به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    از یه طرف دیگه یه گروه میگن این خصلتها رو میشه حلش کنی در زندگی مشترک و هیچ انسانی بدون عیب نیست! .
    نه قابل تغییر نیست ، عرض کردم مگر خود فرد به این نتیجه برسد و سعی در تغییر خود داشته باشد که اون هم زمانبر هست.

    ← هر انسانی معایبی داره
    اما عیب ها با هم متفاوتن. گاهی پر اهمیت و گاه کم اهمیت هستن.

    مثلا ؛
    همین اجزای صورت یا قد، رنگ پوست، چاقی و لاغری و... اینها رو میشه در صورت بدل نشستن عیب محسوب نکرد و حتی اهمیتش رو به صفر رسوند.

    اما مواردی هستن که اهمیت بالایی دارن و بعنوان عیب مشخص میشن مثل مشروب خوری، استفاده از سیگار و قلیان، عادت به دوستی مکرر با غیر همجنس و ...

    اینها قابل چشم پوشی نیستن و حتی ممکن هست افراد رو دچار مصرف مواد مخدر،‌ لاابالی گری و فساد اخلاقی کنن.

    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    و یا اینکه میگن تا نری زیر یه سقف نمیشه واقعا فهمید طرف چکارست! .
    این افکار درست نیست. در واقع ما با شناخت بیشتر فرد طبق آنالیز و تحقیق به مواردی پی میبریم که در زندگی مشترک قرار هست با اونها زندگی کنیم. شاید ما با تمام یک نفر و ابعاد پنهان او کاملا آشنا نشیم ولی همون سرنخ هایی که بدست میاریم بهمون کمک بزرگی خواهد کرد.

    فرضا فردی که در دوران شناخت زود عصبانی میشود بدیهیست در زندگی مشترک و قبول مسئولیت های متفاوت و مسائل جدید دچار فشار مضاعف شده و دعوا و کتک کاری‌ و فحاشی و... پیش بیاید.


    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    از یه طرف دیگه یه گروه دیگه میگن این خصلتها رو اگه در طرف دیدی، دیگه نمیشه عوضش کنی یا کمترش کنی و عملا خودتو بدبخت میکنی با این انتخابت! .
    بله درست میگن ، شما نمیتونید فردی رو که فرضا سی سال با با یکسری افکار و جهت گیری های خاص شخصیتش شکل گرفته رو با ازدواج تغییر بدید! یا حتی خصلتی رو درونش کمرنگ کنید مگر خودش بخواد.

    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    ببینین این دو گروه انسانهای بسیار فرهیخته! اهل علم و ادب! اهل مطالعه! و با تجربه! هستن. ولی من حس میکنم استفاده از تجارب دیگران این عیب رو داره که هر فردی از پنجره دید خودش میاد بهت پیشنهاد میده.
    من قبل تر خدمتتون عرض کردم باز هم پست ها رو با دقت بخونین، شما باید با
    رجوع به عقل، بررسی های دقیق، واقع بینی و افزایش خودآگاهی ببنید کدام از پنجره ی دید افراد هست و کدام از پنجره واقعیت ها و مشاوره صحیح.


    موفق باشین
    ویرایش توسط سحر بهاری : دوشنبه 18 فروردین 99 در ساعت 22:03

  2. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    gholam1234 (سه شنبه 19 فروردین 99)

  3. #12
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    امروز [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,061
    امتیاز
    23,357
    سطح
    94
    Points: 23,357, Level: 94
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 993
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,683

    تشکرشده 2,205 در 902 پست

    Rep Power
    0
    Array
    داشتم توی تالار میچرخیدم، یه نفری رو دیدم یه پست گذاشته بود در ارتباط با نظرات بزرگان و نزدیکان. یه مقداری تحت تاثیر قرار گرفتم خواستم با شما هم به اشتراک بذارم:


    سلام عزیزم
    می دونی دختر خوب یکی از ایرادایی که اکثر ما جوونا داریم اینه که پدر و مادرمون رو حتی اگر مورد قبول خیلی ها باشند قبول نداریم و گاهی فکر می کنیم اگر دانشگاه رفتیم و چند تایی کتاب خواندیم باید یک گرد و خاکی به پا کنیم آنها را به باد انتقاد بگیریم...
    یادم می آید چه اشتباهاتی را که کردم...من هم با پدرم خیلی جاها بر سر خواستگار مشکل داشتم....خوب پدرم با اینکه مشاور خانواده است و روانشناسی معروف اما باز هم او را قبول نداشتم! پدرم عادت داشت در جلسه ی خواستگاری به پسر ها می گفت پسرم بیا بشین کنار خودم! و پسره خدا می دونه با چه استرسی می اومد روی کاناپه می نشست! پدرم هم ذل می زد توی چشمهای پسر بدبخت و یک سوالهایی می کرد که گاهی من همون جا دوست داشتم زمین دهن باز کنه و من برم توش!
    بعد هم مدام می گفت دختر من فلان مدرک را دارد فلان ورزش را مدال دارد همیشه شاگرد اول بوده خلاصه آنقدر از من تعریف می کرد که پسره می رفت تو زمین یعنی اعتماد به نفسش با خاک یکسان می شد! بعد هم خیلی رک بود! بعد احساسات پدرانه اش فوران می کرد و می گفت من بسکه دخترم زیباست دوست دارم قاب بگیرمش و به دیوار بزنم و هر روز ساعتها تماشایش کنم...و من را تصور کنید چقدر سرخ می شدم از خجالت! خلاصه کاری با خانواده ی پسر می کرد که با هزار واسطه پیغام می فرستادن که اگر نظرشون مثبت است ما زنگ بزنیم چون نمی خوایم ضایع بشیم....دیگه خلاصه 25 سالم که شد گفتم بابااااااااا اصلا همش تقصیره تو هست من شوهر نکردم! دیگه نمی زارم تو دخالت کنی...رفتم ...با شوهرم دوست شدم و خودمان حرف ها را زدیم و رسید تا پای مهریه...پدرم همان یک جلسه که با او برخورد مستقیم داشت آمد خانه گفت بابا من اگر جای تو باشم موبایلم را خاموش می کنم و رابطه را تمام... بدون هیچ توضیحی...یک جمله را از حرف هایش گرفته بود و زوم کرده بود روی این جمله...خلاصه کار خودم را کردم ...بعد از 8 ماه به جدایی رسیدم و همان یک جمله که پدر دست گذاشته بود رویش عامل جدایی ما بود...بماند که پدرم به رویم هم نیاورد و گفت بابا دخترم را از من گرفته بودند...خیلی خوشحالم که خدا دخترم را به من پس داد...و روزی که با ساک برگشتم خانه ی پدری فقط یک جمله به من گفت: بابا خوش اومدی...3 ملیارد مرد در این دنیا هست! همین....
    و اون روز فهمیدم باید دست پدرم رو ببوسم و دیگه فکر نکنم با یک مدرک تحصیلی میشه تجربه های بزرگترها رو نادیده گرفت که زندگی درسهایی را به بهایی سنگین به آنها داده و دوست ندارند آن بها را ما هم بپردازیم...
    حتی دست آن پدر آفتاب سوخته ی بی سواد را هم باید بوسید که هنوز صاحب فرزند نشدی که بفهمی ثانیه به ثانیه اش استرس و نگرا نی ست ...بعضی هاشان تحصیل کرده اند و استرسشان را مدریت می کنند و بعضی دیگر به همان زبان زیر دیپلمی خودشان به فرزندشان عشق می ورزند...
    امیدوارم قدر پدرت را بدانی و بدانی این خانه ی پدر است که درش همیشه به رویت باز است و چه خوب است خانه ی پدری باشد که وقتی از همه جا رانده شدی به آن برگردی...و به خاطر یک خواستگار نباید طلبکار پدر و مادرمان بشویم و رفتارهای آنها را کنترل کنیم...شما دوست داری ازدواج کنی اما باید صبور و با تومانینه رفتار کنی که خدای ناکرده به خاطر یک خواستگار دید پدرت به تو عوض نشود و حمایتش را از دست بدهی چون همان خواستگار هم وقتی ببیند تو به بزرگترت احترام می گذاری بیشتر برایت احترام قائل می شود تا ببیند تو با پدر خودت هم نمی سازی ...
    انشالله خدا پدرت را برایت نگه دارد...

  4. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .


  5. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,831 در 2,407 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنون از مطلبی که به اشتراک گذاشتید
    این احترام به پدر و مادر ،،مساله ی خیلی مهمی هست
    اگه میبینی و به نظرتون ، پدر و مادر دارنند اشتباه میکنند در یک مطلبی در ازدواج ، بر خلاف نظر شما ،،، و راضی نیستند به اون موضوع ،،،باز احترام به پدر و مادر حرف اول را میزنه
    اگه پدر و مادر راضی نباشند در موردی در ازدواج ،، اولویت شما باید بشه رضایت پدر و مادر و توجه کردن به علت هایی که میگن ( هر چند اگه اون علت ها قابل درک برا طرف نباشه )
    یعنی اولویت باید رضایت از خانواده باشه .
    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 21 فروردین 99 در ساعت 20:25

  6. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    gholam1234 (پنجشنبه 21 فروردین 99)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.