به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 02 [ 02:24]
    تاریخ عضویت
    1395-4-03
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    6,162
    سطح
    51
    Points: 6,162, Level: 51
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 188
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 92 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Post مشکل با همسر در خصوص رفت و آمد با خانواده ایشان

    دوستان عزیز سلام. وقت همتون بخیر.
    من و همسرم در دانشگاه با هم آشنا شدیم و پس از فراز و نشیب های زیاد ازدواج کردیم. خانواده من فرهنگی و دانشگاهی هستن و خانواده همسرم کاسب و بازاری. خانواده همسرم مادی گرا هستن و متاسفانه از فرهنگ مناسبی برخوردار نیستن. من توی جمع هاشون یا نباید شرکت کنم یا باید خودمو بزنم به اون راه کلا. همه چیز براشون پوله اما خانم خودم اصلا اینطور نیست و واقعا اینو ثابت کرده. مثلا خانواده ایشون طلب 1000 سکه مهریه داشتن در صورتی که خواهر های خود من با 10 سکه مهر کردن و این پیزا براشون مطرح نبود. خاطرات بسیار تلخی در دوران نامزدی که دو سال طول کشید برامون ساختن که خانمم به من گفت خواهش میکنم جهیزیه رو خودت تهیه کن چون نمیخوام اینا به من جهیزیه بدن. کارهای عجیب و غریب زیادی ازشون دیدم. خواهر خانمم مثلا وقتی خانمم 18 سالش میشه چند ماه میبرتش خونه خودش توی یه شهر دیگه که مثلا اونجا آرومه و بشینه درس بخونه برای کنکور. در این مدت ایشون 3 تا دسته چک از سه تا بانک مختلف برای خانمم گرفته و همه چک ها رو داده خانمم امضا کرده و 22 تا چک برگشتی به نام خانمم هست و یه مدتی هم حکم جلب روی خانمم بود. بحث و دردل زیاد هست ولی بگذریم بریم سر اصل مطلب:
    مادر خانم من سیگار میکشه و وضعیت ریه اش داغونه به طوری که 60 درصد ریه ایشون از کار اقتاده و باید مرتب بهش دستگاه اکسیژن وصل باشه. البته هنوز هم روزی یه پاکت میکشه. هر چقدر به خانوادش میگم سیگار ایشون رو کنترل کنید میگن ما نمیتونیم. مادر خانمم هم بسیار خیره تشریف دارن و اصلا حالشون نیست و به هم جنگ و دعوایی هست سیگار میکشن. خانمم پارسال بعد از ایمکه مادر خانمم از آی سی یو اومد بیرون دو هفته موند خونه ایشون و سیگارشو کرد سه نخ در روز. ما که رفتیم دوباره بچه ها براش سیگار آوردن و ایشون دو پاکت در روز سیگار مبکشید. پدر خانم من همراه با دو پسر بزرگ در خانه هستن اما همشون از مسئولیت فراری هستن. پدر خانمم همش زنگ میزنه به خانمم و دختراش که من نمیتونم پیش مادرتون بمونم و اگر بمونم هی از من سیگار میخواد و دعوامون میشه و .... . پدر خانمم هر روز 5 عصر از خونه میره تو بنگاه پسرش میشینه تلویزیون دیدن و چند وقتیه که هر روز یکی از دختر ها از 5 بعد از ظهر میره خونه مادر خانمم تا 11 شب به پخت و پز و انجام کارهای خونه چون مادر خانمم نمیتونه کارها رو انجام بده. این مساله تبدیل شده به یک وظبقه و ما تحت هر شرایط روحی که باشیم خانمم روزی که نوبتشه میخواد بره اونجا. من از خانواده همسرم متنفرم. به معنای واقعی متنفرم. خانواده ای هستن که فقط توقع دارن. اینکه دخترشون بره اونجا و بشوره و بسابه و کار کنه و از مادر مرافبت کنه کاملا به نظرشون وظیفه دختر ها و داماده. شاید باور نکنید اما یکبار هم نشده که یه هدیه تولد یا عیدی به یکی از داماد ها بدن.
    دو شب پیش نویت خانمم بود و سر این مساله با هم شدیدا یحثمون شد. من به ایشون گفتم این کار شما هیچ معنی نداره و وظیفه پدر و برادرهاته و نمیتونم این وضعیت رو تحمل کنم. ایشون هم قهر کردن رفتن خونه مادرشون. دوستان عزیز راه حلی به ذهنتون میرسه ؟ آبا من حرف ناحقی زدم ؟
    از این پس به جای نام psychologist با نام زندگی بهتر به فعالیت ادامه میدم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید زندگی بهتر تشکرکرده است .

    رفتگر (شنبه 20 آذر 00)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام به شما

    ممنونیم که برای مشورت گرفتن تالار همدردی رو انتخاب کردین.

    همونطور که میدونین تحقیق و شناخت در ازدواج کمک میکنه تصمیمات بهتری بگیریم. حالا اگر تفاوت ها رو ندید گرفتیم، از اهمیت مسائل رد شدیم، معیارها و خواسته ی خودمون رو کمرنگ کردیم کسی جز خود ما مسئول نیست.

    در حال حاضر با توجه به شناختی که از این افراد دارین، شما تنها کاری که از دستتون بر میاد پذیرش این مسائل هست، که خانواده همسرتون چگونه زندگی میکنن، حالا فرضا چه باورهایی دارن ، چه رفتاری انجام میدن و ... . پذیرش هم بمعنی مطیع بودن، شکست، قربانی شدن، به زور دوست داشتن و ... نیست بلکه فقط میخوایم آدمها رو همانگونه که وجود دارن و زندگی میکنن ببینیم و قبول کنیم. از طرفی با توجه به این شناخت میتونین رفتارهای خودتون رو هم تنظیم کنین.

    بهر صورت لازمه شما فقط و فقط توجه و تمرکزتون بر زندگی مشترک خودتون و ارتقای خود و همسرتون باشه ( یعنی به رشد هم کمک کنین ). اگر رفتارهایی باعث آزار شماست با همسرتون صحبت کنین و حرف های او رو هم بشنوین.

    مثلا در خصوص مراقبت از مادرش، شما میتونین با همسرتون صحبت کنین که برای مادرشون پرستار بگیرن یا کسی که بتونه بعنوان خدمتکار فعالیت کنه و همه ی فرزندان مبلغی رو برای ماهیانه این فرد در نظر بگیرن. اینطور همه میتونن زمانی رو که لازم هست در منزل خودشون باشن و صرفا برای دیدار برن.



  4. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    ammin (جمعه 12 آذر 00), زندگی بهتر (جمعه 12 آذر 00)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 02 [ 02:24]
    تاریخ عضویت
    1395-4-03
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    6,162
    سطح
    51
    Points: 6,162, Level: 51
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 188
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 92 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسفانه همسرم نظر خانوادش بسیار براش مهمه و خیلی سر این مساله درگیری داشتیم. من جهیزیه رو تهیه کردم و با همه اطرافیانم درگیر شدم بخاطر ایشون. اما الان دچار به احساس سرخوردگی شدم. متاسفانه چیزی که از کودکی در ذهن آدم نهادینه شده باشه قایل تغییر نیست و انسان در هر موقعیتی قرار بگیره باز هم به ذات اصلی خودش برمیگرده. من خیلی سعی کردم به همسرم بفهمونم حرف دیگران مهم نیست و نظر مادر و خواهد و برادرش کمترین ارزش ندارن و اون باید به عنوان یک انسان مستقل و با اعتماد به نفس زندگی کنه ولی ایشون تغییر نمیکنه. خانواده همسرم متاسفانه عقل در رفتارشون جایی نداره و همیشه با ندونم کاریهاشون باعث زحمت ما شدن. هر هقته یه خبر بد از طرفشون میرسه. اسمشون میاد حالم به هم میخوره و این مساله تا جایی پیش رفت که به همسرم گفتم من عمیقا از خانوادت متنفرم و نمیخوام ببینمشون. وقتی ترس همسرم از خانوادشو میبینم حالم به هم میخوره. بارها خواستم مستقیم با خانوادش حرف بزنم اما مانع شده. واقعا دیگه موندم چکار کنم.
    از این پس به جای نام psychologist با نام زندگی بهتر به فعالیت ادامه میدم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید زندگی بهتر تشکرکرده است .

    سحر بهاری (جمعه 12 آذر 00)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 14 اردیبهشت 03 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,969
    امتیاز
    33,488
    سطح
    100
    Points: 33,488, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,393

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    شما یه برداشتی از خانواده همسرت داری که بخش عمده اون مقایسه با خانواده خودت هست. خانواده خانمت هر طور که باشند همسرت با اونها پیوند خونی داره اون نگاهی که تو به خانواده ش داری رو اون نمیتونه داشته باشه. فراموش نکن اونها عزیزانش هستند و اگه خانمت رو دوست داری و میخوای درکش کنی اول به این احساسش احترام بذار.


    در مورد بیماری پدر یا مادرها اگه مثلا مادری مریض بشه عرفا دخترها ازش پرستاری میکنن بالاخره یه مسائل زنانه ای هست که شاید روش نشه پسرها متوجه بشن. توی بیماری با دختراش راحت تره.( حالا اگه دخترها و دامادها اذیت میشن راه هایی مثل پرستار گرفتن هم هست اما در کنارش نمیشه دخترها با وجود پرستار توی هفته یا ده روزش اصلا به مادرشون سر نزنن و پرستاری نکنن)


    از اینها که بگذریم احساس شما هم قابل درک هست. اما شما توی مطالبت ریشه و دلیل مخالفتت رو قدرنشناسی خانواده همسرت گفتی. خب این دلیل خیلی منطقی نیست خانمت که مشکلی با اونا و پرستاری کردن نداره. اینکه مثلا تو وقتی خانمت میره از تنهایی رنج میبری یا چنین مساله ای باشه قابل تامل تره. ولی اگه ریشه مخالفتت تنفر از خانواده همسرته این دلیل موجه و منطقی نیست

    به نظرم رفتار خانمت و خانواده ش رو داری کمال طلبانه تحلیل میکنی، اگه واقعیت فعلی اونها رو بپذیری احساس شما بهتر میشه


    نکته دیگه اینکه الان چون ظاهرا با خانمت قهری ذهنت میره رو مسائل منفی و اونها رو بولد میکنه


    همانطور که خانم سحر بهاری گفتند، رابطه خودت با خانمت در اولویت هست این رابطه رو صمیمانه کن.

    همسرت توی اون خانواده با تمام نقاط مثبت و منفیش بزرگ شده .تو هم در خانواده خودت با یه نقاط مثبت و منفی بزرگ شدی. حالا بیای تمام داده های ذهن خانمت که برآمده از خانواده خودش و تربیت اونجا هست رو حذف کنی و از نو یه شخصی رو بسازی که مثلا اگر توی خانواده شما بزرگ میشد و تربیت میشد اون شخصیت مورد تصور و قبول تو رو داشت. خب این نه تنها منطقی نیست که شدنی نیست و زمینه ساز مشکلات زیادی میشه. مثل اینکه از درحت گیلاس انتظار سیب داشته باشی


    پ‌.ن: این پست من رو به عنوان یه نظر و برداشت در نظر بگیر.تشخیص بعضی مسائل از فضای مجازی و از روی نوشته ها دشواره. ولی به صورت عمقی تری به تنفرت از خانواده همسرت نگاه کن ببین صرفا به خاطر رفتارهای اونهاست؟ احساسات نهفته تری درون شما قرار داره؟ به خاطر کم کردن رفت و آمدهاست ؟ یا واقعا واقعیت بیرونی اون چیزی که شما میگید
    ویرایش توسط ammin : جمعه 12 آذر 00 در ساعت 22:19 دلیل: تایپی

  8. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    سحر بهاری (جمعه 12 آذر 00)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    بله ، خب ببینید ما آدمها همونطور که از نظر خون، ژنتیک، چهره و ... به خانواده خودمون شبیهیم، از نظر شخصیتی و نگرشی هم به اونها نزدیکیم. ما سال ها در اون محیط و با اون باورها و .. رشد کردیم و اینکه بگیم هیچ تأثیری نگرفیم غلط هست.

    حالا توی زندگی مشترک ممکن هست این باعث بشه ما برداشتی که از رفتار همسرمون داریم این باشه که او داره نظرات خانوادش رو اجرا میکنه و بشدت تحت تأثیر اوناست، در حالی که ممکنه نظر مستقل او باشه و ما دچار خطا شدیم. او هم در کنار تأثیر پذیری و الگوهایی که داشته ، نظرات مستقل خودش رو هم در زندگی داشته.

    پس شما سعی کنین اون اون مواردی که همسرتون ایده های خودشو دنبال می‌کنه و مستقلانه تصمیم میگیذه، انتخاب میکنه، رفتار می‌کنه ... رو پرورش بدین ، یعنی همسرتون رو تشویق کنین. تعریف کنین این فکرت رو خیلی دوست داشتم، این رفتارتو دوست داشتم، اینجا خیلی خوب عمل کردی...

    تشویق شما و بازخورد مثبتی که دریافت میکنه باعث میشه استقلال فکریش رو تقویت کرده و تأثیر پذیریش رو کمتر کنین.

    شما وقتی ازش انتقاد میکنین و در انتقادتون صرفا دارین او رو بخاطر طرز فکرش، رفتارش نشانه میگیرین، گاهی به بحث کشیده میشه، اون نمیتونه این تصحیح رو انجام بده و نمیدونه دقیقا بهترین و درست ترین رفتار چه هست.


  10. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    ammin (جمعه 12 آذر 00)

  11. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 اردیبهشت 03 [ 23:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,155
    امتیاز
    90,025
    سطح
    100
    Points: 90,025, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,805

    تشکرشده 6,770 در 2,367 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام

    امکان داره اولویت ارزش گذاری هایتون در زندگی فرق کنه و اینها یه مسائلی هست که باید قبل ازدواج با دقت بررسی بشه .
    مثلا ارزش گذاری و نیاز اصلی یه فرد مسائل عاطفی هست ، میره با فردی ازدواج می کنه که ارزش اون شخص کار و تجارت وفعالیت تخصصی خودش هست و برعکس نیاز مقابله ،،،این باعت دافعه میشه .
    همین طور این ارزش گذاری ها در مسائل خانوادگی هم هست و هر شخصی باورها و آنالیز خودش را داره .
    خودتون و همسرتون را از این جهت بررسی و سعی کنین با هم گفتگو داشته باشین .
    مشاوره حضوری می تونه کمک خوبی باشه .



    مساله بعدی طرحواره وابستگی هست ،،،همسرتون را در این حوزه بررسی کنید .
    این تاپیک کمک خوبی بهتون می کنه .
    تله های زندگی
    ویرایش توسط باغبان : جمعه 19 آذر 00 در ساعت 12:18


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.