به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array

    Eh S لحظات ناب زندگی

    سلام سلام



    عنوان تاپیک رو از اسم همون کتابی گذاشتم که اگه خدا بخواد میخوام مطالبش رو اینجا بیارم.

    و به علاوه تجربه ها ی مرتبط و نظراتمون رو.....تا تاپیک کارگاهی بشه


    سعی میکنم مطالبی که عینا اوردم رو به شکلی بولد کنم تا از نوشته های خودم مشخص بشه.

    بسم الله بریم...


    - - - Updated - - -

    در طلب خوشبختی

    اول خودم را میکشتم تا دبیرستان را تمام کنم و به دانشکده بروم

    بعد خودم را کشتم تا دانشکده را تمام کنم و سر کار بروم

    بعد خودم را کشتم تا ازدواج کنم

    بعد خودم را کشتم تا فرزندانم انقدر بزرگ شوند که به مدرسه بروند

    بعد خودم را کشتم که بازنشسته شوم

    و حالا چقدر خودم را میکشم تا....

    و ناگهان به خودم می ایم و میبینم فراموش کرده ام زندگی کنم.

    مجموع لحظه های واقعی مفهوم زندگی را میسازند.

    ایا اگر همین حالا زندگی تان به پایان برسد ارزو میکنید که کاش طور دیگری اوقات خود را سپری میکردید؟؟

    اگر فقط یک ماه فرصت زندگی کردن داشته باشید چه چیزی را تغییر میدهید؟؟




    علایم نداشتن لحظه های واقعی

    اغلب مردمی که من میشناسم کمبود لحظه های واقعی دارند.

    وقتی ما دچار کمبود لحظه های واقعی باشیم ارامش و رضایت و خوشی نیز کم می شود.


    هنگامی که یاد بگیریم چطور لحظه های واقعی را یکی یکی تجربه کنیم

    قادر خواهیم بود لحظه های شادی را هم تجربه نماییم.


  2. 4 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Mvaz (دوشنبه 19 آبان 99), میشل (سه شنبه 20 آبان 99), حیاط خلوت (سه شنبه 20 آبان 99), سحر بهاری (دوشنبه 19 آبان 99)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام الهه جان، مرسی از تاپیک خوبت.

    چه موضوع مهمی رو در نظر گرفتی.

    من درست متوجه نشدم، تاپیک تعاملیه یا نه. به این سوالات اینجا پاسخ بدیم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها

    ایا اگر همین حالا زندگی تان به پایان برسد ارزو میکنید که کاش طور دیگری اوقات خود را سپری میکردید؟؟

    اگر فقط یک ماه فرصت زندگی کردن داشته باشید چه چیزی را تغییر میدهید؟؟


    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  4. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (سه شنبه 20 آبان 99)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    ایا اگر همین حالا زندگی تان به پایان برسد ارزو میکنید که کاش طور دیگری اوقات خود را سپری میکردید؟؟

    اگر فقط یک ماه فرصت زندگی کردن داشته باشید چه چیزی را تغییر میدهید؟؟
    بچه ها بیایین جواب این سوال و بدیم و روش فکر کنیم

    من اگه بهم بگن یک ماه دیگه بیشتر زنده نیستی
    احتمالا همه چی رو ول کنم برم دنبال رویای کودکیم
    هر وقت هم سوت پایان و زدن که خب زدن دیگه:)

    این سوال خز بچگیمون یادتونه؟ که میخوای چی کاره شی؟
    میدونید من چی میگفتم
    من میگفتم من میخوام جهانگرد بشم
    بعد بهم گفتن نه نمیشه.... میخوای چی کااااااره شی؟؟
    گفتم خب جهانگرد دیگه
    گفتن نه اون کااار نیست....توریست شدن پول زیاد میخواد...باید پولدار باشی تا سفر بری و ...
    حالا بماند که
    الان از شهری که مادرم منو توش به دنیا اورده تقریبا پامو بیرون نذاشتم:)
    چه برسه جهان
    خلاصه اینکه تو ی ماه باقی مانده میرم شهرهای اطراف منو ببینن

    احتمالا دیگه خیلی چیزها مهم نباشه

    در مورد سوال اول هم
    با فرض اینکه قرار نیست صد در صد همه چیزو تعیین کنم
    بافرض اینکه قرار نیست دنیا بهشت باشه
    پس
    نه .من ارزو نمیکردم کاش جور دیگه ای زندگی میکردم
    تا اینجا
    هر چی بود هر کاری که کردم هر تصمیمی که گرفتم
    هر اشتباهی هر حماقتی هر درایتی هر پیروزی همه و همه لازمه زمانش بود.
    ماهیت زندگی همین هاست .
    لحظه هاش و دوست دارم لحظه هایی که خدا کامل پشت و پناهم بود
    و حتی تو تلخی هاش....اوج گریه هام هم شیرینی حس میکردم.
    دفتر زندگیم زیباست عوضش نمیکنم
    از خدای بزرگ می خوام پاپرجا و زیباترش کنه

    به این سوالات اینجا پاسخ بدیم؟
    بله لطف میکنید
    بفرمایید خواهش میکنم

  6. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Pooh (چهارشنبه 21 آبان 99), میشل (چهارشنبه 21 آبان 99), زن ایرانی (پنجشنبه 22 آبان 99)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام‌

    الهه جان، سوالهات قشنگ بود، ولی جوابهات قشنگ تر بود.

    الهه من چیکار کنم آخه؟ چیکار کنم که این قدر دوستت دارم؟؟؟

    اما جواب سوالها:
    من اگر الان لحظه مرگم بود که چیزی رو نمیتونستم تغییر بدم. ولی از هر کی دلخوری داشتم میبخشیدم و آرزو میکردم کاش دیگران هم منو ببخشن.
    ولی اگر فرصتی بود که آرزو کنم کاش جور دیگری زندگی می‌کردم، ارزوم این بود که پدر و مادر و عزیزانم رو کمتر اذیت کرده بودم و با اون چند سال بدحالی هام، اونقدر به همشون فشار نیاورده بودم.... بی خیال.... گریم گرفت.... ولی واقعا آرزو میکردم ای کاش هیچوقت عامل اشک مادرم من نبودم.


    سوال دوم، اگر یک ماه فرصت زندگی کردن داشته باشم، میرم به همه کسانی که دوستشون دارم سر میزنم، وقتمو با خانوادم میگذرونم، مامانو میبرم هر جا دوست داره، طرحایی که بابا داده رو به نام خودش ثبت میکنم، نوشته هایی که برای خودم مینویسمو نابود میکردم، با صدای بلند آواز میخوندم، گلدونا رو عوض میکردم، کود میدادم به گلها، خونه رو مرتب میکردم، کمدها و کابینت ها رو مرتب میکردم، آهنگایی که دوست دارمو گوش میکردم، با خواهرزاده و برادرزاده هام میرفتم ببرون و یه کاری میکردم بهشون خیلی خوش بگذره، آرایشگاه میرفتم، یه سفر دو سه روزه میرفتم جنوب دریا، دو سه روز هم کویر. صبحا زود بیدار میشدم طلوعو نگاه میکردم، غروبا میرفتم بالای پشت بوم غروبو نگاه میکردم،شبا مثل قدیما میرفتم بالای پشت بوم به ستاره ها نگاه میکردم، قبل خواب حافظ میخوندم...به محله قبلی و مدرسه هام سر میزدم، اوووه، تو یک‌ماه میشه این همه کار؟؟!!! الهه یه روزشو هم میومدم تو رو ببینم محکم ماچت کنم.
    .
    ویرایش توسط Pooh : چهارشنبه 21 آبان 99 در ساعت 02:08

  8. 4 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    Mvaz (جمعه 30 آبان 99), میشل (چهارشنبه 21 آبان 99), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 21 آبان 99), زن ایرانی (پنجشنبه 22 آبان 99)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها

    ایا اگر همین حالا زندگی تان به پایان برسد ارزو میکنید که کاش طور دیگری اوقات خود را سپری میکردید؟؟
    آره. بدون اینکه بدونم زندگیم در آستانه پایانه، تقریبا همه روزها این آرزو رو در قبلم دارم که بهتر زندگی می کردم و توانائی هام رو بیشتر و بهتر به کار می گرفتم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها

    اگر فقط یک ماه فرصت زندگی کردن داشته باشید چه چیزی را تغییر میدهید؟؟

    اگه بفهمم یک ماه دیگه برمی گردم، فکر نکنم دیگه تلاش کنم چیزی رو تغییر بدم.

    برنامه هام رو می بندم و بیشتر می خوابم. چون تو خلسه های قبل از خواب و بعد از بیداری به خدا نزدیک ترم. ذهنم روشن تره، جسم و روانم باهاش همراه تره.

    زمان های بیداریم هم میرم بهشت رضا. اونجا بیشتر از هرجائی در دنیا می تونه من رو زنده کنه.

    من اگه یک ماه وقت داشته باشم، بیشترش صرف مانوس تر شدن با خالقم می شه. صرف محیا شدن برای ملاقات کردنش.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : چهارشنبه 21 آبان 99 در ساعت 23:44

  10. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    Mvaz (جمعه 30 آبان 99), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 22 آبان 99), زن ایرانی (پنجشنبه 22 آبان 99)

  11. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    علل نداشتن لحظه های واقعی

    تکنولوژی مدرن ما را از عصرصنعتی به عصر اطلاعات اورده است.

    اطلاعاتی که ما از رسانه های مختلف دریافت میکنیم به مراتب بیشتر از اطلاعاتی است که

    اجدادمان در نسل های گذشته از هزار روز خود دریافت می کردند!!!

    یعنی مغز ما در عرض 24 ساعت همانقدر اطلاعات را پردازش میکند که قبلا در 24000 ساعت این کار را می کرده است.!!!


    هنگام جنگ جهانی دوم اجداد ما اطلاعات را از طریق رادیو روزنامه دریافت میکردند.اغلب اخبار بدون تصویر بود. و

    زمانی به انها میرسید که روزها از ان گذشته بود. چون بلافاصله اخبار به انها نمیرسید بخشی از تلخی و اهمیت خود را از دست میداد.

    اما امروز داستان طور دیگری است.

    جنگ، مرگ یا حوادث را فقط نمی خوانیم طوری شاهد ان هستیم که انگا رخودمان هم انجا حضور داریم!!!
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    من به شخصه با این صحبتها موافقم.

    واقعا این روزها ما بمباران اطلاعاتی میشیم....اطلاعاتی که دونستنش هیییچ فایده ای نداره.

    یک خروار اطلاعات بیخود از موضوعات مختلف که هیییچ ربطی هم بهم ندارن.

    ولی تاثیر خیلی بدی روی ذهن میذاره حداقل خستگی زیادی رو بهش تحمیل میکنه

    از اونجاییکه برای شنیده شدن باید منفی ترسناک عجیب غریب باشی پس

    از هیچ کوششی در این راه دریغ نمیشه کمی دقت کنیم خیلی جاها متوجه این حیله میشیم.

    زمانیکه این کتاب نوشته میشد اینستاگرام نبود وگرنه

    حتما دکتر باربارا دی انجلیس به خاطر خبرها و فیلم های یک دقیقه ای متنوع و بی ربط به هم سرش و به طاق میزد!!!

    اخه چه لزومی داره وقتی به هم میرسیم اطلاعات بی ثمر یا خبرهای منفی رو به سمع و نظر هم برسونیم!!!

    یا کمبودهای جامعه و کم کاری دیگران رو برای هم تکرار کنیم مگه قراره حفظ کنیم امتحانش و بدیم؟؟؟!!!

    اینکه گاهی اجتناب ناپذیره حرفی توش نیست...ولی حتما قبول دارید که میشه خیلی خیلی کمترش کرد.

    بیایید تا جاییکه میتونیم از منفی ها دوری کنیم حتی در حد یک جمله.

    چه جذابیتی داره دونستن زندگی سلبرتی ها ؟؟!!!

    کی مرد کی کشت چه ربطی به من داره؟؟!!!!

    امار کشته های کرونا به چه درد میخوره؟؟

    به جاش میشه کارهای دیگه کرد مثلا

    به دیدن باغچه و گلدون های خونمون بریم و از رایحه و لطافت برگها و گلبرگها لذت ببریم.

    ی شام خوشمزه درست کنیم با ترکیب رنگهای متنوع.

    ارتباطمون رو با کودکان بیشتر کنیم و غرق دنیای قشنگ شون بشیم.

    و...

    اینها کارهای مفید و خوبی بود که مناسب روحیات من بود حتما شما پیشنهادات دیگه ای دارید

    در کل منظور اینکه : enjoy and let enjoy
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : جمعه 30 آبان 99 در ساعت 09:41

  12. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Mvaz (جمعه 30 آبان 99), Niagara (شنبه 27 دی 99), Pooh (جمعه 30 آبان 99)

  13. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام دوستان خوب همدردی

    الهه عزیز تاپیک خوبیه، این خوشی های کوچکی که نوشتین برای من طعم آبنبات توت فرنگی رو داره... اشاره ی خوبی بود.
    در مورد پست آخرت به این فکر میکردم ما نباید همه ی آنچه که بهش احساس خوبی نداریم یا ملال ایجاد میکنن رو رها کنیم و البته درست هم نیست دچار درماندگی بشیم و رنج ببریم.
    باید کنار برخی مطالب تو ذهنمون یه ستاره بزنیم و مهمشون کنیم.
    مثلا اهمیتی داره بدونم کدوم بازیگر ازدواج کرده؟ کی طلاق گرفته؟ و ... نه، این نمیتونه جزو مطالب مهم باشه و زندگی شخصی اون فرد هست.

    مثلا اهمیت داره کرونا چقدر کشته داده؟ کجا چه اتفاقی موجب مرگ دیگران شده مثل تصادف ، سقوط بهمن و ... ؟ اینجا شاید مطلب بظاهر خیلی بمن مربوط نباشه ولی اگر بخوام بهش بی توجه باشم یا کلا نادیده بگیرم و واژه بمن چه رو بکار ببرم این هم درست نیست.

    چرا؟
    خب دسته دوم موضوعاتین که مهمن، گفتم قرار نیست بهشون بچسبیم ولی باید توجه داشته باشیم. چون توجه بهشون اولا باعث پرورش مسئولیت پذیری، احترام به حقوق دیگران، افزایش امید به زندگی و سلامت و ... میشه و ثانیا هر چه از این دست رنج ها فرار کنیم ملال ما بدتر میشه و شاید خیلی از این نسخه ها در درازمدت بکار نیاد.
    بهترین کار پذیریش این ملال هست. خب ما با کرونا مواجهیم و امار فوتی ها بالاست، امار ابتلاء بالاست... اجتناب گزینه ی خوبی نیست، اینکه من با مسئله کنار بیام و اون رو در نظر داشته باشم درست تر هست.

    این موضوع بمنم مربوط میشه و مثل حلقه های یک زنجیر ادامش میرسه به تک تک آدمها ... چه دور و چه نزدیک.
    ما اینطوری بخودمون یاد میدیم با ملال هم میشه زندگی کرد، زندگی تا حدی که زیباییهایی داره، رنج هایی هم داره. یاد میگیریم در شرایط مختلف مسائل رو چگونه ارزیابی کنیم و چطور با اونها مواجه بشیم.


    پ.ن
    البته من میدونم منظور الهه خانوم این نیست که مسئله رو رها کنیم، این توضیحی بود که لازم بود بنویسم.
    ویرایش توسط سحر بهاری : شنبه 01 آذر 99 در ساعت 12:27

  14. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 03 آذر 99), الهه زیبایی ها (یکشنبه 02 آذر 99)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    این توضیحی بود که لازم بود بنویسم
    سلام خانم مدیر عزیز

    خیلی خوب کاری کردین خیلی هم ممنون

    حق با شماست....مرز باریکی بینشون هست....

    اشاره کتاب روی این هست که

    حجم این اطلاعات و کیفیت شون (نحوه در دسترس قرار گرفتنشون)رو به افزایش هست....و

    الان میبینیم که این شیوه از زمان نوشتن این کتاب هم بیشتر و بدتر شده..

    دلیلش رو من تمایل انسانها به منفی ها ، عادت بدی که در ما شکل گرفته ، درست تربیت نشدن و نااگاهی ، میدونم.

    اتفاقات تلخ تا زمانی که پی به معناشون ببریم خوبن...حوادث تا زمانیکه دقت و حواس مارو بالا ببرند خوبند..ولی اگر

    مارو گذاشتن تو حالت ترس، نگرانی ....پس خوب نیست.

    ترس و استرسی که ذهن مارو از تفکر فلج کنه
    و همینطور

    به دست اوردن اطلاعات و امارو ارقامی که برای شخص من فایده ای نداره...

    من که نمیخوام تحقیق و پژوهشی کنم؟؟!!که در اون صورت هم میرم سراغ منبع معتبرش

    این میشه منفی ها.

    و اینکه هر جایی هر چیزی رو نباید تکرار کرد !!

    چرا باید هر روز تو مترو تاکسی ساعت نهار محل کار یا هر دور همی ، برام تکرار بشه که

    جامعه ام چه کاستی هایی داره و خبرهای متنوع و گاهی گنگ!!! حرف های خوب دیگه ای هست.

    منفی ها رو بریزیم دور.

    اشاره خوبی به توجه کردن داشتید. بخش قابل توجهی از کتاب به "توجه کردن به زندگی" پرداخته و

    در مقابلش به بی توجهی و اینکه

    چطور لحظات واقعی زندگی رو از دست میدیم و در اخر با نامیدی و استرس وخستگی مواجه میشیم و

    نهایت اینکه پس ما خوشبخت نیستیم!! !!


    ببینید بخشی از کتاب میگه

    بی توجهی یعنی انجام کارها بدون تفکر و احساس و به طور خودکار.


    "توجه کردن به لحظه لحظه زندگی که در حال سپری شدن است

    تعبیر داشتن لحظه های واقعی است،

    لحظاتی که شما کاملا در انها حضور دارید

    وسرشار از احساس و سرزندگی هستید.



    ...نباید به صورت مکانیکی و ناخوداگاه زندگی کنیم ، بلکه توجه خود را بدان معطوف کنیم.

    گاهی اوقات این لحظه ها ، لحظه های سرشار از خوشبختی و گاهی لحظه های غم و اندوهی عمیق

    هستند.اما همیشه وقتی به جایی که هستید و جریاناتی که هم اکنون اتفاق می افتد توجه می کنید

    لحظه ای را تجربه میکنید که دارای معنا میباشد، لحظه ای ارزشمند،

    این همان چیزی است که من ان را یک لحظه واقعی می نامم.

    همه از خود میپرسند چرا اینجا هستم؟

    ولی پیشنهاد من این است که از خود بپرسید ایا اینجا هستم ؟

    چون این سوال منطقی تر است.


    به تعبیر من کتاب میگه باید لحظه لحظه زندگی رو مزه مزه کنیم چه تلخ چه شیرین و پی به معنای اون ببریم.

    (این معنا رو تو کتاب "در جستجوی معنا " هم داشتیم. )


    اینکه من با مسئله کنار بیام و اون رو در نظر داشته باشم درست تر هست.
    بله همینطوره.ممنون از توضیحاتتون

    اینکه من بپذیرم موجودی به این کره خاکی اضافه شده به نام کرونا که در حال زندگی کردن با منه و

    من باید چطور زندگی کردن کنارش رو یاد بگیرم نه اینکه منو از زندگی ناامید کنه، زندگیم رو سرشار از تشویش و نگرانی کنه.

    میتونم به چراییش فکر کنم... به فواید و مضراتش فکر کنم به درسهایی که ازش گرفتم فکر کنم .

    بقیه اش هر چی بشه چون از حیطه اختیارات من خارج هست پس نباید براش وقتم رو بذارم.

    فصل های جلوتر جایی از کتاب میگه

    یکی از راههای درک لحظه واقعی این هست که تسلیم باشیم سعی نکنیم اوضاع رو کنترل کنیم به عبارتی

    سپردن و واگذاری خود.

    در ادامه از بخشی هایی براتون میگم که توضیح میده ما ادمها چطور خودمون خوشبختی رو پس میزنیم!!

    پس تا اینجا پله اول شد حذف منفی ها و الودگی ها و بعد خواهیم رسید به دعوت ارامش و خوشبختی

    صرف مانوس تر شدن با خالقم
    ممنونم میشل عزیز

    من فکر میکنم این همون علت سرگشتگی ادمهاست

    pooh عزیزم

    دنیایی که تو این یک ماه توصیف کردی جای قشنگی بود...با فرض اینکه قبل از به دنیا اومدن زندگیمون رو برامون شرح دادن،

    من با اشتیاق پا به این دنیا میذاشتم

  16. 3 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Niagara (شنبه 27 دی 99), Pooh (دوشنبه 03 آذر 99), سحر بهاری (دوشنبه 03 آذر 99)

  17. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    فرار از لحظه های واقعی

    روزی روزگاری مردی در جستجوی معرفت به راه افتاد و
    سه هفته سخت و طاقت فرسا از کو ههای بلند راکی رفت.
    هنگامی که به نوک قله رسید مرشد پیر و فرزانه ای را دید.
    از او پرسید : ای پیر فرزانه چطور میتوانم زندگی شاد تری را داشته باشم؟
    پیر فرزانه گفت : برای شروع دفعه بعد که میخواهی به اینجا بیایی به طرف دیگر کوه برو و با قطار بیا.




    بسیاری از ما تمام عمرمان در جستجوی خوشبختی

    سفری به مراتب دشوارتر از انچه لازم بود بر خود هموار میکنیم. !!!

    در این فصل فرصتی مییابید تا ببینید چطور خود را در معرض لحظه های واقعی قرار نمیدهید و

    چقدر وقت خود را در این مسیر تلف میکنید.

    برای شروع از خود بپرسید

    چه چیز مرا خوشحال میکند ؟

    چند وقت به چند وقت لحظه های خوشبختی واقعی را تجربه میکنم؟

    چطور بفهمم که چه وقت خوشحالم؟


    اگر پاسخ به این سوالات اسان نبود تعجب نکنید چرا که

    اغلب ما لحظه های واقعی خوشبختی را در زندگیمان تشخیص نمیدهیم

    چون انتظار چیز دیگری را داریم

    چیزی بزرگتر چشم گیرتر و مهیج تر.

    از این رو ما انتظارات غیر واقعی از خوشبختی داریم.

    ما در ذهن خود خوشبختی را اتفاقی بزرگ و طلایی میبینیم.

    در اغاز کتاب گفته شد که خوشبختی یک مهارت است و اکتسابی نیست.


    شما در هر لحظه درباره اینکه چطور ان لحظه را تجربه کنید
    تصمیم می گیرید
    نه انکه انتظار بکشید که
    خوشبختی یک روز یا یک اتفاق خاص است که باید به ان برسیم!!


    این به انتظار نشستن که خوشبختی روزی به سراغم می اید فقط باعث میشود

    بسیاری از لحظه های شاد و واقعی را که در دسترس هستند را تشخیص ندهیم.


    حقیقتی درباره خوشبختی

    به عقیده من اغلب مردم درباره خوشبختی دچار یک سو تفاهم شده اند.

    انها خوشبختی را حالت ثابتی می دانند که می توان به ان رسید

    خوشبختی با بودن در لحظه خاصی به وجود نمی اید

    خوشبختی یک سری لحظه های واقعی است.


    این لحظه ها بی مقدمه برای ما نمی افتند. ما باید فرصت هایی برای رخ دادن انها ایجاد کنیم.


  18. 2 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    Niagara (شنبه 27 دی 99), افسونگر (جمعه 26 دی 99)

  19. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    813
    امتیاز
    25,800
    سطح
    96
    Points: 25,800, Level: 96
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 550
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,580

    تشکرشده 2,292 در 742 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سلام و درود بر دوستان خوبم


    بچه ها بیایید اینها رو جواب بدیم



    برای شروع از خود بپرسید


    چه چیز مرا خوشحال میکند ؟

    چند وقت به چند وقت لحظه های خوشبختی واقعی را تجربه میکنم؟

    چطور بفهمم که چه وقت خوشحالم؟


    خیلی چیزها هستن که منو خوشحال میکنن تو تماااام لحظه های سرشار از احساسات من خوشحالم

    از احساساتی که در وجودم شکل میگیره شارژ میشم و چنان انرژی میگیرم که

    فکر میکنم یعنی از خودم میپرسم

    الان میتونی ناکامی ها رو تاب بیاری؟؟در جواب میگم مگه ناکامی هم تو دنیا وجود داره؟!

    بعداز اون طرف تو اون لحظه هایی که غمگینم یا دلتنگم، به امید رسیدن دوباره به این حس و حال اندکی تسکین میگیرم.

    من ی دفتری دارم (که البته بیشتر سالهای قبل) هر وقت هر حس غم یا شادی دارم توش مینویسم.

    بعضی سر فصل هاش با این جمله شروع میشه،

    حس خوبی داشتم وقتی...

    بعد شروع میکنم به نوشتنپیشنهاد میکنم شما هم این دفترو برای خودتون درست کنین.

    تقریبا حفظم اش، فقط کافیه تو ذهنم ورق بزنمش تا براتون بگم چی ها توش نوشتم.

    تمام لحظه هایی که کنار خانوادم یا حتی غریبه هایی بودم که باعث شدن حس های خوب بگیرم

    لحظه های بودن با بچه هام سرشار از حس های خوبه. مثل

    حس مورد حمایت بودن، حمایت کردن باهم بودن، کمک کردن و کمک گرفتن،

    مخصوصا تو لحظه های اضطراب ام که کوچکترین نقطه امیدی برای من دنیااییه

    حس مهم بودن، محبوب بودن. و سعی میکنم منم این حس ها رو متقابلا در اونها هم ایجاد کنم...

    یا لحظه هایی که از سردرگمی نجات یافتم و از نظم و قانون و برنامه ای که حاکم براین جهانه لذت میبردم.

    وقتی دنبال جوابی بودم به طریقی جواب رو میگرفتم ..و اون تشویش و نگرانیم رو تسکین میداد

    و فکر میکردم که پس بین من و افریننده هستی ارتباطی وجود داره و اون هست و منو میبینه و این منو قوی میکرد.


    کلا "یاد گرفتن" و "به نقطه جدیدی رسیدن" تو هر چیزی خوبه

    مثل اینکه هر کدوم، یک تکه فضای ازاد بیشتری برای تنفس به ادم میده

    از روزی نوشتم که دیگه شنا کردن رو یاد گرفته بودم و میتونستم بدون وسایل کمکی رو اب بمونم، اونم توعمق 4 متری

    همین الان که دارم تعریف میکنم اون ذوق و شور دوباره سراغم اومد.

    البته برای همه واضحه که نعمت اب چقدر در روحیه انسان موثره. چون اب بخشی از وجودشه.

    امیدوارم روزی برسه که بعد از پایان کرونا دوباره به اون بخش وجودیمون برسیم.

    این لحظه ها بی مقدمه برای ما نمی افتند. ما باید فرصت هایی برای رخ دادن انها ایجاد کنیم.
    بعد از شناسایی لحظه های خوبی که باعث قوی شدن ما میشن ،قدم بعدی خلق هر چه بیشتر اونهاست.

    من میدونم که برای شخص من چه چیزهایی باعث خوشحالیه، براشون ارزش قایلم و ازشون انرژی میگیرم

    نویسنده تو این کتاب میگه درک تمام لحظه های زندگیتون مجموع خوشبختی رو میسازه و در فصل های بعدی

    حتی میگه که چطور از دل رویدادهای به ظاهر ناگوار هم میشه معنارو دریافت و حس خوب پیدا کرد.
    .................................................. .................................................. .....................................

    بچه ها دلم می خواد شما هم شرکت کنید و لحظه هایی که براتون شادکامی داره رو با هامون به اشتراک بذارید.

    بفرمایید خواهش میکنم.

  20. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    Niagara (شنبه 27 دی 99)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.