به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانه 123 نمایش پست ها

    ولی اینجور که من از نوشته های شما برداشت کردم منظورتون اینه که من همچنان کارهای خونه رو خودم به تنهایی انجام بدم. ولی درخواست کنم که همسرم تمامی وسایل لازم رو خودش بخره حتی وسایل مربوط به من و لباس و ... . درسته؟

    یه سوال دیگه هم داشتم. اینکه نقش و مسئولیت های یه خانم شاغل و خانه دار فرقی باهم نداره؟ اگه اینطوریه من فکر خوم رو بکنم و برنامه ریزی کنم برای انجام تمامی کارهای منزل و روی کممک شوهرم هم هیچ حسابی نکنم. ولی اگه ایشون در خرج و مخارج کم بذاره اونوقت من چکار کنم؟
    خیر ، دوباره بخونید.
    من از همان تقسیم عادلانه نوشتم. مثلا کار یک مرد پخت و پز نیست اما میتونه مثلا پرده ها رو نصب کنه.
    بعضی خانوم ها منظورشون از کمک ورود یک مرد به وظائف یا تخصص های زنانه هست که این کار برای بعضی مردان خوشایند نیست و از انجامش اجتناب میکنن.
    از طرفی شما طی گفتگویی که بالاتر خدمتتون عرض کردم باید با
    برجسته کردن کمک هاش و صحبت درباره ی توانایی هاش و تأکید بر تکیه گاه بودنش در زندگی مشترک ایشون رو در مسیر دلخواه قرار بدید .

    در مورد بعد اگر منظور شما یک خانم شاغل و یک خانم خانه دار هست، خب تفاوت هایی مطرحه... اما وظائف و مسئولیت های هر دو یکی هست. اینکه خانم های شاغل بتونن تعادل ایجاد کنن مهمه که باعث تنش و تداخل نقش ها نشه.

    برای هزینه ها لیست تهیه کنین، شفاف سازی کنین، از آنجایی که شرایط دو نفرتون یکسان هست کارهای منزل رو لیست کنین و برخی از اونها رو به همسرتون بسپارین و برخی رو خودتون انجام بدین و ( چند نکته که بالاتر براتون نوشتم )

    در واقع در جامعه ی امروزی زن و مرد بین زندگی سنتی و مدرن گرفتار شدن و باید با توجه به واقعیت ها تصمیم بگیرن. خانم ها دوست دارن شاغل باشن و از طرفی همسرشون میخواد مثل یک زن خانه دار عمل کنن و یا حتی خودشون راضی نیستن.‌ برخی خانم ها دوست دارن در خرج منزل مشارکت کنن و برخی دوست دارن درآمدشونو برای خودشون خرج کنن و ... در اینصورت باید همسران با هم به توافقاتی برسن و انتظارات هم رو مورد بررسی قرار بدن و تصمیم بگیرن چه تغییراتی میشه در جهت
    رضایت هر دو انجام داد.




  2. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Mvaz (شنبه 27 اردیبهشت 99), فرزانه 123 (شنبه 27 اردیبهشت 99)

  3. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    در مورد مخارج برای این که مشخص بشه شما هم مشارکت دارید، به نظر من بهتره هر ماه مبلغی از درآمدتون را توی یک حساب مشترک بریزید برای مخارج جاری منزل
    اگه مثلا ماهی یک میلیون خرج آب و برق و خورد و خوراک و لوازم بهداشتی و ... میشه، نفری پانصد بریزین تو اون حساب و هر کس هر خرید برای خونه کرد با اون کارت حساب کنه.

    در مورد کارها هم، راستش من تعجب کردم گفتید لباسهای خودش را می ریزه تو ماشین و پهن می کنه.
    اونوقت ملافه یا دستمال آشپزخونه و وسایل مشترک را کی می شوره؟
    لباس تو ماشین ریختن و درآوردن در کل ده دقیقه هم نمی شه. اینقد مهمه که لباسهاش را جدا کردی خودش بشوره؟
    فک کنم همین جدا کردن ها فاصله ها را بیشتر و زیبایی زندگی مشترک را کمتر می کنه.
    معمولا توی یک خونه سفیدها را با هم می شورن، رنگیها را با هم، تیره ها را با هم ... نه هر کس لباسهای خودش
    البته اگه شما به دلایل خاصی (حساسیت پوستی، وسواس و ... ) دوست دارید جدا از هم لباس بشورید، ببخشید که اینو بولد کردم.

    به هر حال،
    شما از دو خانواده ی متفاوت با فرهنگ و عادتهای متفاوت می آیید. با توجه به این که همسرتون هم زیاد دوست نداره کار خونه بکنه
    بهتره محتاط تر و زیرپوستی تر و بتدریج سهمش را زیاد کنید.

    اول این که انتظار نداشته باش من یه بار ظرف شستم اونم یه بار بشوره.
    حتی اگه چند تا خانم هم با هم زندگی کنند، یکیشون ظرف شستن را بیشتر دوست داره و یکیشون آشپزی را و ...
    یکی همیشه آشپزی می کنه، یکی همیشه ظرف می شوره، یکی همیشه خرید می ره ...
    این یه تقسیم وظایف بر اساس توانایی و علاقه است که همه هم مشارکت دارند و هم خوشحالند و هم کارایی بهتری داره.
    حالا اگه شما اونی که آشپزی دوست نداره به زور مجبور کنی آشپزی کنه، نتیجه اش غذای نه چندان خوب برای همه و روحیه ی دمغ برای آشپز زورکیه.

    لازم نیست بنویسی و دستور بدی و مشخص کنی (بیشتر مردها خوششون نمی آد)
    خودت ببین تو چه کارهایی راحت تره، همونا را بهش محول کن. ایشون خرید کنه، زباله ها را ببره،
    بعضی آقایون استعدادهای نهفته ی آشپزی دارند، می تونی یه غذایی که را می دونی خوب بلده درست کنه، ماهی یکی دوبار بگی برات درست کنه
    کم کم غذای بعدی را بنداز گردنش
    خانمها معمولا تعمیرگاه رفتن و سرویس ماشین را دوست ندارند، این مدل کارها را بسپار به ایشون
    لباسها را بر اساس رنگ و ... بشوره، نه لباسهای خودش را!

    خلاصه مشارکت در کار منزل معنیش این نیست که حتما یه بار ایشون چای بیاره واسه مهمون، یه بار شما ...
    ویرایش توسط شیدا. : شنبه 27 اردیبهشت 99 در ساعت 00:07

  4. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    gholam1234 (شنبه 27 اردیبهشت 99), Mvaz (شنبه 27 اردیبهشت 99), فرزانه 123 (شنبه 27 اردیبهشت 99), زن ایرانی (دوشنبه 29 اردیبهشت 99)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    48
    Array
    ممنون از دوستان

    mvaz بزرگوار تاپیک معرفی شده رو خوندم و خوب بود . منتها چیزی که من فهمیدم از اون تاپیک این بود که مردها مدل های مختلفی هستن. بعضی ها انتظار دارن خانم در خرج خونه و خرید وسایل مشارکت کنه بعضی ها همچین انتظاری ندارن و بعضی ها حتی بدشون هم میاد و به رگ غیرتشون برمی خوره. چیزی که من از نوشته شما متوجه شدم منظورتون این هست که با تنبلی و خساست همسرم دست و پنجه نرم کنم تا وضعیت کمی متعادل بشه و بره به سمتی که خودش خیلی از خرج ها رو انجام بده و در کارهای خونه هم تا حدودی کمک کنه. درسته؟

    سحر بهاری عزیز. ممنون. حتما توصیه شما رو در مورد تشویق در نظر می گیرم و بکار می بندم.

    شیدای عزیز اتفاقا من هم پیشنهادم همین بود که حساب مشترک برای خرج مشترک داشته باشیم. ولی همسرم قبول نمی کنه. و دلیلش رو هم نمیگه. فکر می کنم نمی خواد بعدا من مدعی بشم که منم خرج کردم.
    در مورد لباسها هم راستش ما هر دو در این مورد توافق داریم که بهتره لباسهامون رو جدا جدا توی ماشین بندازیم. و حتی لباسهای بیرون و داخل خونه رو هم جداگانه می ندازیم تو ماشین. ایشون فقط از اول مسئول لباسهای خودش بوده وکاری به بقیه چیزا نداره اصلا.
    دو توصیه مهمتون رو حتما اجرایی می کنم


    پس فکر می کنم یه مقداری به نتیجه رسیدم:

    برجسته کردن کمک هاش و صحبت درباره ی توانایی هاش و تأکید بر تکیه گاه بودنش در زندگی مشترک
    ایشون رو در مسیر دلخواه قرار بدید .

    لازم نیست بنویسی و دستور بدی و مشخص کنی (بیشتر مردها خوششون نمی آد)

    خودت ببین تو چه کارهایی راحت تره، همونا را بهش محول کن. ایشون خرید کنه، زباله ها را ببره،

    در نتیجه امتناع از یک درخواست هست همین میتونه
    سبب تقویت رفتارها یا افکار غلط در همسرتون بشه، در واقع این شمایید که اجازه نمیدید ایشون در نقش و جایگاه خودش ( چه برای خرج کردن و چه برای کمک به شما در منزل ) پر رنگ و قوی ظاهر بشه .

    از بیان جملات منفی درباره ی همسرتون خودداری کنین،

    در این راه صبر، آرامش و کم کردن حساسیت ها به شما توصیه میشه.

    با کمی ظرافت نسبت به خصوصیت دیگر همسرتون مثل خساست یا احتمالا تنبلی یه راه جدید باید بسازید.




    خب این جملات کلیدی رو از توصیه های شما عزیزان جمع بندی کردم. وقتتون رو دیگه نمی گیرم. این توصیه هارو یه مدت عمل می کنم ببینم نتیجه میده یا خیر.
    با تشکر از همتون

  6. 2 کاربر از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده اند .

    Mvaz (شنبه 27 اردیبهشت 99), بهاره جون (شنبه 27 اردیبهشت 99)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام فرزانه جان،

    نمی رسم پست ها رو بخونم، شاید حرفام تکراری باشه.

    از نظر من نکته ی کلیدی در این ماجرا اینه که بتونی اتصال بین کارهای خونه و مشارکت مالی در مخارج خونه رو قطع کنی.

    اگر این ها رو دو مقوله ی جدا از هم در نظر بگیریم، پیچیدگی موضوع کمتر می شه و راحت تر می تونیم دیدگاه و رویکرد درست در هرکدوم از اونها رو پیدا کنیم.

    من نمی خوام بصورت کلی این موضوعات رو بررسی کنم. چون چیزیکه در زندگی خودم فهمیدم اینه که هر انسان و هر زندگی ای ویژگی ها و شرایط خودش رو داره. شرایط ظریف و با جزئیات زیاد، که خیلی متاثر از روحیات و شخصیت همسران و خصوصا نحوه ارتباط عاطفیشون با همدیگه هست.

    اما از اونجائیکه حس شما و رویکرد همسرت رو مشابه شرایط خودم می بینم، مسیری که خودم رفتم رو برات توضیح می دم. اگه اینکار بتونه یه ایده ای بهت بده هم کافیه، چون با شناختی که ازت دارم، ذهنت درست کار می کنه و خودت می تونی مسائلت رو به نحو احسن حل کنی. و می تونی از دلِ شرایط بد، چیزهای خوبی برای خودت استخراج کنی.

    در مورد کارهای خونه:

    من از فرهنگی هستم که به لحاظ منطقی، وظیفه ای برای خانم ها قائل نیست. نه در مورد کارهای خونه، و نه در مورد مشارکت مالی. تنها مسئولیت زن "مدیریت" هست. چه در مورد کارهای خونه، و چه در مورد کارهای خارج از خونه (با آورده ی مالی یا بدون آورده ی مالی).

    در فرهنگ ما، مردها اغلب درکارهای خونه مشارکت دارن. یه سهمی رو بصورت مشخص، و یه سهمی رو بصورت شناور. حالا چه همسرشون شاغل باشه، چه نباشه. اونهایی هم که در این مورد تنبلی می کنن، اینو در جمع مطرح نمی کنن، چون وجهه ی خوبی براشون نداره.

    از طرفی هم تحصیلات و هم کار، یک حسن قابل توجه برای خانم هاست و مردها به این توانایی ها افتخار می کنن. اما از نظر مالی وظیفه ای براشون مشخص نمی شه.

    ولی قویا از خانم ها انتظار می ره همه چی رو به لحاظ معنایی خوب مدیریت کنن. و ستون خونوادشون باشن.

    اینها به لحاظ اعتقادی هست. چیزی که در عمل رخ می ده اینه که یه ارتباط عاطفی خوب شکل می گیره. و در اون بستر، خانم ها از همه امکانات و تواناییشون برای خونوادشون مایه می گذارن. که این شامل کارهای خونه و درآمدشون می شه. یعنی خانم ها بیشتر از حد متوسط جامعه، از همه توان فیزیکی و مالی و عاطفیشون برای خونوادشون مایه می گذارن.

    من، هم از این فرهنگ بودم، و هم بهش اعتقاد داشتم. بنابراین در دوره آشناییمون کاملا راجع به این مسائل صحبت کرده بودیم. و اون هم همین دیدگاه رو داشت...

    این مقدمات رو گفتم که بدونی نگاهت و منطقت و احساست رو درک می کنم. من هم وقتی با رویکرد عملی همسرم مواجه شدم، همین حس تو، و همین استدلال های تو رو داشتم.

    ولی بعد از چند ماه متوجه شدم این استدلال ها نه تنها مسئله رو حل نمی کنه، بلکه مشکلاتم رو افزایش می ده. حس کردم یه جای کارم اشتباهه. بنابراین همه ی منطقم در این مورد رو رها کردم و شروع کردم مستقلا موضوع رو بررسی کردم. مستقل از اینکه چی درسته و چی غلطه و راجع به چی حرف زده بودیم و غیره.

    چند تا نگاه به من کمک کرد، اونها رو برات می نویسم.

    1 - اولین اتفاقی که افتاد این بود که "قدرتِ" خودم رو حس کردم. یبار که توی آشپزخونه ایستاده بودم و احساس مظلومیت می کردم، به خودم نگاه کردم و دیدم من قدرت اینو دارم که هم به اهداف فردیم برسم و هم کارهای خونه رو انجام بدم. به میثم فکر کردم و دیدم انصافا اون این قدرت رو نداره. به خدا نگاه کردم و دیدم براش مهمه که از توانایی هام استفاده کنم. اون می خواست نه تنها از توانایی هام استفاده کنم، بلکه توانایی هام رو گسترش بدم. می خواست زندگی بهتری برای میثم رقم بزنم، نه اینکه اجازه بدم اون با دیدگاه های اشتباهش منو متوقف کنم.

    2 - به مادر بزرگم فکر کردم. به زندگی ای که داشت، کارهایی که در طی یک روز انجام می داد. قبلا ذهنم درگیر میثم بود، از یه جایی به بعد، وقتی توی آشپزخونه بودم، ذهنم درگیر مادربزرگم بود.

    به محلشون فکر می کردم. به مسیر طولانی خونشون تا بازار. و اینکه خیلی از روزها باید اون مسیر رو می رفت و با یه بار سنگین بر می گشت. چون یخچال نبوده و باید روزانه خرید می کردن.

    به حموم عمومی.

    به چراغ نفتی.

    به قابلمه های مسی که سیم کشیدنشون چقدر سخت بود.

    حتی به سالهای خیلی دورتر. به سالهای تبعیدشون به یه منطقه سردسیر که لوله کشی آب نداشته. روزهای زمستونی آبی که توش لباس می شسته، یخ می بسته. می گفت کهنه های پدرت رو می بردم بشورم، اول باید یخِ روی آب رو می شکستم. آب اونقدر سرد بود که بی اختیار دستی که (ببخشید) به کثیفیِ بچه آلوده بود رو می گذاشتم توی دهنم.....

    به حسرتش از اینکه نذاشتن بره مدرسه.

    همه چی رو توی ذهنم دوره می کردم. و دیدم اون زن از همه ی تواناییش استفاده می کرد. هرچند کمک مالی نمی کرد، اما همه ی دقیقه های یک روزش رو کار می کرد. پدر بزرگم هم همینطور. من چرا به جای اینکه خودم رو با اونها مقایسه کنم و حداقل در حد اونها از خودم انتظار داشته باشم، سطح مسئولیت هام رو با میثم مقایسه می کردم؟! چرا مبنای من این آدم شده بود؟ مگه آدم توی زندگی من قحط بود؟

    3 - یه حرف الهی قمشه ای هم خیلی توی ذهنم نشست. داستان کسی رو می گفت که 40 تا غلام داشت. بعد گفت البته الان ما خیلی بیشتر از اینها خدمتکار داریم. غلام های اون مگه چیکار می کردن؟

    نگاه کردم و دیدم اوووووه عجب پرنسسی هستم من. یکی آب رو برام میاره دم دستم. یکی برام گرمش می کنه. به یه اشاره ی دستم به اندازه ای که می خوام ترکیب می شن که ولرم باشه.

    یکی لباسامو می شوره. یکی بادم می زنه خنک شم. یکی گرمم می کنه. یکی همه ی دنیا رو جلوی چشمام نمایش می ده. همه چی به یه اشاره ی دستم....

    خیلی وقتا توی خونه می چرخیدم و همه چی رو دقیق نگاه می کردم. لباس شویی. یخچال. لوله کشی آب. گاز. سیم های برق. به کاغذی که روش می نوشتم.

    به همه چی درست نگاه می کردم. و دیدم این دنیا به اندازه خیلی زیادی داره بهم خدمات ارائه می ده. این همه خدم و حشم، من دارم چیکار می کنم؟

    به قول مادر بزرگم هفت نفر آینه به دست، خاتون کچل سرشو می بست....

    4 - به اینکه می تونستم کار کنم فکر کردم. به اینکه واقعا این چیزیه که بخاطرش انتظار داشته باشم ازم قدردانی بشه؟ یا چیزیه که باید بخاطرش شکر گزار باشم؟

    .........................................

    اینها تقریبا چیزهایی بود که شرایط ذهنی من رو نسبت به این موضوع تغییر داد. دیگه وقتی میومدم خونه و مثلا ظرف می شستم، یا وقتی غذای فردا رو آماده می کردم، یه جور حس شادی و شعف داشتم. از قدرتم و از درست کار بودنم لذت می بردم.

    در عمل هم،

    متوجه شدم که می تونم از زاویه ی مسالمت آمیزتری به ماجرا نگاه کنم. یه سری کارها برای اون سخته. مثل ظرف شستن. از طرفی من می تونم توی یه سری کارها مشارکت نکنم، مثل خرید رفتن (قبلا دو نفری خرید می رفتیم) یا جارو کردن و کارهایی که انجامشون براش آسونه.

    و اینکه: یه سری کارها هست که اگه اون نبود هم من انجام می دادم. مثل غذا درست کردن که یک نفر و دو نفرش فرقی نمی کنه. ولی خب اگه اون نبود، یه زمانی هم برای خرید کردن و بیرون بردن آشغالا و اینجور کارا صرف می شد. بنابراین در مجموع، هرچند یه سری کارها رو فقط من انجام می دم (مثل آشپزی و ظرف شستن و گردگیری و ...) ولی وجود اون نه تنها زمانی که من برای کارهای مربوط به "خونه ی خودم" می گذارم رو زیاد نکرده، بلکه کمترش هم کرده.

    بعلاوه یه کارهایی هست که نفسِ اون کار داره برای من لذتبخش هست. یاد گرفتم که اینها رو دارم برای خودم انجام می دم. کارهایی مثل آشپزی کردن، غذا و میوه و شربت و ... دادن به همسرم و ... من از این کارها دریافتِ عاطفی دارم. همونطور که تو گفتی دلت نمیاد غذا درست نکنی. من حتی وقتی خیلی خیلی ازش ناراحت بودم، نشده که غذا درست نکنم. خیلی به ندرت پیش اومده که غذا نکشیدم، یا کشیدم گذاشتم روی اپن. اونم چند دقیقه بعدش رفتم بهش گفتم که ناهار یا شام حاضره. چون می دونم اگه نگم، نمی خوره. منظورم اینه که این حفاظت کردن یه چیزیه برای دلِ خودمون. نباید با مسائلِ دیگه قاطیش کنیم.

    در مورد مسائل مالی هم یه حرفایی هست که بعدا میام برات بنویسم.

  8. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    فرزانه 123 (سه شنبه 30 اردیبهشت 99), الهه زیبایی ها (سه شنبه 30 اردیبهشت 99), بالهای صداقت (جمعه 06 فروردین 00), زن ایرانی (دوشنبه 29 اردیبهشت 99)

  9. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    48
    Array
    سلام میشل جان واقعا ممنونم که احساست و تجربه ات رو برای من تعریف کردی. راستش همون شب که این مطلب رو نوشتی من خوندمش و تا الان هم ذهنمو درگیر کرده و دارم به مطالب شما و مطالب سایر دوستان همزمان فکر می کنم ولی متاسفانه هنوز به یه نتیجه قطعی و احساس آرامشی که باید برسم نرسیدم.
    در مورد اینکه کارهای خونه رو با امکاناتی که این روزگار داره خیلی راحتتر از قدیم میشه انجام داد که هیچ شکی نیست. من مطمئنم با برنامه ریزی می تونم همه کارهای خونه رو انجام بدم و به کارهای دیگرم هم برسم. یعنی تواناییش رو دارم که اینکارو بکنم. ولی شما فکر کن من همه کارها رو انجام بدم ولی همسرم همزمان لم داده روی مبل یا فیلم نگاه می کنه یا شبکه اجتماعی چک می کنه و کوچکترین حرکتی برای کمک به من انجام نمیده. حداقل اگه سر کار بود من می گفتم ایشون الان داره سرکار زحمت می کشه من در خونه. ولی همونطور که گفتم ما هر دو 4 روز در هفته در حالت معمولی خونه هستیم و الانم که کرونا هست کلا در خونه هستیم. بعنوان یه مثال ما همین چند روز پیش خواستیم خونه تمیز کنیم. ایشون نیم ساعت فقط در حد جابجایی اشیا سنگین کمک کرد و دیگه دست به هیچی نمیزنه. نتیجه این شد که من الان سه روزه تنهایی مشغولم و کارها هم تموم نمیشه. خونه ما بزرگ و حیاط داره و واقعا کار زیاد می بره تمیز کردنش. اگه تنها و مجرد بودم این برام سنگین نبود. خونه خودم بود و منم تمیزش می کردم. مثل شما که فرض کردین خونه خودته و مجبورین تمیزش کنین. ولی خب من از لحاظ عاطفی انتظار دارم همسرم بهم کمک کنه و وقتی می بینه من سه ساعت تمام کار می کنم وسطش یه تعارفی بکنه که بیام کمک؟ یا همچین چیزی. وقتی که بهم اهمیت نمیده من احساس می کنم مثلا این چه زندگیه.
    در خانواده خودم هم من سه برادر متاهل دارم که هر سه بدون استثنا در کارها و امور منزل مشارکت فعال دارن هرچند هرسه خانماشون خانه دار هستن. همه مدیریت امور مالی هم یا دست خانماشون هست و یا طوری هست که خانمهاشون هیچ احساس کمبودی از هیچ مسأله ای ندارن و هر وسیله و لباس و طلا و هرچیزی که بخوان شکر خدا مهیا میشه براشون. من از دوستان صمیمیم هم در این مورد سوال کردم که در مورد این مشکل (مالی و کار خونه) چطوری برنامه ریزی کردین و با مقایسه زندگی اونا با خودم بدتر حساس شدم. همه بجز یک نفر گفتن که همسرانشون توی خونه حتی کارهایی مثل تمیز کردن سورویس بهداشتی، تمیز کردن روی گاز، جارو و همه جور کار انجام میدن. و در ضمن تمامی مخارج خونه هم بر عهده شوهره و حقوق خودشون پس انداز می کنن یا طلا می خرن... شاید مقایسه درست نباشه. ولی خیلی روی من تاثیر میذاره.
    حالا به نظرم من یه راه بیشتر ندارم برای اینکه بدون تنش زندگیم رو پیش ببرم. اینکه مثل شما (میشل جان) همه کارهای خونه رو انجام بدم. در ضمن کاری به درآمد همسرم نداشته باشم که چیکارش می کنه و به کی میده و خواهد داد! و انتظاری ازش نداشته باشم که بجز خرید های فوق ضروری برای زنده ماندن، خرید دیگه ای انجام بده و هرچیزی که لازمه هست رو خودم بخرم. حتی تعمیرات هزینه بر خونه رو که زیر بارش نمیره خودم هزینه کنم. یعنی انگار دقیقا مثل تصور شما که فکر کنم دارم تنها زندگی می کنم. یه نفرم باهام هست که داره از خدمات من استفاده می کنه. این روش هرچند برای من خیلی سخته و فکر می کنم سردی رابطه رو بیشتر می کنه، ولی اگه مطمئن باشم که درست ترین کاره می تونم انجامش بدم. البته اگه این روش یه حالت منفعلانه به حساب نیاد که نمی دونم به حساب میاد یا نه. یعنی تسلیم شرایط شدن.
    یه راه دیگه هم اینه که طبق توصیه دوستان دیگر که گفتن کارهای خونه رو انجام بدم و توی مخارج هم کمک کمی بکنم اما همزمان با تنبلی و خساست شوهرم مقابله کنم و سعی کنم اونارو کمرنگ کنم.
    هر دو راه بالا انرژی زیادی می بره. اولی انرژی زیادی می خواد برای ممتقاعد کردن خودم که همینه که هست و باید بپذیرم و تسلیم شرایط باشم و در عین حال رابطه ام با همسرم تحت تاثیر قرار نگیره.
    دومین راه هم که خیلی سخته و صبوری فوق العاده ای می خواد و یه کتاب آموزش و راهنما که چیکار کنم و چیکار نکنم.
    خلاصه موندم عزیزم که با این شرایط چطوری کنار بیام.


    در هر صورت مشتاقانه منتظر خوندن مطالبتون در زمینه مالی هم هستم.

    چند تا تاپیک در مورد این مسأله از جمله یکی از تاپیک های شمارو هم خوندم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (سه شنبه 30 اردیبهشت 99)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    فرزانه جان
    همیشه تاپیک هات رو دنبال میکنم.
    همسر من هم اهل همکاری در کارهای منزل نیست و از اون بدتر زیر بار هیچ نوع برنامه ای نمیره. اوایل ازدواجمون که عملا هیچ کاری تو خونه نمیکرد.
    مهمون که داشتیم، نیم ساعت قبل از اومدن مهمون ها میومد خونه و دوش میگرفت و مرتب و آماده. اونوقت من خسته از نظافت و آشپزی، حتی فرصت مرتب کردن خودم رو هم نداشتم.
    این در حالی هست که همسرم دوران مجردی خیلی بیشتر از یه بچه تو خونه کار میکرده. یعنی حتی کیک و شیرینی می پخته. بعد از ازدواج هم خونه مادرش خیلی کمک میکنه.


    ما هردومون تحصیلات بالا داریم و درامدمون هم متغیره. خیلی وقتا درامد همسرم بالاتره، یه وقتا هم درامد من.


    مشابه راهکارهایی که اینجا دوستان دادن استفاده کردم. تا حدودی جواب داد. مثلا همسرم سمت آشپزی اصلا نمیره. ولی با زبون خوش تشویقش کردم از غذاهایی که بلده برام درست کنه و یه بار که درست کرده، من هزار بار از غذا تعریف کردم. در صورتی که خودم در آشپزی خیلی مهارت دارم.
    یا یه چندتا کاری که تو خونه با علاقه انجامشون میده، مثل خشک کردن ظرف ها، بعضی وقتا مثلا میگم من فلان کیک رو برات می پذم، تو مثلا پرده ها رو برام دربیار. یه جورایی تلاش میکنم دستش به کار تو خونه خودمون گرم بشه. اما همچنان فقط وقتی خیلی سرحال هست، یا من تا خرخره تو کارهای خونه فرو رفتم، ممکنه انجام بده.
    در مورد سرویس بهداشتی، از یه موقع به بعد احساس کردم یه جوریه که فقط من نظافتش رو انجام بدم. الان هر از گاهی همسرم این کار رو به عهده میگیره.
    تو شرایط عادی کارگر گرفتن و استفاده از مواد اولیه نیمه آماده مثل سبزیجات خورد شده یا فیله مرغ یا ماهی چیزایی هست که کار خونه و آشپزی رو راحت تر میکنه. یا مثلا ماشین ظرفشویی که برای من از واجباته.
    از همه اینا مهمتر، خودم بیشتر هوای خودم رو دارم. یعنی هرجا احساس کردم دارم به خودم زیادی فشار میارم، استاپ میکنم. یه روز یا یه هفته به خودم استراحت میدم و حتی غذا هم از بیرون سفارش میدم. برای خودم کتاب میخونم و ورزش میکنم و هر تفریح دیگه ای. کاری که قبلا محال بود انجام بدم. یه جورایی برای خانه داری هم مرخصی در نظر میگیرم. یعنی تو این دوره،‌ مهمونی و نظافت و آشپزی کلا تعطیله. همین باعث شده همسرم بیشتر قدر خانه داریم رو بدونه.


    در مورد شما، چون درامدتون یکی هست و همسرتون تا حدی هزینه های خونه رو میده یه جورایی شاید در مقایسه با شما میخواد برنده باشه. ممکنه کمک کردن تو امورات خونه بهش حس بازنده شدن یا متضرر شدن رو بده.
    وقتی همسرت حاضر نیست برای خونه خرید کنه، رفتار و برخوردت چیه؟ سریع بهت برمیخوره و خودت اون رو میخری؟
    چرا غرورت اجازه نمیده از همسرت درخواست مالی داشته باشی؟ چرا به غرور همسرت برنمی خوره که شما تو خونه سه روز مداوم در حال کارکردن باشین و اون هیچ کمکی نکنه؟
    چرا منتظر تعارف همسرت میمونی؟ چرا صداش نمی کنی و بگی خیلی خسته هستم، بیا کمکم؟
    لطفا روی سوالاتم فکر کن.


    درسته که از پس کارهای خونه و شغل بیرون همزمان برمیایم. ولی این دلیل نمیشه که مسئولیت همه چیز برعهده ما باشه. مرد و زن هم نداره. حتی همون آقایون خانواده که خانمشون خانه دارن و اونا هم کار بیرون میکنن و هم کار خونه و هم کل درامدشون دست خانمشونه،‌ به نظر من ارزشی برای خودشون قائل نیستن. ما اول از همه در مقابل خودمون مسئول هستیم. در مقابل جسم و روحمون مسئول هستیم. اگه برای خودمون ارزش قائل باشیم، هیچوقت خودمون رو دلخوش نمی کنیم به فکرایی مثل اینکه کار خونه برای مرد نیست یا من خیلی توانا هستم و میتونم همه کاری انجام بدم، پس بیام مسئولیت بقیه رو هم به دوش بکشم.


    اما از یه دیدگاه دیگه هم نگاه کنیم،‌بعضی کارها هست که سلیقه ای هست و باید قبل از ازدواج در موردش صحبت بشه. مثل کیفیت مایحتاج زندگی، یا کیفیت نظافت خونه یا آشپزی. که خب هرچقدر تفاوت زیاد باشه، هماهنگی سخت تره. متاسفانه ما زمان ازدواجمون در این مورد هیچ صحبتی نکردیم و الان هم مجبورم یه جاهایی خودم جبرانش کنم.

  12. 2 کاربر از پست مفید بهاره جون تشکرکرده اند .

    فرزانه 123 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 99), الهه زیبایی ها (چهارشنبه 31 اردیبهشت 99)

  13. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    48
    Array
    سلام بهاره جون ممنونم از پاسخت و خوشحال شدم که گفتی تاپیکای منو دنبال می کنی. چقدر خوبه که اینجا دوستای خوبی مثل شما پیدا کردم.

    اول سوالایی که پرسیدید رو جواب میدم:
    وقتی همسرت حاضر نیست برای خونه خرید کنه، رفتار و برخوردت چیه؟ سریع بهت برمیخوره و خودت اون رو میخری؟
    نحوه برخوردم خشونت آمیز نبوده هیچوقت. من درخواست می کنم اون میگه گرونه و فعلا پول ندارم یا ضروری نیست و ... آخر هم میگه اگه خیلی دوست داری خودت بخر. شوهر من از اون دسته آدماییه که اگه حرفی بزنه روش می مونه و مرغش یه پا داره. بنابراین اگه بگه فلان چیزو نمی خرم واقعا هم نمی خره. خب توی این شرایط من خودم میخرم. جالب اینجاس که حتی وقتی من چیزی م یخرم هزارتا سین جیم م یکنه که از کجا خریدی ؟ چرا اینقد گرون خریدی؟ بهت انداختن و ....
    یادمه چند بار که اوایل براش کادو می خریدم با من دعوا می کرد که چرا پول دادی مثلا اینو گرفتی. این نمی ارزه اینقد... من نمی خوامش ببر پس بده و ... حالا کادو در حد 100 150 تومن!اونم چند سال پیش.
    در مورد خرج کردن خودم ، راستش من همیشه بصورت همکارانه عمل می کردم.. می گفتم اشکال نداره خب من میرم بیرون یه سری چیزارو خرید کنم و بیارم. پیش خودم میگفتم بهتره منم در خرج خونه سهیم باشم و یه کمکی بکنم حالا که سرکار میرم و حقوق می گیرم. بخاطر همین خودم پیش خودم تقسیم کرده بودم و یه سری چیزارو می خریدم. چیزایی از قبیل گوشت قرمز، بعضی وقتها برنج، خشکبار، آجیل، عسل و.. یا وسایل نه چندون گرون برای خونه. وسایل تزیینی و گلدون و ... و خیلی چیزای دیگه از این قبیل. یا مثلا اگه مامانم اینا چیزی خوراکی مثل زیتون و سبزی و ترشی و ... از جایی چیزی سفارش می دادن منم می گفتم برای ما هم بخرن و من خودم حساب می کردم. تا الان روال اینجوری بوده. همسرم خریداش برای خونه به ین صورته که هرماه یا هر دوماه یه بار میره و اقلامی که واقعا ضروری هست میخره مثل پودر لباسشویی و خمیر دندون و دستمال کاغذی و ... و حبوبات و تن ماهی و سس و پنیر و مرغ و برنج. اونم از یه فروشگاه خاص که تخفیفات ویژه داره.بین ماه اگر چیزی لازم بشه با اکراه از سوپری های نزدیکمون می خره و همیشه میگه اینا گرون فروشن و ...
    ببینید توی خرید، من فکر می کنم ملاک همسر من نحوه خرید پدرش هست. من دقت کردم که پدر ایشون حالا به هر دلیلی زیاد اهل خرج کردن نیست. شاید بخاطر اینکه توی یه دوره ای تحت فشار اقتصادی بوده یا هرچی. مثلا گوشت قرمز نمیخرن و بیشتر مرغ میخرن. میوه هم زیاد و انواع مختلف نمی خرن و در هر فصلی ارزونترین میوه اون فصل رو میخرن اونم از ارزونترین فروشگاه یا دستفروش. همسر من هم فکر می کنه که اگه مثلا برای خونه خودمون بعضی اقلام رو تهیه کنه شاید گناهی مرتکب شده. یعنی مثلا اگه بخواد گوشت بخره حتما باید برای پدرو مادرش هم بخره. و چون هزینش زیاد میشه کلا منصرف میشه و نمی خره. یا مثلا اگه بخواد میوه ای بخره حتما برای اونا هم باید بخره و دوباره به همین دلیل منصرف میشه. هرچند هر وقت میوه ای چیزی میخره برای اونا هم میخره و من دیدم.
    در خونه پدری من اگر چه تفاوت سطح اقتصادی خانواده های من و شوهرم خیلی زیاد نیست ولی پدر من از ابتدا در مورد خرید مایحتاج هیچوقت کم نمی ذاشت. و همیشه با دست پر به خونه برمی گشت از میوه های مختلف و نوبرانه فصل گرفته تا آجیل و خشکبار و خیلی چیزای دیگه که از نظر همسر من غیرضروریه و گرونه و ...
    من انتظار دارم شوهرم کمی دست و دلبازتر باشه. من همیشه از خریداش تشکر می کنم و اگه چیز اضافه ای گرفته باشه خوشحالیمو نشون میدم.راستش برای من سخته که در یه صفحه وب دارم اینچیزارو و این جزئیات زندگیم رو می نویسم. ولی خب همینها برای من شده معضل. اگه شوهرم از خریدای من قدردانی می کرد و در کارهای خونه هم با من شریک میشد و دلسوز من بود، من اصلا شکایتی نداشتم. می بینم اون حتی وقتی من مریض میشم اهمیتی به من نمیده و این رفتارهاش باعث شده من هم سرد بشم و شاکی.

    چرا غرورت اجازه نمیده از همسرت درخواست مالی داشته باشی؟ چرا به غرور همسرت برنمی خوره که شما تو خونه سه روز مداوم در حال کارکردن باشین و اون هیچ کمکی نکنه؟
    غرورم اجازه میده ولی تا یه حدی. مثلا وقتی میگه خودت مگه پول نداری برو بخر. یا میگه اگه سرکار نمی رفتی من برات میخریدم ولی وقتی خودت ماهی ... می گیری خوت باید بخری. یا مثلا میگم فلان چیز تغذیه ای لازمه برامون. میگه خودت بخر برای خودت من ازش نمی خورم!
    همسرم احساس می کنه من می خوام ازش سو استفاده کنم در کارهای خونه. بهم میگه یک دقیقه کار من برابر با سه روز کار توعه. مثلا اونروز چندتا وسیله جاجا کرد اونم با کمک من. میگه من همون جابجایی هایی که انجام دادم به اندازه کل کار سه روز توعه. میگه تو انتظار بیش از حد از من داری. همه این کارها زنونه هست و وظیفه توعه. بمن میگه تو کارهارو لفت میدی و طول میدی عمدا. چون خودش به سرعت و بدون دقت کارهارو انجام میده. و اگه بعد از کاری که انجام میده به نتیجه کارش نگاه کنی انگار هیچ کاری نکرده. البته من اینو بهش نمی گم. چون اونوقت بهانه جدید پیدا می کنه و میگه من بلد نیستم خودت انجام بده.
    چرا منتظر تعارف همسرت میمونی؟ چرا صداش نمی کنی و بگی خیلی خسته هستم، بیا کمکم؟
    چندبار گفتم بیا کمکم گفت نمیام! به همین راحتی. خیلی با زبون خوش هم گفتم بیا ولی خب نیومد چون فکر می کرد من می خوام ازش کار بکشم و سو استفاده کنم.


    یکی از پست های مدیر همدردی رو خوندم که خلاصش این بود که اگه مردی حامی و دلسوز و دوستدار زنش باشه زن تمام داراییش رو در اختیار مرد میذاره. واقعا درسته. شاید اگه همسر من با من خوب بود و اینقدر تفاوت باهم نداشتیم من لااقل نسبت به خرج هایی که می کنم الان معترض نمی شدم. هر وقت به همسرم گفتم بیا صحبت کنیم در مورد این چیزا ، داد و هوار راه انداخته و .. اون خودشو بحق می دونه و منم خودمو.

    حالا بدیش اینه که در مورد بچه هم به مشکل برخوردیم. ایشون خودشو کنار می کشه از مسئولیتهای آینده بچه و من می خوام کاملا دخیل باشه. بخاطر همین هنوز تصمیم نگرفتیم. مثلا میگه من اگه به داشته باشیم هیچ کاری بهش ندارم. خودت موظفی همه کارهاش رو انجام بدی.من می تونم همه کارهای بچه رو انجام بدم ولی پس همکاری و دلسوزی و همدلی چی میشه؟؟؟ هرچند مشکل فقط این نیست. و مشکلات دیگه ای هم هست.

    راستی در مورد مسائل مالی شما چه برنامه ای دارین بهاره جون؟



  14. کاربر روبرو از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (چهارشنبه 31 اردیبهشت 99)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.