تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
تشکرشده 40 در 28 پست
اطلاعات خودم كه دست ايشون هست رو ميگم ممنون بهرحال حس ميكنم شايد تمايل به راهنمايي ندارين در اين باب ،چون من سوالم خيلي واضحه كه تو اين شرايط به نظرتون رفتار صحيح چيه ولي اونا رو نميبينيد و بيشتر در جملاتم دنبال تناقضات هستين يا من اشتباه ميكنم؟من خسته نيستم فقط در تايپ عجله ميكنم تشكر
تشکرشده 6,903 در 1,648 پست
ویولت جان،
از نظر من اساسا مهم نیست که شما زنگ بزنی یا نه، یا لحنت متعجب باشه یا بی تفاوت یا ...
چیزیکه من مهم می بینم اینه که بتونی اولا شرایطت رو تشخیص بدی و دوما ریشه های شرایطت رو.
از متن هایی که می گذاری اینطور برمیاد که سطح خودآگاهی بسیار پایینی داری. این وضعیت روانی شما، این آشفتگی ها، همونطور که گفتی مال امروز و دیروز و پارسال نیست. اینها خیلی ریشه ای و بلند مدت ادامه داشتن و شما موفقیتی در تغییرشون نداشتی.
با شوهرت کاملا موافقم که تغییرات الانت هم بنیادی نیست و بخاطر اینه که حرف طلاق اومده. تازه اونم چه تغییری؟ اگه دقت کنی تغییر خاصی هم نکردی. و البته در این شرایط فشار روانی مضاعفی که روت هست، طبیعیه.
خلاصه کنم، آشفتگیت حتی خواننده ی پست هات رو آزار می ده. و مهم تر اینکه: حتی اینجا هم که پست می گذاری، نه تنها حاضر نیستی به شرایط خواننده هات فکر کنی، بلکه به منافع خودت هم فکر نمی کنی ( مثلا در این حد که به نفع توه ما بفهمیم چی می گی). همینجوری یه مشت کلمه می ریزی روی صفحه:
باور کن فهمیده نمی شه این کلمات چه اتصالاتی به هم دارن. البته قبلا گفتی که با موبایل هستی، ولی منم الان با موبایلم. بالاخره یه اینتری، نقطه ای چیزی می تونم بزنم. فوقش دیگه نمی رسم پستم رو از اول بخونم، اونم چون این پست یک پاسخه. اگه خودم مشاوره می گرفتم قطعا خیلی مرتب تر می نوشتم.
نمی خوام بگم همه مشکلات اون زندگی از شما بوده، قبلا هم سعی کردم یکی از فقدان هایی که داشتی و مسببش همسرت بوده رو گوشزد کنم. اما امیدوارم ازم ناراحت نشی، زندگی با شما آزاردهنده به نظر می رسه. این همه به هم ریختگی و آشفتگی برای شما توان حل مسئله نمی ذاره.
از نظر من حقیقت زندگی شما با همسرت اینه: پایان.
بیا و این رو بپذیر و فکر نکن این آخر دنیاست. منظورم این نیست که از اون خونه برو یا پیگیر جدایی بشو یا هرچیزی. منظورم اینه که پایان ارتباط عاطفیتون رو بپذیر وقبول کن که اون آدم تصمیم گرفته شما رو ترک کنه. و دیگه این زندگی رو نمی خواد.
به روانشناس بالینی مراجعه کن. این خیلی مهمه، تو تنهایی نمی تونی حال خودترو بفهمی که بعدش بتونی کاری برای خودت انجام بدی.
این هدف کوچیکی نیست: فهمیدن حال خودت.
زمان بر هم هست. و تازه بعد از اون مسیر طولانی ریشه یابی شروع می شه. بعددرمان و بعد تغییر حالت.
این مسیر سخته اما خیلی قشنگه.
دست از اطرافت و اطرافیانت بردار. به خودت برس، تو لیاقتش رو داری. لیاقت اینکه برای خودت وقت بزاری، به خودت توجه کنی و در نهایت زندگی خوبی برای خودت رقم بزنی.
هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...
ویرایش توسط میشل : دوشنبه 29 اردیبهشت 99 در ساعت 13:05
gholam1234 (دوشنبه 29 اردیبهشت 99), Shivaaaa (چهارشنبه 31 اردیبهشت 99), ويولت (دوشنبه 29 اردیبهشت 99), زن ایرانی (دوشنبه 29 اردیبهشت 99), سحر بهاری (دوشنبه 29 اردیبهشت 99)
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
آرجوع یه توصیه های قبل و حفظ آرامش
شما برای هر رفتار یا گفتاری دنبال یک نسخه ی جدید نباشین، در سیل، زلزله، طوفان، آتش سوزی و ... مردم ابتدا باید آرامش خودشون رو حفظ کنن و سپس برای حفظ جان به دستورات عمل کنن. مفصل برای شما توضیحاتی دادیم و بهتر هست طبق توضیحات در این سایت عمل کنین. ( یعنی تمرکزتون رو از روی نسخه پیچی های دیگران بردارین )
ویرایش توسط سحر بهاری : دوشنبه 29 اردیبهشت 99 در ساعت 13:00
gholam1234 (دوشنبه 29 اردیبهشت 99), ويولت (دوشنبه 29 اردیبهشت 99)
تشکرشده 40 در 28 پست
بله از اون جمله فهميده نميشده ببخشيد كه اين اتفاق افتاده ولي من هر بار كه متن ميزارم ميخونم و درست ميكنم ولي اين بار وقت نكردم و وفرصت ويرايش بيست دقيقه تمام شده بود من واقعا طلبكار نيستم ولي متوجه هستم خانم سحر براي هر مطلب من كلي وقت ميزارن و ميذاشتن و متوجه هستم كه الان اين سياست رو پيش گرفتن كه گفتنيها گفته شده و تجزيه وتحليل رو بايد بر حسب نوشته ها برداشت كرد
در مورد صحبت شما كه من از سطح خوداگاهي پاييني برخوردارم بايد بگم اين رو رد ميكنم كاملا به شرايط خودم واقف هستم حتي انقدر كه ميدونم با شناخت از طرف مقابلم چه واكنشي در انتظارم هست خواسته كمك و راهنمايي من در اينه كه انتخاب درستي داشته باشم واسه درست كردن رابطه حال اينكه شما پايان رو درست ميدونين و من نظرتون رو محترم ميشمرم فقط من اينو كاملا پذيرفتم كه اون منو نمخواد تركم كرده و ...
و اينكه اين پايان هست رو هنوز هضم نكردم همين لطفا راحت نسخه هاي مردم رو نپيچين
ویرایش توسط ويولت : دوشنبه 29 اردیبهشت 99 در ساعت 14:50
تشکرشده 2,214 در 904 پست
ويولت (دوشنبه 29 اردیبهشت 99)
تشکرشده 40 در 28 پست
سلام ممنونم والله مهم نيست واقعا من چيم منم نفهميدم صبور و منطقي هستم يا خودآگاهيم پايينه ضعف در كنترل خشم دارم و ... همسرم هم يه عالمه صفات ديگه بهم لقب داد نامهربان بي مسئوليت بي نظم بي برنامه ...يه صفتم بيشتر در تعريفم نگفت اجتماعي ! وقتي يكي ١٢سال بشناستت و در كمال تعجب بهت اينارو بگه ديگه از بقيه چه انتظار با يه مشت نوشته بخوان منو شخصيت شناسي كنن ،علت اينكه تو اين سايت از مشكلاتم نوشتم اين بود كه نمتونم به اين شفافيت با هيچ كسي به غير مشاورين مشورت كنم يا دردو دل كنم نميرم مشاور ديكه چون دلايل خودم رو دارم هزينه زيادي صرف مشاوره هاي نا لايق كردم و مشاور واقعا عالي هم در گذشته داشتم ولي نه براي اين مشكل متاسفانه تو اين رشته هم مثل همه رشته ها افرادي هستن كه بدون حس مسوليت در شغلشون يا دانش كافي كار ميكنن يا عده ديكه تجربه كافي رو ندارن من خودم معتقدم تو اين رشته مجرب بودن خيلي موثره حالا بماند اينجام متاسفانه مثل سالهاي ٨٠ اونقدر فعال نيست انگار ... خيلي احساس بي پناهي ميكنم پناه بر خدا
ویرایش توسط ويولت : چهارشنبه 31 اردیبهشت 99 در ساعت 01:45
gholam1234 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 99)
تشکرشده 2,214 در 904 پست
تشکرشده 40 در 28 پست
من پوزش ميطلبم نمخوام سوتفاهم بشه براي هيچكس ،يعني ديگه راهي نيست؟من اصلا همسرم بهم زياد نميزنگه يكبار زنگ زده منم دو بار هنوزم نيومده اين تعطيلات احتمالا مياد و طاقچه بالا ميزاره گيرم من تغيير كردم و تلاشم اين بوده ولي اونكه اصن نيست ببينه چقدر همه چي يه جوريه اصلا باورم نميشه
تشکرشده 56 در 30 پست
میشل خیلی جواب خوبی بهتون دادن، مخصوصا اونجا که گفتن "پایان ارتباط عاطفیتون رو بپذیر"
و بعدش هم خیلی خوب توضیح دادن که باید الان چیکار کنین.
من در حدی نیستم که راهنمایی کنم ولی گفتم بد نباشه یه تلنگر بزنم که دوباره پست میشل رو بخونید.
ويولت (پنجشنبه 01 خرداد 99)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)