به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 01 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1398-12-04
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,416
    سطح
    29
    Points: 2,416, Level: 29
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مطرح کردن یا نگفتن سابقه بیماری به خانواده دختر

    باسلام و با ارزوی سلامتی و خوشبختی برای همگی ... سعی میکنم زیاد مزاحم وقتتون نشم و خواهش خودمو خلاصه وار و مفید مطرح کنم ....من 34 سالمه بعد از تصمیم به ازدواج مجدد و گذز زمان 2 ساله از جدایی اول و همچنین یافتن خانم مورد علاقم حالا در مورد یک مسئله به مشورت شما عزیزان نیاز دارم
    من متاسفانه در چند سال قبل چهار سال قبل بیماری لنفوم داشتم ، بیماری که مربوط به کنسر غدد لنفاوی هستش و درمانش شیمی درمانی و رادیوتراپیه...خوشبختانه بیماری چندین سال خوب شده و هیچ گونه مشکلی ندارم....نه از لحاظ سلامت جسمی و فیزیولوژیک و نه مسائل بارداری و ....به دختر مورد علاقمم گفتم...همه اینها رو میدونه...منتهی دختر میگه که نمیخواد به خانوادم بگی !!! یک جلسه هم به منظور آشنایی با خانوادم در غیاب پدرم به خونه دختر خانم رفتیم و با برادر و مادر و زن داداشش آشنا شدیم ....همه چیز رو صادقانه گفتم همه چیز اما این مورد رو هنوز به برادرش نگفتم اونم به اصرار و خواسته خود دختر مورد علاقم....حالا یک ناراحتی دارم که آیا اگه روزی خود خانواده دختر بفهمند برای من بد نمی شود یا منو دختر خانم طرد نمی شویم؟ آیا اگر بگویم ممکن است جلوی ازدواج من و دختر را بگیرند؟ نمیدونم چه کنم؟ من خودم اگه بخوام مطرح کنم مشکلی ندارم ولی دختر مورد علاقم نه خودش در توانش هست که بگه و نه راضی میشه خودم به خونوادش بگم چون میترسه با ازدواجمون موافقت نکنن!!! ممنونم میشم راهنمایی کنین

  2. کاربر روبرو از پست مفید shervin2020 تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 06 اسفند 98)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 19:24]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    785
    امتیاز
    23,048
    سطح
    93
    Points: 23,048, Level: 93
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,553

    تشکرشده 1,773 در 731 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام

    خداوند به شما و خانواده تون سلامتی عنایت کنه.

    این موضوعی که شما مطرح کردین با یک پاسخ آری و یا خیر نتیجه نمیده.

    اینکه فرهنگ خانواده دختر چی هست، میزان استقلال و جایگاه ایشان در خانواده اشون کجاست، اینکه در این وصلت چقدر شما دو طرف از خودتون به جای منطق احساس بخرج دادین و خانواده ها از اون مطلع شدن و غیره تعیین کننده است.

    شما در یک پاراگراف چند خطی از یک خواستگاری چندین بار به دختر مورد علاقه نام بردین،که ممکنه نشان از این باشه که شما از حوزه منطق به سمت احساس محوری پناهنده شده باشین.


    به نظرم اگر فکر میکنید با گفتن این موضوع وصلت به هم می خوره نشان از این داره که اولا دختر خانم استقلال کافی رو نداره و ممکنه از احساس بیشتر استفاده کرده باشه.

    البته قسمتی از بحث که فرمودین دختر خانم توانایی گفتن این مطلب رو نداره، نشان از آن دارد که در خانواده جایگاه فکری خوبی برای خودش ترسیم نکرده که بتواند خواسته ها و تمایلاتش رو بیان کند و پشت آن بایستد.

    این موضوع حتما باید گفته بشه، شما می توانید در یک جلسه خصوصی با پدر دختر ( بزرگتر دختر) این موضوع رو شفاف و با نقاط ضعف و قوتش بیان کنید، نوع بیان جراتمندانه شما بسیار تاثیر مثبتی خواهد داشت.

    این حق شما است که زندگی جدیدی را بسازید و در مسیر زندگی گام بگذارید، ولی باید شما و اطرافیانتون بپذیرند که شروین 34 ساله مقابل ما، شامل تمام خصوصیات مثبت و منفی، اتفاقات خوب و بدی که براش تو زندگی افتاده هست.

    با نگفتن این موضوع به جز یک استرس دائمی در زندگی تون هیچ رهاوردی رو به ارمغان نمی آورید.

    یکبار سختی رو تحمل کردن و یک عمر راحت زیستن بهتر از ترجیح آسونی مقطعی به سختی زیستن برای یک عمر است.


    پ ن : ما از اینده خبر نداریم، به عنوان یک فرد که خودم رو جای شما گذاشتم، این حس رو کردم که اگر خدا نکرده بیماری من برگشت بخوره، برای دختر و خانواده همسرم یکم ممکنه سخت باشه و تو دلشون بگن تو که می دونستی این بیماری رو داری چرا دختر ما رو گرفتی، ولی با گفتن این موضوع من مردانگی رو کاملا اجرا می کنم و مسئولیت این موضوع دیگه بر دوشم نیست. فقط دیگه این مسئولیت پیش روی من هست که دختر مقابلم رو باید خوشبخت کنم.

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 01 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1398-12-04
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,416
    سطح
    29
    Points: 2,416, Level: 29
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خیلی ممنونم از اینکه پاسخ دادین...ببینین من خودم اصلا مشکل ندارم که آیا مطرح کنم یا نکنم!!!اتفاقا من در جلسه اول با خود دخترخانم که تحصیلات لیسانس دارند و آدم باتجربه ای هستن و الان 32 سالشونه مطرح کردم و شفاف همه چیزو گفتم ....اما خودش این مسئله رو ب خونشون نگفته....و خودش فکر میکنه که اگر بگه ممکنه مانع از ازدواج ما بشن...خانم میگه تو باید به من میگفتی که گفتی و من ا زاین موضوع مطلعم.....پس لازم نیست بگی...من بعنوان وجدان و وظیفه خدای من شاهده که این موضوع رو به این خانم اعلام کردم ولی الان خودش اصرار داره که نباید بگی حتی من یکبار خواستم جدی به بزرگترش بگم و ازش آدرس بزرگترشو خواستم که گفت پس احترام به خواسته من که میگی کجاس...چون من میگم که نگو ولی میخوای بگی...خانم بشدت ناراحت شد و فکر کرد که من نظرات اون برام مهم نیست و من مجبور شدم که فعلا چیزی نگم...
    ویرایش توسط shervin2020 : یکشنبه 04 اسفند 98 در ساعت 22:24 دلیل: ادامه دار بودن پاسخ

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 01 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1398-12-04
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,416
    سطح
    29
    Points: 2,416, Level: 29
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستان.....عزیزان لطفا نظراتتونو بگین ...راحت باشین ...بالاخره هدف من از مطرح کردن سوال، رسیدن به یک راه حل است!!....معتقدم که چندین هوش و تجربه بهتر از یک مورد نتیجه میده ....من خودم به همراه دخترخانم به این نتیجه رسیدیم که اگه از طرف من یا خونوادم گفته بشه بهتره.....اما به نظر شما عزیزان، این مورد را چگونه بگیم که هم اطلاع داده باشیم هم اینکه وحشتناک جلوه ندیم...؟چون خداییش این مسئله مال چندین سال قبل هست و خوشبختانه در صحت کامل هستم....از لحاظ بحث های فیزیولوژیک جسمی هم هیج مشکلی نیست و حتی خودم پیش پزشک مردان و اورولوژیست رفتم و تست آزمایش باروری هم دادم...خوشبختانه موردی نیست....حالا موندیم چگونه بازگو کنیم ؟

  6. #5
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اون خانوم اصلا بجز بیماریتون شما رو قبول کردن یا به زور
    میدونستید عقد باطله اگر به زور باشه و خانوم راضی نباشن

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 01 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1398-12-04
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,416
    سطح
    29
    Points: 2,416, Level: 29
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ای آقا....زور کجا بود؟ تو این دوره زمونه کسی به زور کانال تلویزیونو نمیتونه عوض کنه!!!نه مساله ازدواج رو!!!خداروشکر اصلا بازور و فریب نبوده... تازه ما اصلا هنوز اول راهیم و تا عقد خیلی مونده....بله صحبت قانونی شماهم صحیح هستش....ولی این به صحبت من اصلا ربطی نداره!!! من در مورد چگونگی مطرح کردن این موضوع پیش خانواده خانم سوال پرسیدم شما درمورد عقد به زور پاسخ دادین!!!!😟😞

  8. کاربر روبرو از پست مفید shervin2020 تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 06 اسفند 98)

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.

    امیدوارم حالتون خوب باشه.

    خب اینکه میفرمایید مایل هستیدبا خانواده ایشون مطرح کنید قضیه رو، نشان از احساس مسوولیت و صداقت شما داره و نکته مثبتیه.


    شخصا فکر میکنم بهتر هست خانواده بدونن و لی تصمیم نهایی رو به خود دختر خانم بسپارن.

    آیا از دختر خانم پرسیده اید که :


    1-اگر الان با خانواده ایشون مطرح کنید خود دختر خانم چه خواهند کرد و واکنششون چه خواهد بود؟

    2-اگر مطرح نکنید و بعد بفهمن، خود دختر خانم مسوولیت هاش رو قبول میکنه و تقصیری گردن شما نمی افته؟

    3-اگر فرضا نگفتید و زمانی خانواده اش متوجه شدن، چه /اسخی به شما و خانواده اش خواهد داد؟

    4-پیش بینی میکنند که اگر خانوادشون زمانی بعد از ازدواج بفهمن، چه عکس العملی خواهند داشت؟


    گذشته از اینها اگر ممکنه لطفا بفرمایید نحوه آشنایی شما با ایشون چطور بوده ؟ من اینجوری برداشت کرده ام که دختر خانم به جواب مثبت به شما رسیده اند و مشکل فقط مطرح کردن با خانواده هاست و البته اینجور برداشت کردم که خانواده ایشون حتی در جریان آشنایی شما دو نفر نیستند چون فرمودید حتی شماره خانوادشو ندارید. ممنون میشم کمی هم در مورد نحوه آشناییی توضیح بدید.


    در کل به نظرم بهتر هست هر چه زودتر آشنایی رو به سمت آشنایی رسمی و منطقی زیر نظر خانواده ببرید.

    و البته خیلی بستگی به خودتون داره که وجدان، صداقت و اخلاق و زندگی ای بدون ترس و پنهان کاری و با شفافیت براتون مهمتر باشه، یا زندگی با صرفا این دختر خانم؟

    به عنوان یک دختر، طبق تجربه ای که خودم داشته ام، به نظرم عملا هیچ کس نمیتونه دختری رو مجبور به بله یا نه گفتن کنه. یه دختر بالغ و عاقل اگر آقایی رو بخواد ، با قبول تمام مسوولیت های انتخابش، قاعدتا باید بتونه در مقابل خانوادش هم از تصمیمش دفاع کنه. البته به صورت منطقی و صحیح.



    امیدوارم که هر چه خیر و صلاحتون هست اتفاق بیفته.

  10. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من یک خانومم
    آخه بعضی از این افراد میان موضوعی رو مطرح می‌کنند بدون اینکه اصلا کلا خانوم راضی باشه
    خوبه که اینجوری نیستین میگن یه بنده خدایی وصیت میکنه که نماز روزه نمیخواد برای من انجام بدید ولی 40 سال طهارت به جای من انجام بدید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.