به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 49
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    جواب این سوالات برای من مهم نیست. اما برای دید جامعتر خودتون نسبت به خودتون اهمیت داره.

    من نمیدونم چه گره ها، تله ها یا به اصطلاح عقده های در شما هست. خودتون با خوندن کتاب میتونید خودتون رو ارزیابی کنید.


    مثلا من خودم تا حالا فقط عقده مادر (mother comple) رو بررسی کرده ام و فهمیده ام دارمش. و باید روش کار کنم.

    کامپلکس ها انواع مختلف دارند و بدون استثنا در تمام آدمها وجود دارند. چون در واقع از گذشته ی ما میان. آیا میتونیم بگیم کسی گذشته نداره؟ نه. همه گذشته دارند. و کامپلکس های ما از گذشته ما میان. و چون همه آدمها گذشته دارند، همه کامپلکس هم دارند.


    دقت کنید اینکه میگیم عقده هامون رو شناسایی کنیم، منظورمون توهین نیست. منظورمون اون اصطلاح عقده ای که برای ناسزا گویی استفاده میشه نیست). بلکه منظور اون پیچیدگی هایی است که تجربیات ما از زمان تولد برامون ایجاد کرده اند و در واقع خط سیر دریافتها، برداشت ها، واکنش ها، تصمیمات، احساسات و ....ما رو ترسیم کرده اند.


    گاهی ما دچار رنج هایی میشویم که اغلب تکراری است. مثلا من خودم میبینم در محیط کار با فلان همکار نمی سازم، بعد میبینم باز توی محیط خونه با اعضای خانواده به خصوص برادرم دچار تنش میشم و این حالت تاسازگاری در محیط ها و شرایط متفاوت، باز هم به شکل مشابهی برام تکرار میشه. این یک نشانه است که چیزی در من میلنگد. (دقت کنید اینجا این فقط یک کشف است نه قضاوت و داوری بین من و دیگران. به معنا و هدف محکوم کردن خودم نیست. بلکه برای کشف و شناخت و سپس کنترل عاملی است که در من رنج ایجاد کرده)



    من، شما و همه انسانها شایسته آرامش هستیم. شایسته ی رها شدن از حصار زندان تنگی هستیم که کامپلکس هامون به دورمون کشیده اند.


    ضمنا من استاد و کارشناس نیستم. :)

  2. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    ارشد (شنبه 22 خرداد 00)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    46
    Array
    مطالبتون را مطالعه کردم آقای ارشد . مسائلی را مطرح کردین نشون میده خانواده همسرتون زیاد بالغانه رفتار نمی کنند و حد انتظار و حد توقع خاصی برای شما در نظر می گیرن . جناب ارشد کلا حس انتظار از دیگران همیشه برای ما دردسر ساز هست .مثلا اگه حد انتظار شما از خانواده همسرتون جوری باشه که توش یه بایدی باشه و این انتظار تامین نشه ،اذیت میشین .خانواده همسرتون هم حد انتظار خاصی برای خودشون تشکیل دادن و انها هم اگه واقعی سازی نکنن اذیت میشن . آدم ها نمی تونن تماما حد استاندارد ما را رعایت کنن . پس به جای بیرون و دیگران به خودمون فوکوس کنیم .
    برای خودتون یه حد آرامشی تعریف کنین . یعنی اینکه مثلا دخالت های محیط بر ما و یا امر دیگران بر ما ، چقدر قابل انجام و انعطاف هست . اگه دیدین قابل انجام و انعطاف هست ، انجام و انعطاف نشون بدین . ولی اگه دیدین درخواست دیگران قابل انجام نیست خودتون را اذیت نکنین - ذهن را درگیر نکنین . با یاد گرفتن مهارت " نه " جرا تمندانه عمل کنین . اینجوری دیگران یاد می گیرن ما چه استانداردی داریم .
    دایی بنده قبلا وقتی می یامدن مهمانی افرادی را با خودشون و از جانب خودشون دعوت می کردن که ما اصلا نمی شناختیم . یه بار بهشون گفتم خانواده من راضی نیستن اینجوری انجام بشه . یادمه اولش یه خورده ناراحت شدن .ولی بعدها فهمیدن کارشون اشتباه ست و الان دیگه این کار را انجام نمیدن .

    +حد انتظار خودتون را بیارین پایین از دیگران
    + کمال گرایی را بررسی کنین در خودتون و اگه دیدین مسئله ساز هست حلش کنین .
    +هر فردی آگاهی و بینش بالغانه ، کودکانه یا والدانه خودش را داره
    +برای خودتون و زندگیتون حد استاندارد تعریف کنین
    + تا می تونید کمک و انعطاف داشته باشین به خودتون ، همسرتون ، خانواده هاتون .. ولی لازمه رفتار جراتمندانه و مهارت "نه " گفتن را تمرین کنین .
    ویرایش توسط Niagara : شنبه 22 خرداد 00 در ساعت 11:04

  4. 2 کاربر از پست مفید Niagara تشکرکرده اند .

    gholam1234 (شنبه 22 خرداد 00), ارشد (شنبه 22 خرداد 00)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    9,385
    سطح
    65
    Points: 9,385, Level: 65
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 265
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    از شما بابت معرفی کتابهای خوب متشکرم. دیروز رفتم کتاب عقده ها گیرم نیومد و کتاب بازی ها رو گرفتم و مقداری مطالعه کردم.

    جواب این سوالات برای من مهم نیست. اما برای دید جامعتر خودتون نسبت به خودتون اهمیت داره.
    آره متوجه منظورتون هستم. میخوام بدونم فرزند چندم بودن من چه تاثیری در روند اصلاحی این ماجرا داره؟

    در هر صورت ممنون می شوم در این خصوص بنده رو راهنمایی کنید.
    متشکرم

  6. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    9,385
    سطح
    65
    Points: 9,385, Level: 65
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 265
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنونم از کاربر گرامی Niagara

    حالا فکر کنم اگر این موضوع رو بیان کنم بهتر بتونم راهنمایی بشوم.

    درسته شاید من مشکلات و عقده های درونی خودم را داشته باشم و این موضوع باعث اتفاق افتادن این رخدادها در زندگیم شده باشد. ولی چیزی که برام مهمه و واقعا نمی دونم چه کار کنم اینه که خیلی دوست داشتم با خانواده همسرم خوب باشم ولی الان دقیقا عکس اون چیزی که میخواستم شده. حتی یه بار به مادر خانم این حرف رو زدم و گفتم: من خیلی دوست داشتم که با هم دوست باشیم ولی متاسفانه اونطوری که میخواستم نشد. ایشون هم در جواب بنده گفت: ما هم دلمون داماد خوبی میخواست که متاسفانه داماد خوبی نصیبمون نشد. دیگه از این به بعد حواسم هست به هر کسی بله نگم... !!!

    حالا در نظر بگیرید کاملا بدون هیچ رودربایستی این حرف رو جلوی بنده زد... بعد کمی بحث رو تند کرد و گفت کاش روز اول شما رو قبول نمی کردیم. حتی پا رو فراتر گذاشته و گفت: شما که دیدید ما اینطوری هستیم (من انتقاد کرده بودم که چرا حرمت ها رو نگه نمی دارید.) چرا اومدید جلو؟ من اگر روز اول میدونستم این اخلاق رو دارید اصلا به هیچ عنوان قبول نمی کردم.!!! (حالا بیا و درستش کن...)

    بعبارتی اگر من فقط یه حرف از دهنم در بیاد و بخوام انتقادی بکنم به سرعت جبهه می گیره و صدها حرف تندی از قبیل بالا رو بهم میزنه.

    چیزی که من دوست دارم اینه که دلم میخواست اونها متوجه اشتباهشون می شدند و کمی در رفتارشون با من تجدید نظر می کردند و می دونم متوجه اشتباهشون شدند ولی اصلا به روی خودشون نمیارند که اشتباه کردند و رفتارشون روز به روز با من توهین آمیزتر میشه. این رو هم از این قضیه متوجه شدم که وقتی دامادهای بعدی آمدند با اونها رفتار بسیار متواضعانه ای دارند.

    ببخشید هر دفعه یه موضوعی رو میکشم پیش و درد دل می کنم. احساس می کنم اینجا خواهران و برادرانم هستید که دارم راحت عقده های دلم رو می گشایم و گاهاً نصایح شما مرهمی بر زخم های دلم است.

  7. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    9,385
    سطح
    65
    Points: 9,385, Level: 65
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 265
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان یه مشورتی میخواستم با شما بکنم.

    ما هر وقت میریم شهرستان به جز خانه مادر زن جای دیگه نداریم و از طرفی همه جا گفتند بدون اینکه آنها دعوتتان کنند هرگز به خانه آنها نروید.

    به نظر شما چطوره که ما بریم شهرستان و بریم هتل و هر وقت دعوتمون کردند بریم منزلشون؟

    لطفا نظرتون رو بهم بگید.

  8. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 00 [ 20:09]
    تاریخ عضویت
    1400-3-13
    نوشته ها
    111
    امتیاز
    3,448
    سطح
    36
    Points: 3,448, Level: 36
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 259 در 102 پست

    Rep Power
    27
    Array
    مگه میشه شهر همسرتون برین و پیش خانواده اش نرین آخه ؟ مگر اینکه همسرتون هم علاقه ای به دیدن خانواده اش نداشته باشه . .پست ها را یه بار دیگه از اول بخونین جناب ارشد . ماهیگیری به شما یاد داده شده .

  9. کاربر روبرو از پست مفید لاله123 تشکرکرده است .

    ارشد (یکشنبه 23 خرداد 00)

  10. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    9,385
    سطح
    65
    Points: 9,385, Level: 65
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 265
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط لاله123 نمایش پست ها
    مگه میشه شهر همسرتون برین و پیش خانواده اش نرین آخه ؟ مگر اینکه همسرتون هم علاقه ای به دیدن خانواده اش نداشته باشه . .پست ها را یه بار دیگه از اول بخونین جناب ارشد . ماهیگیری به شما یاد داده شده .
    نه. اینکه یکی از دوستان گفتند تا دعوتتون نکردند نرید خونشون گفتم آیا این کار معقولانه هست؟ که ظاهرا نظر شما منفی هست. علت اینکه شاید برخی سوالاتم معقول بنظر نرسه به این دلیله که الان من در دره زندگی ام هستم و شما از بالا دارید بنده رو می بینید و بهتر می تونید راهنمایی ام کنید که از کدام مسیر می توانم به قله برسم و خودم هیچ دیدی ندارم الان.

  11. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 00 [ 20:09]
    تاریخ عضویت
    1400-3-13
    نوشته ها
    111
    امتیاز
    3,448
    سطح
    36
    Points: 3,448, Level: 36
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 259 در 102 پست

    Rep Power
    27
    Array
    بله جناب ارشد - به نظرم معقولانه نیست وقتی شهر همسرتون میرین پیش خانواد هاش نرین - مهارت های ارتباطی و کم کردن انتظار از دیگران دعوای این درد هست . ان شالله با تلاشی که ازتون دیدیم و انعطاف شما ، بهش می رسین و خانواد همسرتون هم حتما در این تعامل شما ، چیزهای خوبی یاد می گیرن و روابط خانوادگی شما بهتر میشه .

  12. کاربر روبرو از پست مفید لاله123 تشکرکرده است .

    ارشد (سه شنبه 25 خرداد 00)

  13. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 18:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    9,385
    سطح
    65
    Points: 9,385, Level: 65
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 265
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام خدمت دوستان گرامی
    متاسفانه علیرغم دور بودن از این افراد وحشتناک عجیب و غریب باز هم از طریق دیگر همچنان در تلاشند که موجبات ناراحتی بنده را فراهم کنند و بنده هم فعلا تصمیم به قطع ارتباط گرفتم.
    امیدوارم این تصمیمم درست باشه و این موضوع رو با خانمم مطرح کردم و ایشون اولش خیلی موافق نبود ولی بعدش موافقت کرد.
    به ایشون گفتم اگر خودش میخواد، بره خونه مامانش اینا و کاری به من نداشته باشه و ایشون هم مثل همیشه گفت من تنها نمی روم و کلا نمی رویم. دیگه من اختیار رو دادم به ایشون هر وقت میخواد بره و ایشون هم گفت نمی ره و بهش گفتم که دوست ندارم بر اساس تصمیمات من تصمیم بگیره و خودش باید تصمیم مستقل بگیره ولی از ایشون خواستم که از من نخواد که به اون جهنم برم.

    اتفاق عجیبی هم که افتاده علیرغم اینکه خانمم خیلی پیش فرزندانم نیست و فرزندانم خیلی با خانواده خانمم در ارتباط نیستند ولی فرزندانم خصوصا فرزند چهار ساله ام علاقه عجیبی به اونها دارند در عوض والدین من که بیشتر با فرزندان من هستند علاقه آنچنانی بهشون ندارند.
    والله اعلم.

    من که فکر نمی کنم تصمیمم اشتباه باشه چون رفتن به خونه اونها حالت منت کشی پیدا کرده و فکر می کنند هرکاری دلشون خواست میتونند با من بکنند و منم مجبورم برم اونجا و من هم دیگه فعلا نمی روم تا اونها متوجه بشوند هیچ اجباری نیست و فقط به احترام همسرم اونجا می رفتم که فعلا کنسله.

    متشکرم از وقتی که برام گذاشتید.
    اگر پیشنهادی و انتقادی در مورد تصمیمم دارید بفرمایید.

  14. #30
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام
    آقای ارشد اون مواردی رو که مدیریت برای شما در صفحه دوم نوشتن انجام دادین؟

  15. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    ارشد (یکشنبه 27 تیر 00)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.