سلام. خوبین؟
یه چند تا از مشاوره های چناب sci رو مطالعه کردم و عنوان رو اینجوری انتخاب کردم تا ایشون هم بیان یه نظری بدن.
موردی که برام پیش اومده، این هست که ناراحت شدن اطرافیانم اگر حتی درصد کمی از آن، بخاطر من باشه خیلی به فکر رو رفته و خیلی دوست دارم اون ناراحتی رو برطرف کنم و معمولا قسمت زیادی از ذهنم رو برای چند ساعت مشغول میکنه. در حقیقیت به pleased بودن اطرافیانم حساسم.
البته خب با افزایش سن، این خصوصیت با تمرین ذهنی و کسب تجربه در حالات مختلف، کمتر شده. ولی خب هنوز هم هست اثراتش.
مثالی میزنم که همین چند روز برام پیش اومد. در راستای کارهایی که سر کار انجام میدیم، یه گزارشی ارسال کردم که در نتیجه اون گزارش و یه سری سوئ تفاهم هایی که اون وسط پیش اومد یکی از همکاران من از سوی یکی از مدیران مجموعه مقداری با لحن سنگین مورد خطاب قرار گرفتن. این بنده خدا هم اومد و گلایه کرد پیش من. من اومدم بیام براش شفاف سازی کنم، ولی خب دیدم چی بگم؟! خودش میدونه که همش سوئ تفاهم بوده و خلاصه این ناراحتی پیش اومد. مشکل من اینه که این ناراحتی اینقدر روم تاثیر میذاره همون لحظه که ذهنم قفل میکنه. در حالیکه اگر منصفانه به قضیه نگاه کنی من اصلا تقصیر کار نبودم یا اینکه تقصیر من خیلی خیلی کم بود. واقعا ناراحتی بقیه خیلی تحت تاثیرم میذاره...
علاقه مندی ها (Bookmarks)