی بودیم که با یک خانم آشنا شدم ایشون چند روز بعد از مادرم منو برای برادرشون خواستگاری کردن
خواهر پسر گفتن آخر هفته ها برادرشون میتونن دیدار داشته باشن به خاطر مشغله کاری و خود شون هم احتمالا آخر هفته نباشه( غیر مستقیم میخواستن فقط من و پسر دیدار داشته باشیم) و خلاصه اینکه در نهایت خود آقا پسر تماس گرفتن و قرار جلسه گذاشته شد و من با همراهی مادرم با آقا پسر دیدار داشتم
دونفری صحبت کردیم ( از خیلی جهات با هم اختلاف داشتیم ) که از همون اول من جوابم منفی بود ولی رفتم و باایشون صحبت کردم
فقط یه نکته اینکه من موقع دیدار با آقا پسر فراموش کردم احوال خانوادشون و محصوصا خواهرشون رو بگیرم با وجود اینکه واقعا ایشون رو قلبا دوست دارم
درنهایت دو روز بعد خواهر آقا پسر تماس گرفت و گفتن برادرم گفته من لیاقت چنین خانواده و دختری رو ندارم و حلالیت طلبیدن و .. اجازه گرفتن که میتونن ما رو به کس دیگه ای معرفی کنن یا نه
سوالی که دارم از شما اینکه به نظر شما من باید تماس بگیرم با اون خانم یا اینکه دیگه رابطه تموم بشه؟چون از طرف اونها جواب منفی اول داده شده تماس من چه معنی میتونه داشته باشه
و اینکه اتفاقا اون خانم به مادرم گفته که از برادرم پرسیدم فلانی احوال منو گرفته یا نه و پسر هم گفته نه

[maryam123]

سلام
به نظرم به خیلی چیزا بستگی داره
به اخلاق و شخصیت شما و اون خانم و برادرش و ...
ممکنه یکی اصلا براش مهم نباشه و بگه به خواستگاری بود و به هر دلیلی نشد
ممکنه برای یکی دیگه مهم باشه و بگه اصلا ارتباط مجدد با این خانواده اشتباه هست و ....

به نظرم نمیشه با قطعیت جواب داد چون شناختی از شما و اون خانواده نداریم
شاید شما حساس شده باشید و براتون مهم باشه و دورا دور پیگیر احوال این آقا باشید ، شایدم اصلا نباشید ، در حد یه فرض هست ...
بخاطر همین کاری که کمتر می‌تونه آسیب بزنه این هست که ارتباط تون رو با این خانواده به حداقل برسونید و اجازه بدید اگر خواهر اون آقا خواهان برقراری مجدد رابطه با شما هست خودش پیش قدم بشه نه شما

[dooo]

مریم جان ممنون که وقت گذاشتین جواب دادین، من از جواب منفی اونها ذره ای ناراحت نشدم و از پسر هم اصلا ناراحت نیستم
در نگاه اول باهم تفاوت های زیادی داشتیم که هر دو طرف انگار متوجه بودیم ولی جلسه رو ادامه دادیم
نکته اول اینکه اون خانم که هم منو دیده بود هم برادرشو خوب می‌شناخت چرا ماکه اختلاف تا این حد داشتیم رو بهم معرفی کرده؟( پسر بدی نبود ها توی بعضی مسائل نگاه خاص خودشو داشت)
دوم اینکه چرا اون خانم همراه برادرشون نیومدن من یکم بی احترامی برداشت کردم در حالی که در صحبت واقعا احترام میگذارن
من و خواهر این آقا تو اون مدت که آشنا شدیم باهم حرف میزدیم و .... ولی بعد از خواستگاری انگار یکم برام سنگین شد جو و نمیخوام خدایی نکرده پسر فکر کنه من اونو میخوام و چسبیدم دوباره به خواهرش که ....

[maryam123]

سلام مجدد
ببینید قرار نیست هر دو نفری که برای خواستگاری بهم دیگه معرفی میشن شرایط شبیه هم داشته باشن ، اگر اینجوری بود همه خواستگاری ها باید به ثمر می‌رسید . اون خانم هم احتمال داده شما به درد هم بخورید ، نمیشه گفت باید می‌نشست و تحلیل میکرد و خودش متوجه میشد شما بهم نمیخورید .
یادمه خیلی سال پیش که ۲۰ ساله بودم یه آقایی ، البته آقا که چه عرض کنم ، یه آقا پسر ۱۷ ساله اومد خواستگاریم ...تازه رفته بود سرکار و هنوزم دیپلم نداشت و دانش آموز بود !! وقتی اومدن ما فکر کردیم ایشون برادر کوچیک آقای داماد هست ولی نگو‌ خودش بوده و چقدر توی ذوق مون خورد و .... خب مادر و خواهر این آقا هر دو منو دیده بودن...اینکه چرا ترتیب این خواستگاری رو دادن و کلی هم گفتن ظاهر پسرمون به هفده سال نمیخوره و ...بگذریم . منظورم این هست که نباید از همه انتظار تحلیل و آنالیز شرایط داشت ....
برای خودتون چرا چرا نکنید ، تمام شده و رفته . زیاد عمقی بررسی‌ش نکنید ، اذیت میشید.
و اینکه اون خانم چرا نیامده ، توی نوشته هاتون گفتین خودش گفته نمیتونه بیاد و مشغله داره و .... پس از قبل اطلاع داده ، به نظرم جای دلخوری نداره .

منم برای همین گفتم بهتون که این ارتباط یعنی ارتباط شما و اون خانم مجدد برقرار نشه خیلی بهتره ،
زیاد سخت نگیرید ، از این موارد برای دختر خانمها زیاد پیش میاد

[مدیرهمدردی]

سوالی که دارم از شما اینکه به نظر شما من باید تماس بگیرم با اون خانم یا اینکه دیگه رابطه تموم بشه؟

با سلام و احترام
نیازی به تماس گرفتن شما نیست.

[dooo]

سلام مجدد
ببینید قرار نیست هر دو نفری که برای خواستگاری بهم دیگه معرفی میشن شرایط شبیه هم داشته باشن ، اگر اینجوری بود همه خواستگاری ها باید به ثمر می‌رسید . اون خانم هم احتمال داده شما به درد هم بخورید ، نمیشه گفت باید می‌نشست و تحلیل میکرد و خودش متوجه میشد شما بهم نمیخورید .
یادمه خیلی سال پیش که ۲۰ ساله بودم یه آقایی ، البته آقا که چه عرض کنم ، یه آقا پسر ۱۷ ساله اومد خواستگاریم ...تازه رفته بود سرکار و هنوزم دیپلم نداشت و دانش آموز بود !! وقتی اومدن ما فکر کردیم ایشون برادر کوچیک آقای داماد هست ولی نگو‌ خودش بوده و چقدر توی ذوق مون خورد و .... خب مادر و خواهر این آقا هر دو منو دیده بودن...اینکه چرا ترتیب این خواستگاری رو دادن و کلی هم گفتن ظاهر پسرمون به هفده سال نمیخوره و ...بگذریم . منظورم این هست که نباید از همه انتظار تحلیل و آنالیز شرایط داشت ....
برای خودتون چرا چرا نکنید ، تمام شده و رفته . زیاد عمقی بررسی‌ش نکنید ، اذیت میشید.
و اینکه اون خانم چرا نیامده ، توی نوشته هاتون گفتین خودش گفته نمیتونه بیاد و مشغله داره و .... پس از قبل اطلاع داده ، به نظرم جای دلخوری نداره .

منم برای همین گفتم بهتون که این ارتباط یعنی ارتباط شما و اون خانم مجدد برقرار نشه خیلی بهتره ،
زیاد سخت نگیرید ، از این موارد برای دختر خانمها زیاد پیش میاد

سلام مهربونم خیلی برام با ارزشه که توی این خلوتی سایت میاین و نظرتونو برام پست میکنید
من قبل از اینکه اون پسرو ببینیم با تعریفایی که اون خانم کردن خیلی امیدوار بودم به این خواستگاری ولی یه دفعه با دیدن ایشون کاخ آرزوهام فرو ریخت
خیلی اعصابم به هم ریخته یه دفعه یادم افتاد بیام و اینجا مشورت بگیرم و حرف بزنم تا ذهنم آروم شه

[dooo]

با سلام و احترام
نیازی به تماس گرفتن شما نیست.

سلام جناب مدیر خیلی خیلی متشکرم از شما که به تاپیک بنده اومدین

ممنونم از پاسخ صریحتون
جناب مدیر الان که یکم آروم شدم فکر میکنم دلیل اینکه میخواستم تماس بگیرم اینه که چون موقع دیدار آقا پسر جویای احوال خانم نشدم گفتم با تماس این مورد رو جبران کنم و بگم که فارغ از نتیجه من همچنان به شما ارادت دارم و مهرتون رو در دلم دارم و

[maryam123]

من اگر جای اون خانم باشم و دختری که ازش خواستگاری کردیم مجدد سراغ بگیره رو‌ میذارم به حساب امیدش به ادامه رابطه ....
پس اینکارو نکنید
آقای مدیر هم صریح گفتن نکنید چون این ذهنیت شماست و شما نمی‌دونید عکس العمل در برابر این رفتار شما چی هست و اصلا اون خانواده چی ممکنه فکر کنند
اگر نکنید یک ضرر دادید و اونم اتمام یک رابطه
اما با سراغ اون خانم گرفتن کلی اما و اگر و ....به وجود میاد

[سحر بهاری]

سلام، خوش آمدین

در حال حاضر، دو مطلب بنظرم مهم هست.

سوالی که دارم از شما اینکه به نظر شما من باید تماس بگیرم با اون خانم یا اینکه دیگه رابطه تموم بشه؟چون از طرف اونها جواب منفی اول داده شده تماس من چه معنی میتونه داشته باشه.

۱. شاید چیزی که ته ذهن بعضی از ما رو آزار یا قلقک میده این ها هست؛

چرا من اول جواب منفی ندادم؟ _ چرا ایشون یهو تمومش کرد؟ _حالا فلانی چه فکری میکنه؟ _ من چه مشکلی داشتم ؟ _ بهتره بهشون بگم که... ( و ...)

_ شاید از دلایل این پرسش ها این باشه که؛

من تحمل ناکامی ندارم _ من اعتماد بنفس پایین دارم_ من خودم را خوب نمیشناسم_ من افکار منفی دارم_ هدف من مشخص نیست و ... .

* تو مرحله ی آشنایی این مورد طبیعی هست که به هر دلیلی یا ما یا فرد مقابل به این نتیجه برسیم که ادامه ارتباط امکان پذیر نیست. مهم نیست کدام از ما این رو مطرح میکنه، اگر جلوگیری از اتلاف وقت، انرژی، سرمایه عاطفی، مالی، آسیب های آینده و ... باشه نتها بد نیست، بلکه ارزشمند هست.

۲. اینکه برخی ته داستان رو باز میگذارن، موردی هست که به وفور دیده میشه و آقایون و خانوادشون باید رعایت کنن و خانوم ها مراقب باشن.

_ موردی که آقایون باید دقت کنن؛

من لیاقت چنین خانواده و دختری رو ندارم و حلالیت طلبیدن و ... .

بجای آرزوهای شیرین و طلب حلالیت و برچسب بی لیاقتی و ... لازمه یک مورد قابل قبول و محترمانه آماده کنن. مثلا؛ ما ارزش های مشترکی نداریم .

_ مورد بعدی که لازمه خانواده ها بهش توجه کنن؛

اجازه گرفتن که میتونن ما رو به کس دیگه ای معرفی کنن یا نه؟

اون خانم به مادرم گفته که از برادرم پرسیدم فلانی احوال منو گرفته یا نه و پسر هم گفته نه.

این رفتارها علاوه بر ایجاد سردرگمی و معذب شدن فرد، سبب آسیب روانی به او هم میشه.

* بنابراین من به شما خانم dooo توصیه میکنم حالا که این آشنایی تموم شده، از فکر کردن بهش خودداری کنین، پروندش رو ببندین و این رو یک فرصت بدونین.

از طرفی برای دیگران ( خانواده، فامیل، دوستان، همکاران ) تعیین کنین که افراد ایده آل شما برای خواستگاری لازمه چه فاکتور هایی داشته باشن، تا از آشنا شدن با افراد بی ربط به خودتون جلوگیری کنین .

[dooo]

سلام مجدد
سحر بهاری عزیز ممنونم از شما بابت وفتی که گذاشتید
باور کنید من‌اصلا از جواب منفی ناراحت نیستم قبلا فکر میکردم اگر کسی بیاد به خواستگاری و جواب منفی از طرف اون باشه من خیلی ناراحت بشم ولی باور کنید وفتی تماس گرفتن و فهمیدم دارن میگن مثل اینکه تفاهم نداشتن یهو دلم آروم شد که بهتر شد که اونها خودشون هم متوجه شدن به درد هم نمیخوریم
من جدای از این مورد کلا با همه ی کسایی که از بین دوست و آشنا و همکار خواستگار بودن و جواب منفی هم‌از طرف ما بوده چه بسا بیشتر از قبل توجه کردم که خدایی نرده بی محلی نکرده باشم و نخواستم که دلی برنجه،کسی هم برداشت بدی نکرده ،این خانم هم‌فکر میکنم مثل من فکر میکنن
ولی چون نظر اکثریت این بود که تماس نگیرم احترام میذارم و صرف نظر کردم با اینکه تصمیم داشتم تماس داشته باشم باهاشون