به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array

    فرزندآوری به صلاح ماست؟

    سلام خدمت عزیزان همدردی
    واقعا جایی بهتر ازینجا و کسانی بهتر از شماها سراغ نداشتم که سوالم مطرح کنم
    راستش من کلا در فکرم بچه دوم نبود اما همسرم خیلی اصرار دارن و بهم دو هفته مهلت دادن تا فکرامو کنم و نتیجه رو بگم:
    ابتدا خلاصه ای از زندگیم میگم: ده ساله ازدواج کردم و پسر سه ساله دارم خودم ارشد همسرم دکترا دارن
    من درونا کل زندگی مشترکم از ازدواجم پشیمون بودم و به دلایل مختلف شخصیتی هیچوقت اقدام طلاق نکردم اما در شرایط مطلوب رضایت من از ازدواج به ۷۰ و در شرایط نامطلوب میره زیر ۵۰ درصد...
    اما الان که یک فرزند دارم طلاق برام منتفیه چون واقعا شرایط جوری نیست که جوری بد باشه که نبود زندگی مشترک بهتر از بودش باشه یعنی زندگیمون شاید مثل متوسط جامعه معمولیه
    حدودی از مشکلات ما:
    بی علاقگی من به همسرم و سردی در رابطه جنسی
    اختلافات اعتقادی چه بین من و ایشون چه بین من و خانوادشون
    اختلافات بنیادی ایدئولوژی
    اختلافات فکری سیاسی
    سبک نگاه ما به زندگی
    خشونت و پرخاشگری و بددهنی همسرم
    دعواهای هرازگاهی ما که همسرم مراعات بچرو نمیکنن و گاهی هم من نمیکنم
    عدم جراتمندی و اعتماد به نفس من
    ناتوانی در مهارت های گفت و گو در هردو ما
    مشکلات و ضعف های شخصی من
    همسرم کلا جز از خانواده من از کسی انتظار کمک در نگهداری بچمونو نداره و این واقعا عذاب اوره برام
    در زمان های مشترکمون همش به کارهای بیهوده و وقت تلف کنی میگذره نه در حد تفریح. کلا کار مفید مشترک کم میکنیم و همسرم اهل بازی با بچه نیست و فقط کارتون های مختلف میذاره که خب وقتی یک بچه دیگه باشه نن درگیر دومی میشم و واقعا به پسرم سخت میگذره باباش باهاش بازی نمیکنه منم وقت نمیکنم

    حالا نقاط مثبت زندگیمون:
    علاقه زیاد همسرم به زندگی مشترکمون
    صادقانه باهمه توانش زحمت میکشه و بزرگترین هدفش رفاه ماست
    خیلی از کاستی های منو به چشم نمیبینه
    من مادری مهربون و به فکر بچم هستم
    من اگر در حالت خوب خودم باشم میتونم زندگیو تا حدی آروم نگه دارم
    پسرم از آب و گل به قول معروف درومده و واقعا زحمتش خیلی کم شده و بحمدلله مشکل خاصی نداره
    در چند سال اخیر آزادی های من از جانب همسرم خیلی بیشتر شده

    اینا فعلا در ذهنم بود

    من در جواب همسرم برخی از مشکلات زندگیمونو گفتم مثل اعتقادی و پرخاشگری و دعواها
    ایشون اصلا قبول نداشتن و میگفتن سرمون خلوته و همش به همین یک بچه توجه داریم وقتی چندتا باشن کی دیگه فرصت داره گیر به چیزی بده!!
    و میگفت در حق پسرمون ظلم میکنیم که اینقد تنهاس و خواهربرادر نداره
    میشه راهنماییم کنین

    - - - Updated - - -

    اینم اضافه کنم برای رفع مشکلات فردی هردو کم و بیش تلاش میکنیم هرچند رضایت بخش نیس خیلی
    اما یکسری مسائل حل نشدنی هستن مثل همون تفاوت های فکری که باید بپذیریم بااین شرایط ادامه زندگی ما به چه شکل باشه؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,065
    امتیاز
    23,546
    سطح
    94
    Points: 23,546, Level: 94
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 804
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,687

    تشکرشده 2,222 در 906 پست

    Rep Power
    221
    Array
    من نظر شخصیمو میدم، هر زندگی مشکلاتی داره و هر زندگی بالا پایین خودشو داره. اون زوجهایی که لبخند به لب دارن و داد میزن که ما چقدر خوشبختیم، مطمئن باشین بدون مشکل نیستن. در مورد بچه دار شدن مجدد هم به نظر شخصی خودتون برمیگرده. بچه جدید مشکلات خودشو داره، ولی شیرینیهای خودشم داره. دیگه برمیگرده به اولویتهای خودتون و نوع نگاهتون به زندگی، ایشالا که موفق باشین

  3. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (شنبه 23 فروردین 99)

  4. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
    من در جواب همسرم برخی از مشکلات زندگیمونو گفتم مثل اعتقادی و پرخاشگری و دعواها
    ایشون اصلا قبول نداشتن و میگفتن سرمون خلوته و همش به همین یک بچه توجه داریم وقتی چندتا باشن کی دیگه فرصت داره گیر به چیزی بده!!
    سلام

    ببینید شما درباره ی مسائلی با همسرتون بحث میکنید و توقع تغییر دارید که همانقدر برای شما مهم و تثبیت شده هستن ، برای ایشان هم بشکل دیگری تثبیت شدن و قبل از این ده سال شخصیتشون با اون افکار شکل گرفته و کماکان هنوز هم تأثیر میپذیرن.

    اینکه شما بارها و بارها درباره ؛

    اختلافات اعتقادی بین خودتان، ایشان و خانوادش
    اختلافات بنیادی ایدئولوژی
    اختلافات فکری سیاسی
    سبک زندگی

    گفتگو میکنید سبب ایجاد
    تنش و پرخاش هست. شما باید واقع بین باشین و همسرتون رو بعد این سالها همان که هست بپذیرین.
    سعی نکنین ایشون رو تغییر بدین، هیچ انسانی تا خودش قلباً نیتی به تغییر پیدا نکنه، سعی در تغییرش بیفایدست. همانقدر که کسی نمیتواند باورها و افکار شما رو تغییر بده ،
    شما هم نمیتونید کسی رو ملزم به تغییر کنید حتی همسر یا فرزندتون.

    شما ببنید اگر کم کم با این تفاوت ها کنار می آمدین، تعادل برقرار میکردین و همسرتون رو بعنوان یک انسان اینچنین که هست میپذیرفتین چند تا از مشکلاتتون حل میشد؟ بشمارین

    حتی خداوند هم کسی رو اجبار نمیکنه بنا به آیه ی صریح قرآن کریم؛ لا اکراه فی الدین !

    همسرتون برای تغییر و‌ آمدن در مسیر درست نیاز به تشویق و دیدن گام های شما دارن نه فشار و سردی بحث های بی نتیجه و ...

    یادم هست توی تاپیکای قبل مدتی پیش درباره ی ماجرای استخر رفتن همسرتون نوشتین؛

    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
    مثال: همسرم و برادرش و خواهراش و خواهرزاده هاش همه با مایو میرن استخر (ویلای پدرشوهرم تقریبا هر هفته میریم) حال خیلی بدی پیدا میکنم از دیدن این صحنه ها و فقط سعی میکنم سرمو با پسرم گرم کنم اما چون پسرم دوست داره بیاد کنار استخر اونارو نگاه کنه اغلب مجبورم منم اونجا باشم اونم با چادر تو آفتاب و گرما.
    من رفتار همسر شما و خانواده ی
    ایشان رو تأیید نمیکنم اما رفتار شما رو هم تأیید نمیکنم. نه انقدر بد پوشش و نادرست و نه با چادر در گرما کنار استخر.
    حدود رو فراموش کردین هم شما و هم همسرتون. حالا که همسرتون حاضر به قبول اشتباهات یا کاستی ها نیست و سرعت تغییرش لاکپشتی هست. شما که بارها برای بهتر شدن زندگیتون تلاش کردید و مشاوره گرفتید شما تعادل رو برقرار کنید.

    میشد اون زمان با لباس پوشیده و آراسته و رنگ روشن حضور داشته باشین. این قدم کوچک نه حجاب شما رو زیر سؤال میبرد و نه باعث کلافگی از گرما یا ناراحتی همسرتون میشد. از طرفی همسرتون هم وقتی تغییرات کوچک میدید قطعا اون هم سعی میکردم یک تغییر کوچک داشته باشه. ( با توجه به اینکه میگین علاقه ی زیاد به زندگی مشترکتون داره )
    برای محیطی که همسر شما در اون رشد داشته چنین رفتارهایی همونقدر غیر قابل قبوله که برای شما قضیه ی استخر غیر قابل قبول هست.

    من توصیه میکنم شما سعی کنین
    گام در راه بهبود بگذارین و تفاوت ها رو بپذیرین. خوشبختی چیزی نیست در یک پوشه گذاشته بشه و روز اول زندگی بشما تقدیم کنن. خوشبختی هنر هست.

    برای فرزند آوری هم باید اوضاع مطلوب و فکر کافی پشتش باشه و نمیشه در یک تایم خاص و ضرب الاجل به پاسخ درست رسید. بنظرم فرزند آوری زمانی ارزشمند هست که والدین تغییرات مثبت داشته باشن ولی آمدن فرزند نتها سبب تغییر نخواهد شد بلکه مشکلی به مشکلات گذشته اضافه خواهد کرد.
    ویرایش توسط سحر بهاری : شنبه 23 فروردین 99 در ساعت 09:37

  5. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Mvaz (شنبه 23 فروردین 99), psy hamyar (شنبه 23 فروردین 99), شمیم الزهرا (شنبه 23 فروردین 99)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    ممنونم از شما دو بزرگوار
    بله آقا غلام همسر منم نظر شمارو دارن و میگن ما عادی هستیم و افراد باشرایط بهتر از ما واقعا ایده آل هستن و کلا واقع بینی بهتر از ایده آل گراییه

    خانم سحربهاری ممنونم منم مثل شما در بیشتر مواردی که فرمودید فکر میکنم و برای همین تاپیک زدم که با ووضعیت فعلی که تغییرات بیشتر اخلاقین و فاصله اعتقادی فکری زیاده و نزدیک بشوهم نیست برای ادامه این زندگی چه چیز به صلاحه
    من طی این ده سال میدونم که منتظر موندن برای نزدیک شدن به هم اشتباهه و با شرایط فعلی و پذیرش اون باید تصمیم گرفت تک فرزندی باشه یا فرزندان بیشتر...

    و کلا هم من آدم خیلی محتاطی هستم وقتی تصمیم هم به فرض برای بچه دارشدن بگیریم حداقل چهارماه دیگه عملی مبکنیم چون برنامه هایی قبلش دارم که باید برای آمادگی ورود ابن مهمان جدید انجام بشه

    راستش ابتدا میخواستم پاسخ مثالتون با مثال دیگه بدم بعد منصرف شدم فقط بگم من تلاشمو همه جوره کردم و الان اینجام... با کنار گذاشتن چادر و مانتویی شدن من اصلا مابه هم نزدیک نشدیم (چون اصلا اختلاف اینحرفا نیس) و فقط تلاش در جهت ارتقا ارتباط عاطفیه که میتونه و تونسته تاحدی به زندگی ما کمک کنه...

  7. 2 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    gholam1234 (شنبه 23 فروردین 99), Mvaz (شنبه 23 فروردین 99)

  8. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم شمیم الزهرا

    دکتر شیری یه مطلب داشت در مورد نبوغ عاطفی ،، می تونید یه تخقیق خودتون بکنید و اگر لازم دیدید تهیه کنید و مطالعه بفرمایید
    اگه تهران باشید که نیستید :) فکر کنم گفتید تهران نیستید در یکی از تاپیک هاتون ،،،می تونید مشاوره حضوری ایشون هم برید .
    اگه لازم دیدید ،،در راستای تاپیکتون ، از مشاوره هم بهره مند بشید .( انجمن آزاد یا .....)



    ...................


    به نظرم وقتی با مسئله ای مواجه میشیم سه راه برای ما بوجود می یاد :

    - حل مسائل
    -هضم مسائل (
    ،هضم ،یه رفتار ناشی از پذیرفتن محدودیتهای آدم هاست - بپذیریم محدودیت هایی داریم )
    - حذف مسائل ( در شرایط خیلی خاص )


    "" در مورد هضم مسائل کافیه بدونیم ، لازم نیست دیگران بر اساس باورهای ما باید زندگی کنند ....( اعتقادات دینی - سیاسی - ایدولوژی ها و ....) ""
    پذیرش هم در چارچوب احترام به خانواده ،، به نظرم کمک کننده هست .
    این زندگی قطعا با نقاط مشترک زیادی شروع شده .
    اینکه همسرتون به زندگی مشترکتون علاقمند هست خیلی خوبه و نشون میده حتما مثل شما تلاشش را خواهد کرد
    الحمد الله فکر کنم می تونید در مورد این قضیه ،،، با حل و هضم مسائل مشکلات را حل کنید




    بعضی از مسائل را باید با تکنیک های نبوغ عاطفی حل کنید .
    عاشق یادگیری باشیم ( اینو یه فرد میان سال 62 ساله بهم گفت ،،تازه داشت می رفت کامپیوتر و یه زبان برنامه نویسی یاد بگیره )
    نبوغ عاطفی یه مسئله ای هست که باید همیشه در حال یادگیری باشیم و توسعه آن .
    د ر پناه خدا.
    ویرایش توسط باغبان : شنبه 23 فروردین 99 در ساعت 19:39

  9. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (شنبه 23 فروردین 99), Mvaz (شنبه 23 فروردین 99), شمیم الزهرا (یکشنبه 24 فروردین 99)

  10. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
    با کنار گذاشتن چادر و مانتویی شدن من اصلا مابه هم نزدیک نشدیم (چون اصلا اختلاف اینحرفا نیس) و فقط تلاش در جهت ارتقا ارتباط عاطفیه که میتونه و تونسته تاحدی به زندگی ما کمک کنه...
    خواهش میکنم

    شما مجموعه ها رو اغلب دیدین. در یک مجموعه ای آنچه که میپسندیم یا نمیپسندیم قرار داره ، اما در کل مجموعه ها دوست داشتنین مثل مجموعه ی تمبر یا اشیاء قدیمی و ...
    همسر شما یک مجموعه هست، در این مجموعه فردی تلاشگر، دوستدار زندگی مشترک و ... قرار داره در کنار تفاوت هاش و ... که نمیپسندین.
    شما وقتی مجموعه رو دوست دارین پس باید این تفاوت ها رو بپذیرین و سراغ گام بعدی که همون
    بزرگ نمایی اشتراکاتتون هست برید.
    قرار این هست در این تفاوت ها ضمن برجسته سازی اشتراکات
    متعادل عمل کنین و مقصد رو ببینین نه سختی های مسیر رو.

    مثل این گام کوچک مانتویی شدنتون که سه منفعت داشت؛

    ۱.
    انعطاف شما و ایجاد تعادل
    ۲.
    عدم آسیب به حجابتون
    ۳.
    کمرنگ شدن مسئله ( هر چند اندک )

    شما با این عمل کوچک در واقع بدون پا گذاشتن روی خط قرمزها و بدون آسیب تغییر کردید و شاید یکی از دغدغه های ذهن همسرتون بعنوان یک فرد در یک خانواده آزاد تا حدی برطرف شده و این یعنی کاهش تنش و کاهش بحث، کمرنگ شدن موضوع و ... ( هم از جانب شما و هم همسرتون )

    گام های کوچک مثل گره های کوچک طول این دوری ناشی از تفاوت ها رو کم میکنن و شما رو رفته رفته بهم نزدیک میکنن. شاید بیشتر گره ها از آن شما باشه اما
    در نهایت تأثیرات مثبت رو خواهید دید و این تأثیرات باعث از بین رفتن اهمیت تفاوت ها در نگاه شما خواهد شد.

    *
    نکته مهم
    البته این رو عرض کنم قرار نیست اعتقادات و تفکرات شما رنگ ببازن یا شبیه به اعتقادات و تفکرات همسرتون بشن بلکه با احترام بهم و عدم فشار یا ... پیش میرید. شما بحث نمیکنین و همسرتون واکنش نشون نمیدن.
    گاهی اشتراکات رو پیدا میکنین و گاهی هم رفتارهای مذهبی یا تفکرات مثبت همسرتون رو با تشویق های رفتاری و گفتاری پر اهمیت و ارزشمند جلوه میدین.

    باید با حل این مسئله جلو برید وگرنه هر بار باز برمیگردین خونه ی اول و همون بحث های همیشگی ↓

    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
    «از مشکلات زندگیمونو گفتم مثل اعتقادی و پرخاشگری و دعواها»
    من فکر میکنم همسر شما شاید میخوان با درگیری جدید این تنش ها و ناراحتی ها رو کمرنگ تر کنن. ( البته حدس من هست ) ↓

    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
    سرمون خلوته و همش به همین یک بچه توجه داریم وقتی چندتا باشن کی دیگه فرصت داره
    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
    گیر به چیزی بده!!.
    .



    ویرایش توسط سحر بهاری : شنبه 23 فروردین 99 در ساعت 20:31

  11. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    gholam1234 (شنبه 23 فروردین 99), Mvaz (شنبه 23 فروردین 99), شمیم الزهرا (یکشنبه 24 فروردین 99)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 خرداد 01 [ 02:25]
    تاریخ عضویت
    1396-9-29
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    5,314
    سطح
    46
    Points: 5,314, Level: 46
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 144 در 79 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام.
    می خوام تجربه خودم از دوباره مادر شدن رو کمی براتون بگم. من تو بارداری به دلیل در مشغله بودن همسرم با مسئولیت های فرزند اولم تنها بودم و دکتر رفتن ها و متعلقاتش هم که بود. دوران سختی رو پشت سر گذاشتم و بیشتر از لحاظ روحی در تنگنا بودم. بعد از زایمان و بعد از این که خانوادم مدتی ساپورتم کردن، به هر حال من موندم و وظایفم در قبال دو بچه. بچه ی من ریفلاکس معده داشت و من ماه ها خواب عمیق نداشتم چون دلواپسش بودم و چکش می کردم. صبح هم که خبری از خواب نبود طبعا. همسر من برای بچه ها وقت می ذاره و باهاشون ارتباط برقرار می کنه اما به شرطی که باشه که خوب معمولا هم نیست. می خوام بگم یک سال گذشته اصلا راحت نگذشت و من خیلی افسوس می خورم که خستگی و فشار جسمی و روحی نذاشت از ماه های ابتدایی بودن بچه دومم و همچنین بارداریم استفاده و لذت کافی ببرم. من عاشق بچه هام هستم اما بارها تو اون دوران به همسرم گفتم اگه می دونستم قراره این طور پیش بره هیچ وقت اقدام نمی کردم. در ضمن اینو در نظر بگیرید که کار شما در قبال فرزند اولتون کم نمی شه. بلکه مسئولیت های جدیدی به تمام مسئولیت هاتون اضافه می شه. تازه اگه با افسردگی بعد از زایمان مواجه نشوید و شرایط روحی خوبی رو هم داشته باشید. نمی خوام شما رو نهی کنم یا بترسونم. اما داشتن دو تا بچه به همون میزان که عشق بیشتری بهمون می ده بسیار هم سخته.

  13. 2 کاربر از پست مفید Parastou تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 24 فروردین 99), شمیم الزهرا (یکشنبه 24 فروردین 99)

  14. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    ممنونم ازتون
    رفتم بلوغ عاطفی دکتر شیری مطالعه کنم اما با ۱۰۴ صوت که شامل ۵ درس هستن مواجه شدم.‌.. من قطعا بخوام همشو گوش کنم بیخیال میشم و هزینشم بالا بود
    اگر قسمت خاصی رو مد نظرتونه بگین همونو بخرم هر درسی هزینش جدا میشد پرداخت کرد
    بله تهران نیستم
    مشاوره انجمن آزاد چندوقت پیش داشتم و راستش همش ارجاع به مقالات بود و نپرسیده جواب مدیر محترم میدونم چی خواهد بود...

    سحر بهاری عزیز در قبال مطلب آخرتون موافق نیستم
    ما الحمدلله مدتهاست بحثی درین زمینه ها ابدا نداشتیم و هرچی بوده فقط حول مسائل بی اهمیتی مثل ارتباط من با خانوادم و ازین دست بوده و اتفاقا همسر من بر خلاف من میگن ما دعوا زیاد نداریم که البته من این نظرو ندارم و وفتی من اشاره کردم که ما دعوا داریم و برای بچه خیلی بده قبول نداشت و میگفت اگر هم گاهی داریم اگر بچه بیشتر بود اونم نداشتیم!(دلیلشون که این نبوده قطعا. کلا خودشون ۵فرزندن و خیلی همدل و متحدن و به هم کمک میکنند واس همین نمیخواد بچه خودش بدون کس بمونه)
    پرستو نازنین میفهمم من چهارماه اول زایمان بدترین روزهای عمرم بود که حتی یادآوریش برام تلخه...
    منم باید اینو بپذیرم یکسال اول واقعا طاقتفرساست...
    البته به سن و شخصیت فرزند اول هم خیلی بستگی داره اما این سختی ان شاالله برای شما و همه مادران کوتاه مدته و بعد یکی دو سال دیگه کم میشه...

  15. کاربر روبرو از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده است .


  16. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,422
    سطح
    100
    Points: 90,422, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,825

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
    رفتم بلوغ عاطفی دکتر شیری مطالعه کنم اما با ۱۰۴ صوت که شامل ۵ درس هستن مواجه شدم.‌.. من قطعا بخوام همشو گوش کنم بیخیال میشم و هزینشم بالا بود
    اگر قسمت خاصی رو مد نظرتونه بگین همونو بخرم هر درسی هزینش جدا میشد پرداخت کرد
    مشاوره انجمن آزاد چندوقت پیش داشتم و راستش همش ارجاع به مقالات بود و نپرسیده جواب مدیر محترم میدونم چی خواهد بود...
    .....................

    ممنون از پاسختون
    من خودم در حال تحقیق و توسعه در این موضوع هستم ( مقالات مدیر و دیگر کارشناسان محترم این حوزه )
    تو اون حدی نرسیدم که بگم کدومش برای شما خوبه ...
    برای خودم را می دونم کدومش خوبه ،،،ولی برا شما را نه :)
    به قول یه حکیمی پیشرفت باید آهسته و پیوسته باشه، با هدف بندی های : کوتاه و میان و بلند مدت


    شرایط خودتون را یه بازبینی کنید ( روحیات خودتون و شخصیت همسر محترمتون ) و طبق اون دنبال راهکار باشید ( کتاب - مقالات - مشورت و ....) + تمرین و زمان
    در کل ،،به نظرم امکان داره کارشناس یه مطلبی را بگه ؛ و یاد گرفتن اون ،سال ها برای ما زمان ببره ( طبیعی ست )
    من خودم وسواسیت ندارم از کدوم کارشناس بهره بگیرم ،، و دنبال مطلب جادویی هم نیستم ...چون می دونم باید خاک چراغ را بکشم و تحمل کنم :) ( عجب جمله ادبی خوبی )
    قطعا شما هم زحمت و تلاش خوب خودتون را دارید در کنار همسرتان و تلاش ایشون

    اون سه تکنیک در مسائل که گفته شد ،،،بهتون کمک می کنه
    بعضی موقع ها تغییر دیگران جواب نمیده ( با توجه به باید ها و نباید های ما ) ،، چون شخص جبهه دفاعی میگیره و نصیحت پذیر و تغییر پذیر نیست ،
    باید از دریچه دیگری وارد بشیم .


    تغییر انگیزه می خواد ،،،،، و اینکه فرزند می تونه انگیزه برای تغییر و توسعه روابط باشه !، واقعیتش من نمی دونم و جواب کاملی نمی تونم بگم ،
    قطعا افرادی که تجربه و مطالعه بیشتری دارنند شاید بهتر بتونند کمک کنند
    ولی نکات مثبت زیادی دیدم در فرمایشاتتون ،،،مطمئن باشید با توسعه مهارت ها و تمرین ( هم شما و هم همسرتون ) شرایط بهتر هم میشه .


    بعضی موقع ها ما تو فکرمون دنبال راه حل هستیم و هر چی هم تلاش می کنیم نتیچه نمی گیریم
    یه بزرگی می گفت : اول ذاکر باش ،،راه حل را اونی که باید بده خودش میده و در مسیر کمک میکنه
    ان شا الله درست میشه .

    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 24 فروردین 99 در ساعت 01:15

  17. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 24 فروردین 99), شمیم الزهرا (جمعه 29 فروردین 99)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    شمیم جان نظر من اینه که در این مورد آمادگی درونی خودت برای بچه دار شدن رو بسنج. اگه از نظر روحی و ذهنی و فیزیکی، آمادگی بچه دار شدن رو داری، و شرایط سنی پسرت هم مناسبه، دیگه در این مورد پارامترهایی که مربوط به چالش های کهنه و تاریخ گذشته درونیت در مورد همسرت هستند رو در نظر نگیر. مگر اینکه یه زمان مشخص نیاز داشته باشی که درموردشون جمع بندی کنی.

    خودت هم می دونی که قرار بر جدایی از همسرت نیست، و قرار بر تغییرات بنیادی در همسرت هم نیست.

    پس حالا که بنا بر زندگیه، تصمیماتیکه در حیطه ی این زندگی هستند رو مستقلا بگیر.

    در مورد اختلافات فکری و غیره با همسرت، همونطور که می دونی، اون اختلافات می تونن زمینه ساز تعالی معنویت باشن. این چیزیه که من خیلی توی زندگیم حسش می کنم.

    منظورم اینه که اون چالش ها رو مستقلا درون خودت باید تحلیل و حل کنی. یه راه ها و راهنماهایی هست که می تونی پیداشون کنی. اما نباید بقیه زندگیت رو بخاطر اونها متوقف کنی.

    اگر هم الان آمادگی بچه دار شدن رو نداری، همین رو به همسرت بگو که به زمان بیشتری نیاز داری. اما مسائلی که براش قابل درک نیستن رو لازم نیست قاطی این ماجرا کنی.

  19. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 31 فروردین 99), شمیم الزهرا (جمعه 29 فروردین 99)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.