به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array

    افسردگی ناشی از فضای مجازی

    سلام و روزبخیر
    دوستان مدتیه به شدت خودمو با افراد مجازی مقایسه میکنم، به خصوص کسایی ک از ایران رفتن

    همسرم اصلا ادم از ایران رفتن نیست و پاقعا هم برنامه ای نداشتیم براش و نداریم

    ا‌ولش با مقایسه کوچیک و‌تعریف تمجید معمولی شروع شد، سعی میکردم ازشون چیزی یاد بگیرم
    الان دیگ در حدی شده ک بزرگترین حسرت من شده از ایران رفتن
    صب تا شب عکسای رنگی شونو نیگا میکنم، حتی ب اسفالت کوچه خیابونمون حساس شدم، ک چرا من باید تو این شهر کوچیک و نا منظم و داغون رندگی کنم، اون وقت یکی دیگ ار همین مملکت بره و اون همه رفاه تجربه کنه؟

    خلاصه اروم اروم حالم ب قدری بد شد ک برگشتم سر خونه اول، افسردگی اومده سراغم، تا اینستارو باز میکنم اشکام سرایزیر میشه
    چندین بارم پاک کردم این برنامه رو، باز نمیتونم و‌میرم سراغش

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  2. 2 کاربر از پست مفید Somebody20 تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 26 فروردین 00), باغبان (چهارشنبه 25 فروردین 00)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 22 اردیبهشت 03 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,781 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام


    مشکلی که شاید خیلی از ما آدم ها داشته باشیم اینکه برای خودمون زندگی نمی کنیم ،،،
    باید یاد بگیریم اول زندگی کنیم ،،، سپس تمرین کنیم برای خودمون زندگی کنیم .
    این دو مورد خیلی مهمه .
    این اتفاق ها در زمان های قدیم هم بود و شاید میانگینی از مردم هر روز با قهرمان هاشون و تو فکرشون رویا سازی و در تخیلاتشون زندگی می کردن ،،بدون اینکه بتونند معنای زندگی واقعی خودشون زندگی کنند .
    با آمدن فضای مجازی این شدت بیشتر شده .



    مطلب بعد اینکه ما چه در فضای مجازی و چه دنیای واقعی از احوال کامل مردم آگاه نیستیم ،،،هر فردی دغدغه های خودش را داره و تمام زندگیش را در تابلوی شهر به نمایش نمیده .
    دوست ندارم دیگران را در مقام قضاوت قرار دهم و بگم هر فردی تابلوی واقعی خودش را نشون نمیده ،،می خوام بگم آنچه از زندگی مردم می بینیم تمام زندگی افراد نیست .
    شاید فردی مثلا یه بازیگر محبوبش را هر روز دنبال کند ،،،و به خودش بگوید چقدر محبوب هست و خوشبحالش ،،،ولی شاید مثلا ندوند شب قبلش یه اتفاق سختی براش افتاده و در زندگی شخصیش خیلی مشکل داره .
    از طرفی امکان داره باز یه فقیر گمنانی را در خیابون ببینیم و بگیم چقدر قابل ترحم هست ، بیچاره ..........ولی زندگی خوبی داشته در زندگی شخصیش.
    می خوام بگم تا جایی که میتونیم در مقام قضاوت قرار نگیریم و از طرفی سعی کنیم با زندگی مردم زندگی نکنیم ( چه واقعی . چه مجازی )



    مشکل فضای مجازی متاسفانه در نوجوانان هم داره زیاد میشه و این عامل افسردگی در اونها بیشتره و این طیف حتی به بزرگسالان هم میرسه .
    یکی از راه حل اینکه اول سعی کنیم به مغزمان برنامه بدیم !
    سعی کنیم برای خودممون هدف داشته باشیم ،،خیلی از مشکلات برای بی هدفی هست ،،،
    می تونیم زبان جدیدی را شروع کنیم - کتاب و رمانی را بخوانیم - نقاشی تمرین کنیم - تحصیلات خودمون را توسعه بدیم و هزاران کار مفید دیگه .
    همیشه در حال یاد گرفتن باشیم ...جایی که هستیم ، عملی که انجام میدیم ، بریم با خودمون خلوت کنیم و بگیم الان چه چیزی دارم می آموزم ..آیا وقتم را درست دارم استفاده می کنم یا نه ،،
    اگه پاسخ آمد که از وقتتم درست استفاده نمی کنم( در محیط که هستم ) باید باز با خودمون خلوت کنیم و یه تصمیم خوب بگیریم و دنبال راه حل ها باشیم .
    از طرفی بدونیم عمر ما محدوده و از ثانیه های بعد خودمون هم خبر نداریم ....با این نکته باز برای هزار سال بعدمون برنامه داشته باشیم .
    می خوام بگم سبک بال باشیم ، و هر روز آماده رفتن پیش حضرت حق ....ولی هر وقت که هستیم در دنیا هم با برنامه باشیم ...چه عمرمون 20 سال باشه چه 2000 سال .
    مثلا در آخرت به ما میگن 1 میلیون ساعت عمر کردی ، از یه میلیون ساعت ، 100 هزار ساعت دستت تو دماغت بود - 500 هزار ساعت خواب بودی ،،
    300 هزار ساعت بازیگر محبوبت را دنبال کردی ، ...بقیه اش هم غذا خوردی .


    از همین امروز شروع کنیم و سعی کنیم خودمون باشیم ( وجود متعالی خودمون )
    فردی بود از 40 - 50 سالگی تازه درس خوندن را شروع کرد و میگن یکی از عالمان برزگ زمانه خودش شد و استاد خیلی از عالمان .
    ما قراره خودمان باشیم ...قرار نیست استیو جابز یا شهید چمران یا شهید عباس دوران یا فلان عالم یا نقاش بشیم .
    باید خودمون باشیم ( می تونیم الگوهای مثبت را استفاده کنیم ولی باید خودمون باشیم )
    هر انسانی هم می تونه پیشرفت های متعالی داشته باشه .
    در صورتی می تونیم که بتونیم وقتمون را خوب مدیریت و بهینه کنیم و هدفمندانه زندگی کنیم .



    افرادی که در شبکه های مجازی الگوی عادتی دارن ، مغزشون شرطی شده :)
    باید یاد بگیریم این الگوی رفتاری احساسی را تعلیم بدیم و جایگرین کنیم . ان شالله اگه فرصت شد می یام در مورد این تکنیک ها براتون صحبت می کنم .
    از طرفی کمال گرایی هم یکی مشکلات هست که باید بررسی بشه .



    موفق باشین .
    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 25 فروردین 00 در ساعت 14:48 دلیل: تصحیح تایپی

  4. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 26 فروردین 00), reihane_b (چهارشنبه 25 فروردین 00), Somebody20 (چهارشنبه 25 فروردین 00)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    درود

    با توجه به تاپیک های گذشته شما احساس افسردگیتون مربوط به فضای مجازی نیست، اگر چه فضای مجازی میتونه به احساسات ناخوشایند دامن بزنه. ( قبلا توصیه شده بود از حضور یک متخصص بهره ببرین )
    ........................

    اما درباره سؤالتون، رنجوری را گفتند دلت چه میخواهد؟ گفت آنکه دلم چیزی نخواهد... ( سعدی )

    اینستاگرام یا هر پلتفرم دیگری در کنار کاربردهای مفیدی که داره، میتونه زمین بازی افرادی باشه که از اختلالات روانی رنج میبرن و شما ممکن هست هرگز پشت نقاب های شیک و شرایط به ظاهر ایده آل اونها متوجه این موضوع نشین .
    مثل اختلال شخصیت نمایشی که فکر میکنم از اسمش دوستان بتونن حدس هایی بزنن و دعوت میکنم درباره اون بخونید.

    این باعث میشه شما در معرض بمباران بهترین و آپدیت ترین نسخه ها باشین. چیزی رو که من میخوام و اجازه میدم شما میبینین و بر اساس همون هم میتونین نتیجه بگیرین.
    در اینصورت ممکن هست رفته رفته در گرداب مقایسه گرفتار بشین و این مقایسه باعث ظهور توقعات غیر منطقی و آسیب زا، نارضایتی و دلسردی از زندگی، استرس_ بی توجهی به داشته ها، حسادت_ کاهش اعتماد نفس_ خشم_آزردگی_ افسردگی و ... ، کمرنگ شدن شادی و فعالیت های روزانه _ کند شدن پیشرفت و افکار ناامید کننده _ تجربه شکست و ... بشه.

    حالا باید چکار کرد؟
    بعقیده من استفاده درست از فضای مجازی عاقلانه تر از حذف اون هست. ما خواه، ناخواه مجبوریم از این فضا استفاده کنیم و علاوه بر اون در دنیای بیرون هم فرصت هایی پیش میاد افراد موفق، ثروتمند، تجملاتی، شرایط های خوب، کشورهای زیبا و ... ببینیم. پس لازمه رویارویی صحیح رو یاد بگیریم.

    _ خودتون رو دوست داشته باشین.
    برای خودتون هویت احساسی پیدا کنین، یعنی فارغ از اینکه چه جایگاهی دارین، تحصیلاتتون چیه، چقدر پول دارین و ... این منِ الان رو همراه با ضعف هاش، قوت هاش، پتانسیل هاش، اشتباهاتش، نقص هاش، خوبی هاش ، دردهاش، شادی هاش ببینین و بپذیرین.
    تمرین کنین خودتون رو ارزشمند بدونین، فارغ از هر چیزی وجودتون دوست داشتنی هست و خودتون رو بغل کنین، هر چی بدست آوردین ، تنها شما رو توانمند و بهتر کرده و هر چی از دست دادین نباید دزد ارزشمندی شما بشه و اونو به کل شخصیتتون تعمیم بدین. در واقع بخودتون متعهد باشین.

    _ زمانی که برای زندگی بشما داده شده رو مصرف کنین، استعدادها_ پتانسیل ها توانایی ها اینا مصرف شن، تا از دلشون یک من موفق خارج بشه. اگر این نباشه زمان شما در راه های بی ارزشی صرف میشه که نتیجش زباله های ذهنی خواهد بود.

    ویرایش توسط سحر بهاری : چهارشنبه 25 فروردین 00 در ساعت 17:15

  6. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    reihane_b (چهارشنبه 25 فروردین 00), Somebody20 (چهارشنبه 25 فروردین 00)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    ممنون از دوستان
    درست میگین، من سابقه افسردگی داشتم، ی مدتی قرص مصرف کردم، اما واقعا تاثیری ندیدم و بعد از س ماه قط کردم
    با متخصص صحبت کردم و روانکاوی میشدم قبلش، اونم حدودا س ماه، ک واقعا دادن هرینه هاش دیگ برام مقدور نبود و جلسات هر هفته بود و با هزینه بالا

    با توجه ب محیطی ک توس بزرگ شدم و بعدشم ازداج توی سن کم و مشکلات فراون، فک میکنم عجیبم نباشه افسردگی
    اما حدودا ۶ ۷ ماهی میشد بهتر بودم، داشتم کسب و کار راه مینذاختم، برای ی ازمون اماده میشدم
    ک دوباره افتادم تو این سیاه چاله همه چیزو گذاشتم کنار، جالب اینه ب نسبت زنذگی سابقم، شرلیطم خیلی بهتر شده، ولی هنوزم همون حساس بد و روزای سیاه رو تجربه میکنم

    خیلی ناراحتم زندگی کسایی ک اصلا حتی منو نمیشناسن، انقد ذهنمو درگیر کرده
    روانکاومم خیلی سعی داشت ک این مشکل مقایسه کردنو ازم دور کنه، مدتی هم بهتر بودم اما...
    اما همونطور ک گفتم وقتی میوفتم تو این چرخه درومدنش دیگ واقعا برام سخت و عذاب اوره
    خدا کمکم کنه

    اما انتقادی ک ب حرفتون دارن اینه، گاهی ادم انقدر حالش بده ک غذا خوردن معمولی براش مشکله، اونوقت چطور میشه مطالعه داشت و لذت برد و.... این برای حالت عادی ماست ک من همه این مواردو وقتی ک خوبم انجام میدم
    ویرایش توسط Somebody20 : چهارشنبه 25 فروردین 00 در ساعت 19:24

  8. 3 کاربر از پست مفید Somebody20 تشکرکرده اند .

    gholam1234 (چهارشنبه 25 فروردین 00), reihane_b (چهارشنبه 25 فروردین 00), باغبان (چهارشنبه 25 فروردین 00)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 22 اردیبهشت 03 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,781 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تشکر.
    هم راستا با پست اولم این مطلب هم خدمتتون میگم ، امیدوارم کمکی به شما بکنه .
    وقتی آپاندیس ما مشکل پیدا میکنه و تشخیص به جراحی داده میشه باید سریع مراجعه کنیم و عمل بشیم .
    بعد عمل تکنیک هایی که دکتر برای دوره نقاهت میگه را انجام میدهیم و بعد یه مدت زمانی ،،با لطف خدا بهبود پیدا می کنیم .
    فردی که افسردگی حاد داره که باعث میشه حتی کارهای عادی زندگیش هم مشکل پیدا کنه ،میشه حکایت همون آپاندیس،،،، و معلومه تو اون شرایط نمی تونه کتاب بخونه .
    دکتر و مشاور برای حل مشکل ،، شاید با تشخیصی که میده مدتی قرص تجویز کنه به همراه تمرینات بالینی و تکلیفات لازم
    اگه ما اون تکلیفات را درست انجام بدیم .نتیجه می گیریم ..
    ولی اگه نصمه نیمه رها کنیم نتیجه نمی گیریم.


    همیشه از خودتان سئوال کنید چرا با وجود مشاور رفتن باز اون مشکل حل نشده ،،
    اول باید مشکل را ریز و آنالیز کنید ،،،( یا خودتان یا متخصص )
    بعد برای مشکل راه حل پیدا کنید و تمرین کنید،،اون هم با صبر و تلاش .
    چیزی که خیلی مهمه اون تعهد هست که ما آدم ها برای خودمون درست می کنیم برای حل تمام مسائل و مشکلات زندگیمون .
    حس خوب و حال خوب داشتن به دنیا به نظرم یه تعهد هست ،،،ببینید این تعهد را می تونید داشته باشید یا خیر.
    به مواردی هست که باعث میشه این حس خوب و حال خوب از ما بره ،،
    یکیش همان طور که در پست اول خدمتتون گفتم اینکه برای خودمون زندگی نمی کنیم و هر روز زندگی ها را مقایسه می کنیم
    در قدیم هم بوده و الان در شبکه های اجتماعی پررنگ تره این مقایسه ها ،،،،
    وقتی شبکه های اجتماعی در ما بصورت یه الگوی عادتی تبدیل بشه و از طرفی هدف روشن و مشخص هم نداشته باشیم ،،،باعث ایجاد روزمردگی میشه .
    وقتی دچار روزمردگی بشیم و و از پیشرفت زندگی خودمون هم راضی نباشیم ،،با دیدن زندگی های رنگارنگ که نمیدونیم چقدرش درسته ، امکان داره فرد وارد بازی بیهودگی زندگی بشه .،،،
    که این خودش عامل افسردگی در آدم هاست و شاید این را شدت بده .




    اون چیزی که در پست اول شما نوشتید به نظرم راه حل اش این هاست :

    1 - زندگی کنید و برای برای خودتون زندگی کنید

    2- مردم تمام زندگی خودشون را روی پرده نشون نمیدن و امکان داره مشکلات و دغدغه های زیادی داشته باشن ..پس زندگی خودتون را با دیگران مقایسه نکنید .

    3- هدف مند باشید.

    4- تو شبکه های اجتماعی هدف را پیدا کنید ...اگه می بینید چیزی نمی آموزید واردش نشید
    ان شالله در آینده اگه فرصت شد جتما سعی می کنم در این مورد مقاله ای در تالار قرار بدم

    5- ببخشید این را میگم منظور شخص شما نیست این مورد هشداری برای هممون هست . عاملی هست به نام حسادت و غبطه ...باید همه تمرین کنیم وارد این مسئله نشیم .
    این عامل باعث میشه نتونیم زندگی کنیم و خودمون نباشیم .

    این مورد کلی گفتم خدمتتون و یادآوری برای هممون . چون این هم خودش یکی از عامل های افسردگی هست و مرتبط با این مباحث .
    متاسفانه هیچ قرصی هم نداره که بخوریم خوب بشیم ،،
    تنها دوای آن قرآن و پرورش بُعد معنوی هست .




    6 - کمال گرایی .
    کمال گرایی هم مثل خیلی موارد ، سایه ای هست تو شخصیت ما ...باید توش کار کنیم .




    تو موارد بالا مطالعه داشته باشید و یا اگه نمیتونید سعی کنید از متخصص به صورت حضوری بپرسید
    اگه این موارد را نتوتید با خودتون حل و یا بهبود بدید ( مواردی که در بالا ذکر شد و به نظرتون توش مشکل می بینید ) ، مشکلتون حل نمیشه و این روزگار مثل روزهای قبل در حرکت خودش ادامه میده .
    زمان و عمر را از دست ندیم .
    به نظرم می تونید .
    ورزش هم در برنامه بذارید - لازم نیست پارک برید تو کرونا :) ...در خانه تمرینات کششی یا سبک کار کنید .
    صد البته با مشاور متخصص در ارتباط باشید و در این حوزه به صورت شخصی حتما و حتما مطالعه داشته باشید .


    طاعات و عبادات همه قبول درگاه حق .
    رمضانتان خوش.
    یا حق .


    ......................



    پی نوشت
    این تاپیک ها را مطالعه داشته باشید :
    تله های شخصیتی
    آنها كه از خودشون راضي نيستند، بخونند!(شخصيت كمالگرا)
    باغ غنی ذهن شما
    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 26 فروردین 00 در ساعت 00:42 دلیل: پی نوشت

  10. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    reihane_b (چهارشنبه 25 فروردین 00), Somebody20 (پنجشنبه 26 فروردین 00)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,063
    امتیاز
    23,459
    سطح
    94
    Points: 23,459, Level: 94
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 891
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,685

    تشکرشده 2,216 در 904 پست

    Rep Power
    221
    Array
    سلام، خوبین؟
    شما بحث مقایسه کردن رو کردین، من فقط یه پیشنهاد بهتون میدم، پیشنهاد که نه!، یه جور همدردی.
    منم بشدت اهل مقایسه بودم، ولی لان شدتش کم شده، خیلی کم شده. اگه یکی از همکارانم بعنوان مثال شرایط کاریش یه تغییری میکرد، سریعا خودمو باهاش مقایسه میکردم، در حدی که اعصابم خورد میشد، بی قرار میشدم و ....
    کاری که کردم، تمرین ذهنی، تمرین ذهنی و تمرین ذهنی. اینکار بشدت نیاز به تمرین تفکر داره. یه سرچی توی نت زدم و یه سری مطلب مناسب با این قضیه پیدا کردم و گذاشتم توی گوشیم. هر روز چند بار این مطالب رو میخوندم، خصوصا وقتی حالم از مقایسه کردن بد میشد. خلاصه ذهنم رو یواش یواش عادت دادم که مقایسه نکنه (با تکیه بر مطالب اینترنت و مطالب روانشناسی). من خودم فکر میکنم خیلی تغییر کردم. ایشالا که این چیزایی که گفتم، مفید باشه براتون.

    این جمله ای که باغبان گذاشته، از اون جملاته! ، بنظرم خیلی تمرکز کنین روی این جمله:
    " چیزی که خیلی مهمه اون تعهد هست که ما آدم ها برای خودمون درست می کنیم برای حل تمام مسائل و مشکلات زندگیمون .
    حس خوب و حال خوب داشتن به دنیا به نظرم یه تعهد هست ،،،ببنید این تعهد را می تونید داشته باشید یا خیر. "
    ویرایش توسط gholam1234 : چهارشنبه 25 فروردین 00 در ساعت 20:34

  12. 3 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    reihane_b (چهارشنبه 25 فروردین 00), Somebody20 (پنجشنبه 26 فروردین 00), باغبان (چهارشنبه 25 فروردین 00)

  13. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:56]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,970
    امتیاز
    33,590
    سطح
    100
    Points: 33,590, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,395

    تشکرشده 6,401 در 1,794 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم سام بادی. فکر کنم اوایل که عضو سایت شده بودید بیست سالتون بود! درسته؟

    فضای مجازی جزئی از زندگی ما شده مخصوصا توی دوران کرونا خیلی از کارهای مهم‌ به صورت مجازی انجام میشد حتی دیدار رهبران کشورها...به غیر از این رسانه هایی مثل اینستاگرام توی انتقال اطلاعات و تجربه های دیگران خیلی موفق عمل کرده. در کنار این خوبیها یه تحقیقی که خود اینستا انجام داده به این نتیجه رسیده که اینستا باعث افسردگی و نارضایتی دیگران از زندگی هاشون شده. دلیل این مساله هم اینه که وقتی کسی میخاد مثلا از مسافرتش ویدئو بذاره شاید در ماه یه بار مسافرت بره و اون روز رو اشتراک گذاری میکنه حالا فکر کنید هزار نفر مسافرتهایی هر سه ماه یکبار یا هر ماهشون اشتراک گذاری کنن کسی که میبینه فکر میکنه بقیه مردم شب و روز در حال مسافرت و عشق و حالند.حالا فکر کنید یه مسافرت چقد هزینه و چه مقدار از پس اندازشون بایدکنار بذارن(مردم عادی رو میگم آقا زاده ها ولاکچریهایی که دو سه درصد مردم تشکیل میدن منظورم نیست) بدون کار کردن که نمیشه هزینه مسافرت درآورد، همون مردم حداقل دارن روزی هشت ساعت کار میکنن و فرصت هر تفریحی رو ندارن. این نوع منطقی فکر کردن باعث میشه اون روی زندگی آدما که اتفاقا بقاشون بهش وابسته ست و اشتراک گذاری کمتری میشه رو خودت حدس بزنی...


    در مورد کشورهای اروپایی هم همینطوره .هیچ کسی منکر رفاه و قانوگرایی اونجا نیست ولی طبق گفته خیلیا که مهاجرت کردن حداقل دوبرابر موقعی که ایران بودن کار میکنن شاید استثنائاتی هم باشه. منظورم من این نیست که از مهاجرت احتمالی چشم پوشی کنید منظورم برداشتهای غلو آمیز و دستکاری شده ذهن ماست که این فقط مختص شما نیست من کسی رو میشناسم که البته اون سنش کم بود و به دلیل استوریهای دوستای مهاجرت کرده ش رفته بود خودکشی کرده بود هرچند به خیر گذشت...

    صحبت آخرم اینه اگه میخای حالت خوب باشه باید بتونی از لذت های کوچک شروع کنی اگه نتونی از اینها لذت ببری هرجای دنیا هم بری بازم حالت خوب نمیشه. اگه نمیتونی مسافرت دور بری نزدیک ترین جای شهرت انتخاب کن حتی اگه سایه یه درخت کنار یه رودخونه کوچیک باشه یا هر مکانی که خودت علاقه داری مثل کافی شاپ و ....این لذتها مثل زنجیر به هم وصلن و کم کم تو رو به لذتهای دیگه متصل میکنن
    ویرایش توسط ammin : پنجشنبه 07 مرداد 00 در ساعت 14:22

  14. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 26 فروردین 00), Somebody20 (پنجشنبه 26 فروردین 00)

  15. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Somebody20 نمایش پست ها
    با توجه ب محیطی ک توس بزرگ شدم و بعدشم ازداج توی سن کم و مشکلات فراون...
    یک سؤال دارم، شما چقدر به اتفاقات گذشته فکر میکنین؟ ( توضیح بدین )

    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  16. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    Somebody20 (پنجشنبه 26 فروردین 00)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    ممنون از همه دوستان،
    تمرین ذهنی رو چطور میشه انجام داد؟ یعنی ذهنمونو منحرف کنیم باید اون لحظه از فکر کردن؟ ممنون میشو بیشتر راهنمایی کنید

    درسته جناب امین، واقعا درست میکین، من خودم مدتی پیج هنری داشتم و توی خونه و از فضای خونه عکس میذاشتم گاها ، خیلیا فک‌ میکردن عجب دختر پر انرژی هستم هرروز صب بلند میشم و صبونه میچینم، در صورتیکه همه اینکارا برای عکس گرفتن بود من حتی ب اون صبحونه لب نمیردم

    اما منکر اختلاف طبقاتی و سطح رندگی هم نمیشه شد، هرچند ب قول شما اونم حال درونی ت باید خوب باشه، خیلی از دوستام میان خونه من و خونه شیک منو میبینن و به به و چه چه میکنن، نمیدونن ک اغلب روزا تو این خونه دلم کرفته و به غصه خوردن و حال بد میکذره

    امروز روز تولدمه اقای امین، ۲۰ ساله بودم ک ب اینجا اومدم و الان ۲۸ سالمه،هرسال مپقع تولدم حالم خوب نیس، به این فک میکنم خب ک چی؟!؟ ب چی رسیدی تو رندگیت؟ خسته نشدی ازین تکرار و تکرار و تکرار؟


    سحر بهاری عزیز، من قبلا اصلا ب گذشته فک‌ نمیکردم، حتی دلم نمیخواس یادم بیاد.
    بعد از روانکاوی، ک ایشون خیلی راج ب گذشته با من حرف میزد، و کلا من هر مشکلی برمیخوردم انگار کلیدش تو گذشته م بود، ذهن من شرطی شده و دایم دارم کذشته رو‌شخم میزنم، ک چرا ب این حساسم، چرا اینو دوس دارم، چرا ازون فراریم

    راستش فک‌میکنم دلیل اینکه مهاجرت به چشم من خیلی رویاییه، اینه ک میتونم ار همه چیم، گذشته و اطرافیانم فرار کنم و برم ی جای جدید، ی شخصیت جدید و زندگی جدید شروع کنم

    در ضمن بله من کمالگرا هم هستم، فک‌ میکنم طی این سالها بهتر شده ولی هنوزم هست، حتما مطالعه میکنم این تاپیکایی ک کفتین

    فک‌میکنم خیلی هم رویاپردازم، من از نوجونی دوس داشتم مثلا همسرم اهل کره باشه، بعد برن باهاش تو ب کشور دیگ و فرهنگ جدید زندگی کنم و .... اووو خلاصه دنبال اتفاقای عجیب غریبی بودم
    فکرشم نمیکردم همسرم همین همسایه بغلی باشه، و انقد وابسته باشه ک من حتی نتونم از خیابونی ک توش بزرگ شدم تکون بخورم، چ برسه کشور دیگ :))))
    البته من ب پذیرش این مساله رسیدم و نمیخوام رو همسرم کار کنم و تغییرش بدم ، ولی حس میکنم جای بعضی چیزا خیلی خالیه تو زندگی
    ویرایش توسط Somebody20 : پنجشنبه 26 فروردین 00 در ساعت 10:21

  18. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    متشکرم از توضیحتون

    گذشته چیزی هست که اتفاق افتاده و درباره ی اون نمیتونیم اقدامی انجام بدیم که بخوایم تغییر پیدا کنه.
    شما میگین زود ازدواج کردم، فلان اتفاقات افتاد، دوست داشتم همسرم کره ای باشه، فلان مشکلات پیش اومد و درگیرش شدم و ...

    لازمه از این گذشته یه عبور صحیح همراه با آگاهی داشته باشین، بپذیرینش، باهاش آشتی کنین تا پشت سرش بذارین. مهم اینه پروندش بسته بشه و زندگی در اینجا و اکنون رو تجربه کنین.
    این نباشه بزور بخواین فراموشش کنین ،کار اشتباهی که خیلی ها انجامش میدن. مثلا ساعت ها در محل کارشون میومونن و میخوان ازش فرار کنن در حالیکه گذشته اونها رو فراموش نمیکنه تا وقتی نتونن باهاش مواجه صحیح داشته باشن.
    بنظرم عبور ناقص از گذشته، سبب میشه زمان حال رو از دست بدیم و آینده ی خوبی هم نداشته باشیم.
    مثلا من یه آدم موفق میبینم میگم عهه اگر منم فلان اشتباه رو در گذشته نمیکردم الان مثل این بودم!
    از یه روانشناس خوب کمک بگیرین، صلح و پذیرش گذشته و بستن پروندش خیلی بهتون کمک میکنه.

  19. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    Somebody20 (جمعه 27 فروردین 00)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.