به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    8,559
    سطح
    62
    Points: 8,559, Level: 62
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 191
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    878

    تشکرشده 238 در 114 پست

    Rep Power
    36
    Array

    خبر بارداری به خانواده همسر

    سلام دوستان عزیز سایت خوب همدردی.
    در تاپیک های قبلی در مورد اختلاف با خانواده همسر صحبت کرده بودم و راهنمایی هارو دریافت کردم ولی متاسفانه به دلیل برخوردهای مادرشوهر تقریبا یک و نیم سال هست که ارتباطی با ایشون ندارم و امسال فقط مراسم سالگرد پدرشوهرم شرکت کردم و دیدمشون که همچنان برخوردشون مثل سابق بود. همسرم با مادرشون روابط خوبی دارن و مرتب سر میزنن و پیگیرشون هستن. حالا که در آستانه ماه سوم بارداری هستم، راهنمایی میخواستم در مورد اینکه این خبر چطوری بهشون داده بشه؟ همسرم نگرانه برخورد مادرش هست چون یکسال گذشته ایشون خیلی تلاش کردن که زندگی ما بهم بخوره ولی خداروشکر ما تونستیم مدیریت کنیم و ایشون کمی بیخیال من بشن.
    ممنون از اینکه راهنمایی میکنید.

  2. کاربر روبرو از پست مفید زن ایرانی تشکرکرده است .

    Pooh (پنجشنبه 23 بهمن 99)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 اردیبهشت 03 [ 15:43]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,820
    سطح
    71
    Points: 11,820, Level: 71
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 230
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    به نظرم همسرتون باید بگن
    زودتر هم بگین تا بهونه جدیدی دستشون نیاد
    انشاالله وجود نوه دلشون رو نرم کنه

  4. کاربر روبرو از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده است .

    زن ایرانی (پنجشنبه 23 بهمن 99)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    8,559
    سطح
    62
    Points: 8,559, Level: 62
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 191
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    878

    تشکرشده 238 در 114 پست

    Rep Power
    36
    Array
    ممنون حیاط خلوت عزیز. بله همسرم میگن ولی لازمه که بعدش من ایشون رو ببینم مثلا برای عید برم خونشون؟ واقعا تصور اینکه دوباره باهاشون روبرو بشم برام خیلی سخته. دلیل اینکه تا حالا نخواستیم بگیم منتظر جواب آزمایشات غربالگری هستیم.
    ویرایش توسط زن ایرانی : پنجشنبه 23 بهمن 99 در ساعت 11:04

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 خرداد 02 [ 21:06]
    تاریخ عضویت
    1397-11-25
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,190
    سطح
    46
    Points: 5,190, Level: 46
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    336

    تشکرشده 193 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و تبریک برای این تغییر مبارک!
    ببینید شما قراره فرزندی به دنیا بیارید و تمام خوشی های دنیا رو براش بخواید پس اولین قدم اینه که دنیا براش جای صلح و شادی باشه و اولین نقطه ای باید شروع کنید از خانواده خودتونه،روابط رو با چاشنی کمی مصلحت و صبر میشه تلخ نکرد،بنظرم سعی کنید روابط رو قبل از زایمان عادی کنید که خاطره تلخ بعدها نداشته باشید و حضور خانواده همسرتون حتی اگر سطحی و ظاهری باشه به دلیل بی میلی و کدورت از طرف مادرشوهرتون ،بازهم داشته باشید.
    نگران‌نباشید وقتی همسرتون اطلاع دادن ،بعدش سوای از هر واکنش با همراهی همسرتون چند ساعتی رو اونجا برید مثل یک دید و بازدید ساده،پیش فرضتون رو هم سردی و بی احترامی در نظر بگیرید که رفتارشون باعث نشه توو ذوقتون بخوره و فقط یک چیز رو برای خودتون واضح و روشن قرار بدید حضورم اینجا از روی عشق به فرزندی که توی بطنم دارم هست و همین جمله بار منفی و سرد این روابط رو‌کاهش میده.

  7. 2 کاربر از پست مفید wisdom تشکرکرده اند .

    Pooh (پنجشنبه 23 بهمن 99), زن ایرانی (جمعه 24 بهمن 99)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام دوست عزیز
    اول تبریک میگم بابت در راه بودن فرزند
    ان شاالله به سلامتی این دوران سپری بشه

    دوم اینکه به نظرم مدیریت این جریان رو به کل به همسرت بسپار
    هر وقت خواست بگه
    اگر نخواست نگه
    اگر خواست بعد از گفتنش شما رو هم یه بار ببره اونجا اگرم نخواست نبره
    کلا فکرت رو رها کن
    تمرکزت رو روی بارداری بذار

    خوبی و بدی و به طور کلی نتیجه زود یا دیر گفتنش رو بذار به عهده همسرت باشه

    فعلا مهم خودتی و اون جنین و همسرت
    فکرت رو درگیر خانواده ها نکن

  9. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    افسونگر (جمعه 24 بهمن 99), زن ایرانی (جمعه 24 بهمن 99)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    814
    امتیاز
    25,967
    سطح
    96
    Points: 25,967, Level: 96
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 383
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,293 در 743 پست

    Rep Power
    203
    Array
    با سلام و عرض تبریک این اتفاق شیرین
    شما فرمودین به این نتیجه رسیدین که
    دوری و دوستی.
    و یک سال و نیم گذشته.
    ولی حالا صحبت از رفتن میزنین؟
    یعنی منتظر بهونه ای بودین تا این فاصله رو بشکنین؟؟ و حالا اون بهونه رو دارین؟؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    زن ایرانی (جمعه 24 بهمن 99)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 02 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1399-7-01
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من جای شما بودم نمیرفتم.
    شما الان خواه ناخواه دچار عدم تعادل هورمونی هستین و‌ قطعا یکم زودرنج و حساس میکنه آدمو این عدم تعادل.

    بهتره همین رویه رو ادامه بدین و دور باشین که این دوران هم به شکل بد سپری نشه.

    من تاپیکهای قبلیتون یادمه، به نظرم خیلی زحمت کشیدین که به اینجا رسیدین، پس دستی دستی خرابش نکنین.

    گفتنش به مادرشوهرتون هم هیچ مدل خاصی نداره، مثل حرفهای دیگه خیلی عادی بهشون بگن.
    مگه قرار بود بابت این کار ازشون اجازه بگیرید یا چی‌ که حالا نمیدونید چطوری بگید.
    آهان اگه جای شما بودم، فقط عید میرفتم یک ساعت جهت احترام حتی اگه بداخلاقی و بی احترامی ببینم.
    شما هیچ وظیفه ای در قبال خانواده همسر ندارید که بخواین بابتش بی احترامی تحمل کنین، همین که همسرتون میره سر میزنه و رابطه‌ش برقراره کافیه و وظیفه فرزندی رو داره به جا میاره.
    شاید هرکی جای شما بود همینم نمیزاشت ولی معلومه شما خیلی منطقی هستین.

  13. 2 کاربر از پست مفید نیکی 69 تشکرکرده اند .

    افسونگر (جمعه 24 بهمن 99), زن ایرانی (جمعه 24 بهمن 99)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    8,559
    سطح
    62
    Points: 8,559, Level: 62
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 191
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    878

    تشکرشده 238 در 114 پست

    Rep Power
    36
    Array
    ممنون دوستان خوبم، wisdom، فکور، الهه زیبایی ها و نیکی عزیز، خیلی خوشحال شدم راهنمایی هاتون رو دیدم و نگرانیم رو درک کردید.
    با شناختی که بیشتر از پنج سال گذشته از مادرشوهر دارم میدونم که این خبر براشون ممکنه سنگین باشه چون تلاش زیادی کردن که نظر همسرم رو در مورد ادامه زندگی تغییر بدن. خوشبختانه من تو اوج اختلافات ازشون فاصله گرفتم ولی می‌دونم حتی یک درصد هم تو این یکسال و نیم نرم تر نشدن و همچنان تحت فشارهای روحی سابق هستن. فکور عزیز من هم با نظر شما موافقم و به همسرم گفتم هرجور صلاح میدونی بگو، حتی همسرم نظرش اینه که با مشاور صحبت کنه در مورد نحوه گفتن به مادرش، ولی من به ایشون میگم جای نگرانی نیست خیلی راحت برخورد کن. الهه زیبایی های عزیز من گاهی که خاطرات گذشته و اذیت های مادرشوهر برام یادآوری میشه به اندازه روز اول ناراحت میشم و اصلا دنبال برقراری رابطه با ایشون نیستم. همسرم هم از این وضعیت خیلی رضایت دارن چون مادرشون بهانه جدیدی برای ایراد گرفتن و .. ندارن. من فقط به این فکر میکنم که اگه لازم باشه عید رو تحمل کنم و نیم ساعتی دیدنشون برم شاید بعدها بخوان تنها نوه پسریشون رو ببینن. وگرنه اصلا علاقه ای به ارتباط دوباره ندارم چون مطمئنا من و ایشون به تفاهم نسبی نمی‌رسیم و من هیچ وقت نمیتونم بی احترامی هایی که به مادرم شد رو فراموش کنم و توقعی ندارم ایشون هم با شصت و پنج سال سن تغییر توی رفتارشون داشته باشن.

  15. 3 کاربر از پست مفید زن ایرانی تشکرکرده اند .

    فکور (جمعه 24 بهمن 99), نیکی 69 (جمعه 24 بهمن 99), الهه زیبایی ها (جمعه 24 بهمن 99)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    814
    امتیاز
    25,967
    سطح
    96
    Points: 25,967, Level: 96
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 383
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,293 در 743 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام
    من منظورم این بود که
    وقتی قهرید قهرید ادم توی قهر خبر از طرف نداره یا انتظار نداره چیزی ازش بدونه یا بیاد خبری رو بده ...نمیدونم چطوری بگم. کلا درک نکردم مشکلتونو.

    فقط همسرتون در ارتباط هستن که
    خب ایشونم میگن مامان به سلامتی دارم پدر میشم به نوه هات اضافه میشه فلان...
    به نظر میرسه جلوی مادر شون خیلی احساس ضعف دارن...وگرنه خب خدا بهتون بچه داده گفتنش طریقه خاصی نداره.

    من طرفدار صلح و آشتی و در عین حال ارامشم...این بچه میتونه صلح برقرار کنه
    ولی اگه بعید میدونید اونها نرم شن پس رویه رو ادامه بدید.
    اگر این ارتباط به ارامشتون لطمه میزنه پس همون سرسنگین باشین.
    به قول دوستان الان دوره حساسی هم هست فکر خودتون سه تا باش.
    اگر اونها خواستن صلح کنن استقبال کن پسشون نزنید
    ولی بازهم اجازه به هم زدن استقلالتونو ندید.
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : جمعه 24 بهمن 99 در ساعت 14:36

  17. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    زن ایرانی (شنبه 25 بهمن 99)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    زن ایرانی عزیز
    به نظرم حتی در این حد که به همسرت بگی پیش مشاور برو یا نرو هم نه دخالت کن و نه فکرت رو درگیر کن
    کلا به همسرت بگو هر طور خودت صلاح می دونی
    ولی سعی کن نذاری اصلا بین شما و همسرت در این باره حرفی زده بشه
    کلش رو به همسرت بسپار و اصلا بهش فکر نکن
    به جاش برو مطالبی در مورد دوران بارداری و ... بخون
    رمان بخون کتاب بخون
    برای خودت باش

    اگر این موضوع اینقدر برای همسرت بغرنج و سخته به نظرم باید خودش راه حلی پیدا کنه
    چون ایشون مادر همسر شماست و مسلما همسر شما شناخت بهتری از ایشون داره
    به بعدا هم فکر نکن
    اگر خواست نوه رو ببینه خوب بیاد ببینه
    قدمش به چشم
    نخواستم نیاد
    میل خودشه

    ولی قرار نیست باعث درگیری فکری شما بشه
    همسر شما شاید از اول نباید نظر مادرش رو انقدر پر رنگ میکرد تو زندگیش
    ولی حالا که کرده خودش یه جوری شرایط رو مدیریت کنه
    به هر حال تجربه ای میشه برای آینده ایشون

  19. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    زن ایرانی (شنبه 25 بهمن 99)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.