راهنمایی برای محاسبه و پرداخت هزینه‌ها در خانواده

[الهه زیبایی ها]

سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه

در مورد طریقه حساب های یک خانواده راهنمایی می خوام.

ایا لازمه هرینه ها سر ماه ریز به ریز مشخص بشه؟؟ کمکی میکنه؟؟

چطوری میشه مشخص کرد که مثلا
برای این خانواده nدرصد از درامد باید مثلا خرج خورد و خوراک بشه
nدرصد خرج فلان مورد دیکه و ...
این اقلام چطوری مشخص میشه و درصد هاشون چطوری؟؟

سوال خیلی داشتم ولی فعلا همین ها به ذهنم رسید
ممنون که تجربتونو میگین

[Pooh]

سلام الهه جان.
خوبی؟

پدر و مادر من دفترچه ای داشتن که ریز ریز هزینه ها رو برای خودشون یادداشت میکردن و در اخر ماه برآورد میکردن که در اون ماه چقدر خرج هر چیزی شده.

و فکر کنم راه خوبی بود که ماه بعد مخارج رو بتونن طبق نیازها پیش بینی کنن، مخارج اضافه و غیر ضروری رو حذف کنن تا جای ممکن، و مقداری هم به عنوان پس انداز یا هزینه ای برای روز مبادا نگه دارند.


شاید اگر تو هم دو سه ماهی این کارو کنی تا حدودی دستت بیاد.

حالا اینکه چقدر برای تو کارآمد باشه رو نمیدونم. ولی همین یه تجربه رو دیده ام.

امیدوارم زندگی اونحوری که به صلاحت هست و در جهت میل خودت هم باشه پیش بره.

[Pooh]

راستی من این تاپیکو نخونده ام ولی فکر کنم عنوانش تا حدی مرتبط باشه با تاپیک تو.

http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=46678

- - - Updated - - -

راستی من این تاپیکو نخونده ام ولی فکر کنم عنوانش تا حدی مرتبط باشه با تاپیک تو.

http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=46678

[باغبان]

با سلام
به نظرم هزینه ها باید ریز و تقسیم بندی و مدیریت بشه ،،، هر فردی هم راهکارهای خودش را داره با توجه به نوع زندگی و سبک زندگیش.
الان اگه من راهکارهای هزینه های سبک زندگی خودم را بگم وحشت می کنید :)
ولی خب ، درسته که سبک ها و فرهنگ و مدل های زندگی هر فردی و خانواده ای با هم فرق می کنه ، ولی یه قواعد کلی ای توش هست .
کتاب " ثروتمند ترین مرد بابل " را مطالعه کنید ،، راه کارهای عمومی خوبی داده شده توش .

[scarface]

سلام

پدر و مادر من دفترچه ای داشتن که ریز ریز هزینه ها رو برای خودشون یادداشت میکردن و در اخر ماه برآورد میکردن که در اون ماه چقدر خرج هر چیزی شده.

و فکر کنم راه خوبی بود که ماه بعد مخارج رو بتونن طبق نیازها پیش بینی کنن، مخارج اضافه و غیر ضروری رو حذف کنن تا جای ممکن، و مقداری هم به عنوان پس انداز یا هزینه ای برای روز مبادا نگه دارند.

دقیقا اومدم همینو بگم :)

دوران کنکور، قلمچی یه دفترچه برنامه ریزی داده بود ولی نه برای برنامه درس خوندن آینده ت، بلکه هر شب مقدار درس خوندن اون روزت رو باید توش مینوشتی. برای منی که از درس و کتاب فراری بودم تاثیر جالبی داشت!
نوشتن خرجها هم همین تاثیر رو میتونه داشته باشه و کمک کنه خرجهای ضروری رو از غیرضروری تشخیص بدیم. بفهمیم بدون چیا هم میشه ادامه داد و کجاها داریم کم میذاریم و چیا تو اولویت هستن.
تو بدنسازی یه چیزی هست به اسم Cheat day یا Cheat meal که توش برای یک روز یا یک وعده غذایی، رژیم رو کنار میذارن و هرچیزی دلشون میخواد میخورن. باعث میشه آدم شارژ بشه و روحیه ش برای ادامه ی رژیم بالا بمونه. تو بحث خرج و مخارج هم همچین چیزی به نظر من بد نیست باشه. هر از چندگاهی با توجه به مقدار موفقیتمون تو صرفه جویی، حالا به هر شکل و حالتی میشه همچین موردی رو در نظر گرفت.

[Mvaz]

سلام

من قدیم، هزینه ها و مخارجم رو دوست داشتم مثل یک فایل اکسل داشته باشم و اول ماه بخشی رو به عنوان پس انداز و بخشی و رو به عنوان عوامل پیش بینی شده کنار می گذاشتم، باقی رو بر اساس الگوی شخصی خرج می کردم.

ولی مدتی هست دیگه به نتایج بدی رسیدم که اینجا نمیشه گفت و همش رو باید سانسور کرد، که دیگه از اون الگو پیروی نمی کنم،

مثلا شخصی بود اول ماه بیست درصد درآمدش رو که خیلی زیاد هم نبود، میگذاشت برای کمک به نیاز مندان، باقی اش رو مدیریت می کرد، ذهنش جوری تربیت شده بود که درآمدش همون هشتاد درصد هست.

شخصی دیگر اینقدر وام و بدهکاری داشت که نوبت به اینکار ها نمیرسید.

شخص دیگری کلا تو کار پس انداز بود، خرجی هم نمی کرد.


بستگی به خودتون داره.


--------------

یکی از دوستان من یه مثالی میزنه، میگه می خوای ببینی شخصی زندگی مالی اش رو در ماه چه طور مدیریت میکنه به غذا خوردنش ( مخصوصا چلو کباب نگاه کنه)

اگر کبابش زودتر از برنجش تموم شد بدون همیشه بدهکاره، اگر برنجش زودتر تموم شد بدون مقتصد و شاید خسیسه اگر همزمان تمام شد بدون مدیر خوبیه، اگر غذاش زیاد بود و کمی خورد و باقی اش رو دور ریخت بدون اصراف کار هست، اگر از ابتدا غذا به اندازه گرفت و با مدیریت خورد بدون بهترینه!!!!!!

[باغبان]

یکی از دوستان من یه مثالی میزنه، میگه می خوای ببینی شخصی زندگی مالی اش رو در ماه چه طور مدیریت میکنه به غذا خوردنش ( مخصوصا چلو کباب نگاه کنه)

اگر کبابش زودتر از برنجش تموم شد بدون همیشه بدهکاره، اگر برنجش زودتر تموم شد بدون مقتصد و شاید خسیسه اگر همزمان تمام شد بدون مدیر خوبیه، اگر غذاش زیاد بود و کمی خورد و باقی اش رو دور ریخت بدون اصراف کار هست، اگر از ابتدا غذا به اندازه گرفت و با مدیریت خورد بدون بهترینه!!!!!!

سلام بر Mvaz و اسکارفیس عزیز
عجب نکته ی مهمی گفتی کاکا .
میگم حالا یکی مثل من اگه اولش یه سیخ اضافه کباب بگیرم + برنج هم نصف سفارش بدم ،سپس مقداری از کباب را متناسب با کل برنج میل کنم به طوری که احساس کباب و برنج همیشه در دندان ها حس بشه در اتمام برنج ،، و بعد ، مقدار کباب اضافه آورده شده را با نون سنگک + خیاشور + ماست محلی + پیاز + ریحون میل کنم ،، و در حال میل کردن چشمم به اسکارفیس بیافته که داره خودش جوجه میزنه ،،و بهش بگم بفرما و اون هم بگه نوش جان و هر دو ادامه بدیم به روند اتمام غذا ،، چه اتفاقی می یافته در آینده ؟

الف ) آدم فضایی ها اسکارفیس را می دزدند در آینده

ب) اسکارفیس سه تا زن و من 4 تا زن می گیرم

ج ) دفعه بعد جوجه سفارش میدم ( چون بوی جوجه اسکارفیس همه جا را گرفته بود )

د) مدیریت هزینه ها خوب نمیشه

ه ) چون ترشی سفار ش ندادم تو هزینه هام خوب عمل می کنم در آینده


:)

[حیاط خلوت]

خیلی مثالت باحال بود
خاندان همسرم همش تو قسط و وام هستند
همشون کباب رو اول میخورن
طرف مامانم از وام میترسن و ...همزمان غذا میخورن

[الهه زیبایی ها]

سلام
ممنونم از همگی

پوه عزیزم اینکاری که میگی رو پارسال انجام دادم هم درامدم هم مخارجم...
ولی امسال دیگه یادداشت نکردم مگه هزینه های درشت رو...
چون فکر کردم کار بیهوده ایه...نتونستم ازش به نتیجه برسم....در واقع نمیدونستم چطوری باید ازش استفاده کنم....ولی حالا که فهمیدم باید برم بررسیش کنم درصد هاشو بدست بیارم..

.در کل میدونین بچه ها نمیدونم چرا این چیزها برای من سخته....کارهاییه که دوسشون ندارم برای همین دائم به تعویق میندازم خیلی دلم میخواد بدم یکی دیگه برام حساب کنه...
دفتر حساب خونه مونو که میبینم گریه ام میگیره خیلی درهم هست همه چی

اقای باغبان کتابی که فرمودین خوب بود دلم برای کتاب دست گرفتن و خوندن تنگ شده به خاطر کرونا موبایل خون شدم...همون روز دانلود کردم و تازه تمومش کردم....البته گاهی دو تا دوتا پاراگراف هارو میپریدم
در کل‌ حداقل برای کسی مثل من به یک بار حوندنش می ارزید
بعضی چیزها وقتی در غالب برنامه دیکته بشن خوبه
اجازه بدید چیزهایی که نتیجه گرفتم ازش و بگم اینجا

این نکته که در مورد پول و ثروتت قاطع و با حساب کتاب برخورد کنی برای من یاداوری خوبی بود
میگفت یک دهم درامدت رو تحت هر شرایطی باید برای سرمایه گذاری کنار بذاری
و این سرمایه رو هم باید به ادم کاردان بسپاری وگرنه باختی!
و اینکه ادم هایی که تحت تاثیر احساسات هستن مناسب برای این که
سرمایه ات رو بهشون بسپاری یا حتی
بهشون قرض و وام هم بدی نیستن ...
با این تفاسیر میشه گفت پس از اون طرف هم
من آدم مناسبی برای ثروت اندوزی نیستم...چون راحت بذل و بخشش میکنم در واقع بی حساب کتاب و بدون انتظار برگشت!.

کتاب میگه اگه میخوای کمک مالی به کسی کنی (چند حالت رو بررسی کرده بود)
نباید جوری بشه که مصائب اونو خودت بکشی! عمل کردن به این توصیه برای من سخته.! و احتمالا همین نقطه ضعف ام بوده.

کتاب میگه باید پول رو تکثیر کرد سرمایه گذاری امن کرد وام خوب گرفت...طلا خرید...
۷ دهم درامدت رو خرج غذا مسکن پوشاک(چیزهایی که زود فراموش میشن ولی باعث لذت و شادی در زندکی هستن شبیه همون چیزی که اقای اسکارفیس فرمودن )
دو دهم درامد رو صرف دادن بدهی ها....که اگه درست برداشت کرده باشم میشه همون وام هایی که گرفتیم برای سرمایه گذاری تو کارهای بزرگ و بعد باید قصدش رو خورد خورد بدیم....که این هم برای من سخته .

مخارج کنترل بشن ..ولخرحی نباشه....اینو خوب بلدم ...سالها باهاش زندگی کردم...ارثیه مادریمه.

اقایmvaz
متوجه پاراگراف اولتون نشدم....چرا مکتوب کردن هزینه ها ذهن رو بد عادت میکنه؟؟؟
ولی مدیریت هزینه ها تو اون معنا که اشاره کردین رو بلدم نه خسیس ام که پولم و خرج نکنم نه ولخرجم که بیخودی خرج کنم. ولی میخوام بیشتر سر دربیارم.و خیلی حد بذارم...و حدش رو بدونم که ی مدت با اندازه ای که کتاب گفته پیش میرم ببینم چی میشه

حیاط خلوت عزیز
قسطی یا وامی که برای مصارف غیر ضروری باشه بده در واقع خرجی که بیشتر از جیبت باشه دزست نیست ولی
اتفاقا تو این کتاب میگه وام بگیرین برای اینکه جایی سرنایه گذاری کنین و بعدا خورد خورد با دو دهم درامدتون پس بدین
( که تو این اوضاع امروز جامعه ما...نوسان قیمتها و بی ارزش شدن ریال ، خب خوبه دیگه)
به اصرار دوستم تو قرعه کشی شرکت کردم بهش میگم حس میکنم هر ماه بهت بدهکارم واقعا معذبم...میشه من همه قصد هر ماه و یه جا بهت بدم:)

در مورد این مثال کباب و برنج هم که شاید کلا ی شوخیه و کلا قابل اتکا نیست من ی مدل دیگه اش و بگم
من دقت کردم جیزهایی که خوشمزه است تو غذا رو از بچگی نگه میدارم برای اخر تا مزه اش بمونه تو دهنم:) مثلا آلو توی آش ....
اونقدر هم که فراوونی نبود که هر چقدر دلم خواست باشه....وگرنه اصلا این موضوعات به وجود نمیومد

بعد دیدم کلا تو زندگیم اتفاق های خوب اخر کار بهم میرسه ...میگم خب ذهنم عادت کرده اخر سر خوب ها رو بدست بیاره!! شاید مسخره است ولی خب به ذهنم رسید ..برای همون دیگه اول شروع میکنم به خوردن اونی که طعمش و بیشتر دوست دارم. تا عادت ذهنم بشکنه...