به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    48
    Array
    سلام
    شما دقیقا از عدم عزت نفس رنج می برین. مشکلی که من هم داشتم. ولی با یاری خدا، کمک مشاور و مدیر این سایت خوب و راهنمایی دوستان تونستم تشخیصش بدم و دارم درمانش می کنم.
    کتاب شش ستون عزت نفس خیلی خوبه.
    ویدئوهایی هم توی اینترنت هست. یکیش که من خوشم اومد مربوط به خانم محبوبه فتح آبادی بود. مباحث مربوط به خودشناسی و عزت نفس و ...

  2. 2 کاربر از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده اند .

    rayehe (چهارشنبه 13 فروردین 99), بی کران (دوشنبه 18 فروردین 99)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 00 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1392-10-04
    محل سکونت
    چه فرقی میکنه
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    9,442
    سطح
    65
    Points: 9,442, Level: 65
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 208
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    819

    تشکرشده 166 در 90 پست

    Rep Power
    31
    Array
    فکر میکنم همسر شما بیشتر بیمار باشه تا با شما دشمنی داشته باشه.
    ب خلاف دوستان من واقعا درک تون‌میکنم که با تمام‌توهین هایی که بهتون‌میشه از طلاق بترسید یا بخوایید هنوز با همسرتون‌ادامه بدید و ندید بکیرید توهین‌ها رو.بلاخره این‌شخصیت شماست و با طلاق گرفتن‌یکدفعه شخصیت تون‌تغییر نمیکنه و حتی ممکنه خیلی بیشتر از الان‌که زجر میکشسد اذیت بشید. ولی باید با خودتون رورواست باشید اگر ماندن رو انتخاب میکنید باید صبرتون‌رو بالا ببرید به طوری که رفتار عجیب ایشون‌از خود بی خود نشید و واکنشی که حال ایشون رو بدتر کنه انجام‌ندید بلکه طوری حرف بزنید و رفتار کنید که جو خانه اروم بشه و ایشون کارشون به تحقیر بیشتر و بی احترامی نکشه. و بپذیرید که نخواهید تغییرش بدید. با خودتون‌مرور کنید که برای زندگی بهتر نباید اینطور رفتار کنید و انتظار یک‌زندگی حداکثری رو نداشته باشید.
    دوم‌اینکه اگر راه جدایی رو انتخاب میکنید با خودتون‌تمرین‌کنید ازش انتظاری نداشتهویاشید بهش فکر نکنید و برای خودتون زندگی کنید شاید چیزی شبیه طلاق عاطفی.. که بعید می دونم‌بتونید
    با چهار تا مطلب خوندن درباره اعتماد به نفس ادم تغییر نمیکنه احتیاج به زمان‌داره
    از خودتون بپرسید چرا براتون‌مهمه چرا میخواهید باهاش بمونید و داشته ها تون توواین‌زندگی چیه

  4. کاربر روبرو از پست مفید رنگین تشکرکرده است .

    gholam1234 (شنبه 16 فروردین 99)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 02 [ 22:11]
    تاریخ عضویت
    1396-9-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,602
    سطح
    48
    Points: 5,602, Level: 48
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 53 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانه 123 نمایش پست ها
    سلام
    شما دقیقا از عدم عزت نفس رنج می برین. مشکلی که من هم داشتم. ولی با یاری خدا، کمک مشاور و مدیر این سایت خوب و راهنمایی دوستان تونستم تشخیصش بدم و دارم درمانش می کنم.
    کتاب شش ستون عزت نفس خیلی خوبه.
    ویدئوهایی هم توی اینترنت هست. یکیش که من خوشم اومد مربوط به خانم محبوبه فتح آبادی بود. مباحث مربوط به خودشناسی و عزت نفس و ...
    ممنونم فرزانه خانم بابت معرفی کتاب و ... حتما تهیه میکنم و نهایت سعی خودمو میکنم . مرسی

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط رنگین نمایش پست ها
    فکر میکنم همسر شما بیشتر بیمار باشه تا با شما دشمنی داشته باشه.
    ب خلاف دوستان من واقعا درک تون‌میکنم که با تمام‌توهین هایی که بهتون‌میشه از طلاق بترسید یا بخوایید هنوز با همسرتون‌ادامه بدید و ندید بکیرید توهین‌ها رو.بلاخره این‌شخصیت شماست و با طلاق گرفتن‌یکدفعه شخصیت تون‌تغییر نمیکنه و حتی ممکنه خیلی بیشتر از الان‌که زجر میکشسد اذیت بشید. ولی باید با خودتون رورواست باشید اگر ماندن رو انتخاب میکنید باید صبرتون‌رو بالا ببرید به طوری که رفتار عجیب ایشون‌از خود بی خود نشید و واکنشی که حال ایشون رو بدتر کنه انجام‌ندید بلکه طوری حرف بزنید و رفتار کنید که جو خانه اروم بشه و ایشون کارشون به تحقیر بیشتر و بی احترامی نکشه. و بپذیرید که نخواهید تغییرش بدید. با خودتون‌مرور کنید که برای زندگی بهتر نباید اینطور رفتار کنید و انتظار یک‌زندگی حداکثری رو نداشته باشید.
    دوم‌اینکه اگر راه جدایی رو انتخاب میکنید با خودتون‌تمرین‌کنید ازش انتظاری نداشتهویاشید بهش فکر نکنید و برای خودتون زندگی کنید شاید چیزی شبیه طلاق عاطفی.. که بعید می دونم‌بتونید
    با چهار تا مطلب خوندن درباره اعتماد به نفس ادم تغییر نمیکنه احتیاج به زمان‌داره
    از خودتون بپرسید چرا براتون‌مهمه چرا میخواهید باهاش بمونید و داشته ها تون توواین‌زندگی چیه
    ممنون رنگین عزیز از راهنمایتون
    من واقعا بعضی وقتها نمیدونم چمه ؟
    که نمی تونم تصمیم بگیرم . من بعد از طلاق مشکل مسکن نخواهم داشت چون پدرم چهار واحد ساختمان داره که خودش گفته درست بعد طلاق یک واحد رو به نامت میزنم . حتی ماشین هم در اختیارم خواهد بود و میدونم که حتی بعد ده سال هم اگه بخوام می تونم سر شغل قبلیم برگردم . همسرم هم چند بار لفظی گفته که بچه مال خودت پیش تو باشه . ولی با این حال همش از آینده نگرانم و توی مغزم سوال های زیادی هست . ولی شما راست میگید در هر حالت چه ماندن چه جدایی باید یه فکر اساسی بکنم که در هر شرایط کمترین ضربه رو بخورم

    - - - Updated - - -

    شاید هم ترسم همش بخاطر تهدید های همسرم باشه که توی مغزم نقش بسته . مثلا اکثرا می گفت بعد طلاق یه روز به بهانه دیدن بچه میام و تا ابد فراریش میدم خارج و تو هیچ وقت پیداش نخواهی کرد . یا می گفت بعد طلاق صورتت رو اسید پاشی میکنم . یا مثلا همش از دیدگاه های مردم به زن بیوه و مطلقه میگه ... در عین حال با کوچکترین بحث زود میگه طلاق بگیر من احساس میکنم توی تنهایی خیلی خوشبخت خواهم بود ...

  6. کاربر روبرو از پست مفید بی کران تشکرکرده است .

    رنگین (سه شنبه 19 فروردین 99)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 00 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1392-10-04
    محل سکونت
    چه فرقی میکنه
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    9,442
    سطح
    65
    Points: 9,442, Level: 65
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 208
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    819

    تشکرشده 166 در 90 پست

    Rep Power
    31
    Array
    کاملا احساس ت رو درک میکنم ولی بابد خودت به نتیجه برسی در هر صورت انگار همین زندگی آسیب دیده رو دوست داری تا بیشتر نگران‌بعد از طلاق باشی
    خودت باید تصمیم‌بگیری ولی تصمیم از سر قدرت نه ضعف چه ماندن چه رفتن و پای تصمیم‌ت بمونی وابستگی هات رو کم‌کنی اول تمرین کن ببین‌تو همین‌زندگی میتونی تمرین کنی تحقیر نشی وابسته نباشی نبینی رفتارش رو یا نه. تمرین کن ببین‌می تونی ندید بکیدی و زندگی کنی شاید خیلی ها خونه و ماشین‌نداشته باشن ولی تصمیم‌میگیرن برن و میرن و هیچ کقت هم‌پشیمون نمیشن

  8. کاربر روبرو از پست مفید رنگین تشکرکرده است .

    بی کران (یکشنبه 24 فروردین 99)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رنگین نمایش پست ها
    اول تمرین کن ببین‌تو همین‌زندگی میتونی تمرین کنی تحقیر نشی وابسته نباشی نبینی رفتارش رو یا نه. تمرین کن ببین‌می تونی ندید بکیدی وزندگی کنی
    سلام.
    اگر ایشون فرزند نداشتند شاید پیشنهادات شما قابل فکر کردن بود.
    فرض کنیم ایشون بتونن این کار رو‌کنن و نبینن. ولی گمان نمیکنم فرزندشون هم بتونه نبینه و این وضع و شرایط روش تاثیر نگذاره.

    قرار هم نیست ایشون نقش منجی بازی کنن و هر سازی شوهرشون زد برقصن اون‌هم با این استدلال که شوهرم مریضه و من باید تحملم رو بالا ببرم و بتونم شرایط رو‌کنترل کنم.

    رفتارهای شوهر ایشون که حتی به فرزند خودش رحم نمیکنه، از یک بیماری ساده ی روانی رد کرده و به نظر میرسه دچار اختلال شدید روانی هستن. و اینطور هم که پیداست، خودشون رو‌بی عیب میدونن و حاضر نیستند اعتراف کنند که مشکل دارند و باید درمان بشن.

    در چنین شرایطی، موندن و ساختن، شجاعت نیست. حماقته.


  10. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    بی کران (یکشنبه 24 فروردین 99), رنگین (سه شنبه 19 فروردین 99)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:38]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    785
    امتیاز
    23,048
    سطح
    93
    Points: 23,048, Level: 93
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,553

    تشکرشده 1,773 در 731 پست

    Rep Power
    172
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی کران نمایش پست ها

    من واقعا بعضی وقتها نمیدونم چمه ؟
    که نمی تونم تصمیم بگیرم .

    ......

    باید یه فکر اساسی بکنم که در هر شرایط کمترین ضربه رو بخورم

    شاید هم .................

    یا می گفت .............

    یا مثلا ..................
    سلام

    دقیقا شما به جای درستی رسیده اید،

    موارد فوق نشان از این دارد که نمی دانید کجا ایستاده اید، و به درستی می دانید که نمی دانید مسائلی را و چه کار باید بکنید و این خود بسیار ارزشمند هست و برای شروع راه شما بسیار کمک کننده.


    اینکه قبل از هر چیز باید خودتون رو تقویت کنید، خودتون رو بشناسید، نقاط ضعف و قوت خودتون رو بشناسید، نقاط ضعفتون رو بهبود ببخشید، بدانید هدف شما چیست در زندگی، برای رسیدن به آن هدف چه راهی درست است.




    مورد بعدی اینه:

    یکی از دلایلی که کشور ها، تلاش می کنند قوای نظامی، ورزشی، اقتصادی خود را قوی می کنند این است که کشور قوی تر به خاطر ضعف کشور مورد نظر به فکرش هم خطور نکند که می تواند به او زور بگوید چه برسد به اینکه اقدامی علیه اون انجام دهد. در این شرایط برابر که راهی برای برتری جویی پیدا نمیکنند، قدرت یکدیگر رو می پذیرند و شروع می کنند در کنار یکیدیگر زندگی مسالمت آمیزی رو داشته باشند یا مثلا کاری به کار هم دیگر نخواهند داشت، یا ...


    نتیجه این که شما نیاز دارید خودتون رو تقویت کنید، آگاهی های خودتون رو افزایش بدین.

    در صورت امکان به طور شخصی از یک مشاور حاذق کمک بگیرید.

  12. 2 کاربر از پست مفید Mvaz تشکرکرده اند .

    بی کران (یکشنبه 24 فروردین 99), رنگین (سه شنبه 19 فروردین 99)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 00 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1392-10-04
    محل سکونت
    چه فرقی میکنه
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    9,442
    سطح
    65
    Points: 9,442, Level: 65
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 208
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    819

    تشکرشده 166 در 90 پست

    Rep Power
    31
    Array
    منظورم از امتحان کردن برای ندیدن اینه که ببینن آمادگی طلاق رو دارند یا نه.اگر نداشته باشند بعد از طلاق حالشون به مراتب بدتر از الانه

  14. #18
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام
    مسئله ای که در مورد شما مطرح هست
    ترس های شماست.

    ترس هایی مثل ( طلاق، مطلقه شدن، اسید پاشی، فراری دادن بچه توسط همسر و ... )

    در چنین شرایطی شما گرفتار
    نگرانی و فلج و در نهایت تسلیم میشین.

    در حالت نگرانی و فلج شما بدلیل
    ترس از طلاق و عدم آگاهی کامل در این زمینه و فقدان تلاش برای رویارویی دچار نگرانی و ترس میشین. بدیهست در چنین حالتی فلج و راهی جز سازش و تسلیم نخواهید داشت و این ترس ها مانع از بهبود اوضاع شما خواهند شد.
    و بهمین علت تمامی فرصت ها و راههای رهایی رو از دست میدین مثل فرصت اخیر


    تنها پیشنهادم برای شما از نظر من
    ایمان به توانایی درونی خودتون و رویارویی با ترس هاست.

    قدم های مؤثر؛


    ۱.
    بالا بردن آگاهی
    آگاهی خودتون رو از مسائلی که میترسید بالا ببرید.
    از طلاق و آینده فرزندم میترسم← پس آگاهی خودم رو از نظر حقوقی و روانی با کمک حقوق دان و مشاوره بالا میبرم و در نتیجه نسبت به قبل ترسم هایم افت خواهد کرد.
    از اسید پاشی یا ربایش فرزندم میترسم ← اسید پاشی در قانون جرم محسوب میشود و تهدید با آن نیز جرم بحساب می آید و پیگرد دارد و همچنین ربایش توسط یکی از والدین مجازات حبس دارد.
    از نظر روانشناسی هم تهدید سنگر آخر هر فردی هست و همسر شما خوب میدونن فقدان آگاهی در شما و ترس بزرگترین مانعتون در زندگیست. پس اینجا شما به اختلالات روانی ایشان دامن میزنید و همچنان یک فرد با کمترین حقوق انسانی در زندگی اون خواهید بود.

    ۲.
    گام به گام
    من از شما نمیخوام امروز با سرعت در برابر ترس های خودتون قرار بگیرید بلکه از شما انتظار دارم گام به گام به ترس ها نزدیک بشین و تلاش کنین. از فرصت ها استفاده کنین و خودتون رو در جریان رودخانه قرار بدین.

    ۳.
    قبول واقعیت ها و عدم کال گرایی
    بپذیرین شما یک انسان هستین و شبیه یک دونده...
    دونده گاهی در طول دویدن پاش پیچ میخوره ، نفس کم میاره یا قلبش دچار مشکل میشه اما به این معنی نیست که تمام سال هایی رو که ذره ذره زحمت کشیده بیخیال بشه و برگرده تو خونه و بره توی اتاقش!

    شما هم در مسیر پیش رو ممکن هست کم بیارین، خسته بشین و ... اما نباید به عقب برگردین و باید تلاش کنین و تلاش کنین و تلاش کنین. باید تمام فکر شما به موفقیت انتهای مسیر معطوف بشه بصورتی که هرگز عقب سر رو نگاه نکنین.

    ۴.
    رویارویی جدی با ترس ها

    از این به بعد بجای اینکه بنویسید چه کنم و چطور شد، بیاین و از آگاهی ها، تلاش ها و قدم هایی که برداشتین با ما صحبت کنین... در غیر این صورت چیزی ننویسین .

    ما همه بشما گفتیم چکار کنید و این شما هستید باید نشون بدید چه کردید.

    هیچکس جز خودتون قادر نیست نجاتتون بده.

    شاد باشین


  15. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Eram (جمعه 22 فروردین 99), بی کران (یکشنبه 24 فروردین 99), رنگین (پنجشنبه 21 فروردین 99)

  16. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 02 [ 22:11]
    تاریخ عضویت
    1396-9-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,602
    سطح
    48
    Points: 5,602, Level: 48
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 53 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همگی شما بخاطر فرصتی که برام گذاشتین خیلی خیلی ممنونم . ( همسرم همیشه خودش میگه که آدم عصبی هست و کنترل خشمش رو نداره و حتی شده بعضی وقتها بهم بگه تو هم شانس نیاوردی با یه آدم عصبی ازدواج کردی و ... ولی فقط میگه هیچ تلاشی برای بهبود رفتارش نمیکنه و شدیدا اعتقاد داره این رفتار پرخاشگریش ارثی هست و از پدر و عموهاش بهش ارث رسیده ) ولی به هر حال من از امروز تمام سعی خودم رو میکنم و اعتماد بنفسم رو بالا میبرم و سعی میکنم قوی باشم از همگی ممنونم لطفا میشه راهنماییم کنید برای شروع چیکار کنم . مثلا مشاوره . کتاب یا هر چیز دیگه ممنونم

  17. کاربر روبرو از پست مفید بی کران تشکرکرده است .

    Eram (دوشنبه 25 فروردین 99)

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:38]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    785
    امتیاز
    23,048
    سطح
    93
    Points: 23,048, Level: 93
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,553

    تشکرشده 1,773 در 731 پست

    Rep Power
    172
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی کران نمایش پست ها
    من از امروز تمام سعی خودم رو میکنم و اعتماد بنفسم رو بالا میبرم و سعی میکنم قوی باشم از همگی ممنونم لطفا میشه راهنماییم کنید برای شروع چیکار کنم . مثلا مشاوره . کتاب یا هر چیز دیگه ممنونم

    سلام
    شما شروع کردید، تو این تصمیم خوب یکبار تاپیکتون رو از ابتدا بخونید، الان خوندم خانم بحاری خوب بهتون راهنمایی دادند.


    این تاپیک رو ملاحظه کنید:

    ** عزت نفس + اعتماد به نفس **

    و از این به بعد لازمه شما خودتون در مقام یک تحقیق کننده، جستجوگر، عامل و فاعل قرار بگیرید،

  19. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    khaleghezey (شنبه 13 اردیبهشت 99)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.