به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 45
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 00 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1395-2-16
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    5,588
    سطح
    48
    Points: 5,588, Level: 48
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    103

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم مونا
    احساس و غمی که میخورین قابل درک هست.من فقط یه چیز میگم.یا شما اشتباه میکنین و یا اشتباه نمیکنین..اگه اشتباه نمیکنین و خدای نکرده اتفاقی بوده باشه..وقتی خودتون گفتین میبخشم دیگه چه اصراری دارین ادم نادمی رو وادار کنین که به گناهش اعتراف کنه؟!!
    پس واقعا نمیتونین ببخشینش..
    با خودتون صادق باشین و ببخشین و اصرار بر اقرار بر گناه نداشته باشین(رابطه با زن شوهردار حتی زبانی یک گناه کبیره هست)
    افرادی که میومدن خدمت حضرت علی که اقرار به گناه کنند حضرت اجازه نمیدادند حالا چرا شما اصرار بر اعتراف به گناه دارین؟
    البته همه اینها با یک اگر بزرگ است!
    اگر شما اشتباه نکرده باشین!!
    پس بگذرین و صبوری کنین..ادمی که خائن باشه بازم خیانت میکنه و الا خیر..پس این یکبار رو با خدا معامله کنین و از این اقرار بگذرین
    انشالله همه چی درست میشه

  2. 4 کاربر از پست مفید همراهی تشکرکرده اند .

    *مونا* (چهارشنبه 01 بهمن 99), Pooh (چهارشنبه 01 بهمن 99), زن ایرانی (چهارشنبه 01 بهمن 99), شمیم الزهرا (شنبه 04 بهمن 99)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.

    یکم صبوری کنید. همین.

    ببینید، میدونم الان ناراحتید. ولی اینقدر عجله و اصرار واقعا بچگانست.

    چه اصراری دارید به اثبات؟ برای شمایی که اونقدر دوستش دارید که میرید لباسهاشو بو میکنید، ثابت شدن چه فایده ای داره؟

    فعلا میدونید کارتون مثل چیه؟ مثل اینکه مثلا یه چاقویی خورده باشه به بدنتون، بعد شما خودت بارها و بارها دسته اون چاقو رو بگیری و در بیاری و باز فرو کنی تو بدنت تا اونجایی که دیگه هیچ جای سالمی برای خودتون نذارید!!

    بر اساس فرض که ایشون اشتباهی کرده باشند ( هر چند فقط فرضه) ولی لطفا شما اوضاع رو خرابتر نکن.

  4. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    *مونا* (چهارشنبه 01 بهمن 99), اثر راشومون (چهارشنبه 08 بهمن 99), شمیم الزهرا (شنبه 04 بهمن 99)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام.

    من کلی وقت هست تو همدردی چیزی نمی نویسم.

    الان هم راهکار مشاوره ای برای شما ندارم.

    فقط اومدم یه فیدبک صادقانه بهتون بدم.

    "اینقدر تو زندگی تون کولی بازی درنیارید."

    همین.

  6. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    *مونا* (چهارشنبه 01 بهمن 99), اثر راشومون (چهارشنبه 08 بهمن 99)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام ممنون از تمام دوستانی که باهام حرف میزنن من اینروزا واقعا نیاز دارم حتی به دردودل

    من حقم هست بدونم چی بوده و نبوده اگه چیزی نباشه که فقط دعام اینه هیچی نباشه و نذر کردم چیزی نباشه که اون پیام تلگرام می بخشم ولی اگه چیزی باشه نمیگم حتما طلاق ولی خیلی خیلی بیشتر در مورد ادامه زندگیم فکر میکنم و تصمیم میگیرم.
    صبا جان به شدت با حرفتون موافقم ممنون بعد مدتها برام نوشتی
    از تمام دوستان ممنونم.

    امروز همسرم بهم پیام داده که ابرو منو بردی همه فهمیدن میان بهم کنایه میزنن.میگه همیشه پل های پشت سرت خراب میکنی و خیلی شدید عمل میکنی و کلا منو مقصر میدونه

    برام جالبه واقعا اون کاری که نباید بکنه رو کرده و از من طلبکاره

  8. کاربر روبرو از پست مفید *مونا* تشکرکرده است .

    sa3er (پنجشنبه 02 بهمن 99)

  9. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    اصلا وقتی خوب فکر میکنم می بینم اون بعد این قضیه اصلا سعی نکرد ازم دلجویی کنه اصلا سعی نکرد منو آروم کنه.الانم فقط به فکر آبروشه از من کی مهم تر که آبروش جلوم رفته؟؟؟
    چرا سعی نمیکنه منو آروم کنه؟؟؟
    چرا وقتی میاد خونه می بینه من حوصله هیچی نداشتم و الان چهار روزه دستم به هیچ کاری توی خونه نرفته هیچی غذایی اماده نیس چرا سعی نکرده مثلا یه چیزی حاضر کنه واسم؟چرا میدونه من از استرس حالم خرابه منو آروم نکرده؟؟؟؟چرا واقعا چرا؟؟؟توقع داره توی چنین شرایطی من ازش گداییه محبت کنم؟؟؟پس ارزش من چی؟؟؟چرا اصلاا میگم ارزشم چی اون که بهم ارزش میداد نمیرفت توی فامیلشون خیانت کنه بهم زیر پاش نمیذاشت منو
    چرا طلبکاره ازم؟؟؟چرا جوری وانمود میکنه انگار چیزی نشده؟؟؟چرا اگه راست میگه حرف راستشو ثابت نمیکنه؟؟؟
    چرا بهم میگه تو باااااااید به من اعتماد کنی؟؟؟؟مگه نداشتم ده سال؟لیاقت اعتماد داشت که بازم اعتماد کنم؟؟
    چرا با رمز دادن به گوشیش منو حساس تر کرد
    چرا می بینه من مثله مرغای سرکنده هستم منو آروم نمیکنه؟؟؟
    از استرس در عرض 4 روز دونیم کیلو وزنم کم شده چرا بی تفاوتی در پیش گرفته؟؟؟

    لطفا جواب سوالاته منو بدین خواهش میکنم.
    از مدیر سایت خواهش میکنم یهم راهنمایی کنن
    ویرایش توسط *مونا* : چهارشنبه 01 بهمن 99 در ساعت 23:24

  10. 3 کاربر از پست مفید *مونا* تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 02 بهمن 99), sa3er (پنجشنبه 02 بهمن 99), باغبان (پنجشنبه 02 بهمن 99)

  11. #16
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 اردیبهشت 03 [ 16:32]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,156
    امتیاز
    90,044
    سطح
    100
    Points: 90,044, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,808

    تشکرشده 6,772 در 2,368 پست

    Rep Power
    0
    Array

    **
    با سلام و احترام
    یه نقل قول از مدیر همدردی براتون می ذارم ، از تاپیک های گذشته دوستان همدردی ،، که فکر کنم ان شالله در مورد مبحث این تاپپک هم بتونه به شما کمک کنه ،ممنون میشم مطالعه بفرمایید :





    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام
    برای متلاشی کردن یک خانواده گاهی یک ضربه به تنهایی کافی نیست. و برای متلاشی کردن آن باید زوجین دست به دست هم بدهند و با خطاهایی ، خطای یکدیگر را کامل کنند تا به کلی بتوانند خانواده را از بین ببرند.

    برای ساختن یک خانواده هم اغلب نیاز به کمک هر دو نفر هست.

    هر زوجی هم این توانایی را دارد که در جهت ساختن یا تخریب خانواده کاری انجام دهد.




    bikas گرامی
    کمتر کسی از ما می تواند ضربه و فشاری که شما هم اکنون احساس می کنید را بفهمد.
    واقعا درک این شرایط در زمانی که انتظارش را نداری و از طرف کسی که دوستش داری واقعا کمرشکن هست.
    و فقط باید از خدا تحمل خواست و همه انرژی خود را باید بگذاری که بتوانی از این بحران جان سالم به در ببری

    می دانم حرف از آرامش مسخره خودش را نشان می دهد.
    همانطور که حرف از تحمل در چنین شرایطی بی معنی به نظر می رسد.
    در چنین شرایطی انفجار احساسات می خواهد همه چیز را منفجر و منهدم کند.
    دقیقا گفته های شما نشان می دهد که در چه شرایطی هستید.
    اما اینکه همه دوستان اینجا شما را می فهمند و در کنار شما هستند، می تواند کمکی باشد که با قدرت بیشتری جان سالم به در ببری.


    من نمی گویم احساساتت را ندیده بگیر، نمی گویم وانمود کن که اتفاقی نیفتاده و خونسرد باش.
    نمی گویم که برگرد سر زندگیت و راحت ببخش و ادامه بده
    معلوم هست مردی چون شما با این غیرت ، نمی تواند بی خیال احساس جریحه دارش بشود.



    اما فکر کنم در یک موضوع با هم تفاهم داشته باشیم:
    اینکه شما هم دوست دارید حالا که در چنین شرایطی قرار گرفتید با هزینه کمتر و تخریب کمتر پیش بروید. در صحبت های شما به وفور این موضوع را یافتم. آنجا که گفتی:
    او را خانه پدرش گذاشتم تا به او آسیب نرسانم.


    همانطور در میان صحبت هایت متوجه شدم، با همه این وجود و دردها و رنجها و فشارهایی که از کار او دیده ای، باز هم دوستش داری، و حتی حاضری خانه بود و گریه هایش را می شنیدی ، دوست داری حتی در این شرایط آبرویش را حفظ کنی حتی به قیمت اینکه خودت را خائن نشان دهی.

    همه اینها نشان می دهد که با همه این احساسات منفی، کار را با احساسات مثبتت پیش می بری و این همان نقطه مثبت و قدرت مردانه شماست.






    bikas گرامی
    شما می توانید طلاقش دهید، یا آبرویش را ببرید، یا ببخشید، یا مشاوره بروید، یا باهاش صحبت کنید، یا رهایش کنید یا هر کار دیگر....
    پس شما دستت باز هست که انتخابهای مختلف را بکنید. اما مطمئن هستم می خواهید تصمیمی بگیرید که وضع از این خرابتر نشود. و امیدوارید که راهی بیابید تا این جراحت بزرگ را التیام دهید.

    برای همه این چیزها، لازم هست که به طور موقت، هیچ اقدام عملی نکنید.
    احساس ها وجود دارد. اما می توانید اقدامات را به تعویق بیندازید.
    نه ببخشش
    نه بکشش
    نه رهایش کن
    نه طلاقش بده
    نه باهاش دعوا کن
    و نه هیچکار دیگر...
    فقط همه سعی ات این باشد تا احساساتت را تحت کنترل در بیاوری.
    دقت کن نمی گویم احساسات را سرکوب کن
    نمی گویم بی خیال احساساتت بشو.
    هیچ کس در چنین شرایطی نمی تواند احساسات خود را بی خیال شود.
    اما سعی کن مانند رام کردن یک اسب وحشی با قدرت و درایت بر پشت این احساساتت بنشینی و از آن سقوط نکنی.
    باید این احساس رام تو شود.
    ممکن است چند روز یا چند ماه طول بکشد.

    باید این احساسات قدرتش را به شما واگذار کند. احساسات باشد اما تصمیم گیر نباشد.
    شما هر کاری خواستید انجام دهید یا هر تصمیمی بگیرید نباید به خاطر احساساتت باشد. بلکه باید بهترین تصمیم باشد که بیشترین نفع را برای شما داشته باشد.


    معمولا در این لحظات مشاوران می توانند کمک بسیاری بکنند. تا این احساسات را بروز دهید. تا به کمک آنها بهترین تصمیم ها را بگیرید.
    پیشنهاد می کنم برای مسلط شدن بر اوضاع و جدا شدن از این بهم ریختگی ، جلساتی حضوری با مشاور خانواده داشته باشید.

    ما هم در کنار شما هستیم.




    ==============



    هم راستای تاپیکتون ، اگه لازم دونستید عضو انجمن آزاد هم بشید و از مدیر همدردی تخصصی مشورت بگیرید .
    http://hamdardi.net/eshterak.htm
    ان شالله مسئلتون حل میشه . سختر از این هم حل کردید .
    توکلتون به خدا باشه .
    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 02 بهمن 99 در ساعت 00:20

  12. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    همراهی (پنجشنبه 02 بهمن 99), مدیرهمدردی (یکشنبه 05 بهمن 99), شمیم الزهرا (شنبه 04 بهمن 99)

  13. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام
    جواب سؤالاتت یه جمله هست: وقتی برای خودت ارزشی قائل نیستی، نمیتونی از بقیه انتظار ارزش گذاشتن و احترام داشته باشی.
    از نقش قربانی بیرون بیا و زودتر مسئولیت زندگی خودت رو به عهده بگیر. ‌قبل از این اتفاق هم مشکلات زیادی با همسرت داشتی. لطفا دست از کمک گرفتن از دایی و مادرشوهر و پدرشوهرم و کل فامیل بردار و هرچه زودتر شروع کن با یه مشاور و متخصص صحبت کن.

    تو حق داری که بدونی شوهرت تو زندگی باهات صادق هست یا نه، ولی راهش این نیست. انقدر خودت رو تحقیر نکن. چون در آینده از خودت هم متنفر میشی!

  14. کاربر روبرو از پست مفید بهاره جون تشکرکرده است .

    زن ایرانی (پنجشنبه 02 بهمن 99)

  15. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 اردیبهشت 03 [ 15:43]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,820
    سطح
    71
    Points: 11,820, Level: 71
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 230
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    کامل درکت می کنم
    چون یه سری بهم خیانت شده
    ولی چون مدرکی نداری و عجله کردی
    بهتره یه مدت مسکوت بزاری قضیه رو ببینی باز هم حرکتی می کنه یا نه

    من هم بحث پرینت داشتم با همسرم که نگرفت
    من که مطمئنم همسرم دروغ میگفت و مسئله ای بود

  16. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    من درک می کنم ناراحتی شما رو
    ولی شما با یه حرکت بسیار عجولانه خودت رو از موضع کاملا طلبکار به موضع کاملا بدهکار بردی
    الان دیگه شما بدهکاریت بیشتر از طلبکاریته
    چرا جریان رو به بیرون خانواده بردی؟
    حتی اگه خیانتی هم بود حتی اگه می خواستی جدا بشی هم می تونستی بی سر صدا و آبروریزی جدا بشی

    میگن پل های پشت سر خودتون و دیگران رو خراب نکنید
    شما همه پل ها رو زدی خراب کردی

    اگه اثبات کنه خیانت نکرده براش چه سودی داره
    آبروش رفته

    موضوعی که مطرح کردی ارتباط با زنی متاهل هست که خیلی بازخورد بدی داره. نباید این مورد به بیرون از خانواده می رفت حتی اگه راست بود

    راه رو غلط رفتی هنوزم داری میری
    روی چه حساب وقتی میاد می بینه شما غذا نداری باید برات غذا درست کنه
    وقتی رفته بیرون و همه بهش طعنه زدن
    وقتی با ناراحتی میاد خونه و خودش نیاز به دلجویی داره



    متاسفانه موضع طلبکار رو از دست دادی
    دیگه طلبکار نیستی
    و برگردوندن همه چیز هم خیلی سخته

    شاید باید یه زمانی بگذره تا توی ذهن افراد مواردی که اتفاق افتاده، کهنه و کم رنگ بشه. شاید باید صبر کنی

    ببخش تند حرف زدم یک بار دیگه خونه مادرت اینا با همین حرکت عجولانه آبروی شوهرت رو در رابطه با بچه دار نشدنش برده بودی

    بهت پیشنهاد می کنم عضو انجمن آزاد بشو مدیر همدردی در عرض دو سه روز برات نظر میذاره اگر به روال قبل باشه
    ویرایش توسط فکور : پنجشنبه 02 بهمن 99 در ساعت 18:39

  17. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    زن ایرانی (جمعه 03 بهمن 99), شمیم الزهرا (شنبه 04 بهمن 99)

  18. #20
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    سلام.

    من کلی وقت هست تو همدردی چیزی نمی نویسم.

    الان هم راهکار مشاوره ای برای شما ندارم.

    فقط اومدم یه فیدبک صادقانه بهتون بدم.

    "اینقدر تو زندگی تون کولی بازی درنیارید."

    همین.
    سلام به شما
    لطفا در درج مطالب دقت کنین و مراقب باشین .

    یکی از نکات مهم در مشورت دادن این هست که شرایط و روان آسیب دیده فرد رو حتما مد نظر داشته باشیم و ثانیا بر احساسات خودمون کنترل داشته باشیم.

    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.
    ویرایش توسط سحر بهاری : جمعه 03 بهمن 99 در ساعت 12:33

  19. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    Mvaz (جمعه 03 بهمن 99)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.