به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array

    ✦ تربیت 24 عیار ✦

    « بسم الله الرحمن الرحیم »

    خانواده و تأثیر آن بر تربیت فرزندان

    محیط خانه، نخستین و با دوام ترین عاملی است که در رشد شخصیت کودکان تأثیر می‌ گذارد و افراد خانواده نقش بسیار مؤثری را در آشنا کردن کودکان با زندگی جمعی و فرهنگی جامعه دارند. خانواده یکی از عوامل مؤثر در رفتار فرزندان می‌ باشد. در یک خانواده، روش کار و طرز ارتباط به نحوی است که محیط را برای تأمین احتیاجات اساسی کودکان، چه در زمینه‌ی جسمی و چه در زمینه‌ ی روانی و یا اجتماعی مساعد می‌ سازد.

    عادتی که کودک در خانه به دست می‌ آورد، گاهی ممکن است صحیح و عقلانی باشد و گاهی مانع رشد طبیعی او گردد. خانواده، بر اندیشه و باورهای کودکان و شیوه‌ ی برخورد آن‌ها با دیگران تأثیر می‌ گذارد.

    تربیت 24 عیار ( اصول اساسی تربیت کودکان برای والدین )
    مؤلفین : محمدحسن احمدی _ میلاد مرادی
    کتابخانه کتابراه

  2. 2 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 28 مرداد 00), باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    ساختار خانواده‌ها

    طرز برخورد صحیح اعضای خانواده با یکدیگر، همراهی آن‌ ها در خانه برای تعیین هدف‌ های خانوادگی و تأمین مصالح خانواده، از عوامل مؤثر در رشد کودک مى‌ باشد. پیروی افراد خانواده از روش عقلانی در کلیه‌ ی شئون خانوادگی، شرکت دادن تمام اعضاء در تصمیم گیری‌ها، تقسیم کار و مسئولیت میان اعضاء و دادن فرصت کافی برای اظهار نظر به تمام افراد باعث مى‌ شود، اسباب رشد کودک در جنبه‌ های مختلف شخصیتی بهتر فراهم گردد. به طور کلی خانواده‌ ها براساس نوع ارتباط با یکدیگر با استفاده از ساختارهای متفاوت مثل عاطفی یا رفتاری، تأثیرات مختلفی بر پرورش کودکان و رفتار آن‌ ها دارند. در این جا به اختصار در مورد ساختار عاطفی و رفتاری خانواده صحبت مى‌ شود.



    ساختار عاطفی خانواده‌ ها

    1- ساختار آزادمنشانه با استفاده از روش عقلانی در کلیه‌ی شئون زندگی :

    در این ساختار، تمام افراد خانواده قابل احترام هستند. اعضای خانواده صلاحیت اظهار نظر درباره‌ ی مشکلات مربوط به خود را دارند. همه افراد خانواده حق دارند در تصمیماتی که درباره‌ ی آن‌ ها یا امور مربوط به آن‌ ها گرفته می‌ شود، شرکت کنند و در عین حال مسئولیت دارند که در اخذ تصمیم و انجام وظایف خود عاقلانه عمل کنند. روش عقلانی در کلیه‌ ی شؤون زندگی این خانواده نفوذ دارد.

    همکاری، اساس زندگی و فعالیت افراد خانواده را تشکیل مى‌ دهد. بچه‌ هایی که در این خانواده پرورش مى‌ یابند، به موقع از محبت والدین استفاده می‌ کنند. شخصیت آن‌ ها در خانه مورد احترام است و جای آن‌ ها در گروه خانوادگی مشخص و محفوظ مى‌باشد.

    فرزندان چنین خانواده هایی افراد توانا، موفق و سازگار خواهند شد. معین بودن هدف و نظم و ترتیب امور خانوادگی، راه و رسم زندگی را روشن می‌ سازد. بچه‌ها می‌ فهمند چرا باید از انجام کاری خودداری کنند یا در مواقع معین وظایف خاصی را با والدین در میان بگذارند و دیدگاه‌ های خود را بیان کنند و مهارت‌ های خویش را ظاهر سازند. انجام این گونه امور، امنیت خاطر آن‌ ها را فراهم می‌ کند و رشد آن‌ها را در زمینه‌های گوناگون ممکن مى‌سازد.


    2- ساختار بی قید و بند و بی کنترلی:

    در این نوع ساختار، هیچ یک از اعضای این خانواده در کار دیگری دخالت ندارند. خواسته‌ ها حاکم بر اعمال افراد است و هر فردی مطابق دلخواه خود عمل مى‌ کند. زندگی اعضای این خانواده با هرج و مرج و بی نظمی همراه است. آثار تزلزل در این خانواده‌ ها، در رفتار کودکان نیز مشاهده مى‌ شود. افراد در این گونه خانواده‌ ها، افرادی بی بند و بار، بی هدف، سهل انگار، خودخواه و بی هدف هستند و افکار، میزان حاکم بر اعمال و رفتار آن‌ها نیست.

    احساس مسئولیت نمى‌ کنند و قادر به زندگی اجتماعی نیستند. نمى‌ توانند با دیگران به سر برند و اغلب با شکست رو به رو مى‌شوند و همین خصوصیات در رفتار بچه‌ هایی که در اینگونه خانواده‌ ها پرورش یافته‌ اند نیز مشاهده مى‌ گردد


    3- ساختار دیکتاتوری و مستبدانه:


    در این ساختار یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است. فقط او تصمیم مى‌ گیرد، هدف تعیین مى‌ کند و راه نشان مى‌ دهد. او وظیفه‌ ی افراد را مشخص مى‌ سازد و امور زندگی را ترتیب می‌ دهد. همه باید مطابق میل او رفتار کنند. او فقط حق اظهار نظر دارد و دستور او بدون چون و چرا باید از طرف دیگران اجرا شود. برنامه‌ ی کار افراد را معین مى‌ کند و در هر کاری که دیگران انجام می‌ دهند دخالت می‌ نماید و دیگران باید نظر او را بدون در نظر گرفتن مصالح قبول کنند. در این خانواده، شخصیت، خواسته‌ ها و نیاز کودکان به هیچ وجه مورد توجه نیست و نیازهای بنیادی بچه تأمین نمى‌ شود.

    از محبت خبری نیست. بچه در این خانواده احساس امنیت نمى‌ کند و وضع او همیشه متزلزل است. این گونه بچه‌ ها در ظاهر حالت تسلیم، آرامش، سازگاری و اطاعت از خود نشان مى‌ دهند، اما در واقع دچار هیجان و اضطراب هستند. این بچه‌ ها اغلب در مقابل دیگران حالت دشمنی به خود مى‌ گیرند. به بچه‌ های همسن یا کوچک تر از خود آزار مى‌ رسانند. از به سر بردن با دیگران ناتوان‌ اند.

    در زمینه‌ی عاطفی و اجتماعی رشد کافی ندارند و در کارهای گروهی نمى‌ توانند شرکت کنند. اغلب از ارائه‌ی رفتار مناسب وا می‌ مانند. از قبول مسئولیت خودداری مى‌ کنند، در مراحل مختلف زندگی از ضعف و بی لیاقتی رنج می‌ برند و غالباً در کار و تحصیل نیز موفق نمى‌ شوند.


    4- ساختار ترکیبی:

    در این ساختار، خانواده‌ ها گاهی از یک الگو و گاهی از الگوی دیگر با ساختار دیگری استفاده مى‌ کنند. بچه‌های بی اراده، ترسو و متزلزل در بر خوردهای اجتماعی حاصل پرورش در این گونه خانواده‌ ها می‌ باشند. غالباً این گونه بچه‌ ها سعی در جبران سرخوردگی‌ های خود خواهند داشت و در راه تأمین کمبودهای شخصیتی و آزادی سلب شده به صورت سرگشته ای، هدف‌ های اساسی زندگی خود را بی اهمیت تلقی می‌کنند و گاهی آن‌ها را کنار مى‌ گذارند.

  4. 2 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 28 مرداد 00), باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    ساختار رفتاری خانواده‌ ها

    1- کنترل زیاد، محبت کم:

    برخی از والدین عقیده دارند که سخت گیری نسبت به فرزندان بهترین شیوه‌ ی تربیتی و ضامن موفقیت آن‌ ها در آینده است. در این راستا، برخی از والدین سخت گیری را از اندازه مى‌ گذرانند. آن‌ ها فراموش مى‌ کنند که هر کودکی به طور طبیعی تمایل به آزادی و استقلال عمل دارد. سخت گیری بیش از حد، روح آزادی را در کودک از بین مى‌ برد. در این خانواده‌ ها فرزندان اعتماد به نفس خود را از دست مى‌ دهند و در تصمیم گیری‌ های مهم در زندگی ناموفق خواهند بود. زیرا همیشه این والدین هستند که تصمیمات لازم را برای آن‌ ها گرفته‌ اند.



    2- کنترل کم، محبت زیاد:

    در این ساختار رفتاری، والدین عشق و محبت بیش از اندازه، بدون اعمال کنترل‌ های لازم را ابراز مى‌ دارند. برخی از والدین در مقابل اشتباهات فرزندشان، رفتارهای ناسازگار و ناهمخوان نشان مى‌ دهند. یک کودک در یک موقعیت برای کاری که کرده است، توبیخ مى‌ شود و در موقعیت دیگر، انجام همان کار یا نادیده انگاشته مى‌ شود یا حتی مورد تشویق قرار مى‌ گیرد. این کار کودک را گیج مى‌ کند. برخی از والدین حتی در شرایطی که کودک باید تنبیه گردد، از این کار سر باز مى‌ زنند و یا با او مخالفت نمى‌ کنند.

    روش صحیح و متعادل، پذیرش فرزند و محبت به او و در عین حال تنبیه او به خاطر برخی کارهاست. این رفتار، به کودک این حس را القاء مى‌ کند که والدین دوستش دارند، اما برخی رفتارها و اعمال او را تأیید نمى‌ کنند. در این ساختار کودک احتمالاً لوس بار مى‌ آید و الگوهای رفتاری ضد اجتماعی و مجرمانه از خود نشان مى‌ دهد.


    3- کنترل کم، محبت کم:

    کودک نمى‌ تواند در خلاء عاطفی رشد یابد. اگر والدین هیچ گونه عشق و محبتی نشان ندهند، زندگی برای کودک بی ارزش و بی ثمر مى‌ شود. هنگامی که والدین رفتار فرزند را به روش صحیح کنترل کنند، او درک مى‌ کند که کنترل کردن برای یک زندگی اجتماعی آرام کاملاً ضرورت دارد. به همین ترتیب فرزندان نیاز به محبت دارند. هنگامی که فرزند احساس خطر مى‌ کند آغوش مادر به او اطمینان و آرامش مى‌بخشد. همچنان که کودک بزرگ تر مى‌شود کلمات اطمینان بخش مادر جای آغوش او را مى‌ گیرد.

    بیان عشق و محبت، ضرورت قطعی برای رشد سالم فرزند دارد و در غیاب آن شخصیت کودک دچار اختلال خواهد شد. کودکانی که دچار فقر و محرومیت هیجانی و عاطفی باشند نمى‌ توانند در آینده شریک خوبی در زندگی زناشویی خود باشند. زیرا پیوند موفق بین زندگی دو فرد از طریق عشق بر قرار مى‌ گردد. بنابراین هیجانات باید به شیوه‌ ی قابل قبولی تنظیم و کنترل گردند. کنترل والدین، راهنمایی لازم را برای بیان احساسات و هیجانات در اختیار فرزندان قرار مى‌ دهد. همچنین احساسات در چهار چوب آن بروز داده مى‌ شوند. فرزند پروری بدون کنترل و محبت مطلوب نیست.


    4 - کنترل کافی، محبت کافی:

    از آنچه تاکنون گفته شد کاملاً روشن است که بهترین ساختار رفتاری و شیوه‌ ی فرزند پروری، آن است که همراه با کنترل مناسب و محبت کافی باشد. والدین باید بین کودک به عنوان یک انسان از یک سو و رفتارهای کودکانه او از سوی دیگر تفاوت قائل شوند. والدین با سبک تربیتی فوق این فرق را بین کودک و اعمالش قائل مى‌شوند. آن‌ ها کودک را به خاطر رفتارهای پسندیده‌ اش تشویق و به خاطر اعمال ناپسندش تنبیه مى‌ کنند.

  6. 2 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 28 مرداد 00), باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    نقش‌ های متعدد خانواده در ایجاد احساس امنیت

    1. احساس امنیت از این که کودک عضو یک گروه ثابت و پایدار است و نیاز به احترام و حمایت دارد.

    2. وجود افرادی در خانه که کودک مى‌ تواند در ارضای نیازهای فیزیکی یا روانی خود به آن‌ ها متکی باشد.

    3. وجود افرادی که مى‌ توانند برای حل مسائل و مشکلات کودک به منظور سازگاری در زندگی، وی را کمک کنند.

    4. تشویق کودک در کسب موفقیت‌ های تحصیلی و زندگی اجتماعی و...



    ویژگی‌ های خانواده‌ ی سالم یا رشد دهنده


    1. نقش پدر و مادر در خانواده، مدیریت و رهبری است و نه تحکم و فرمانروایی.

    2. رفتار والدین با آن چه به فرزندان خود مى‌ گویند مطابقت کامل دارد و در این راه از خود صداقت بسیار نشان مى‌ دهند.

    3. والدین مى‌ دانند که تغییر و تحول از ویژگی‌ های زندگی است، بنابراین مى‌ پذیرند که فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طی مى‌ کنند و هیچ گاه نباید سر راه رشد و تغییر فرزندان خود قرار گیرند.

    4. والدین فرزندان خود را به شیوه‌ی صحیح برای رویارویی با مشکلات مهیا مى‌ کنند و در حین رشد به آن‌ ها چگونگی حل مشکلات، خلاقیت و نو آوری را آموزش می‌ دهند.

  8. 2 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 28 مرداد 00), باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    اصول تربیت سازنده درفرزندان

    1. آماده کردن یک محیط امن و مورد علاقه:

    به علت اینکه حوادث خانگی یکی از علل آسیب در کودکان خردسال است، داشتن محیطی امن بدین معنی که کودک بتواند ضمن جست و جو، بازی و سرگرمی از آسیب دیدگی مصون باشد، ضروری به نظر مى‌ رسد. خانه ای پر از اشیاء جالب برای کودک مانند وسایل آشپزخانه، کنجکاوی کودک و رشد زبانی و قوای هوش او را تحریک خواهد کرد و او را سرگرم و فعال نگه می‌ دارد و احتمال بد رفتاری او را کاهش مى‌ دهد. کودکان نیاز به نظارت مناسب دارند؛ بدین معنی که بدانید کودک کجاست و چه کاری انجام مى‌ دهد (نظارت غیر مستقیم).


    2. ایجاد محیط سازنده برای یادگیری:

    والدین لازم است در دسترس کودکان باشند. این بدان معنی نیست که همیشه با کودک خود باشید، بلکه منظور آن است که در هنگامی که کودک به کمک یا مراقبت نیاز دارد، در دسترس او باشید. در حقیقت کیفیت زمان مهم است نه کمیت بودن با کودک.


    3. استفاده از انضباط قاطعانه:

    به معنی ثبات در رفتار با کودک، یعنی به یک رفتار کودک در زمان‌ ها و مکان‌ های مختلف واکنش یکسان نشان دهیم. هنگام بدرفتاری کودک و آموزش به کودکان برای ارائه‌ ی رفتار قابل قبول، وقتی والدین از انضباط قاطعانه استفاده کنند، کودکان مى‌ آموزند مسئولیت رفتار خود را بپذیرند، از نیازهای دیگران آگاه شوند و کنترل برخویش را افزایش دهند.


    4. مراقبت از خود به عنوان پدر یا مادر:

    وقتی نیازهای شخصی شما مانند ارتباط صمیمانه، همراهی، تفریح و... برآورده شود، پدر یا مادر بودن آسان تر می‌ گردد. این به این معنی نیست که کودک بر زندگی شما تسلط داشته باشد. اگر نیازهای شخصی شما به عنوان یک بزرگسال برآورده شود، جسور بودن، ثبات داشتن و در دسترس کودکان بودن برای شما آسان تر مى‌ شود.


    5. مدیریت رفتار نامطلوب:

    همه‌ ی کودکان لازم است یاد بگیرند که حدود و قوانین را بپذیرند و ناکامی خود را هنگامی که به خواسته‌ های خود نمى‌ رسند کنترل کنند. مدیریت این موفقیت‌ ها برای والدین ممکن است پر دردسر باشد، اما روش‌ های مثبت و مؤثری وجود دارد که به کودکان کمک مى‌ کند کنترل برخویش (خویشتن داری) را یاد بگیرند. هنگامی که والدین برای بدرفتاری کودکان از پیامدهای فوری، مستمر و قاطع استفاده کنند کودکان کنترل بر خود را مى‌ آموزند.

  10. 2 کاربر از پست مفید طنین باران تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 28 مرداد 00), باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    روش‌ های مختلف برای اداره‌ ی مشکلات رفتاری کودکان


    الف) قوانین اساسی و واضح را وضع کنید:

    کودکان نیاز به تعیین حدود دارند تا بدانند که از آن‌ ها چه انتظاری دارند و چگونه باید رفتار کنند. چند قانون اصلی برای خانه (4 یا 5 قانون) مى‌تواند کمک کننده باشد. قوانین باید به کودکان بگویند چه کاری انجام دهند نه اینکه چه کاری انجام ندهند.

    برای مثال: "در خانه آرام راه برو!"

    قوانین اگر ساده باشند، انجام آن‌ ها راحت باشد و بتوان پیامدی برای آن در نظر گرفت، خیلی نتیجه‌ ی بهتری خواهد داشت. سعی کنید کودک را در تصمیم گیری برای قوانین خانواده شرکت دهید.

    شما مى‌ توانید یک جلسه‌ ی خانوادگی داشته باشید و در مورد برخی قوانین با خانواده‌ ی خود تصمیم گیری کنید.


    1. در ابتدا برای شروع، تعداد کمی قانون در نظر بگیرید.

    2. اطاعت از قوانین باید آسان باشد.

    3. قوانین باید به صورت مثبت بیان شود.

    4. قوانین باید ساده باشد.

    5. قوانین باید قابل تقویت شدن باشند.

    اگر هیچ کس در خانه قوانین را رعایت نمى‌ کند، انتظار نداشته باشید که کودک شما این کار را انجام دهد.

    ب) از بحث مستقیم برای برخورد با قانون شکنی استفاده کنید:
    بهترین مورد بحث مستقیم هنگامی است که کودک گاه گاهی یکی از قوانین اساسی خانه را فراموش مى‌ کند.

    این کار شامل جلب توجه به کودک، گفتن مشکل به کودک، توضیح مختصر که چرا این یک مشکل است و توضیح یا درخواست از کودک برای انجام یک رفتار مناسب است و سپس رفتار مناسب باید تمرین شود.

    برای مثال: "ثنا تو داری در خانه می‌دوی، ممکن است چیزی را بشکنی، قانون ما در مورد راه رفتن در خانه چیست؟ حالا به من روش صحیح راه رفتن در خانه را نشان بده، برگرد به طرف در و دوباره شروع کن!"

    برای اینکه بحث مستقیم را مؤثرتر کنید کودک را وادار کنید که رفتار صحیح را دوباره تمرین کند.


    ج) نادیده گرفتن:
    برای مواجهه با مشکلات رفتاری استفاده مى‌ شود. برای کودکان 7-1 سال، نادیده گرفتن به معنی توجه نکردن عمدی به کودک، به هنگام بروز مشکلات رفتاری کوچک است. مانند گریه کردن، گفتن کلمات زشت و ... . هنگامی که یک رفتار را نادیده مى‌ گیرید به کودک نگاه نکنید و با او صحبت نکنید. کودک ممکن است در ابتدا شلوغ کند و سعی در جلب توجه شما داشته باشد. در صورت لزوم روی خود را برگردانید و دور شوید، سعی کنید آرام باشید و در صورت نیاز چند نفس آرام و عمیق بکشید.

    نادیده گرفتن را تا زمانی که مشکل رفتاری ادامه دارد ادامه دهید و هر زمانی که کودک مشکل رفتاری را متوقف کرد او را تحسین کنید. مشکلات جدی تر مثل آسیب رساندن به دیگران یا تخریب اشیاء را نادیده نگیرید.


    د) دستور دادن:
    اغلب مشاهده می‌ شود والدین دستوراتی به کودکان خود مى‌ دهند که به راحتی نمی‌ توانند آن‌ ها را انجام دهند. دستوراتی که مؤثر واقع نمی‌ شود دارای یکی از این خصوصیات هستند:

    1- دستورات زنجیره ای: در دستورات زنجیره ای، چندین دستور در یک زمان به کودک داده می‌ شود. مثال: "لباست را بپوش، دندان‌ هایت را مسواک بزن، موهایت را شانه کن و بیا صبحانه بخور!" درحالی که کودک هنوز توانایی به خاطر سپردن همه‌ ی آن‌ ها را ندارد. پس بهتر است دستورات به بخش‌ های کوچک‌ تری تقسیم شود و هر بخش را به تنهایی و جداگانه از کودک بخواهید انجام دهد.

    2- دستورات مبهم: دستوراتی که واضح نیستند. مثال: "بچه خوبی باش." در واقع کودک ممکن است نداند که واقعاً چه چیزی از او خواسته می‌ شود. بهتر است مثلاً به کودک گفته شود: "اسباب بازی‌ هایت را با برادرت مشترک استفاده کن."

    3- دستورات سؤالی: در این گونه دستورات از کودک پرسیده مى‌ شود که آیا این کار را انجام مى‌ دهد؟ در واقع مستقیماً به او دستور انجام کاری داده نمى‌ شود. مثال: "آیا دوست داری که الان اتاقت را تمیز کنی؟" در این مورد کودک لجباز به سادگی مى‌ تواند بگوید: "نه!"


    4- دستوراتی که به دنبالش دلیل و منطق آورده مى‌ شود: مثال: "اسباب بازی‌ ها را بردار، چون مادر بزرگت اینجا مى‌آید و تو مى‌ دانی که او خانه تمیز را دوست دارد!" مشکل در اینجا این است که کودک ممکن است دستور اصلی را فراموش کند.

    با پرهیز از این نوع دستورات و رعایت اصول زیر می‌توان انتظار داشت که کودک دستورات شما را با احتمال بیشتری انجام دهد:

    1. توجه کودک را به خود جلب نمایید و قبل از دادن دستور، با او تماس چشمی برقرار کنید.

    2. با صدای محکم و قاطع با کودک صحبت کنید، البته صدایتان بلند و خشن نباشد.

    3. دستوری به کودک بدهید که خاص و ساده باشد.

    4. از ژست‌های فیزیکی به طور مناسب استفاده کنید (مثلاً به جایی که باید اسباب بازی را بگذارد اشاره کنید).

    5. از دستورات مثبت به جای دستورات منفی استفاده کنید.

    6. اطاعت از دستور را پاداش بدهید.

    7. بهتر است از دستورات ساده تری که مطمئن هستید مى‌تواند انجام دهد شروع کنید.

    8- دستورات خود را با پیامدهای منطقی تقویت کنید: پیامدهای منطقی برای مشکلات رفتاری خفیف که خیلی زیاد رخ نمى‌دهند، برای کودکان 12-2 ساله قابل استفاده است. اگر کودک از یک قانون یا یک دستور داخلی پیروی نمى‌ کند، پیامدی را انتخاب کنید که مناسب آن موقعیت باشد. در صورت امکان یک فعالیت یا اسباب بازی را که محور مشکل است بردارید (برای مدت 30- 5 دقیقه). پیامدهای منطقی در صورت کوتاه بودن بهتر عمل مى‌ کنند.

    مثال: هنگامی که کوثر و نثا در حین بازی سر یک اسباب بازی دعوا مى‌کنند تا وقتی که دعوای آن‌ها خطری برای آن‌ها در بر ندارد، مادر هیچ دخالتی نمى‌ کند. اما هنگامی که شروع به پرت کردن اسباب بازی‌ ها به سمت هم مى‌ کنند، مادر هم اسباب بازی‌ ها را از هر دوی آن‌ ها مى‌ گیرد و مى‌ گوید برای 15 دقیقه اجازه ندارند با اسباب بازی‌ ها بازی کنند.

  12. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    هنگامی که مشکلی رخ می‌ دهد مراحل زیر را دنبال کنید:

    1. رفتار نامطلوب کودک را قطع کنید:

    با کودک بحث یا مشاجره نکنید. توضیح دهید چرا اسباب بازی را بر مى‌ دارید و یا فعالیت را قطع مى‌ کنید. مثال: "چون شما هنوز در مورد تلویزیون مشاجره مى‌ کنید تلویزیون برای 10 دقیقه خاموش مى‌ شود.

    2. فعالیت یا وسیله‌ی گرفته شده را باز گردانید:

    به یاد داشته باشید که به توافق پایبند باشید. وقتی زمان تمام مى‌ شود، فعالیت را باز گردانید، به طوری که کودک بتواند رفتار مناسب را تمرین کند. برای مثال: در مورد بالا بعد از 10 دقیقه تلویزیون را روشن مى‌ کنیم تا بچه‌ ها تمرین کنند که بدون بحث و مشاجره با هم تلویزیون نگاه کنند. سعی کنید با کمک کردن به کودک از اتفاق مجدد چنین چیزهایی جلوگیری کنید.

    3. در صورت لزوم از پیامد دیگری استفاده کنید:

    اگر بعد از بازگرداندن آن فعالیت به کودک، مشکل دوباره پیش آمد، فعالیت را به مدت طولانی تری (مثل بقیه‌ی روز) بردارید و یا از زمان خلوت استفاده کنید. وقتی کودک در زمان خلوت است به او توجهی نکنید. او در این زمان باید ساکت باشد نه این که صحبت کند یا توجه دیگران را به خود جلب کند. وقتی کودک در زمان تعیین شده ساکت ماند، مى‌ تواند مجدد به فعالیت قبلی برگردد.

    زمان خلوت معمولاً در همان اتاقی که مشکل رخ داده است، می‌ باشد. برای کودکان تا 18 ماه تخت خواب یا جایگاه بازی کودک می‌ تواند به عنوان محل ساکت استفاده شود. کودکان بزرگ تر می‌ توانند روی زمین یا صندلی بنشینند. دوره ای کوتاه در زمان خلوت مؤثرتر از دوره ای طولانی مى‌ باشد. برای کودکان 2 ساله یک دقیقه برای کودکان 10-5 ساله حداکثر 5 دقیقه قابل استفاده است.

    مهم است که کودک قبل از استفاده از زمان خلوت بداند چه انتظاری از او دارید. برای کودک در یک زمان مناسب توضیح دهید که چه رفتارهای خاصی زمان خلوت به دنبال خواهد داشت.


    4. به کودک آنچه را باید انجام دهد بگویید:

    وقتی مشکل رفتاری رخ مى‌دهد، سریع عمل کنید. به کودک خود نزدیک شوید. توجه او را جلب کنید و به او آنچه را که باید انجام دهد را بگویید. مثال: "علی همین الان دست از هل دادن خواهرت بردار و با او بازی کن!" اگر مشکل رفتاری متوقف شد، کودک را برای انجام آن چه که از او خواسته‌ اید تحسین کنید.


    5. دستورات خود را با زمانی خلوت تقویت کنید:

    اگر مشکل رفتاری ادامه پیدا کرد یا در طول ساعت بعد مجدداً تکرار شد، به کودک آن چه را که اشتباه انجام داده است، بگویید: "تو دست از هل دادن خواهرت برنداشتی" و پیامد آن "پس حالا به زمان خلوت برو!". آرام و قاطع باشید. در صورت لزوم (اگرکودک خودش نمى‌ رود)، خودتان او را به زمان خلوت ببرید. اعتراضات او را نادیده بگیرید و بحث و مشاجره نکنید.


    6. به کودک قوانین را یادآوری کنید:

    همان طور که کودک را در زمان خلوت قرار مى‌ دهید به او یادآوری کنید که اگر برای مدت تعیین شده ساکت بماند، مى‌ تواند به فعالیت قبلی‌ اش باز گردد. اگر کودک در زمان خلوت آرام نمى‌ نشیند، از زمان محرومیت (زمان محرومیت: متوقف کردن فعالیت‌های کودک برای چند دقیقه مانند خاموش کردن تلویزیون هنگام مشاجره‌ ی کودکان بر سر نگاه کردن برنامه‌ ی خاص)، استفاده نمایید.

    وقتی زمان خلوت تمام شد، موضوع را یادآوری نکنید. کودک را تشویق کنید که کاری انجام دهد یا به فعالیت قبلی‌ اش برگردد (بازی). بعد از زمان خلوت، کودک را برای انجام رفتار مطلوبش تحسین کنید. اگر مشکل رفتاری مجدد رخ دهد، لازم است زمان خلوت را تکرار کنید.


    7- استفاده از اتاق خلوت (اخراج)، برای مواجهه با رفتارهای نامطلوب شدید (10-2 سال):
    استفاده از اتاق خلوت یک شیوه‌ ی مثبت برای کنترل رفتارهای نامطلوب کودک است. برخلاف فریاد زدن، تهدید کردن، یا کتک زدن که نه تنها کارآیی مناسب را ندارند، بلکه آسیب رسان نیز هستند. این روش هنگامی که به طور صحیح استفاده شود، می‌ تواند روش بسیار مؤثری برای کمک به کودکان در یادگیری کنترل بر رفتار خود و بروز رفتارهای مطلوب باشد. در زمان استفاده از اتاق خلوت لازم است آرام باشید. اگر عصبانی شوید احتمال دارد کنترل خود را از دست بدهید و به کودک آسیب برسانید. (اتاق خلوت اتاقی است که دور از بقیه قرار دارد. درب اتاق را باز بگذارید، گرچه در صورتی که کودک در اتاق نماند، ممکن است لازم باشد آن را ببندید.)

    اتاق خلوت این فرصت را به همه می‌ دهد که آرام باشند. شما می‌ توانید از اتاق خلوت زمانی استفاده کنید که کودک در زمان خلوت نمی‌ ماند و یا به عنوان نتیجه‌ ی پرخاشگری‌ های کودک و یا رفتارهای نامناسب جدی مثل آسیب به دیگران استفاده کنید.

    اگر اتاق خواب کودک پر از اسباب بازی و سایر چیزهای مورد علاقه کودک است، شما ممکن است مجبور شوید اتاق دیگری را به عنوان اتاق خلوت در نظر بگیرید. اتاق خلوت باید اتاقی باشد که مورد علاقه‌ی کودک نباشد، ولی نور و تهویه‌ ی مناسب داشته باشد و وسایل خطرناک در آن اتاق نباشد.

    مثال:

    سارا: "علی برو گمشو!"

    مادر: "سارا قبلاً به تو گفته بودم در صورت به کار بردن کلمات زشت تنبیه می‌ شوی! حالا باید 5 دقیقه روی صندلی توی راهرو بنشینی!"

    سارا: "نخیر دوست ندارم، علی من را اذیت کرد، حقش بود به او اینطوری بگویم!"

    مادر دست سارا را گرفت و او را به سمت صندلی کشید. سارا شروع به فریاد کشیدن کرد.

    مادر: "سارا اگر 5 دقیقه اینجا ننشستی، مجبورم تو را توی اتاق بگذارم!"

    سارا آرام نشد. مادر دست او را گرفت و در حالی که او را به سمت اتاق می‌ برد گفت: "زمان تو از وقتی شروع می‌ شود که ساکت در اتاق بمانی!"

    سارا بعد از کمی گریه آرام گرفت و مادر زمان را نگاه کرد. بعد از 5 دقیقه گفت: "سارا می‌ توانی از اتاق خارج شوی!"

  14. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    مهارت تشویق رفتار مطلوب در کودکان


    الف) تشویق کلامی کودکان همراه با توصیف رفتاری:

    تمام کودکان و بزرگسالان دوست دارند که از آن‌ها تعریف شود. تحسین کردن ممکن است فقط تأیید کلامی شما باشد (چه دختر خوبی!)، یا تحسین همراه با توصیف رفتار مطلوب (من واقعاً از این که بعد از اتمام بازی لوازم خود را مرتب کردی خوشحالم!). از بیان صحبت‌ هایی که مشکل رفتاری ایجاد می‌ کند پرهیز کنید (خیلی خوب است که می‌ بینم شما دو تا به نوبت بازی می‌ کنید و دعوا نمی‌ کنید!).

    ب) نشان دادن توجهات غیر کلامی:

    راه‌ های بسیاری برای نشان دادن توجه وجود دارد. یک لبخند،‌ چشمک، بغل کردن و انواع مختلف توجه که کودکان از آن لذت می‌ برند و می‌ توانند برای تشویق رفتاری که دوست دارید استفاده شوند. این اعمال به کودک نشان می‌ دهد که چقدر از رفتار او خوشحال هستید.

    ج) فراهم کردن فعالیت‌ های لذتبخش برای کودک:

    فراهم آوردن فعالیت‌ های جالب و سرگرم کننده برای کودکان، آنان را به مستقل بازی کردن تشویق می‌ کند. اسباب بازی‌ها و فعالیت‌ها برای جالب بودن نیازی نیست که گران باشند


    آموزش رفتارها و مهارت‌های جدید به کودکان


    الف) مشخص کردن اهداف، متناسب با مرحله‌ ی رشد کودک: قبل از اینکه مهارتی را به کودک خود بیاموزید، از توانایی او برای انجام آن فعالیت اطمینان حاصل کنید. از روند رشد طبیعی کودکان آگاه شوید و بر اساس آن، اهداف خود را تنظیم نمایید.

    ب) الگوی خوبی باشید: ‌همه‌ ی ما از طریق دیدن یاد می‌ گیریم. ‌برای تشویق کودک به انجام رفتارهای جدید،‌ به او اجازه دهید که شما را تماشا کند. آنچه را که انجام می‌ دهید توصیف کنید و به کودک اجازه دهید از عمل شما تقلید کند.

    ج) فراهم نمودن محیط برای آموزش یک رفتار یا مهارت: برای آموزش یک مهارت از قبل برنامه ریزی کنید و محیط را از جهت ایمن بودن،‌ سرگرم کننده بودن و امکانات لازم برای یادگیری آماده کنید.

    د) استفاده از آموزش‌ های اتفاقی: وقتی کودکان برای گرفتن اطلاعات، ‌کمک یا توجه نزد شما می‌ آیند، آن‌ها معمولاً با انگیزه و آماده‌ ی یادگیری هستند. شما در موقعیتی هستید که می‌ توانید چیز جدیدی را به کودک خود آموزش دهید. این کار آموزش اتفاقی خوانده می‌ شود.
    لذا با توجه به نکاتی که در فوق به آن اشاره شد، چنین استنباط می‌ شود که کودکانی که با شیوه‌ ی تربیت سازنده پرورش می‌ یابند، احتمال رشد مهارت‌ ها و ایجاد احساس خوب نسبت به خود در آن‌ ها بیشتر و احتمال بروز مشکلات رفتاری در آن‌ ها کمتر است. کودکان نیاز به نظارت مناسب دارند؛ بدین معنی که بدانید کودک کجاست و چه کاری انجام می‌ دهد (نظارت غیر مستقیم).

    والدین لازم است در دسترس کودکان باشند. این بدان معنی نیست که همیشه با کودک خود باشید بلکه منظور آن است که در هنگامی که کودک به کمک یا مراقبت نیاز دارد در دسترس او باشید. همه کودکان لازم است یاد بگیرند که حدود و قوانین را بپذیرند و ناکامی خود را هنگامی که به خواسته‌ های خود نمی‌ رسند کنترل کنند. کودکان نیاز به تعیین حدود دارند تا بدانند که از آن‌ ها چه انتظاری دارند و چگونه باید رفتار کنند. اگر تربیت، سازنده باشد رشد کودکان تقویت می‌ شود و رفتار آنان به گونه ای سازنده و بی ضرر مدیریت می‌گردد.

    لذا سعی شده است که در ادامه با آشنا کردن والدین با برخی مشکلات رفتاری و هیجانی شایع کودکان و تأکید بر تفاوت‌ های فردی قابل توجه میان کودکان، حتی کودکانی که در یک خانواده و در شرایط مشابهی هستند، به انگ زدایی از این مشکلات و اصلاح باورهای نادرست والدین کمک شود. بسیاری از والدین تصور می‌ کنند که فقط کودک آن‌ ها مشکلات رفتاری دارد و خود یا کودکانشان را به این دلیل سرزنش می‌ کنند.

    یادآوری این نکته ضروری است که برخورد نادرست والدین با این مشکلات می‌ تواند موجب تداوم و پیچیده تر شدن مشکلات آن‌ ها شود. لذا فراگیری مهارت‌ های فرزند پروری می‌ تواند توانمندی والدین را در مدیریت این رفتارها ارتقاء دهد. تقریباً همه‌ ی کودکان در مسیر رشد خود دچار مشکلات رفتاری و هیجانی می‌شوند. مشکلاتی در لباس پوشیدن غذا خوردن، جیغ زدن، ترس و گاهی رفتارهایی مثل دروغ گفتن، پرخاشگری و... . احساس والدین در مورد این تغییرات متفاوت است و در بعضی موارد دچار درماندگی، غمگینی و احساس بی کفایتی در تربیت فرزندان می‌ شوند. باید توجه داشت که تنها فرزند ما نیست که دچار مشکل می‌ شود و همچنین مشکل پیش آمده اتفاق عجیبی نیست، اگر بیاموزیم چگونه با کودک رفتار کنیم.

    از این رو با شناخت مشکلات رفتاری کودکان و برخورد صحیح و به موقع، می‌توان از بروز بعضی مشکلات اساسی و حتی بیماری‌ ها جلوگیری کرد. لذا در ادامه به برخی مشکلات شایع کودکان و راهکارهای مقابله با آن اشاره می‌کنیم.

  16. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    کودک را با فرمان واحد تربیت کنید...


    تربیت فرزندان از گذشته تاکنون جزء موضوع‌ های اساسى و بنیادین خانواده است. با این همه، برخى پدران ومادران در تربیت فرزندان خود دچار اختلاف سلیقه می‌ شوند...


    با توجه به اهمیت نقش تعلیم و تربیت خانوادگی، در پرورش انسانی سالم از لحاظ روحی و روانی، آشنایی والدین با نقش تربیتی خود در پرورش کودک امری لازم و ضروری است. آنچه امروزه در اکثر خانواده‌ ها فراوان به چشم می‌ خورد، اختلاف سلیقه‌ ی والدین بر سر تربیت کودکان خود می‌ باشد که این اختلاف نظرها ناشی از عدم آشنایی والدین با مسائل تربیتی و روانی و همچنین نا آگاهی از عوارض حاصل از چنین عدم توافقی بر سر مسائل تربیتی می‌ باشند که درخور توجه والدین است.

    25 درصد انحراف‌های رفتاری نوجوانان و جوانان ریشه در اختلاف سلیقه‌ ی والدین در تربیت آنان دارد. همچنین بسیاری از وسواس ها و تعارض‌ ها در دوران بزرگسالی به علت روش تربیتی نادرست پدر و مادر و نداشتن توافق آنان در تربیت فرزندان عنوان شده است. کارشناسان معتقدند فرزندان در چنین خانواده‌ هایی به موضوع‌ های مختلف با تردید و ابهام نگاه می‌ کنند، چرا که پدر و مادر هیچ گاه روی یک موضوع توافق نداشته‌ اند.

    این درحالی است که تربیت، مجموعه روش‌ ها و راهکارهایی است که از آغاز زندگی انسان به کار گرفته می‌ شود تا افراد در مسیر صحیح رشد و ترقی قرار گیرند و در پرتو آموزش‌ های تربیتی بتوانند به سعادت و کمال دست پیدا کنند. موضوع تربیت فرزندان از گذشته تاکنون جزء موضوع‌ های اساسی و بنیادین خانواده است. با این همه، برخی پدران و مادران در تربیت فرزندان خود دچار اختلاف سلیقه می شوند این موضوع بر روی رفتار کودک نیز تأثیر عمیق می‌گذارد.

    نتایج یافته‌ های طرح ملی بررسی خشونت علیه زنان نیز نشان می‌ دهد، نحوه‌ ی تربیت کودکان عمده‌ ترین عامل اختلاف زن و شوهر در خانواده است.به نمونه ای از این اختلاف سلیقه‌ ی تربیتی توجه کنید:

    آنچه مورد عنایت شما واقع می‌شود، تنها گوشه چشمی به این مسئله است. مادری، پسر خود را که پدرش او را از بازی در کوچه منع کرده است، آهسته و بدون آن که پدر متوجه گردد به کوچه می‌ فرستد و نظایر این مورد مکرر دیده می‌شود تا بالاخره روزی پدر متوجه می‌ شود و آن وقت است که مشاجره و دعواهای سختی میان آن دو به وجود می‌ آید. واقعاً منظور مادر از این کارها چیست؟ آیا به خاطر خواست فرزند دلبندش است؟ و یا نا آگاهانه و فقط به خاطر حس مادر و فرزندی و یا ... . مادر در هرحال این کار را فقط از نظر پرورشی و تربیتی نمی‌کند، بلکه این روش بیشتر ناشی از مشکلات و سوءتفاهماتی است که در خانواده میان پدر و مادر وجود دارد و آن وقت بدین گونه، یعنی به هنگام تربیت کودکان عرض اندام می‌ کند.


    این روش اثرات بدی بر روحیه‌ ی کودکان باقی می‌ گذارد که مهم‌ ترین آن‌ ها از این قرار است:


    1. کودک متوجه این نکته می‌ شود که هر نوع ممنوعیتی واقعاً غیر قابل اجتناب نیست و می‌ تواند کارهای ممنوع را نیز انجام دهد و این عادت تدریجی، کودک را به کارهای خلاف اخلاق هدایت می‌ کند.

    2. کودک می‌ آموزد که چگونه می‌ توان کسی را علیه دیگری تحریک نمود و ممکن است در آینده شخصی دو بهم زن و تحریک کننده بار بیاید و این لطمه‌ ی بزرگی است که والدین ناخودآگاه و نادانسته به آینده‌ ی کودک خود می‌زنند.

    3. محبت‌ های افراطی و دوستی‌ های پنهانی یکی از والدین، سبب تنفر کودک از دیگری می‌ شود. برای مثال: کودک وقتی که می‌ بیند مادر آن قدر در حقش محبت می‌ کند، احساس می‌ کند پدر، وی را به اندازه‌ ی مادر دوست ندارد و این می‌ تواند به عنوان عامل تقویت کننده‌ ی ایجاد حس دوری کودک از یکی از والدین باشد.


    موضوع روش مختلف پدر و مادر در تربیت فرزندان آن چنان مسأله ی مهمی نیست و به طور طبیعی مادر مسائل را به صورت احساسی ارزیابی می‌ کند و پدران نیز با منطق خود با کودکان خود برخورد می‌ کنند. این موضوع کاملا طبیعی است، به گونه ای که فرزندان قبول می‌ کنند اگر زمانی پدر با کودک نامهربانی می‌ کند، در کنارش مادر با محبت با او رفتار خواهد کرد.

    مشکل پدر و مادر از زمانی ایجاد می‌ شود که آنان درباره‌ ی مسائل بدیهی کودکان اختلاف سلیقه پیدا می‌ کنند. اگر پدر و مادر درباره‌ ی روش تربیتی کودک خود دچار تعارض شوند، این ناهماهنگی باعث می‌ شود کودک در مقابل توصیه‌ های پدر و مادر، دچار تردید شود

    هنگامی که پدر از برخی رفتارهای کودک خود خرده می‌ گیرد، اما مادر از کودک خود حمایت کند، کودک دچار تعارض می‌ شود و این رفتار پدر و مادر بدان معنا است که حرف پدر و مادر هیچ کدام اعتبار ندارد. بنابراین به هیچ یک از توصیه‌ های آنان توجه نخواهد کرد. آنچه پدران و
    مادران در زمان اختلاف سلیقه برای تربیت فرزندان خود باید انجام دهند، این است که ابتدا درباره‌ی مسائل مهم تربیتی کودکان خود با یکدیگر صحبت و گفت وگو کنند و بهترین روش را برای تربیت فرزند خود انتخاب کنند. در نتیجه کودک از ابهام و سردرگمی رها می‌ شود و مطمئن خواهد بود که صحبت و گفته‌ های پدر و مادر با هم یکی است.

    زمانی که کودک همدلی و هماهنگی بین پدر و مادر ببیند، به توانایی آنان بیشتر اطمینان پیدا می‌کند و توصیه‌ های آنان را 100 درصد به کار خواهد بست.

    به پدران و مادران توصیه می‌ شود اگرچه برای رسیدن به یک هدف راه‌ های مختلف وجود دارد، اما برای رسیدن به هدف دلخواه باید یک راه را انتخاب کنند

  18. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 03 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1399-12-20
    نوشته ها
    529
    امتیاز
    12,667
    سطح
    73
    Points: 12,667, Level: 73
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    995

    تشکرشده 983 در 394 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    مقایسه او با دیگران؛ هرگز!


    فرار از فکر مقایسه فرزند با فرزند دیگری، کار ساده‌ ای است. کافی است، به خود بقبولانید که فرزند شما، موجودی مستقل و آزاد است که راه رشد و شیوه‌ ی زندگی خودش را دارد و خواهد داشت.



    مقایسه کردن، زمینه‌ ساز دروغ گویی کودکان

    انتظار و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه‌ ی آن‌ ها با دوستان و همسالان در زمینه‌ های گوناگون، یکی از علت‌ های دروغ‌ گویی محسوب می‌ شود و والدینی که انتظارات بیش از حد توان و استعداد کودکان داشته باشند و آنان را تحت فشار قرار دهند، کودکان را به دروغگویی وا می‌ دارند. والدین باید توجه داشته باشند که مقایسه کردن بچه‌ ها، در هر سنی، کار غلطی است که سبب خود کم‌ بینی کودک می‌ شود و سرخوردگی ایجاد می‌ کند و این باعث می‌ شود که کودک، برای فرار از مقایسه شدن، در حقیقت، از والدینش فرار کند و این یعنی خطر! پس، باید به یاد داشته باشید که هرگز، بچه‌ها را با هم مقایسه نکنید.

    در نظر داشته باشید که انسان‌ها متفاوت از هم آفریده شده‌اند و توانایی‌ها و خصوصیاتشان نیز متفاوت آفریده شده است. بنابراین مقایسه، امری دور از منطق است. هرکسی، در زمینه‌ ی خاصی، توانایی و استعداد دارد و نمی‌توان انتظار داشت که دو نفر، مثل هم باشند. والدین باید اجازه دهند کودکان، خودشان باشند. کار والدین این است که شرایطی را فراهم کنند که استعدادهای خدادادی کودکان، شکوفا شود و پرورش یابد.


    مقایسه کردن، زمینه‌ ساز حسادت کودکان

    متأسفانه برخی والدین مزیت یکی از کودکان را به رخ دیگری می‌کشند. برای مثال می‌ گویند: "از برادر یا خواهرت یاد بگیر، شاگرد اول مدرسه شده!" پس کودک برای جلب محبت پدر و مادر درگیر یک رقابت ناسالم می‌ شود و تصمیم می‌ گیرد شاگرد اول شود، اما چون در درس ریاضی و علوم ضعیف است، نمی‌ تواند موفق شود؛ در نتیجه احساس ناتوانی می‌ کند و نیز در می‌ یابد پدر و مادر دیگر دوستش ندارند. بنابراین به خواهر یا برادرش حسادت می‌ کند.
    پدران و مادران بهتر است به جای اینگونه رفتارها، استعدادها و توانایی‌ های کودکان را شناسایی و به آن‌ ها کمک کنند تا بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند. همچنین اگر بچه‌ ها را با هم مقایسه نکنند و آن‌ ها را مورد حمایت قرار بدهند، بچه‌ ها خود را باور می‌ کنند و اعتماد به نفسشان بالا می‌ رود. در حقیقت والدین باید به کودکان نشان بدهند چقدر دوستشان دارند و همه را با یک چشم می‌ بینند.

    فرض کنید در باغچه‌ ی منزل شما هم درخت سیب وجود دارد و هم درخت گلابی. هر دو درخت نیاز به نور، آب، زمین خوب و کود دارند، اما در نهایت میوه ای که به دست می‌ آید با هم متفاوت است. بنابراین فرزندان ما نیاز به توجه، مراقبت و عدم تبعیض دارند، اما در نهایت هر فرزندی با توجه به نیاز رفتار خاص خود را دارد.


    محبت کردن به کودکان را از مهم‌ ترین بایدهای تربیتی است: محبت باید بدون افراط و تفریط، به موقع، به جا و به اندازه باشد. محبت به معنای برآوردن نیازهای مادی فرزند نیست؛ بلکه به معنای درک احتیاجات روانی فرزند و توجه به بهداشت روان کودک است.

    تحقیر و سرزنش هرگز!: والدین نباید کودک را تحقیر و سرزنش کنند، حتی برای اشتباهات و خطاهای او. بلکه باید ملایم و با لحن درست به او تذکر دهند. اشتباهات کودک نباید به رخ او کشیده شود و از تکرار اشتباهات برای کودک باید پرهیز شود. نباید از کودک انتظار بیش از حد داشت. چرا که هر کودکی توانمندی خاصی دارد. همانطور که اثر انگشت دو فرزند با هم متفاوت است، سلول‌ های مغز و پیچیدگی‌ های مغز او هم با فرزند دیگر ما متفاوت خواهد بود. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که کودکان ما مثل هم باشند و یا بیشتر از توانشان خود را نشان بدهند.

  20. کاربر روبرو از پست مفید طنین باران تشکرکرده است .

    باغبان (پنجشنبه 16 دی 00)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.