به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 99 [ 09:23]
    تاریخ عضویت
    1399-8-20
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,786
    سطح
    24
    Points: 1,786, Level: 24
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خادم رضا نمایش پست ها
    دخترتون چند سالشه?
    دلتون میاد دخترتون زیر دست زن بابا بزرگ بشه???
    من نمیگم زن بابا خوبه یا بد ولی ادم پدر خودش به فرزندش کافیه چیزی بگه که من و شما که مادریم سریع از فرزندمون حمایت میکنیم حالا یه زن دیگه به جگر گوشمون امر نهی کنه
    میدونستید دخترها هم حساس تر از پسرها هستند
    نظر من اینه حالا که نمیخواین دیگه ازدواج کنید با ایشون کنار بیایید حداقل تا ١٨ سالگی فرزندتون
    اینطور که خودتان بیان کردید بهونه برای ماندن زیاد است در زندگی شما
    وضع مالیشون چطور است ?
    اگر ایشون برای شما و دخترتون خرج کنند میتونید در ذهنتان این رفتار را به جای رفتارهای بدش قلمداد کنید و تحملتان را ببرید بالا?
    همانطور که کتک نزدن اموزش میخواهد ضربه نخوردن هم روش میخواهد
    هیچ وقت با ایشون بحث نکنید حتی اگر ایشان شروع کرد
    جمله هرچی تو بگی خلع صلاح میکند ایشون رو
    اگر مشاوره بروید حتمی کمک بیشتری میکنند شما را
    کلا از زوم کردن روی همسرتون دست ور دارید انقدر کنار زندگی زناشویی شما کلاس دوست متاهل برو بیا راه بندازید که اصلا وقت غصه خوردن رو برای چیزهایی که ندارید نداشته باشید
    یه محیط شاد برای خودتان و دخترتون و در کنارش همسرتون تا زمانی که در خانه هستند.
    میدونید اگر شما تا ١٨ سالگی دخترتان تصمیم بگرید بمانید مثل یک پادتن در بدن و روح شما تاثیر میگزارد
    با خودتان میگید منکه قراره برم بزار این شوهرم به عنوان بنده خدا که حالا خطایی هم کرده کنارم خوش باشه بزار اونم بخنده بزار اونم شاد باشه
    همان جمله امام علی علیه سلام که فرمودند همینجوری که زندگی میکنی برای اینکه تا سالیا سال زندگی کنی همونجوری هم طوری زندگی کن که ممکن لحظه بعد نباشی
    میگم این فکر مثل ابیه که رو اتیش میریزن امیدوارم برای شما هم همینطور باشد
    بزار یک بنده خدا کنارتون ارام بگیرد خوش باشد هر چند خطا کار
    ولی مساله مالی مهم طوری که بینیاز بشید از بقیه
    ممنونم خادم رضا گرامی بابت وقتی که هر بار برام میزاری و نظراتت رو میگی

    دخترم دو و نیم ساله هست و تا ۱۸ سال راه زیادی در پیش هست و از آنجایی که میگن کمترین آسیب به کودکان طلاق در سن زیر ۳ سال میرسه
    و من میترسم برگردم به زندگی دوباره و نتونم تحمل کنم رفتار دیکتاتوری و کنترل گری و کینه جویانه اش رو و دخترم با سن بالاتر آسیب بیشتری بخوره

    نکته بعدی که در صحبت هاتون بود اینکه بهش بگم"" هر چی نظر تو هست""
    متاسفانه همیشه تو این هفت سال نظر ایشون پیش رفته و هر جایی خلاف نظرش دادم بحث و دعوا شده ولی در آخر بازم نظر ایشون اجرا شده و این رو حق مسلم خودش میدونه!! و جاهایی هم که حوصله بحث نداشتم از اول گفتم هر کاری به نظرت درسته انجام بده فقط بزار آرامش داشته باشم که متاسفانه هیچ وقت هم نتونستم به آرامش برسم و تازه محکوم میشدم به خونسردی و بی تفاوتی و بی رگ بودن!!!!!!!!!!
    ((در حالی که در پست قبلم اکثر افراد به من گفتن رفتار منفعلانه داشتی و این باعث شده رفتار های منفی شوهرت بیشتر بشه...))
    یعنی این هفت سال من کوتاه اومدم و انعطاف به خرج دادم که زندگیمون ادامه پیدا کرد و در این ۳ ماه آخر که روی موضع خودم موندم و کمی اقتدار به خرج دادم زندگیم تا مرز جدایی پیش رفته!!!!

    واقعا احساس میکنم دیگه توان پا گذاشتن روی نظر و خواسته های خودم رو فقط به قیمت ادامه دادن زندگی مشترکم ندارم... آخه تا کی!!! احساس پوچی دارم! احساس مفید نبودن! انفعالی که مطمئنم بعده ها هم از سمت همسرم به دخترم القا میشد!

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 99 [ 09:23]
    تاریخ عضویت
    1399-8-20
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,786
    سطح
    24
    Points: 1,786, Level: 24
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهاره جون نمایش پست ها
    سلام
    چه عجله ای برای جدایی و اقدام قانونی هست؟! مخصوصا که یه بچه کوچیک دارین. یه موقع که همسرت حالش خوب بود باهاش صحبت کن. هر دوتون نیاز به مشاوره فردی دارین. هرکدومتون جداگانه با یه روانشناس بالینی چند جلسه صحبت کنین و مشاوره فردی بگیرین. فقط برای اینکه بتونین حداقل باهم یه گفتگوی منطقی داشته باشین. اگه همسرت هم قبول نکرد، خودت چند جلسه با روانشناس صحبت کن ...
    به هر حال در مقابل بچه ای که به دنیا آوردین مسئول هستین. هرچقدر زمان و هزینه لازمه صرف کنین که به یه تصمیم درست و صحیح برای خودتون و دخترتون برسین... جایی برای غرور و لج و لجبازی نیست. برد و باختی وجود نداره ... بزار همسرت فکر کنه شما مقصری ... چه اهمیتی داره؟ مهم اینه که زندگی خودت و دخترت تو یه مسیر درست قرار بگیره ...
    حین صحبت با همسرت هم کمتر به نقش حمایتی خانوادت اشاره کن ... بزار احساس کنه تو شرایط عادی قرار ندارین، شاید جدی تر دنبال راه حل باشه ...

    البته با این نظر که بخاطر دخترت برگرد و با شوهرت زندگی کن هم کاملا مخالفم. خیلی مواقع آسیبی که در اثر دعواها و مشاجره والدین به بچه وارد میشه خیلی بیشتر از طلاق و جدایی هست.
    علاوه بر اون، تو اینجور زندگی ها خطر خیانت خیلی جدی هست که برای شما به شکل کمرنگش پیش اومده ...
    ممنونم بهاره عزیز بابت نظرت

    والا یه مقدار به تاثیر مشاوره روی ایشون بدبین هستم و نمیدونم درسته یا نه!!

    چون قبلا هم گفتم ده جلسه مشاوره پیش یه مشاور اسم و رسم دار که در تلویزیون هم هستن رفتیم و متاسفانه کار بدتر هم شد و به خشونت بیشتر منجر شد
    در مقابل مشاور این طور وانمود میکرد که حرفش رو پذیرفته ولی شبش یا فرداش رفتار تند تری نشون میداد!!!

    میترسم خیلی میترسم تا وقتی که خودش تمایلی به تغییر پیدا نکرده من پیشنهاد بدم و فقط برم دوباره سر پله اول

  3. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,939
    سطح
    96
    Points: 25,939, Level: 96
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 411
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شور رهایی نمایش پست ها
    الان همسرم رفته ازم شکایت عدم تمکین زده و یه ماه دیگه وقت دادگاه هست
    سلام
    ایا شما هم وکیل گرفتین؟ یا مشورت کردین؟؟
    ی موقع میبینین دیر شده بهتون میگن اول باید یه چیزهایی رو اقدام میکردین؟
    وقت و از دست ندین
    ضمن احیای حق و حقوق تون مشاوره بگیرین که اگر خواستین دوباره باهم زندگی کنین چه نوع موضعی بگیرین و

    مهم تر از همه مسئله ای هست که عنوان کردین
    اگر تو دادگاه خیانت مطرح شه کلی ضرر میکنین سریع از یک مشاوره حقوقی کمک بگیرین.

  4. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    شور رهایی (دوشنبه 10 آذر 99)

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 99 [ 09:23]
    تاریخ عضویت
    1399-8-20
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,786
    سطح
    24
    Points: 1,786, Level: 24
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    سلام
    ایا شما هم وکیل گرفتین؟ یا مشورت کردین؟؟
    ی موقع میبینین دیر شده بهتون میگن اول باید یه چیزهایی رو اقدام میکردین؟
    وقت و از دست ندین
    ضمن احیای حق و حقوق تون مشاوره بگیرین که اگر خواستین دوباره باهم زندگی کنین چه نوع موضعی بگیرین و

    مهم تر از همه مسئله ای هست که عنوان کردین
    اگر تو دادگاه خیانت مطرح شه کلی ضرر میکنین سریع از یک مشاوره حقوقی کمک بگیرین.
    من مهریه رو اجرا گذاشتم و البته برای نفقه خودم و دخترم و اجرت المثل اقدام کردم...
    وکیل هم گرفتم که گفتن قبل از دادگاه الزام به تمکین جهیزیه رو جمع کن که دادگاه به نفع تو مهلت بده که من هنوز برای این کار مردد هستم و گفتم فوق آخر نفقه رو قطع میکنن که همچین مبلغ قابلی هم نیست!!!!
    از طرفی دلم به ادامه زندگی و برگشت در اون حصاری که اطرافم کشیده شده بود نیست و این چند ماه اگرچه ترس خاصی توی دلم هست که فقط از جانب آینده ی دخترم هست و بس!! اما احساس آزادی و رهایی خاصی دارم...

  6. #15
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بیبین اگر بخواهید دوباره ازدواج کنید شخصی بهتر از همسرتون ارزش جدا شدن دارد اونم فکر نکنم با این اوضاع پیدا کنید
    اما اگر نخوان ازدواج کنید دیگه فاصله ای بین ٢ تا ١٨ نیست
    میشه بفرمایید ایشون مثلا چه رفتاری داشتن که شما احساس در حصار بودن رو دارید
    عزیزم مگه پدر و مادرمون ان هم در ایران حرف زور به ما ها نمیزدند از سر دلسوزی یا افکار سنتی
    چطور انها خوب هستند اما همسرتون خیر
    تفاوت در دیدگاه خانم رها
    دیدگاهتان را نسبت به ازدواج تغییر بدهید و الا اسیب میبینید
    فکر نمیکنید دختر احتیاج داره به پدرش که پیشش باشه همانطور که به شما احتیاج دارد به شرطی که دعوا نکنید ارام جان دخترتون باشید
    ایشون از نظر مالی چطور هستند ?
    ایا شما در رفاه کامل هستید ?
    ویرایش توسط خادم رضا : دوشنبه 10 آذر 99 در ساعت 01:17

  7. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 99 [ 09:23]
    تاریخ عضویت
    1399-8-20
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,786
    سطح
    24
    Points: 1,786, Level: 24
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شرایط زندگی من توی این هفت سال در این لینک هست:
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=46908

    واقعا همسر من هر حرفی از سمت من و خانواده ام بهش برمیخورد و بسیار کنترل گر بودن...

    از لحاظ مالی معمولی و در حد احتیاجات زندگی و من بسیار بسیار مراعات حالشون رو میکردم و اصلا خرج اضافی بهشون تحمیل نمیکردم با اینکه اصلا تمایل نداشتن من بیرون کار کنم و ترجیحشون به قناعت بیشتر بود تا اینکه بزارن من برم سر کار
    حتی الان هم که مهریه و نفقه رو اجرا گذاشتم بسیار خود خوری کردم و از ته دل راضی نبودم و فقط برای گرفتن حق طلاق تن به این کار دادم...

  8. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,974
    سطح
    50
    Points: 5,974, Level: 50
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 176
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 130 در 63 پست

    Rep Power
    24
    Array
    دوست عزیزم میدونم که شرایط روحی سختی رو میگذرونید و بین دوراهی بدی قرار دارید.
    ببینید من به عنوان کسی که تازه چند روزه که جدا شدم میگم که این تردید حتی ممکنه بعد از جدایی رسمی و یا حتی آشتی نیز با شما بمونه .اما شرایط زندگی رو باید بسنجید .
    اگر قرار باشه که از همسرتون جدا بشید ایا استقلال مالی دارید؟ میتونید فرزندتون رو به تنهایی بزرگ کنید؟
    و اگر قرار هست با همسرتون بمونید تا کی میتونید این نوع رفتار رو تحمل کنید ؟ فکر نمیکنید که ممکنه تبدیل به ی آدم افسرده بشید؟

    شما سالها زندگی کردید به هرحال خیلی تجربه ها دارید و همسرتون رو بیشتر از هر کسی میشناسید؟
    به نظرتون تصمیم به تغییر رویه دارند؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید mina_ تشکرکرده است .

    آنه ماری (دوشنبه 10 آذر 99)

  10. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 99 [ 09:23]
    تاریخ عضویت
    1399-8-20
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,786
    سطح
    24
    Points: 1,786, Level: 24
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mina_ نمایش پست ها
    دوست عزیزم میدونم که شرایط روحی سختی رو میگذرونید و بین دوراهی بدی قرار دارید.
    ببینید من به عنوان کسی که تازه چند روزه که جدا شدم میگم که این تردید حتی ممکنه بعد از جدایی رسمی و یا حتی آشتی نیز با شما بمونه .اما شرایط زندگی رو باید بسنجید .
    اگر قرار باشه که از همسرتون جدا بشید ایا استقلال مالی دارید؟ میتونید فرزندتون رو به تنهایی بزرگ کنید؟
    و اگر قرار هست با همسرتون بمونید تا کی میتونید این نوع رفتار رو تحمل کنید ؟ فکر نمیکنید که ممکنه تبدیل به ی آدم افسرده بشید؟

    شما سالها زندگی کردید به هرحال خیلی تجربه ها دارید و همسرتون رو بیشتر از هر کسی میشناسید؟
    به نظرتون تصمیم به تغییر رویه دارند؟
    ممنونم مینا جان از نظرت
    میشه علت طلاقتون رو بگی؟ و اینکه موفق به گرفتن مهریه هم شدین؟
    و اینکه بعد چند سال جدا شدی و اینکه بچه داشتی؟

    والا بعد جدایی خانواده ام کاملا ساپورتم میکنن و اینکه الان تو این چند ماه هم برام یه کار خوب پیدا شده و تحصیلات خوبی دارم
    و فقط نمیدونم باید پیش خانواده ام زندگی کنم یا خونه جدا بگیرم!!

    والا واقعا دچار اضطراب و استرس شده بودم و در شرف افسردگی بودم که فعلا دارم یه دارو به تجویز دکتر روان پزشک مصرف میکنم و حالم فعلا بهتره!!

    تغییر رویه بعید میدونم!! چیزی یا حرفی مبنی بر این مساله ازشون ندیدم و نشنیدم
    ویرایش توسط شور رهایی : دوشنبه 10 آذر 99 در ساعت 15:35

  11. کاربر روبرو از پست مفید شور رهایی تشکرکرده است .

    آنه ماری (سه شنبه 11 آذر 99)

  12. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 99 [ 09:23]
    تاریخ عضویت
    1399-8-20
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    1,786
    سطح
    24
    Points: 1,786, Level: 24
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    الان سه هفته هم هست که اصلا دیگه هیچ پیامی هم نداده و خانواده اش هم اصلا اصلا اصلا حتی یه قدم هم برای آشتی و اینا برنداشتن و سکوت مطلق هستن!!!!
    فکر کنم اون طرف هم دیگه راضی به جدایی باشن چون خیلی خود برتر بین هستن

  13. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,974
    سطح
    50
    Points: 5,974, Level: 50
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 176
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 130 در 63 پست

    Rep Power
    24
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شور رهایی نمایش پست ها
    ممنونم مینا جان از نظرت
    میشه علت طلاقتون رو بگی؟ و اینکه موفق به گرفتن مهریه هم شدین؟
    و اینکه بعد چند سال جدا شدی و اینکه بچه داشتی؟

    والا بعد جدایی خانواده ام کاملا ساپورتم میکنن و اینکه الان تو این چند ماه هم برام یه کار خوب پیدا شده و تحصیلات خوبی دارم
    و فقط نمیدونم باید پیش خانواده ام زندگی کنم یا خونه جدا بگیرم!!

    والا واقعا دچار اضطراب و استرس شده بودم و در شرف افسردگی بودم که فعلا دارم یه دارو به تجویز دکتر روان پزشک مصرف میکنم و حالم فعلا بهتره!!

    تغییر رویه بعید میدونم!! چیزی یا حرفی مبنی بر این مساله ازشون ندیدم و نشنیدم




    اگر تاپیک منو خونده باشید متوجه میشید جدایی من با شما کاملا فرق داره من عقد بودم و شرایطم کاملا متفاوت با شما هست . خانواده ی من راضی به طلاقم نبودن از اون طرف هم از آشتی من نگران بودن اما آنچنان حمایتی نشدم . در کل جدایی من بخاطر خانواده ی همسرم بود و حرمتهایی که برای من به هیچ وجه قایل نبودن و شکایت های پی در پی. همسر من ادعا داشت که تغییر کرده اما هیچ روند مثبتی ازش ندیدم و چون خانواده ی مداخله گری داشت و به هیچ وجه هم راضی نشدن که دنبال من بیان و من جدا شدم.


    ی بخش به شدت به شدت اندک به عنوان مهریه گرفتم اونم فقط بخاطر اینکه خانواده ی ایشون دنبال فسخ نکاح بودن .
    شرایط شما با من به شدت فرق داره چون شما بچه دارید و من توصیه نمیکنم جدا بشید اما توصیه هم نمیکنم هر خفتی رو تحمل کنید. چون تحمل هر شرایطی فقط به خاطر بچه از شما انسان افسرده ای میسازه که فقط حسرت عمرش رو میخوره . اما برای جدایی باید همه جوانب رو سنجید. ببینید من به شخصه خودم با اینکه عقد بودم اما قید ازدواج مجدد رو زدم نه بخاطر جامعه . فقط و فقط بخاطر علاقه ی زیادی که به زندگی اول و همسرم داشتم و آسیب های زیادی که در پروسه ی طلاقم دیدم .

  14. 2 کاربر از پست مفید mina_ تشکرکرده اند .

    آنه ماری (سه شنبه 11 آذر 99), شور رهایی (دوشنبه 10 آذر 99)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.