به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 31
  1. #21
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,771 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها

    تکلیف اینه که در موقعیت هائیکه دیگران روحیه و حال من رو زیر و رو می کنن، و منطق خودشون رو به من تزریق می کنن، دقیقا قبل از اینکه از مسیر فکری و احساسی خودم خارج بشم و بیفتم تو مسیر طرف مقابلم، چه فکری می کنم؟
    با سلام


    امکان داره فکر کنی اعتماد به نفس و عزت نفست مورد هدف گرفته باشه ،،،
    در فکرتون این هدف قرار گرفتن می تونه ، به حق باشه یا ناحق .
    مثلا یه فردی یه قضاوت درست و یا نادرستی در حقت انجام میده .



    اینکه بعضی ها وارد بازی طرف مقابل نمیشن و کنترل دارن به درونشون به نظرم نیاز به تمرین داره .
    سخته ولی شدنیه و باید در زندگی تمرین بشه تا برسه به باور .
    بعضی جاها یه اتفاق و یا یه فرآیندی می یافته که آدم میتونه در چارچوب و در قالب احترام اگه لازم باشه توضیحاتی بده ( این خودش یه مهارت زندگیه )
    اونجور که مشاوران میگن ،،،سکوت هم یه تکنیکه در بعضی جاها یه مهارته ( سکوت ذهن + سکوت دل == سکوت در عمل )
    منفعل بودن و تاکتیک تهاجمی بودن باعث میشه بیافتیم در مدار طرف مقابل و یا اگه به درون مدار طرف مقابل هم نیافتین ، امکان داره از مدار خودمون خارج بشیم .
    ولی اینکه حالمون بد بشه در این جور اتفاقات ، به خیلی علت ها بر می گرده که با تمرین به نظرم میشه حداقل بهبودش بدیم و حلش کنیم با مرور زمان .
    یکی از تمریناش همون تمرین آقای مدیره .
    این برای هممون پیش میاد خانم میشل ،،،نباید خودتون را محاکمه کنید چرا مثلا بعضی موقع ها وارد مدار دیگری میشین :)
    ولی میشه با تمرین بهبودش بدیم .



    در پناه حضرت دوست .


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 30 آذر 00 در ساعت 14:21

  2. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    میشل (سه شنبه 30 آذر 00)

  3. #22
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    مرسی امین و باغبان عزیز،

    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    .
    شاید جواب سوالت این باشه نکنه حق با طرف مقابله
    یا میشل باز کار اشتباهی ازت سر زد
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها

    امکان داره فکر کنی اعتماد به نفس و عزت نفست مورد هدف گرفته باشه ،،،
    در فکرتون این هدف قرار گرفتن می تونه ، به حق باشه یا ناحق .
    مثلا یه فردی یه قضاوت درست و یا نادرستی در حقت انجام میده .
    آره، به نکات درستی اشاره کردید.

    احساس ناامنی از اینکه در این چالش حق با طرف مقابل باشه و من باید بپذیرم و یه تغییری در موضعم یا رفتاری که باهاش داشتم، ایجاد کنم.

    ترس از اینکه باز یه کار اشتباهی کردم و در معرض قضاوت منفی و سرزنش هستم.

    پشت همه این ترس ها، قطعا یه عزت نفس ضعیفه.

    و از دست رفتنِ اعتماد به نفسم.

    این اعتماد به نفس هم فکر کنم نقش محوری ای داشته باشه. چون وقتی روانشناسم سعی می کرد بفهمه من کجاها این مشکل رو دارم، پرسید چه کسانی و در چه موقعیت هائی می تونن روی من اثرگذاری بالا داشته باشن و سکانِ احساساتم رو به دست بگیرن.

    جواب این سوال برام آسون بود. چون به غیر از همسرم، همه می تونن اینکارو انجام بدن، کافیه بخوان.

    سوال بعدیش این بود که چه تفاوتی بین همسرم و بقیه هست. من در ارتباط با اون چه احساسی دارم که باعث می شه مدیریتم روی اعصاب و روانم بیشتر باشه و طبق عقل خودم رفتار کنم نه عقل اون.

    جواب این سوال یکم سخت بود. اولین چیزیکه به فکرم رسید این بود که چون دوستش دارم. واکنش خاصی نشون نداد، اما فکر کنم براش قابل قبول نبود. چون بعدش تلویحا در مورد اعتماد به نفس حرف می زد. خودم هم بعدا دیدم اشتباه کردم، چون پدر و مادرم و خواهرم و دوستام و بقیه رو هم دوست دارم. احتمالا نکته همینه که اعتماد به نفسم در ارتباط با همسرم بالاست. نه به این معنا که روش کنترل داشته باشم، به این معنا که باور دارم از اون عاقل تر و باهوش ترم و برای مدیریت تنش هایی که بوجود میاره موفقم، چه در کوتاه مدت چه بلند مدت. فکر می کنم همین ها بهم اعتماد به نفس داده. در ارتباط با این یک انسان بخصوص، قوی و مطمئن و منعطفم. نه تنها وقتائیکه ناحقم و می پذیرم، بلکه وقتائیکه برحقم اما انعطاف رو انتخاب می کنم، در همه حالات شأن خودم رو می بینم، ارتباطم با مغزم قطع نمی شه، نه تنها عزت نفسم آسیب نمی بینه، بلکه تقویت هم می شه. اعتماد به نفسم هم به همین ترتیب قوی تر شده، با گذر از هرکدوم از این تنش ها، فهمیدم که چقدر قوی و توانمندم. در موارد نادری هم که عصبی می شم، زود به وضعیت قبل برمی گردم.

    اما بقیه برعکس، فوتم کنن، یه چند تا موج درم ایجاد می شه. که اگه کوچیک باشن، اغلب می تونم بروزشون ندم و آروم به نظر برسم. اما اگه محکم فوت کنن، یا چند بار فوت کنن، دیگه شانس من حتی برای بروز ندادن هم خیلی پایینه. بوضوح گارد می گیرم، صدام عصبی می شه و ...

    اگرم خیلی عصبی یا مضطرب بشن و کنترلشون رو از دست بدن که دیگه کارِ من تمومه.

    فکر کنم یکی از اون چیزهائیکه توی اون یک آن به ذهنم می رسه رو پیدا کردم...

    1 - اوضاع از کنترلم خارج شده، من هیچوقت در چنین موقعیت هائی موفق نبودم، نمی تونم فضا رو آروم کنم، نمی تونم آروم بمونم
    2 - اون از من قوی تره، و می دونه من ضعیفم. من نمی تونم فضای خودم رو حفظ کنم
    3 - اون از من ارزشمندتره، احساسات و افکارش هم از احساسات و افکار من اصیل تر هستن
    4 - اون به خودش و به من مسلطه، من نمی تونم تسلطم رو حفظ کنم

    -----------------------------------------------------

    بلند بلند فکر کردم و فکرامو نوشتم. در اصل باید این پست رو حذف کنم و فقط روی کاغذ جواب های سوال روانشناسم رو بنویسم. اما خب این پستم می ذارم اینجا باشه، شاید به درد خورد.

  4. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 01 دی 00), باغبان (جمعه 03 دی 00)

  5. #23
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,771 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها


    اون لحظه اونقدر سریع اتفاق میفته که من اصلا فکری نمی کنم. می دونم از نظر تئوری، حتما یه سری افکار به ذهنم میان، چون همیشه احساس و عمل بعد از فکر ایجاد می شن.


    .....................


    سلام

    وقتی ما اوایل تازه داریم رانندگی یاد می گیریم - به خودمون میگیم خب آینه کجاست - استارت بزنم - کلاچ بگیرم - چقدر بگیرم -چقدر گاز بدم ماشین بره جلو ، مربی چی می گفت و...

    راه رفتن خودمون هم همین طوری بود - اول می گفتیم چطوری بلند شیم - تعادل چجوری باشه - قدم اول را کجا بذاریم و...بعدا دیگه بدون اینکه فکر کنیم بلند میشیم راه میریم .



    در حالت های روانشناختی هم می تونه اینجوری باشه :
    یه فردی یه حرفی به ما میزنه ،،،ما اون حرف را اوایل واکنش نشون ندادیم - بعد رفتیم در خلوت خودمون به این حرف فکر کردیم و نتیجه گرفتیم آره عزت نفس و اعماد نفس هدف گرفته .
    به مرور زمان ،،، حالت بیرونی و درونی که محیط و یا حتی خودمون برای خودمون ایجاد کردیم ، باعث میشه حتی یه حرف خیلی ساده را برای خودمون همون معنی ها تلقین کنیم و بشه واکنش ،،،
    مثل همون رانندگی و راه رفتن .
    برای همین هست واکنش ما بعضی موقع ها سریع هست .




    انیمیشن inside Out را ببینید خانم میشل هم راستای این مطالب.


    یه تحلیل روانشناختی هم داره :

    تحلیل روانشناختی انیمیشن درون و بیرون-inside out




    در پناه حضرت حق .


    ویرایش توسط باغبان : جمعه 03 دی 00 در ساعت 16:27

  6. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    میشل (شنبه 04 دی 00), طنین باران (جمعه 03 دی 00)

  7. #24
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    فک کنم فهمیدم چه اتفاقی میفته...

    توی اون یک آنِ مورد بحث،

    خود انگاره م میفته روی طرف مقابل.

    یه موجود بد و سیاه می بینم. به همراهِ تمام ملحقاتش. و احساس نفرت می کنم. همون نفرتی که ته قلبم از خودم دارم رو در اون لحظه از طرف مقابلم پیدا می کنم.

    در نتیجه میرم تو وضعیت تدافعی و تهاجمی. و عصبی و مضطرب می شم.

    امین جان خیلی ممنون، پستت نکات خوبی برام داشت. بعدا میام بهش جواب می دم.
    مرسی باغبان، بله درسته. کاملا درسته. حتما بعدا انیمیشن رو می بینم.

    - - - Updated - - -

    ضمنا عذر می خوام اگه پست هام همدیگه رو نقض می کنن، یا افکار و احساسات متناقضی رو می نویسم. الان خودم نمی دونم همین پستم با پست قبلی متناقض هست یا نیست. یکیشون درسته یا هردو یا هیچکدوم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 05 دی 00)

  9. #25
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    با خاله شوهرم صحبت می کردم، بین صحبت هاش از مادر شوهرم نقل قول کرد که گفته هر سه تا عروسم خوبن، اما این یکی یه شخصیت متفاوتی داره و ...

    یادم افتاد شوهرم تنها کسی نیست که باهاش متفاوتم. با خونوادش هم همینطورم. هرچند رفتار اونها خیلی با شوهرم متفاوته، ولی خب اگه نسبت به اونها هم قوی و مطمئن و آروم و نفوذ ناپذیر نبودم، سکان روابطمون توی دست من نبود و قطعا امروز ارتباطمون خیلی متفاوت از چیزی می شد که الان هست.

    وقتی به این سوال روانشناسم فکر می کنم که چه تفاوتی بین اینها و بقیه هست، می بینم

    اولا در مقایسه های ذهنیم، خودم رو بهتر از اونها دیدم!! (خاک بر سرم) این باعث شده در ارتباطم باهاشون احساس تسلط و محیط بودن داشته باشم. و بتونم آگاهانه و عاقلانه رفتار کنم.

    مثل بچه تنبلی که توی مدرسه جدید ثبت نامش می کنن. در اون مدرسه می بینه که درسش از بقیه بهتره، اعتماد به نفس پیدا می کنه و بهتر و بهتر می شه..

    دوما خودشون هم این حس رو بهم دادن که نه تنها خوبم، بلکه بهترم! اینکه توی ذهنشون شایسته ی بالاترین حد احترام هستم. خصوصا مادرشوهرم و یکی از برادرشوهرهام.

    این دقیقا چیزیه که من همیشه بهش نیاز داشتم: احترام.
    و
    بهتر بودن!!!!

    در ارتباط با اونها، هم خودم خیلی برای خودم احترام قائلم (معیارها و ارزش های خودم رو برآورده می کنم) و هم اونها برای من.


    الان دیگه نمی تونم نتیجه گیری کنم. نمی دونم از همه ی اینها دقیقا چه نتیجه ای گرفته می شه.
    جمع بندی و نتیجه گیری باشه برای بعد. فعلا فکر کنم تکلیفی که بهم داده بود رو در حد قابل قبولی انجام دادم و همین کافیه. بیشتر از این ذهنم نمی کشه.
    ویرایش توسط میشل : شنبه 04 دی 00 در ساعت 10:42

  10. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 05 دی 00)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    خانم میشل راستش به شما به خاطر داشتن این حس بد آمدن از خود، حسودیم شد و بابتش بهتون تبریک میگم.
    این حس نعمت بزرگ و منحصر بفردی هست که این دورو زمونه صدی نود مردم بهش نیاز دارن و ازش بی بهره هستن. خود منم گاهی بهش به شدت احساس نیاز پیدا میکنم و سخت بدستش میارم و زود هم از دستش میدم. متاسفانه با خیلی از مشاور ها هم که در مورد هر چیزی حرف میزنی هنوز کلامت منعقد نشده میگن باید عاشق خودت باشی … این وضع دنیا هم شده نتیجه ش.
    این همه فلاسفه بزرگ که به شدت به موجودیت خودشون و اکثریت مردم بدبین بودن قطعا دلیل محکمه پسندی داشتن دیگه… همچین ذهنهایی علکی که حرف نمیزدن.
    البته حتما باید بگم شما با شناختی که از خودتون در ذهن خوانندگان تالار ایجاد کردید قطعا آدم بسیار خوبی هستید ولی این منافاتی با ارزشمند بودن داشتن این حس منفی تون نداره.

  12. کاربر روبرو از پست مفید اثر راشومون تشکرکرده است .

    میشل (جمعه 10 دی 00)

  13. #27
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,771 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array

    روش سریع ،بیرون آمدن از فکر ، تنفس آگاهانه ست .







    اکهارت تله - روش سریع، بیرون آمدن از فکر تنفس آگاهانه است

  14. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    میشل (یکشنبه 12 دی 00)

  15. #28
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام اثر راشومون عزیز، حالتون خوبه؟ اوضاع خونه چطوره؟

    به پستتون فکر کردم، سعی کردم بفهمم منظورتون چیه. فکر می کنم اون چیزی که شما هم ارزشمند می دونیدش قضاوت درست و مبتنی بر حقیقت هست، درسته؟

    دارید به من می گید این ارزشمنده که قضاوتمون مستقل از فاعل باشه. اینطور نباشه که اگه یک کاری رو خودمون انجام دادیم، روش ارزش مثبت بذاریم یا نسبت به اثرات منفیش بی تفاوت باشیم.

    خود محور و لذت محور نباشیم، بلکه حق محور باشیم.

    درست می گم؟

    اینجوری شما هم دارید به قضاوت و احساس و واکنش درست نسبت به (عملکردمون) و (رفتارمون) اشاره می کنید. نه (خودمون). چون خودِ ما یک مجموعه ست، یک آیتم نیست که بتونیم نسبت به کلش یک احساس داشته باشیم. و کلش رو در یک کلمه قضاوت کنیم. و اگه اینکارو انجام بدیم، دچار تناقض های درونی می شیم. اگه فکر کنیم بد هستیم، یک بخشی از وجودمون طغیان می کنه. اگه فکر کنیم خوب هستیم، یک بخش دیگه طغیان می کنه.

    حتی وقتی از این صحبت می کنیم که (من خوب هستم) منظورمون اینه که (ذات من خوب هست). نه اینکه من کلا خوبی هستم.

    من هم این چیزیکه بعنوان عشق به خود رواج پیدا کرده رو دوست ندارم. حس خوبی هم نسبت به آدم هائیکه همیشه شاد و خوش و مثبت هستند، ندارم. یه حس غیرواقعی بودن ازشون می گیرم.

    یک نکته جالب هست. هرچه حسم نسبت به ذاتم مثبت تر می شه، عملکردم هم داره بهتر می شه. نه اینکه قبلا نمی خواستم عملکرد بهتری داشته باشم، اتفاقا خیلی بیشتر از الان خودم رو بخاطر عملکرد نادرستم سرزنش می کردم، اما سطح آگاهی پائینم باعث می شد همون رفتارها رو دوباره تکرار کنم.

    الان نسبت به عملکردم آگاه ترم. یعنی (موقع ارتکابشون) آگاه ترم، متوجهید؟ نه اینکه مثلا عصبی بشم و نفهمم چیکار می کنم، بعدش بفهمم یکی رو له کردم و بابتش خودم رو سرزنش کنم.

    این آگاه تر بودن، الان به اندازه ی یک ذره ست. ولی همین یک ذره هم برام خیلی ارزشمنده، خیلی.

    شاید هم کلا منظورتون این نبوده و حق هم با شما باشه، و اون حس بد اومدن از خودم که دارم ازش فاصله می گیرم، چیز ارزشمندی هست که ممکنه کلا از دستش بدم. اما،

    حداقل الان،

    یه جورِ ناآشنا و غریبی، آرومم. مثل برده های فرعون که سنگ های اهرام رو می کشیدن بالا، اونقدر خسته می شدن که می مردن. بدون هیچ خستگی و بدون هیچ رنجی.

  16. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)

  17. #29
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    درود

    میشل عزیز ببین این باورها چقدر از نیازهای تو سرچشمه میگیرن؟ چون این نیازها ضامن بقای تو هستن.

  18. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    میشل (یکشنبه 12 دی 00)

  19. #30
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,771 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها

    من هم این چیزیکه بعنوان عشق به خود رواج پیدا کرده رو دوست ندارم
    .

    سلام
    یه مطلبی را خدمتتون میگم خانم میشل ، ان شالله که براتون مفید باشه
    مقام روح جدا از نفس هست .
    خود واقعی ما ( روح ) پاک هست ،،،وقتی با نفس و در قالب جسم آمیخته میشه ، امکان داره رفتار منفی ازش صورت بگیره .
    انسان امکان داره اشتباه کنه ،،، اگه اون مقام اصلی خودش را دوست داشته باشه و عاشقش باشه ، می تونه این نفس را تربیت و پرورش بده .
    اگه خطایی هم سر زده باشه ازش ، تلاش می کنه بهبود و رفع اش کنه تا در زمان حال و آینده موفق تر باشه .
    بعضی موقع ها انسانها خودشون را به حدی محاکمه می کنند ( کاراکتر قضاوت گر درونی ) که به افسردگی میرسن و نتیجه افسردگی میشه ناامیدی .
    در حالی که در تمام آموزه ها سفارش شده در مسیر تعالی حرکت کنید و خودتون را رشد بدید و ناامید نشید.


    مقام روح هم همیشه در حال رشده .
    با این پرورش ( مقام روح + بُعدجسمی رفتاری ) زندگی شادتر و موفق تری برامون رقم می خوره
    ولی اگه این عشق درونی نباشه رشد تعالی خودمون به مشکل می خوره .
    برای همین هست میگن عاشق خودمون باشیم ( خود واقعی - من واقعی - روح خودمون )
    افرادی که در این مسیر باشن درسته که تو زندگی مشکلات دارن - غم دارن ( برا ی همه پیش می یاد ) ولی همیشه یه شادی درونی وجودشون هست،،، یه روحیه مثبت جنگجویی در توسعه خودشون .
    موفق باشین .


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 12 دی 00 در ساعت 13:56

  20. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 12 دی 00), طنین باران (چهارشنبه 15 دی 00)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.