به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 60
  1. #11
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 22 اردیبهشت 03 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,781 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام‌

    فکر میکنم بهتر هست روی ازدواج برای همیشه یه خط قرمز بکشم و پروندشو ببندم و دیگه جایی براش توی ذهنم نذارم و فشار فکر کردن به کسی رو به مشغلاتم اضافه نکنم.

    چمیدونم. گویا تقدیر منم این بوده! من خیلی چیزا رو تو وجود خودم کشتم، اینو هم میتونم بکشم.



    سلام خانم pooh
    ان شالله خوب باشید
    طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق


    تو زندگی هر اتفاقی که باهاش مواجه میشید ، اون اتفاق را فقط به اندازه همون اتفاق ارزیابی کنید .... در واقع بهش پر و بال ندید و اون را در عمق زندگیتون پخش نکنید ،بلکه شیوه حل مسئله و برخورد با اون هست که اهمیت داره
    آقای خواستگار را به عنوان یه گزینه بررسی کنید ،،گزینه ای که باید از معیارهای شما تیک بخوره و نمره قبولی بگیره .....
    لذا اگه آقای خواستگار با معیارهای شما مطابقت نداشت ...اهمیت اون به اندازاه همون هست ...یعنی رد گزینه
    بیشتر مشکلات از ترس های ما آدم هاست ...ترس از آینده

    اگه فرصت خواستند برا خواستگاری به نظرم فرصت بدید با همراه خانواده بیان و اونجا دغددغه های خودتون را بیان کنید
    در واقع یه نمره میانگین قبولی برا خودتون داشته باشید ...ببنید ایشون این نمره را دارنند یا خیر
    از طرفی ایشون هم می تونه همین آنالیز را به شما داشته باشه
    هر گلی هم خاری دارد ....مهم اینکه این گل با شما هماهنگ باشه و بویش به شما خوش آید و شما هم به ایشون.



    به مسیر زندگیتون مثل قبل ادامه بدید ...ایشون را در فرصت و تایم خودش بررسی کنید .
    اگه معیارهاتون را نداشتند ...قرار نیست دنیا به آخر برسه،
    با توکل به خدا به مسیرتون ادامه دهید .







    مسئله بعد انتخاب معیارهامون هست ،مراقب اختلاف های وحشتناک باشید
    مشاوران یا حتی اعضای خانواده ؛کمکی خوبی می تونند به شما بکنند


    از مدیر همدردی یه متن براتون می ذارم :

    خوشبختی و بدبختی زوجین صرفا به خاطر انتخاب صحیح یا غلط در گزینش همسر نیست.
    آنچه که موجب خوشبختی یا بدبختی زوجین می شود نبود ساختارهای شخصیتی مناسب قبلی آنها و همچنین عدم مهارتها و آگاهی بعد از ازدواج هست.

    به سخن دیگر:
    در مقام انتخاب همسر کافی هست که خیلی خیلی خیلی اشتباه نکنیم و فردی متوسط را انتخاب کنیم. (اختلالات شدید و اختلافات وحشتناک نداشته باشند و به طور نسبی هماهنگ باشند.)، بقیه خوشبختی تابع فعالیت های پس از ازدواج ماست.



    ..................................




    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام‌

    بعضیا هم هستن که همونی که میخواستن سر راهشون قرار گرفته و با خیال راحت جواب بله داده اند. که خب نعمت بزرگیه که من ازش محروم بوده ام!
    هیچ وقت اینجوری فکر نکنید
    خیلی هستند ازدواج هم کردند، ولی درد و دل های زیادی دارنند ،،
    هر چی زمان خودش را داره ،
    خوشبختی موقعی پدیدار و خودشو نشون میده که ، وابستگی به آرزوهامون نداشته بشیم ،،
    وقتی رها کنی می بینی آزادتری و به هدف نزدیک تر ( تو این جمله خوب فکر کنید خانم پوه )
    موفق باشی .


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 13 اردیبهشت 99 در ساعت 21:14

  2. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (شنبه 13 اردیبهشت 99), Pooh (یکشنبه 14 اردیبهشت 99)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,063
    امتیاز
    23,459
    سطح
    94
    Points: 23,459, Level: 94
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 891
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,685

    تشکرشده 2,216 در 904 پست

    Rep Power
    221
    Array
    دمت گرم کرای جان، که خوب تحلیل میکنی

  4. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Pooh (یکشنبه 14 اردیبهشت 99)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.

    جناب کرای، این جناب خواستگار اواخر پاییز سال ۹۶ پیداشون شد، تا حدودای اواخر خرداد ۹۷ فکر کردم و رفت و امد خانوادگی داشتیم و تا تعیین مهریه هم رفت. ولی مشکل من این بود که نه بهم زنگ میزد نه توجه خاصی نشون میداد و بیشتر پدرش بود که مایل بود پسرش رو زن بده.

    من بارها دغدغه هامو براش گفتم. ولی اصلا نمیفهمید چی میگم. میگفت فارسی حرف میزنی ولی نمیفهمم حرفت چیه. من حتی نگاه محبت امیزی غزش ندیدم. حتی توی جمع با بقیه حرف میزد پ منو مخاطب قرار نمیداد. توی تاپیکایی که لینکش رو گذاشتم مفصل کفته ام.

    چند ماه بعدش هم باباش خواست باهام حرف بزنه و دلیل جواب منفیم رو پرسبد و من گفتم دلیلم چی بوده. خواست دوباره فکر کنم و من گفتم بعد دفاع به شرط مشاوره رفتن.

    پارسال عید نوروز مجدد اومدن و مجدد سه ماه وقت گذاشتم و مشاوره رفتیم که ایشون پیگیری نکرد. با وجود اینکه من از اینکه نوبت نگرفته بود ناراحت بودم و میدونست، وقتی گفتم دیگه به من پیام ندید، نداد. حتی یه ناز نکشید با اینکه خودش مقصر بود.

    حالا بعد یکسال باز پیداشون شده‌. اونم با پیغام و پسغام. حتی این شهامت رو به خودش نمیده قدم بذاره. میخواد اول ببینه من تمایل دارم یا نه و از طریق معرف بره زیر زبون من، بعد در امنیت خاطر بلند شه بیاد..!!! یعنی هیچگونه مایه ای ازهیچ لخاظ حاضر نیست بذاره.

    نه، تمایل ندارم احازه بدم بازم بیان. واقعا هیچ حسی بهش ندارم دیگه و انگیزه ای برای تلاش و وقت گذاشتن براش هم ندارم. اصلا از اینکه معرف کقت باز فرصت میخوان خوشحال نشدم. بیشتر حرصم گرفت و ته دلم گقتم عجب رویی و اعتماد به نفسی هم دارن خداوکیلی.



    دیگه والا از سن ازدواج من گذشت. از همون ۲۴ سالگی به من گفتن ازدواج به موقعش پیش میاد. تا حالا که شد ۳۳ سالم هم همینو میگن. دیگه به این جمله آلرژی پیدا کردم و نمیدونم چرا ازش حالت تهوع میگیرم.


    دل خوش سیری چند جناب کرای؟؟

    دیگه خط هم نکشم دورش، دل و دماغشو ندارم.

    اره، دنیا به اخر نمیرسه. زمین به اسمون نمیاد. عمر کذشتگانمون هم که تمپم شد زمین به اسمون نرسید و دنیا به اخر نرسید. من و شمای نوعی هم عمرمون به اخر برسه دنیا به اخر نمیرسه، اسمون و زمین هم سرجاشون میمونن.

    زندگیمو بخوام خلاصه کنم، میشه درس خوندن! همین. اره خب، درس خونذن خوبه، روال عادی زندگیمو ادامه دادم تا حالا هم، ولی خب از ۷ سالگی رفتی مدرسه و بعد ۲۶ سال باز درس، درس، درس... تکراری و بی مزه میشه . نه؟؟

    نصف بقیه عمرمم احتمالا باید به همین درس و مقاله دادن بگذره. خوبه دیگه. روال عادی زندگیمه! بعدشم جان به جان افرین انشالله تسلیم میکنم و میذارم زمین و اسمون سر جای خودشون بمونن و دنیا به حیاتش ادامه بده.


    خوش باشید همیشه.

  6. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 14 اردیبهشت 99)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,063
    امتیاز
    23,459
    سطح
    94
    Points: 23,459, Level: 94
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 891
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,685

    تشکرشده 2,216 در 904 پست

    Rep Power
    221
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.

    جناب کرای، این جناب خواستگار اواخر پاییز سال ۹۶ پیداشون شد، تا حدودای اواخر خرداد ۹۷ فکر کردم و رفت و امد خانوادگی داشتیم و تا تعیین مهریه هم رفت. ولی مشکل من این بود که نه بهم زنگ میزد نه توجه خاصی نشون میداد و بیشتر پدرش بود که مایل بود پسرش رو زن بده.

    من بارها دغدغه هامو براش گفتم. ولی اصلا نمیفهمید چی میگم. میگفت فارسی حرف میزنی ولی نمیفهمم حرفت چیه. من حتی نگاه محبت امیزی غزش ندیدم. حتی توی جمع با بقیه حرف میزد پ منو مخاطب قرار نمیداد. توی تاپیکایی که لینکش رو گذاشتم مفصل کفته ام.

    چند ماه بعدش هم باباش خواست باهام حرف بزنه و دلیل جواب منفیم رو پرسبد و من گفتم دلیلم چی بوده. خواست دوباره فکر کنم و من گفتم بعد دفاع به شرط مشاوره رفتن.

    پارسال عید نوروز مجدد اومدن و مجدد سه ماه وقت گذاشتم و مشاوره رفتیم که ایشون پیگیری نکرد. با وجود اینکه من از اینکه نوبت نگرفته بود ناراحت بودم و میدونست، وقتی گفتم دیگه به من پیام ندید، نداد. حتی یه ناز نکشید با اینکه خودش مقصر بود.

    حالا بعد یکسال باز پیداشون شده‌. اونم با پیغام و پسغام. حتی این شهامت رو به خودش نمیده قدم بذاره. میخواد اول ببینه من تمایل دارم یا نه و از طریق معرف بره زیر زبون من، بعد در امنیت خاطر بلند شه بیاد..!!! یعنی هیچگونه مایه ای ازهیچ لخاظ حاضر نیست بذاره.

    نه، تمایل ندارم احازه بدم بازم بیان. واقعا هیچ حسی بهش ندارم دیگه و انگیزه ای برای تلاش و وقت گذاشتن براش هم ندارم. اصلا از اینکه معرف کقت باز فرصت میخوان خوشحال نشدم. بیشتر حرصم گرفت و ته دلم گقتم عجب رویی و اعتماد به نفسی هم دارن خداوکیلی.



    دیگه والا از سن ازدواج من گذشت. از همون ۲۴ سالگی به من گفتن ازدواج به موقعش پیش میاد. تا حالا که شد ۳۳ سالم هم همینو میگن. دیگه به این جمله آلرژی پیدا کردم و نمیدونم چرا ازش حالت تهوع میگیرم.


    دل خوش سیری چند جناب کرای؟؟

    دیگه خط هم نکشم دورش، دل و دماغشو ندارم.

    اره، دنیا به اخر نمیرسه. زمین به اسمون نمیاد. عمر کذشتگانمون هم که تمپم شد زمین به اسمون نرسید و دنیا به اخر نرسید. من و شمای نوعی هم عمرمون به اخر برسه دنیا به اخر نمیرسه، اسمون و زمین هم سرجاشون میمونن.

    زندگیمو بخوام خلاصه کنم، میشه درس خوندن! همین. اره خب، درس خونذن خوبه، روال عادی زندگیمو ادامه دادم تا حالا هم، ولی خب از ۷ سالگی رفتی مدرسه و بعد ۲۶ سال باز درس، درس، درس... تکراری و بی مزه میشه . نه؟؟

    نصف بقیه عمرمم احتمالا باید به همین درس و مقاله دادن بگذره. خوبه دیگه. روال عادی زندگیمه! بعدشم جان به جان افرین انشالله تسلیم میکنم و میذارم زمین و اسمون سر جای خودشون بمونن و دنیا به حیاتش ادامه بده.


    خوش باشید همیشه.
    Poohجان سلام، شبت خوش و طاعاتت قبول باشه.
    تاپیکهای قبلیت رو هم تا حدود زیادی خوندم. چخبر؟ دکتری بالاخره قبول شدی؟ استخدامی اموزش پرورش چیکار کردی؟ ایشالا که شرایط تحصیلی-شغلیت استیبل بشه...

    واقعا با این بالا پایین شدنها، حقیقتش درک میکنم که برات سخت باشه، مخصوصا که خانم هستی. واقعا هر ادم قوی رو خسته میکنه این پروسه.
    بنظرم اومد که در دنیای واقعی به شدت رفتار پخته ای داری، اینو از دیالوگهایی که توی تایپکهای دیگت گذاشتی میگم. خانم نکته بین و کسی که بیخیال نیست. اینا ویژگیهای خیلی مهمیه.
    من حقیقتش خیلی در باب بالارفتن سن و شانس خاستگار اینا نمیتونم حرفی بزنم، ولی شدیدا معتقدم قرار نیست با ازدواج معجزه ای رخ بده. اگه اتفاق افتاد که خب فبها، اگه اتفاق نیفتاد، خب ادم به زندگیش ادامه میده. باز میگم سخته واقعا ، ولی خب اگه بخای هی خودتو اذیت کنی که دیگه نمیتونم ازدواج کنم، به خودت ضربه میزنی. ایشالا که هر چی خیره پیش بیاد برات. خدا ایشالا تقدیر خوبی گذاشته واست.

  8. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 15 اردیبهشت 99)

  9. #15
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 22 اردیبهشت 03 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,781 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسختون خانم پوه


    ببخشید ایشون از نظر شغلی و کاری و استقلال مالی ، مشکل خاصی ندارنند؟
    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 14 اردیبهشت 99 در ساعت 02:26

  10. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    Pooh (دوشنبه 15 اردیبهشت 99)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اردیبهشت 03 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    814
    امتیاز
    25,967
    سطح
    96
    Points: 25,967, Level: 96
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 383
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,293 در 743 پست

    Rep Power
    203
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها

    دیگه والا از سن ازدواج من گذشت.

    4چرا؟؟؟؟!!!!!!

    نه واقعا میخوام بدونم چرا؟
    چرا همچین فکری میکنی؟؟؟
    سن ازدواج!!!! سن چی هست؟؟؟
    مگه مدرسه است که همه از ی سنی برن!!!!

    باشه اگه سنی هم حساب کنی اتفاقا تازه الان بهتر میشه فهمیید زندگی رو...... انقدر مزیت داره آدم دهه سوم زندگیش ازدواج کنه ....اصلا ی چیزی میگم ی چیزی میشنوی....

    اونایی که قبل 30 رفتن انقدرررررر پشیمونن میگن اه حیف شد کاش ماهم مثل پوه و الهه صبر میکردیم...به جون خودم:)

    حالا بذار همین امسال بهت میگم ....میایم تعریف میکنیم براشون....جفتمون ی ازدواج خوشگل میکنیم من مطمئنم.
    شوخی نمیکنم ها جدی میگم....



    .
    ببخشید شاید تو تاپیک های قبلیت گفتی ولی من نمیدونم...میگم چرا سرکار نمیری؟؟؟ماشالله تحصیلات هم داری....من بچه بودم خیلی دلم میخواست تحصیلات بالایی داشته باشم...ولی بدانتخاب کردم تو اون دوره مخوف کنکور....خب نشد ....برو سرکار پول دراوردن و خرج کرردن خودش شیرینه..حس خوب هم میده
    یا کلاس نمیری.؟؟؟..غیر دانشگاهت....تفریحی خوش گذرونی به دوست داشتنهات برس....
    درمورد این اقا ی عتیقه هم تصمیم خوبی گرفتی .....آفرین.

  12. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    gholam1234 (یکشنبه 14 اردیبهشت 99)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 اسفند 99 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1399-2-10
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    189
    سطح
    3
    Points: 189, Level: 3
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پوه عزیز برو خدا رو شکر کن که ازدواج نکردی بنظر من بدترین دعایی که میشه در حق کسی بکنی اینه که بگی انشاالله عروسیت
    خوش بحالت که مجردی کاش من جای تو بودم کلی اهداف و برنامه داشتم که میتونستم با خیال راحت انجام بدم میتونستم انرژی رو که صرف یکی دیگه میکنم برا خودم و پیشرفتم صرف کنم
    کاش فقط خودم بودم و خودم ،ازدواج خودتو ازت میگیره اگه خوب نباشه تنهاترت میکنه و هزاران مشکل دیگه
    حالا که مجردی واقعا میتونی از زندگیت لذت ببری سعی کن اهداف کاری داشته باشی اهداف کاری بزرگ مثلا من خودم یکی از ارزوهام اینه شرکت بزنم(البته چون متاهلم کلی مشکلات دارم ) هر سال برا خودت برنامه سفر داخلی و خارجی بریز ،با دوستات برو گردش و تفریح ،سعی کن یه ماشین و خوبه توپ بخری ، به خودت و ظاهرت برس بدون اینکه مدام یکی باشه رو مخت بره بدون دغدغه با آرامش
    ویرایش توسط mahsha : یکشنبه 14 اردیبهشت 99 در ساعت 14:56

  14. کاربر روبرو از پست مفید mahsha تشکرکرده است .

    Pooh (دوشنبه 15 اردیبهشت 99)

  15. #18
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    لازم هست مطلبی اضافه کنم.


    تذکر مهم برای مخاطبان

    اینکه انسان موفقی باشید و در سن و شرایط ازدواج قرار بگیرید و بگین ازدواج میخوام چکار یا مثلا اونهایی که ازدواج ناموفق داشتن رو مثال بزنین یا بگین ازدواج فلان و بهمان هست ، به انسان آسیب وارد خواهد کرد.
    ازدواج کردن خودش فلسفه ای داره و از بهترین عللی که میشه برای اون مطرح کرد اینهاست؛

    سنگ بنای تشکیل خانواده

    بقای نسل

    هدفمند کردن و مسئولیت پذیر کردن اشخاص

    مایه ی آرامش، سکون و شادی

    روشی درست برای ارضای غریزه جنسی

    حفظ عفاف و پاکدامنی

    موجب برنامه ریزی و تلاش در زندگی

    ضرورتی غیر قابل انکار برای سلامت اجتماع

    جلوگیری از امراض جسمی و روانی به سبب روی آوردن به رفتارهای نادرست

    تهذیب نفس

    تکامل
    و ...



    خداوند در قرآن کریم میفرمایند؛

    «از جمله نشانه های وجود خداوند این است که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفریده تا بدان ها آرام گیرید و میان شما و آن ها دوستی و مهربانی قرار داد. در این (دوستی و محبت) برای کسانی که تفکر می کنند، نشانه هایی وجود دارد.» (روم: 21)

    اما اگر ازدواجی ناموفق هست باید علل رو بررسی کرد .

    برخی علل به قبل از ازدواج بر میگردن؛

    یعنی دوستی و خطا در شناخت، عدم خودشناسی، عدم معیارهای درست در انتخاب همسر، فقدان آگاهی، فقدان مشورت با افراد آگاه، عدم بررسی های لازم، عدم تحقیق، تفکرات ناقص، عدم کنترل احساسات و ...

    برخی به بعد ازدواج بر میگردن؛

    یعنی عدم مهارت های لازم در زندگی مشترک، فقدان گفتگوی مؤثر، عدم بررسی معایب فردی و اصلاح آنها، عدم بررسی مشکلات، ورود افراد غیر به زندگی مشترک، فقدان مدیریت بحران و ...


    وگرنه ازدواج بخودی خود بد نیست و بسیار ارزشمند هست. فقط باید با
    آگاهی واردش شد .


    ویرایش توسط سحر بهاری : یکشنبه 14 اردیبهشت 99 در ساعت 17:41

  16. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 14 اردیبهشت 99), Pooh (دوشنبه 15 اردیبهشت 99)

  17. #19
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 22 اردیبهشت 03 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    90,126
    سطح
    100
    Points: 90,126, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,809

    تشکرشده 6,781 در 2,371 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsha نمایش پست ها

    حالا که مجردی واقعا میتونی از زندگیت لذت ببری سعی کن اهداف کاری داشته باشی اهداف کاری بزرگ مثلا من خودم یکی از ارزوهام اینه شرکت بزنم(البته چون متاهلم کلی مشکلات دارم ) هر سال برا خودت برنامه سفر داخلی و خارجی بریز ،با دوستات برو گردش و تفریح ،سعی کن یه ماشین و خوبه توپ بخری ، به خودت و ظاهرت برس بدون اینکه مدام یکی باشه رو مخت بره بدون دغدغه با آرامش

    سلام خانم مهشا
    هر فردی درد و دل های خودش را داره ،
    حالا چه طرف متاهل باشه و چه مجرد ،،
    بحث یه چیز دیگه ست .
    در واقع به نظرم نباید ، ظاهر آدم ها را با باطن زندگیمون مقایسه کنیم ،
    بعضی از مجردها هم هستند تمام این برنامه ها را دارنند ولی باز دغدغه های خودشون را دارنند ،
    از اون طرف باز بعضی از متاهل ها هم هستند درد و دل های خودشون را دارنند ،،
    این ترسناک نیست ،،،طبیعت زندگی ست .


    خوشبختی به نظرم وابسته به هدف و موقعیت خاصی نیست ،،
    خوشبختی یه تعهده که انسانها به نظرم باید داشته باشند ( حالا با هر شرایطی که دارنند چه مجرد چه متاهل )
    خوشبختی جنسش یه احساسه ،،احساسی که به خود واقعمون در مقام انسان داریم .

    هر مشکل و مساله ای بوجود می یاد باید تلاش کنیم حل بشه ،،
    زن و شوهرها حتما نقاط مشترک زیادی داشتند که ازدواج کردند ...بقیه اش میشه مهارت های دوطرف در بعد ازدواجشون و زندگیشون ،،میشه صبر و استقامت و انعطاف پذیری دو طرف در زندگیشون و ....
    انشا الله شما هم مشکلتون حل میشه
    توکلتون به خدا باشه .


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 14 اردیبهشت 99 در ساعت 18:24

  18. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 14 اردیبهشت 99), Pooh (دوشنبه 15 اردیبهشت 99)

  19. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 اسفند 99 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1399-2-10
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    189
    سطح
    3
    Points: 189, Level: 3
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کرای عزیز صحبت شما درسته ولی من منظورم این بود که ازدواج نباید تبدیل به هدف یا دغدغه بشه
    با این وضعیت فعلی که شناخت ادما سخت شده و اکثر آدم ها شبیه حرفاشون نیستن من خودم به شخصه اگه به قبل برمیگشتم ترجیح میدادم که ازدواج نکنم همه دوس دارن یکی باشه که کنارشون باشه و با هم عشق رو تجربه کنن و ..‌. ولی خب گاهی زندگی واقعی با تفکرات ما خیلی فاصله داره البته میدونم مجردی و تنهایی هم مشکلات خودش رو داره گاهی اوقات نیاز داری یکی به لحاظ عاطفی کنارت باشه ولی حداقلش اینه که آرامش داری
    مثلا همسر من زمان خواستگاری و قبل ازدواج خیلی وعده داد که عمل نکرد زمانی که جواب دادیم گریه میکرد میگف باورم نمیشه بهت رسیده باشم حتی کفش ها مو برام جفت میکرد میگف یه زندگی برات میسازم همه حسرتش رو بخورن و ...الان که بهش میگم میگه کی من !! بهم میگه این حرفا رو از کجا میاری

  20. 2 کاربر از پست مفید mahsha تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 14 اردیبهشت 99), Pooh (دوشنبه 15 اردیبهشت 99)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.