به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    431

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array

    تردید در بچه دار شدن

    با سلام

    اگر در جریان تاپیک قبلی من بوده باشید من یه مدتی با همسرم مشکلات شدید داشتیم و این مشکلات دوبار در طول 7 8 سال زندگی مشترکمون، تا مرز جدایی هم مارو برد. ولی بهرحال برگشتیم و باهمیم در حال حاضر. فعلا خداروشکر خوبیم. گهگاه دعواهایی میشه ولی خب مثل قبل زیاد ادامه دار نمیشه. و عادیه به نظرم.

    فقط یه موردی که جدیدا منو اذیت می کنه اینه که خیلی دوست دارم مادر بشم ولی خیلی هم می ترسم. موارد زیر دلایل ترس من هستن.

    1- همسرم خیلی وسواسه و گیر میده به همه چیز. اینو خودشم قبول داره ولی کاری برای ترکش نمی کنه. مثلا توی آشپزخونه که میاد شروع می کنه از کارهای من ایراد گرفتن. این چیه تو یخچال؟ این وسیله رو خراب کردی، اینو اینجا نذار خراب میشه، و .... این موضوع باعث شده هم خودم اعصابم بهم می ریزه هم می ترسم در آینده با بچه هی از در گیر دادن وارد بشه و بچه اعتماد به نفسش از دست بره.

    2- همسرم توی کار خونه خوشش نمیاد کمک کنه. همین الانشم فقط موقعی که مهمون میاد کمی کمک می کنه. در کار بچه داری هم میگه من کاری ندارم و هیچی بمن ربطی نداره! من اینو نمی تونم قبول کنم و واقعا باهاش مشکل دارم.

    3- خانواده همسرم کلا زیاد به بچه گیر میدن و به نظرم نمی ذارن بچه بچگی کنه. من اینو نمی پسندم. می ترسم این اخلاقاشون باعث تنش بین من و اونا بشه.

    4- خانواده همسرم از الفاظی استفاده می کنن که من خوشم نمیاد. مثلا خواهر همسرم چند روز پیش می گفت پس کی می خواین یه توله ... بیارین ما باهاش بازی کنیم!!!! من یه جوری با تعجب نگاهش کردم و گفتم این چه حرفی بود. می ترسم این الفاظ ادامه پیدا کنه و بهم برمی خوره.

    5- سنم داره بالا میره و می ترسم اختلاف سنی بین والدین و بچه خیلی زیاد بشه و بچه بیچاره در سنی که مثلا دوست داره مادر و پدر جوون و پر انرژی داشته باشه، با یه جفت زوج غرغرو و پیر طرف باشه . البته اگه تا اونموقع زنده بمونیم. اگه زنده نمونیم که طفلکی در اوج جوانی داغدار میشه.

    6- احساس می کنم خیلی خسته میشم و انرژی ندارم برای بزرگ کردن بچه و سر و کله زدن باهاش. شاید بخاطر سنمه.

    حالا واقعا موندم که آیا می ارزه آدم بچه دار بشه با این وضعیت؟
    و اینکه قبل از بچه دار شدن سر چه چیزهای جزئی و ریز باید با همسر به توافق رسید؟ آیا لازمه و اصلا ممکنه که مثلا یه چیزی مثل اساسنامه تنظیم کرد برای بچه دار شدن؟؟؟
    گیا اینکارو کردن و موفق بودن؟ روشتون چطوری بوده؟
    ویرایش توسط فرزانه 123 : چهارشنبه 23 تیر 00 در ساعت 00:54

  2. کاربر روبرو از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده است .

    Pooh (پنجشنبه 24 تیر 00)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام
    من رفتم تاپیک قبلیتون که سنتون رو ببینم پیدا نکردم

    اگه سن بچه دار شدنتون نگذشته یا لب مرز نیستید (35 سالگی) عجله نکنید تا..... میگم
    اگر هم لب مرز هستید که باز هم خیلی بیشتر باید فکر کنید و تلاش بیشتری کنید برای آماده شدن

    ممکنه یه مادر جوانتر فرزند سالمتری به دنیا بیاره
    اما این به شرطی هست که اون مادر تا حدی به بلوغ فکری رسیده باشه + رابطه اش با همسرش خوب باشه

    تربیت فرزند، حاصل بلوغ پدر و مادر + ارتباط پدر و مادر میشه

    مثلا وقتی بچه خطایی میکنه ممکنه یه مادر واکنش درستی نشون بده، اما اون واکنش از نگاه پدر درست نباشه
    بعد پدر یه واکنش دیگه نشون میده
    این عدم همکاری بین پدر و مادر خودش کلی آسیب داره

    یه قانون غلط بهتر از بی قانونیه
    همکاری پدر و مادر حتی اگه منجر به این بشه که متفقا یه واکنش کمی نسنجیده نشون بدید
    خیلی بهتر از اینه که یکی واکنش کاملا درست و عالی نشون بده اون یکی بیاد بزنه این یکی رو بترکونه

    پس لطفا اول رابطه تون رو بسازید
    اگه قراره زندگی کنید،
    همسرتونو بپذیرید و قوانینی رو بین خودتون وضع کنید.
    و سعی کنید به این قوانین (قوانین راحت و قابل اجرا) پایبند باشید تا کم کم به نوعی تبدیل به یه الگو یا عادت بشه.

  4. 4 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    Mvaz (چهارشنبه 23 تیر 00), Pooh (پنجشنبه 24 تیر 00), فرزانه 123 (چهارشنبه 23 تیر 00), فرشته اردیبهشت (شنبه 09 مرداد 00)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    46
    Array
    اول این مسئله را باید در خودت حل کنی اونجا که در بند 6 نوشتی .شاید به خاطر شاغل بودنت و یا نگرانی هایی که در عمق وجودت در رابطه با همسرت هست اینجوری میگی و می ترسی باز مشکل پیش بیاد . خوشبخانه که مساله خودت و همسرت بهتر شده و ان ء شالله بهتر هم میشه . . بیشتر خستگی های ماها برای عمق درونی مون هست یعنی ذهن و قلبمون . یعنی میشینیم فکرهای نگران کننده برای آینده می کنیم . فشاری که به عمق وجودمون اینجوری وارد میشه از یه مسافرت طولانی بیشتره خب . کمبود وقت هم میشه با مدیریت زمان حل کرد .ترست از محیط اطرافت تا حدیش طبیعی هست .وقتی فرزندت رفت مدرسه اونجا می خوای چیکار کنی ؟ با صدها بچه و تربیت های محتلف . یه مقداریش را باید پدر و مادرها شرایط را فراهم کنن مثلا لفظ و کلام خودشون - اطرافیانشون و اگه فردی هم رعایت نمیکنه تذکر بدن ....ولی بیشتر به این ربط داره که فرزندتو چطوری پرورش بدی که اگر یه محیطی شما نبودی و یا از کنترل خارج شد خود بچه چقدر درونی قوی باشه و محیط بر او غالب نشه . پس این فکر هم اگه زیاد روی باشه میشه وسواس و خوب نیست . آقایون هم باید به یه بلوغی برسن که بچه شیرینش و سختیش برای هر دو هست . اینجا همیاری هر دو را می خواد . صحبت کنین و کارها را تقسیم بندی کنین با توجه به تایم و زمانی که در اختیار دارین .راستی توقع ها و انتظارهای خودت را در اینجا در حد معمول در نظر بگیر . صحبت حضوری دو نفره با مشاور اینجاهم کمک می کنه . وجود بچه به زندگی شیرینی و محبت میده .
    ویرایش توسط Niagara : چهارشنبه 23 تیر 00 در ساعت 14:08

  6. 3 کاربر از پست مفید Niagara تشکرکرده اند .

    Pooh (پنجشنبه 24 تیر 00), فرزانه 123 (چهارشنبه 23 تیر 00), گیسو کمند (پنجشنبه 24 تیر 00)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    431

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    سلام مجدد

    گیسو کمند عزیز سنم لب مرزه و دیگه فرصتی نیست و باید زودتر تصمیم بگیرم. تصمیمم هم بیشتر متمایل به فرزند داشتنه تا نداشتن. فقط مشکلم نگرانی هایی هست که دارم. مسلما من نوعی هم توی پر قو بزرگ نشدم و بالاخره پدر و مادرها اکثرا مشکلاتی دارن و خواسته و ناخواسته روی فرزند تاثیر منفی میذاره.شاید من یه کمی ایده آل گرا هستم که تصور می کنم باید همه چی کاملا اوکی باشه. واقعا اینطوری نمیشه.

    مثلا وقتی بچه خطایی میکنه ممکنه یه مادر واکنش درستی نشون بده، اما اون واکنش از نگاه پدر درست نباشه
    بعد پدر یه واکنش دیگه نشون میده
    این عدم همکاری بین پدر و مادر خودش کلی آسیب داره

    این به نظر شما یعنی اینکه ما در حین تربیت فرزند به توافق برسیم یا از همین الان باید روی ریز موارد قانو ن بذاریم؟


    ممنون نیاگارای عزیز. بله زیادی هم نباید وسواس بود. بچه باید بتونه در محیط درست رفتار کنه. ما نمی تونیم محیط رو کاملا براش استرلیزه کنیم.


  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 02 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1399-7-01
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من جای شما بودم
    با توجه به شاغل بودن و این مواردی از همسرتون که تو این تاپیک ذکر کردین، هرگز حتی به بچه دار شدن فکر هم نمیکردم.

    شایدم من خیلی تند باشم ولی من هرگز قبول نمیکنم که هم شاغل باشم، هم شوهرم از کارای خونه و بچه داری خوشش نیاد و کمک نکنه.

    من همینجوریش روزی فقط ۱ ساعت در بیرون از خونه شاغل هستم و همسرم خودشو موظف میدونه تو همه کارای خونه کمک کنه.


    شوهرم هر موقع بخواد حتی به شوخی یه نظری در مورد موارد خانه داری بده، من به شوخی و خنده بهش میگم تو به کارای خودت برس، میای خونه ذهنتو درگیر این چیزا نکن، این چیزا واسه خانم خونست.

  9. کاربر روبرو از پست مفید نیکی 69 تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (جمعه 01 مرداد 00)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    خانم فرزانه، اول اینکه همین نگاه شما به بچه به شکل یک دردسر تازه و بزرگ، خودش آسیب زاست برای بچه.

    یک سوال برام پیش اومد. خود همسرتون دوست دارن بچه داشته باشن یا نه؟ الان آمادگی مالی و روانی برای بچه دار شدن دارن؟ به طور کلی رابطشون با بچه ها چطوره و بچه دوست هسنن یا نه؟ خودشون فرزند چندم از چند فرزند خانواده بوده اند و آیا تجربه ی مراقبت از خواهر و برادرهای کوچکتر داشته اند؟

    بچه رو به شکل یک نور و عشق و موهبت و رحمت عظیم که میخواد وارد زندگیتون بشه ببینید. به فرزند دار شدن، با ساختار فکری محاسباتی و مکانیکی فکر نکنید.‌ دکتر هلاکویی یه سی دی در مورد تربیت فرزند د سنین مختلف دارن که بسیار جامع و ریز به ریز و دسته بندی شده در گروه های سنی مختلفه. به نظرم اونو گوش بدید. از طرفی خیلی مشکلات و سحتی های بچه بزرگ کردن، عادیه و در ذات خودشه. بنابراین به مشکلات بچه داری، به شکل فاجعه یا مساله ای سخت نگاه نکنید. چون علیرغم سختی هاش، راه حل های بعضا ساده ای دارن. و بقیش هم خیلی پیچیده نیستن.

    اما قبلش حتما به تواقق و صلح با همسرتون در زمینه مسئولیتهای پدر و مادری برسید.

  11. 4 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 24 تیر 00), Mvaz (پنجشنبه 24 تیر 00), فرزانه 123 (جمعه 01 مرداد 00), گیسو کمند (پنجشنبه 24 تیر 00)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانه 123 نمایش پست ها
    گیسو کمند عزیز سنم لب مرزه و دیگه فرصتی نیست و باید زودتر تصمیم بگیرم.
    مثلا وقتی بچه خطایی میکنه ممکنه یه مادر واکنش درستی نشون بده، اما اون واکنش از نگاه پدر درست نباشه
    بعد پدر یه واکنش دیگه نشون میده
    این عدم همکاری بین پدر و مادر خودش کلی آسیب داره

    این به نظر شما یعنی اینکه ما در حین تربیت فرزند به توافق برسیم یا از همین الان باید روی ریز موارد قانو ن بذاریم؟

    سلام
    فرزانه جان همه والدین حتی اگه رابطه عالی هم با هم داشته باشن به هر حال یه جاهایی سر تربیت بچه با واکنش هاشون به کارای بچه، از هم دلخور میشن یا بحثشون میشه
    اما شدت و حدت این دلخوری و بحث ها و نحوه برخورد با اون توی رابطه ای که هنوز به اندازه لازم محکم نیست، رابطه عاطفی عمیق نیست و همکاری لازم وجود نداره قطعا خیلی بیشتر و آسیب‌زا تر هست.

    تو فکر کن با این شرایط حال حاضر رابطه تون، یه بچه باشه و مدام دلخوری که چرا روی حرف من حرف زدی
    چرا بچه رو ضایع کردی
    چرا به بچه یاد دادی کار بد کنه وو...
    به نظرت وسط این حجم از دلخوری با این سطح از رابطه دیگه فرصتی برای هضم و اصلاح و هماهنگی وجود داره ؟!

    پس الان وقتشه که اگه میخواهی ادامه بدی و زندگی کنی همسرتو بپذیری، رابطه ات با همسرت رو بسازی هم اطلاعات فرزند پروری رو افزایش بدی

    ** اگه شما رابطه عاطفی ات با همسرت قوی باشه، ممکنه گاهی همسرت حتی خلاف میلش به خاطر دل شما یه کاری رو انجام بده
    اما اگه رابطه عاطفیتون خوب نباشه، به هزار تا توافق هم رسیده باشید و قانون بین خودتون وضع کرده باشید نهایتا هیچ کدوم اجرا نمیشه .

    این وسط گاهی باهم تمرین کنید هم خوبه ،
    مثلاً تمرین کنید اگه بچه گریه کنه و نخواد اسباب بازیشو به بچه ی مهمون بده چیکار درسته و چه کنیم و الی آخر
    برای کسب اطلاعات فرزند پروری یه تاپیک جدا بزن
    ** پیش یه متخصص زنان هم برو بگو سنم انقده و راهنمایی بگیر که چقد وقت طلایی داری و آیا راهی برای افزایش این وقت طلایی هست شاید مشاوره ارزشمندی بهت داد که حتما همینطوره حداقل از یه جهت خیالت راحت میشه

    در نهایت اگه قلبا به خدا اعتماد کنی و ازش کمک بخواهی ذهن و قلبت رو روشن می‌کنه و تصمیم بهتری میگیری
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  13. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (جمعه 01 مرداد 00)

  14. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    بهترین کار اینه خودتون و همسرتون این امر مهم رو با هم پیش ببرین. یعنی در موردش هر دو اطلاع کسب کنین ( فایل های صوتی اساتید، مقالات، کتاب ها و ... )، و همچنین استفاده از مشاوره صاحب صلاحیت .

    اما نظر من این هست شما اول خودتون رو تعمیر کنین و بعد برید دنبال حالا مسائلی که در رابطه با زندگی مشترک دارین. این تعمیر تا حدی که که نوشتین این جاها بچشم میاد؛

    (۱) _ مورد سوم و چهارم

    درهر صورت فرزندتون با دنیای بیرون تعامل خواهد داشت حالا چه خانواده، چه فامیل، چه دوستان و ... دقت کنین در اطراف همه ی ما آدمهایی هستن که ممکن هست افراد جالبی نباشن اما چاره چه هست؟ نحوه صحیح رویارویی با این افراد. نمیتونین مادر همسرتون رو دور بندازین. خواهر همسرتون رو دور بندازین و ... یا نه از خودتون چشم پوشی کنین.

    اینکه شما چگونه فرزندتون رو متناسب با سنش تربیت کنین و چگونه فضایی سالم برای فرزندتون فراهم کنین، مهمه. نمیتونین اونچه رو دوست ندارین یا دارین به او تحمیل کنین، محدودش کنین یا اینکه او رو وارد مسائل و تنش های دنیای بزرگترها کنین.

    اگر فرزندی بدنیا بیاد و بخواد محدودیت و کنترل روش اعمال بشه نتیجه عکس میده و فرزند شما تمایل بیشتر به همون افرادی داره که شما ازشون فرار میکنین و او در کنارشون احساس آزادی خواهد کرد و روز به روز تأثیر خواهد گرفت.


    (۲) _ مورد پنجم

    اینمورد میتونه نوعی اجبار باشه. من از ترس اینکه تنها بمونم میخوام شوهر کنم، از ترس اینکه سنم بالا بره میخوام فرزندی بدنیا بیارم، از ترس اینکه خواستگار پولدارمو از دست بدم میخوام بله بگم، از ترس اینکه دیگه نتونم زن بگیریم همین دختر خوبه و ...

    این اجباره، نه خواستن از دل و جان. نه خواستنی که پشتش احساس، برنامه و آگاهی هست.


    (۳) _ مورد ششم

    شما خستگی تون، کسل بودنتون و ... برای هر دلیلی باشه نیاز به این داره بررسی بشه و باید بدونید ریشه از کجاست. بنظر نمیاد عامل سن باشه و قطعا موانع دیگری در پس این سستی هست که مثل غل و زنجیر اجازه نمیده راحت قدم بردارین و جسمتون رو خسته کرده.

    ✓ بهمین علت لازم هست شما حتما در مورد خودتون با کمک مشاور بررسی داشته باشین، سپس برید دنبال زندگی مشترک و همسر و در مورد اون راهنمایی دریافت کنین و همسرتون هم به آگاهی هایی مثل شما برسه و اونوقت میشه تصمیم عاقلانه برای بچه دار شدن گرفت.
    ویرایش توسط سحر بهاری : پنجشنبه 24 تیر 00 در ساعت 19:44

  15. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 24 تیر 00), فرزانه 123 (جمعه 01 مرداد 00), بهاره جون (جمعه 25 تیر 00)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام فرزانه، خوبی؟

    یه چیز مهمی (خیلی خیلی مهم) در زندگی هست که انگار نمی بینیش. و اون اراده ست.

    انسان ها اراده دارند.

    جمله ی بالا رو هر روز قبل از صبحانه، و بعد از شام 20 بار تکرار کن.

    از نظر من این نقصِ توه. این نقص رو که برطرف کنی، می تونی بچه دار بشی. و بچه ت رو اذیت نکنی.

    نه فقط یه حرفِ نامربوط خواهرشوهرت روی مادر شدن و نشدنِ تو اثر نمی گذاره، بلکه می تونی رفتار همسرت با فرزندت رو بپذیری. و مهم تر از همه، مهم تر از همه،

    می تونی برای انسانی که متولد می شه، حق اختیار قائل باشی.

    از نظر من حتی اگه این نقص رو هم برطرف نکنی، بازم می تونی بچه دار بشی. چون تو و همسرت زندگی متوسط به بالایی دارید. شما هم مثل هر پدر و مادر دیگه ای خوبی ها و بدی هایی دارید (اشکالاتتون خیلی فاحش نیست) و انسانی که بعنوان فرزند شما به این دنیا میاد، قدرتِ کافی برای اصلاح اثرات منفی شما بر خودش رو داره.

    خیلی سخت نگیر. زندگی کن.

  17. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (جمعه 01 مرداد 00)

  18. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    431

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    سلام ممنون از همه دوستان بابت نکته هایی که گفتین. واقعا برام مفید بود و دارم بهشون فکر می کنم.

    شاید من زیادی نگرانم. ولی واقعا بچه رو بعنوان یه موجودی که ما کاملا نسبت بهش مسئولیت داریم می بینم. همیشه از پدر و مادرهایی که بدون شرایط و آمادگی مناسب، بچه دار میشن انتقاد می کنم و میگم نباید این اشتباه رو می کردن وقتی خودشون باهم رابطه خوبی ندارن، یا مثلا وضع مالی یا فرهنگی خوبی ندارن. یا دانش کافی ندارن. ولی انگار منتظر شدن برای کامل بودن و بعد بچه دار شدن، غیر ممکنه.
    من و همسرم هم با تمام خوبی ها و بدی ها احتمالا بتونیم بچه دار بشیم. و بقول میشل اون بچه قدرت اراده داره و می تونه از یه جاهایی به بعد برای زندگی خودش و رفتارهای خودش تصمیم بگیره.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.