به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 16:35]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,061
    امتیاز
    23,341
    سطح
    93
    Points: 23,341, Level: 93
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,683

    تشکرشده 2,199 در 901 پست

    Rep Power
    0
    Array
    داداش قربون شکلت. ماشالله 26 سالته. قشنگ در چارچوب خانواده برو جلو، هیچم عقب ماندگی نیست. به خانوادت بگو پا پیش بذارن و خود جنابعالی زیر نظر خانواده ها یه مدتی رفت و آمد کنین و بشناسینشون. اینکه رفتی بهش گفتی دوست دارم و از این موارد، با توجه به اینکه شناخت نداشتی از ایشون و هنوز اول راهی، یعنی یه مقدار جو گیر شدن.
    قشنگ چند جلسه زیر نظر خانواده ، دختر خانم رو بشناس.
    فقط حواست باشه از دو طرف بوم نیفتی، نه خیلی عجله کنی و سریع نتیجه گیری کنی و نه خیلی کمالگرایانه و ریزبینانه نگاه کنی به قضیه.
    اینم توی گوشت باشه که هیچ انسانی کامل نیست و هر کسی یه نقصی داره، باید ببینی نقصهای ایشون برای شما قابل پذیرش و قابل تحمل هست یا نه.
    برات آرزوی موفقیت میکنم...

  2. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Mvaz (چهارشنبه 24 اردیبهشت 99)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 99 [ 18:03]
    تاریخ عضویت
    1399-2-13
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    166
    سطح
    3
    Points: 166, Level: 3
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها


    من بالاتر تاکید کردم که از تک روی خودداری کنین و اجازه بدین آشنایی شما در چهارچوب قرار بگیره و شما تماس گرفتین گفتین دوستش دارین!
    دوست داشتن چطور بوجود میاد؟ در حالی که هیچ شناختی از این خانم و خانوادش ندارین و در جریان زندگی واقعی قرار نگرفتین، صرفا از چند نگاه، تعقیب و یکسری مطلب پیش پا افتاده و حدسیات که شاید دیگران هم بدانند...
    بهر حال راهنمایی های لازم رو شدید دیگر تصمیم با شماست.
    من برای جذب کردن ایشون این مسیر رو طی کردم، بنظرم دورانی که با خانواده ها هماهنگ میکردن گذشته(کما اینکه بنده این راه رو رفتم) و باید حس در ایشون نسبت ب من باشه ک اقدام کنم
    در رابطه با مورد بعدی من ب شناخت نرسیدم اما حدس میزنم ک اونی ک میخوام هستش شاید احساسم عمیق نباشه نسبت بهش اما حس خوبیه و خدا رو شکر فقط مربوط ب ظاهرش نمیشه، حرف من اینه ک باید ترقیب بشه باهام صحبت کنه یا نه؟؟؟؟
    خود من متنفرم از اینکه خانوادم برام همسر انتخاب کنن چونکه بر این عقیده هستم ک باید حداقل یکم ک خوشم بیاد از طرف، همین حس رو برای این خانوم هم صحیح میدونم
    در ضمن من با مشاور هم هماهنگ هستم و از پیش خود کاری نمیکنم
    بهرحال مرسی از وقتی گذاشتید مطالبتون مفید بود

  4. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 16:35]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,061
    امتیاز
    23,341
    سطح
    93
    Points: 23,341, Level: 93
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,683

    تشکرشده 2,199 در 901 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیگه اگه تصمیمتونو گرفتین که دیگه حرف ما دیگه فایده اس نداره. ما میگیم از طریق خانواده، شما میگی دوران اینجور کارها گذشته.
    ماشالله اعتمادبه نفستم بالاس و هر چی هم میگیم شما تصمیمت رو گرفتی. برات ارزوی موفقیت میکنم

  5. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .


  6. #14
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    به شکل ها دقت کنین.



    آقایی مثل شما میخواد بدونه نظر دختر خانمی دربارش چی هست، دو راه داره یا از طریق خانوادش اقدام کنه یا خودش پیشقدم بشه.


    اگر طبق شکل دوم خودش جلو بره و دختر هم تمایل نشون بده و هیچکدام به خانوادهاشون نگن در نتیجه دایره ای دورشون کشیده میشه و با ورود احساسات دچار خطا در شناخت هم میشن و اگر این احساسات همراهش کم آگاهی یا ناآگاهی در زمینه ازدواج هم باشه اوضاع بمراتب بدتر خواهد شد. جای بد این نوع آشنایی اونجاست که یکی از دو نفر نیت بدی داشته باشن و باعث ضرر های عاطفی ، مالی، حیثیتی، جسمی و ... برای طرف مقابل بشن.


    اگر طبق شکل سوم شخص جلو بره و علاوه بر دختر خانم ، خانواده ایشون رو هم در جریان قرار بده در نتیجه بدلیل خلاء حضور خانواده خودش به دختر فرصت بیشتری رو‌ میده که خدایی ناکرده از احساسش سوء استفاده کنن. در چنین شرایطی دختر اگر تحت سلطه یا تأثیر پذیری باشه براحتی با بهره گیری از شرایط درخواست های خانوادش و ... رو مطرح میکنه یا اینکه یا خودش از شرایط بهره میبره و برخی مسائل فوق العاده مهم که پذیرشش برای خیلی از افراد نیاز به مشورت و همفکری داره رو به اجبار احساس به پسر مورد نظر تحمیل میکنه و اون رو در موقعیت سختی قرار میده، اغلب آقایان هم در چنین زمانی بدلیل درگیری های احساسی تسلیم میشن و زیر بار خیلی از مسائل میرن. از طرفی در این مورد اقدام ها شأن خانواده طرف و اون جایگاه و ارزششون پیش دختر و خانوادش افت پیدا میکنه.

    اما در شکل چهارم با ورود خانواده ها در واقع خیلی از مسائل مدیریت میشه و جایگاه و احترامشون حفظ میشه که من مختصر اشاره میکنم؛

    *
    مدیریت مباحث مالی

    ( مثل توان پسر در زمینه مخارج، مقدار منصفانه مهریه، عدم خرج های غیر ضرور در دوران آشنایی، بیان شرایط پسر برای تشکیل زندگی مثل خانه و ماشین و پسنداز )

    *
    مدیریت احساسات

    ( رفت و آمدها در دوران آشنایی، جلوگیری از روابط غلط، مشورت دادن بزرگترها در زمینه های مختلف بدون دخالت احساسات و ... )

    *
    مدیریت زمان

    *
    فراهم کردن شرایط برای ازدواج فرزندان

    *
    فرصت آشنایی موازی و تبادل نظر خانواده ها با هم

    و ...

  7. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Mvaz (چهارشنبه 24 اردیبهشت 99), فرشته مهربان (پنجشنبه 25 اردیبهشت 99)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 99 [ 18:03]
    تاریخ عضویت
    1399-2-13
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    166
    سطح
    3
    Points: 166, Level: 3
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    داداش قربون شکلت. ماشالله 26 سالته. قشنگ در چارچوب خانواده برو جلو، هیچم عقب ماندگی نیست. به خانوادت بگو پا پیش بذارن و خود جنابعالی زیر نظر خانواده ها یه مدتی رفت و آمد کنین و بشناسینشون. اینکه رفتی بهش گفتی دوست دارم و از این موارد، با توجه به اینکه شناخت نداشتی از ایشون و هنوز اول راهی، یعنی یه مقدار جو گیر شدن.
    قشنگ چند جلسه زیر نظر خانواده ، دختر خانم رو بشناس.
    فقط حواست باشه از دو طرف بوم نیفتی، نه خیلی عجله کنی و سریع نتیجه گیری کنی و نه خیلی کمالگرایانه و ریزبینانه نگاه کنی به قضیه.
    اینم توی گوشت باشه که هیچ انسانی کامل نیست و هر کسی یه نقصی داره، باید ببینی نقصهای ایشون برای شما قابل پذیرش و قابل تحمل هست یا نه.
    برات آرزوی موفقیت میکنم...
    ممنون از بیاناتت برادر عزیزم، بنده هم با این نظر ک گفته میشه در چهاچوب نظارت خانواده صحبت بشه موافقم اما این مسیر رو رفتم و جوابی نگرفتم، باید منتظر تماس کسی میبودم؟ از یکجا نشستن و درجا زدن منتفرم، برای همین اینجوری اقدام کردم و شاید الان کمی دور از خانواده پیش ببرم جریان رو اما در سریعترین زمان از مادرم میخوام ک جلو برن و با مادرشون صحبت کنن و نظرشون رو راجعبه فرهنگ و اخلاق خانوادگی(ولو سطحی) به من بگن تا توی تصمیمگیری کمکم کنه
    اگر این تفکر از نظر من عقب ماندگی بود خودم بهش اعتقاد نداشتم، درسته؟
    من حرفم اینه باااااااااااااااااااااااا ااید دختر رو جذب خودم کنم تا حس خوبی بهش دست بده کنار من اونوقت مثل دوتا عاقل میشینیم تصمیم میگیریم بدرد هم میخوریم یا نه، توی قرن 21 زندگی میکنیم
    در جواب بخش دوم فرمایش حضرتعالی باید بگم که این عقیده ی من هست صادقانه: نه افراط رو میپسندم و نه تفریط، اعتدال به این معنی که در کلیات مسائل هم نظر باشیم اما تفاوت در جزئیات رو بپذیریم
    اون

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 99 [ 18:03]
    تاریخ عضویت
    1399-2-13
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    166
    سطح
    3
    Points: 166, Level: 3
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    دیگه اگه تصمیمتونو گرفتین که دیگه حرف ما دیگه فایده اس نداره. ما میگیم از طریق خانواده، شما میگی دوران اینجور کارها گذشته.
    ماشالله اعتمادبه نفستم بالاس و هر چی هم میگیم شما تصمیمت رو گرفتی. برات ارزوی موفقیت میکنم
    نه دوست عزیز اتفاقا فکر میکنم در این زمان نیاز ب مشاوره زیادی دارم و نسبتا بی تجربه هستم
    چندتا سوال از شما میپرسم:
    ازدواج کردید؟ اگه بله لطفا توضیح بدید به چ شکل و چجوری شناخت پیدا کردید و ...
    سوال بعد: شما خودتون رو جای خانواده این دختر قرار بدید، ی جوون میاد که بیکاره و تحصیلات م نداره حاضری بهش دخترتو بدی؟ اگه بله ب چ دلایلی حاضری دخترو بسپری بهش؟
    سوال بعد: من دختر خالم دختر خیلی خوبیه از هر جهت، براش خواستگار اومد پسره سی سالش نبود کارمند شهرداری بود، ارشد یه رشته ای بود ک یادم نیست، خودش میگفت کارای دیگه م میکنه که درآمدش ماهی ۱۰ تومن میرسه، خانواده ی بسیار پخته ای داشتن از نگاهشون ب مسائل میشد فهمید، همه چیزشون خدایی خوب بود اما ردش کرد، همه شاخاشون زده بود بالا، دلیلش م این بود که براش جذاب نیست ینی یارو نتونسته بود جذبش کنه، من خیلی سرزنشش کردم اما درون خودم قبول داشتم حرفشو
    ما پسرا عمدتا ظاهر یک دختر برامون مهمه منم برام مهمه اصلا مهمترین دلیلی ک جذب این خانوم شدم ظاهرش بود، اما این همه دختر رنگارنگو قشنگ رد میشن توی خیابون که شاید بعضیا زیباتر هم باشن از ایشون، اما چرا من درگیرش شدم؟ چون ب موارد دیگه هم رسیدم، بهم بگید اینکه مانتو جلو باز میپوشه اما توی خیابون مدام شالشو جلوی پاش قرار میده که اندامش معلوم نشه ینی چی؟ وقتی باهاش صحبت کردم عمدتا سرش پایین بود از خجالت ینی چی؟ وقتی توی خیابون همش سرش پایینه ینی چی؟ وقتی ۳ ماه تمام شب و روز تعقیبش کردم ک کجا میره شبها و روزها، حتی یک شب ندیدم بره جایی غیر خونشون ینی چی؟؟؟ پس خدا رو شکر درست همه اینا اطلاعات سطحی هست اما خدا رو شکر فقط ب ظاهرش خلاصه نمیشه. دخترا چی؟ چجوری جذب میشن؟؟؟؟ از اینکه من اینقدر شجاعت داشته باشم ک باهاش صحبت کنم و قدم بردارم براش، از اینکه ببینه اخلاق برام مهمه، با ادبم با فرهنگم اما برای بدست آوردنش همه چیزم رو فدا میکنم، چجوری باید بهم اعتماد کنه اصلا؟؟؟؟ همه ی این سوالا باعث شده بگم اون دختر باید اول جذب من بشه و بهم اعتماد کنه بعد تا اون سر دنیا م باهام میاد، اما این ب این معنی نیست که بخوام اذیتش کنم یا ...
    بنظر شما دیدگاه اشتباهی رو مطرح میکنم؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید Amirkhan9412 تشکرکرده است .

    gholam1234 (دوشنبه 22 اردیبهشت 99)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 99 [ 18:03]
    تاریخ عضویت
    1399-2-13
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    166
    سطح
    3
    Points: 166, Level: 3
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    به شکل ها دقت کنین.



    آقایی مثل شما میخواد بدونه نظر دختر خانمی دربارش چی هست، دو راه داره یا از طریق خانوادش اقدام کنه یا خودش پیشقدم بشه.


    اگر طبق شکل دوم خودش جلو بره و دختر هم تمایل نشون بده و هیچکدام به خانوادهاشون نگن در نتیجه دایره ای دورشون کشیده میشه و با ورود احساسات دچار خطا در شناخت هم میشن و اگر این احساسات همراهش کم آگاهی یا ناآگاهی در زمینه ازدواج هم باشه اوضاع بمراتب بدتر خواهد شد. جای بد این نوع آشنایی اونجاست که یکی از دو نفر نیت بدی داشته باشن و باعث ضرر های عاطفی ، مالی، حیثیتی، جسمی و ... برای طرف مقابل بشن.


    اگر طبق شکل سوم شخص جلو بره و علاوه بر دختر خانم ، خانواده ایشون رو هم در جریان قرار بده در نتیجه بدلیل خلاء حضور خانواده خودش به دختر فرصت بیشتری رو‌ میده که خدایی ناکرده از احساسش سوء استفاده کنن. در چنین شرایطی دختر اگر تحت سلطه یا تأثیر پذیری باشه براحتی با بهره گیری از شرایط درخواست های خانوادش و ... رو مطرح میکنه یا اینکه یا خودش از شرایط بهره میبره و برخی مسائل فوق العاده مهم که پذیرشش برای خیلی از افراد نیاز به مشورت و همفکری داره رو به اجبار احساس به پسر مورد نظر تحمیل میکنه و اون رو در موقعیت سختی قرار میده، اغلب آقایان هم در چنین زمانی بدلیل درگیری های احساسی تسلیم میشن و زیر بار خیلی از مسائل میرن. از طرفی در این مورد اقدام ها شأن خانواده طرف و اون جایگاه و ارزششون پیش دختر و خانوادش افت پیدا میکنه.

    اما در شکل چهارم با ورود خانواده ها در واقع خیلی از مسائل مدیریت میشه و جایگاه و احترامشون حفظ میشه که من مختصر اشاره میکنم؛

    *
    مدیریت مباحث مالی

    ( مثل توان پسر در زمینه مخارج، مقدار منصفانه مهریه، عدم خرج های غیر ضرور در دوران آشنایی، بیان شرایط پسر برای تشکیل زندگی مثل خانه و ماشین و پسنداز )

    *
    مدیریت احساسات

    ( رفت و آمدها در دوران آشنایی، جلوگیری از روابط غلط، مشورت دادن بزرگترها در زمینه های مختلف بدون دخالت احساسات و ... )

    *
    مدیریت زمان

    *
    فراهم کردن شرایط برای ازدواج فرزندان

    *
    فرصت آشنایی موازی و تبادل نظر خانواده ها با هم

    و ...
    به به چقدر جالب
    من راه آخر رو واقعا میپسندم البته بسیار زیبا هم توضیح داده شد دلایلش، اما از طریق دو نفر پیام رسوندم که ازشون خوشم میاد و میخوام با مادر ایشون صحبت کنم، هر دوبار خود دختر خانوم مانع شدن شماره مادرشون ب من برسه و گفتن قصد ازدواج ندارن، این شد ک تصمیم گرفتم به یک فته صبحها ساعت ده تا یک و نیم و بعدازظهر ها از ساعت پنج و نیم تا نه و نیم وایسم جلوی خونشون که مادر گرامی تشریف بیارن بیرون ب قصد خرید یا ... و من باهاشون صحبت کنم، بعد از ده روز موفق شدم زیارت کنم ایشون رو و بهشون گفتم میخوام اگر اجازه بدید ب مادرم بگم بیان و باهاتون صحبت هم بکنن، ایشون گفتن وقتی دخترم میگه نه حتی مادرتون هم بیاد من از ایشون خجالت میکشم بگم نه پس اینکار رو نکن، گفتم چیکار کنم، گفتن شمارتو بده من باهاش صحبت میکنم اگر نظرش مثبت بود باهم صحبت میکنیم(البته ظاهرا بجز من یک نفر دیگه هم خیلی پا پیچ شدن و خود دختر خانوم احتمالا نمیدونسته ک منم چون نه باهاش حرف زده بودم نه ... حتی نمیدونست که من ازش خوشم میاد) که تماس گرفته نشد با من، این شد ک تصمیم گرفتم خودم قدم بردارم و با خودش صحبت کنم و ب محض اینکه نتیجه گرفتم خانواده م رو وارد کنم
    بازم میگید اشتباه کردم؟؟؟؟ یه خواستگار دیگه هم داره ینی چی؟ من نگران این موضوع هم هستم خب، تعلل رو اصلا جایز نمیدونستم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    به شکل ها دقت کنین.



    آقایی مثل شما میخواد بدونه نظر دختر خانمی دربارش چی هست، دو راه داره یا از طریق خانوادش اقدام کنه یا خودش پیشقدم بشه.


    اگر طبق شکل دوم خودش جلو بره و دختر هم تمایل نشون بده و هیچکدام به خانوادهاشون نگن در نتیجه دایره ای دورشون کشیده میشه و با ورود احساسات دچار خطا در شناخت هم میشن و اگر این احساسات همراهش کم آگاهی یا ناآگاهی در زمینه ازدواج هم باشه اوضاع بمراتب بدتر خواهد شد. جای بد این نوع آشنایی اونجاست که یکی از دو نفر نیت بدی داشته باشن و باعث ضرر های عاطفی ، مالی، حیثیتی، جسمی و ... برای طرف مقابل بشن.


    اگر طبق شکل سوم شخص جلو بره و علاوه بر دختر خانم ، خانواده ایشون رو هم در جریان قرار بده در نتیجه بدلیل خلاء حضور خانواده خودش به دختر فرصت بیشتری رو‌ میده که خدایی ناکرده از احساسش سوء استفاده کنن. در چنین شرایطی دختر اگر تحت سلطه یا تأثیر پذیری باشه براحتی با بهره گیری از شرایط درخواست های خانوادش و ... رو مطرح میکنه یا اینکه یا خودش از شرایط بهره میبره و برخی مسائل فوق العاده مهم که پذیرشش برای خیلی از افراد نیاز به مشورت و همفکری داره رو به اجبار احساس به پسر مورد نظر تحمیل میکنه و اون رو در موقعیت سختی قرار میده، اغلب آقایان هم در چنین زمانی بدلیل درگیری های احساسی تسلیم میشن و زیر بار خیلی از مسائل میرن. از طرفی در این مورد اقدام ها شأن خانواده طرف و اون جایگاه و ارزششون پیش دختر و خانوادش افت پیدا میکنه.

    اما در شکل چهارم با ورود خانواده ها در واقع خیلی از مسائل مدیریت میشه و جایگاه و احترامشون حفظ میشه که من مختصر اشاره میکنم؛

    *
    مدیریت مباحث مالی

    ( مثل توان پسر در زمینه مخارج، مقدار منصفانه مهریه، عدم خرج های غیر ضرور در دوران آشنایی، بیان شرایط پسر برای تشکیل زندگی مثل خانه و ماشین و پسنداز )

    *
    مدیریت احساسات

    ( رفت و آمدها در دوران آشنایی، جلوگیری از روابط غلط، مشورت دادن بزرگترها در زمینه های مختلف بدون دخالت احساسات و ... )

    *
    مدیریت زمان

    *
    فراهم کردن شرایط برای ازدواج فرزندان

    *
    فرصت آشنایی موازی و تبادل نظر خانواده ها با هم

    و ...
    به به چقدر جالب 😁😁😁
    من راه آخر رو واقعا میپسندم البته بسیار زیبا هم توضیح داده شد دلایلش، اما از طریق دو نفر پیام رسوندم که ازشون خوشم میاد و میخوام با مادر ایشون صحبت کنم، هر دوبار خود دختر خانوم مانع شدن شماره مادرشون ب من برسه و گفتن قصد ازدواج ندارن، این شد ک تصمیم گرفتم به یک فته صبحها ساعت ده تا یک و نیم و بعدازظهر ها از ساعت پنج و نیم تا نه و نیم وایسم جلوی خونشون که مادر گرامی تشریف بیارن بیرون ب قصد خرید یا ... و من باهاشون صحبت کنم، بعد از ده روز موفق شدم زیارت کنم ایشون رو و بهشون گفتم میخوام اگر اجازه بدید ب مادرم بگم بیان و باهاتون صحبت هم بکنن، ایشون گفتن وقتی دخترم میگه نه حتی مادرتون هم بیاد من از ایشون خجالت میکشم بگم نه پس اینکار رو نکن، گفتم چیکار کنم، گفتن شمارتو بده من باهاش صحبت میکنم اگر نظرش مثبت بود باهم صحبت میکنیم(البته ظاهرا بجز من یک نفر دیگه هم خیلی پا پیچ شدن و خود دختر خانوم احتمالا نمیدونسته ک منم چون نه باهاش حرف زده بودم نه ... حتی نمیدونست که من ازش خوشم میاد) که تماس گرفته نشد با من، این شد ک تصمیم گرفتم خودم قدم بردارم و با خودش صحبت کنم و ب محض اینکه نتیجه گرفتم خانواده م رو وارد کنم
    بازم میگید اشتباه کردم؟؟؟؟ یه خواستگار دیگه هم داره ینی چی؟ من نگران این موضوع هم هستم خب، تعلل رو اصلا جایز نمیدونستم

  12. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 اردیبهشت 00 [ 23:15]
    تاریخ عضویت
    1397-1-08
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    6,509
    سطح
    52
    Points: 6,509, Level: 52
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    233

    تشکرشده 371 در 127 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amirkhan9412 نمایش پست ها
    (البته ظاهرا بجز من یک نفر دیگه هم خیلی پا پیچ شدن و خود دختر خانوم احتمالا نمیدونسته ک منم چون نه باهاش حرف زده بودم نه ... حتی نمیدونست که من ازش خوشم میاد)
    با این پشتکاری که شما داشتی، خیالت راحت میدونسته، خوبم میدونسته! دخترا تو این قضایا ف بگی رفتن فرحزاد و برگشتن :|
    اصلا 65 تا خواستگار داشته باشه. پسر خوب وقتی طرف داره میگه نه! برای چی داری اصرار میکنی؟ یذره غرور و عزت نفس برای خودت قائل شو.

  13. کاربر روبرو از پست مفید scarface تشکرکرده است .

    gholam1234 (سه شنبه 23 اردیبهشت 99)

  14. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 16:35]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,061
    امتیاز
    23,341
    سطح
    93
    Points: 23,341, Level: 93
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,683

    تشکرشده 2,199 در 901 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amirkhan9412 نمایش پست ها
    نه دوست عزیز اتفاقا فکر میکنم در این زمان نیاز ب مشاوره زیادی دارم و نسبتا بی تجربه هستم
    چندتا سوال از شما میپرسم:
    ازدواج کردید؟ اگه بله لطفا توضیح بدید به چ شکل و چجوری شناخت پیدا کردید و ...
    سوال بعد: شما خودتون رو جای خانواده این دختر قرار بدید، ی جوون میاد که بیکاره و تحصیلات م نداره حاضری بهش دخترتو بدی؟ اگه بله ب چ دلایلی حاضری دخترو بسپری بهش؟
    سوال بعد: من دختر خالم دختر خیلی خوبیه از هر جهت، براش خواستگار اومد پسره سی سالش نبود کارمند شهرداری بود، ارشد یه رشته ای بود ک یادم نیست، خودش میگفت کارای دیگه م میکنه که درآمدش ماهی ۱۰ تومن میرسه، خانواده ی بسیار پخته ای داشتن از نگاهشون ب مسائل میشد فهمید، همه چیزشون خدایی خوب بود اما ردش کرد، همه شاخاشون زده بود بالا، دلیلش م این بود که براش جذاب نیست ینی یارو نتونسته بود جذبش کنه، من خیلی سرزنشش کردم اما درون خودم قبول داشتم حرفشو
    ما پسرا عمدتا ظاهر یک دختر برامون مهمه منم برام مهمه اصلا مهمترین دلیلی ک جذب این خانوم شدم ظاهرش بود، اما این همه دختر رنگارنگو قشنگ رد میشن توی خیابون که شاید بعضیا زیباتر هم باشن از ایشون، اما چرا من درگیرش شدم؟ چون ب موارد دیگه هم رسیدم، بهم بگید اینکه مانتو جلو باز میپوشه اما توی خیابون مدام شالشو جلوی پاش قرار میده که اندامش معلوم نشه ینی چی؟ وقتی باهاش صحبت کردم عمدتا سرش پایین بود از خجالت ینی چی؟ وقتی توی خیابون همش سرش پایینه ینی چی؟ وقتی ۳ ماه تمام شب و روز تعقیبش کردم ک کجا میره شبها و روزها، حتی یک شب ندیدم بره جایی غیر خونشون ینی چی؟؟؟ پس خدا رو شکر درست همه اینا اطلاعات سطحی هست اما خدا رو شکر فقط ب ظاهرش خلاصه نمیشه. دخترا چی؟ چجوری جذب میشن؟؟؟؟ از اینکه من اینقدر شجاعت داشته باشم ک باهاش صحبت کنم و قدم بردارم براش، از اینکه ببینه اخلاق برام مهمه، با ادبم با فرهنگم اما برای بدست آوردنش همه چیزم رو فدا میکنم، چجوری باید بهم اعتماد کنه اصلا؟؟؟؟ همه ی این سوالا باعث شده بگم اون دختر باید اول جذب من بشه و بهم اعتماد کنه بعد تا اون سر دنیا م باهام میاد، اما این ب این معنی نیست که بخوام اذیتش کنم یا ...
    بنظر شما دیدگاه اشتباهی رو مطرح میکنم؟
    دوست من ، من مجردم و هرجا رفتم خاستگاری شکل سنتی بوده. اینکه یکی بیاد نه کار داشته باشه و نه تحصیلات ، نه حقیقتش، من دختر نمیدم
    شما باید به خودت نگاه کنی و طرف مقابلت. نظر بقیه در این مورد بخصوص چه ارزشی داره؟
    من اینو دوستانه بهت گفتم که از کانال خانواده وارد شو. ضررش خیلی کمتره، باز هر جور خودت صلاح میدونی

    توی پست قبلی گفتی که اول میخای دختره رو جذب کنی، حواست باشه اگه قضیه کنسل بشه و دختر خانم دلش بشکنه، کارت سخت میشه، از ما گفتن بود.

    کلا حواست باشه دل طرف رو نشکنی، فقط به خودت نباید فکر کنی. اون بنده خدا هم مهمه. یه دختر هم اگه دل یه پسر رو بشکنه، کار جالبی نمیکنه و براش دردسرساز خواهد شد.

    موفق باشی برادر من.

    یه چیز مهم دیگه، احساساتت رو سعی کن کنترل کنی، متاسفانه اینارو یکی نبود بهمون بگه. ولی من اینارو بهت میگم تا تجربشون نکنی. از بعضی جملاتت مشخصه یه مقدار تابع احساساتت شدی، یه مقدارشم طبیعی هست. ولی سعی کن احساساتت عنان تصمیم گیریت رو دست نگیره. که اگه گرفت، عاقبت خوبی نخواهی داشت

    اینکه بگی از فلانی فهمیدم که بهم علاقه داره و اینجور چیزا، مال نوجوانای ۱۵ ساله هست. شما که ماشااله عاقلی، اگه میخای نظر ایشونو بدونی، در چهارچوب خانواده از خود ایشون سوال میکنی.
    ویرایش توسط gholam1234 : سه شنبه 23 اردیبهشت 99 در ساعت 00:53

  15. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .

    Mvaz (چهارشنبه 24 اردیبهشت 99)

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 99 [ 18:03]
    تاریخ عضویت
    1399-2-13
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    166
    سطح
    3
    Points: 166, Level: 3
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط scarface نمایش پست ها
    با این پشتکاری که شما داشتی، خیالت راحت میدونسته، خوبم میدونسته! دخترا تو این قضایا ف بگی رفتن فرحزاد و برگشتن :|
    اصلا 65 تا خواستگار داشته باشه. پسر خوب وقتی طرف داره میگه نه! برای چی داری اصرار میکنی؟ یذره غرور و عزت نفس برای خودت قائل شو.
    کاش راحت ود

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    دوست من ، من مجردم و هرجا رفتم خاستگاری شکل سنتی بوده. اینکه یکی بیاد نه کار داشته باشه و نه تحصیلات ، نه حقیقتش، من دختر نمیدم
    شما باید به خودت نگاه کنی و طرف مقابلت. نظر بقیه در این مورد بخصوص چه ارزشی داره؟
    من اینو دوستانه بهت گفتم که از کانال خانواده وارد شو. ضررش خیلی کمتره، باز هر جور خودت صلاح میدونی

    توی پست قبلی گفتی که اول میخای دختره رو جذب کنی، حواست باشه اگه قضیه کنسل بشه و دختر خانم دلش بشکنه، کارت سخت میشه، از ما گفتن بود.

    کلا حواست باشه دل طرف رو نشکنی، فقط به خودت نباید فکر کنی. اون بنده خدا هم مهمه. یه دختر هم اگه دل یه پسر رو بشکنه، کار جالبی نمیکنه و براش دردسرساز خواهد شد.

    موفق باشی برادر من.

    یه چیز مهم دیگه، احساساتت رو سعی کن کنترل کنی، متاسفانه اینارو یکی نبود بهمون بگه. ولی من اینارو بهت میگم تا تجربشون نکنی. از بعضی جملاتت مشخصه یه مقدار تابع احساساتت شدی، یه مقدارشم طبیعی هست. ولی سعی کن احساساتت عنان تصمیم گیریت رو دست نگیره. که اگه گرفت، عاقبت خوبی نخواهی داشت

    اینکه بگی از فلانی فهمیدم که بهم علاقه داره و اینجور چیزا، مال نوجوانای ۱۵ ساله هست. شما که ماشااله عاقلی، اگه میخای نظر ایشونو بدونی، در چهارچوب خانواده از خود ایشون سوال میکنی.
    بله مشکرم


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.