با سلام
میخوام از جایی که مشکلمون شروع شد صحبت کنم تا بهتر در جریان قرار بگیرید
مم تقریبا یک سال و نیم پیش اشتباه بزرگی کردم و قرص متادون مصرف کردم و بهش اعتیاد پیدا کردم اوایل چن روزی یه بار ولی کم کم بهش وابسته شدم و شد هر روز و دوزش میرفت بالاتر تا جایی که به خودم اومدم دیدم تا آخر افتادم تو لجن. همسرم از این جریان حبر نداشت و ضمنا یه بچه ده ماهه دارم. عذاب وجدان زیادی داشتم جوری که افسردگی گرفته بودم و حتی چند جلسه رفتم دکتر اعصاب و اونم بخاطر افسردگیم قرصای دیگه تجویز میکرد تا اینکه دو ماه پیش تصادف کردم و دستم بدجور شکست و تو بیمارستان مجبور شدم به دکتر بگم و همسرم از اونجا فهمید و حتی چند روز بیمارستان بودم حتی زنگ هم بهم نزد. بهش صول دادم میزارمش کنار چون واقعا خودمم خسته شده بودم. خانومم گفت باید حتما بریم مشاوره. رفتیم و خانومم گلایه داشت از بی محلی هام چون واقعا حوصله کسی رو نداشتم. مشاوره بهم گفت باید با کم کردن دوز مصرفتو بیاریش پاینن و قطعش کنی و بهم هم گفت سخته چون من دوز بالا روزی تا هشتاد یا صد و بییت میل هم مصرف داشتم خلاصه شروع کردم کم کردن و الان رسوندمش روزی ده میل ولی از اونطرف کاملا بی حوصله شدم اصلا نمیتونم با کسی ارتباط برقرار کنم. همه فکر میکنن دارم بی محلی میکنم ولی دست خودم نیست واقعا حتی حوصله جواب دادن تلفن مادر و خواهرمم ندارم حوصله بچمم ندارم و فقط صبح تا شب میتونم خودمو با گشی سرگرم کنم. الان خانومم کلی شاکی شده و با هم قهریم و میگه تو چرا انقد سرت تو گوشیته چرا با ما حرف نمیزنی. خانواده همسرم یه دو هفته هست اومدن پیش ما و بخاطر کرونا نتونستن برن شهرشون اونا هم فکر میکنن من عمدا دارم بی محلی میکنم ولی در واقع دست خودم نیست و کاملا بی انگیزه شدم برا رابطه و زندگی و همه چی. به خانومم حق میدم ولی نمیدونم چم شده خیلی بی حوصله ام فقط میتونمم وقتمو با گوشی پر کنم. میدونم اشتباهه ولی دست خودم نیست. الان چند وقته مشکلاتم با خانومم بیشتر شده و جوری که با خودم میگم دیگه اعصابم نمیکشه و دوباره مصرف متادونو شروع کنم تا وضعیت روحیم و ارتباطیم مثل سابق بشه و مشکلم حل بشه ولی باز دوس ندارم به عقب برگردم از یه طرفم میگم کاش دردی بگیرم اصلا کاش کرونا بگیرم که دیگه کسی کاری به کارم نداشته باشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)