به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 99 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1398-10-13
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    460
    سطح
    9
    Points: 460, Level: 9
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    انتخاب خواستگار بعد از رابطه دوستی

    سلام به اعضا محترم
    اسم تاپیک به معنی این نیست که انتخاب کردم

    من خانم25 ساله ای هستم که 6سال پیش وقتی وارد دانشگاه شدم با اقایی که برادر دوقلوی یکی از همکلاسی هام بود اشنا شدم و اول از طرز رفتار ایشون خیلی خوشم اومد که باعث شد رابطه رو باهاش شروع کنم
    زمینه دیدن این اقا در دانشگاه وقتی خواهرشو دانشگاه میرسوند فراهم شد اما برای شروعش مادر و خواهرش خیلی به من اصرار میکردن چون میگفتن خیلی منو دوست داره و شدم انگیزه اصلی زندگیش
    اون موقع رابطه ما شروع شد و فراز و نشیب زیادی داشت یعنی در واقع دعوا و جرو بحث های طولانی سرموضوعاتی که تقصیر ایشون بود اما منم با سخت گیری که فکرمیکنم در ذات خانوم ها هست بیشترش میکردم
    الان 5سال ازاین رابطه میگذره و در تمام مدت هم به من وفادار بودن و هیچوقت از موضع دوس داشتن و علاقه و ازدواج کوتاه نیومده الان هم حاضرن به خواستگاری بیان و مهلت از خانواده بگیره اما من دیگه خسته ام بااینکه با همه چی ساختم اما خسته ام وقتی به ادامه راه نامعلوم فکر میکنم خیلی حس اضطراب دارم چون دانشجوی ارشدی که هنوز یه سال دیگه از درسش مونده و سربازی نرفته و معلوم نیست که بعداز سربازی درکجا مشغول به کار بشه معلوم نیست سرنوشت منو به کجا ببره و خیلی این موضوع اذیتم میکنه چیزی که درتمام مدت هم باعث آزار من بوده همین موضوعه
    من همیشه دوس داشتن و محبت ازش دیدم اگه به جدایی فکر کنم همیشه اولین موضوعی که به ذهنم میرسه اینه که اون چه سختی ای میکشه و دغدغه ام اونه تا اینکه نگران خودم باشم
    الان چندماهه که اقایی با شرایط خوب میخواد بیاد خواستگاری اما به بهانه امتحان و کلاس فرار میکنم از موضوع
    شما بگید چکار کنم من نمیتونم تصمیم بگیرم اگه جدایی رو انتخاب کنم چه بلایی سر اون اقا میاد چه بلایی سر خودم میاد ایا میتونم خوشبختیو کنار کسی دیگه حس کنم؟
    اگه بمونم منتظر شرایط بهتر چی پیش میاد تو این اوضاع کار و تورم
    یا الان ایا اصلا میشه با کسی که دانشجوی ارشده ازدواج کرد وقتی تنها به اندازه رهن خونه پس انداز داره ؟


    اسم تاپیک به معنی این نیست که انتخاب کردم
    بدجوری گیر افتادم کمکم کنید لطفا

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانوم
    شما نمیدونستید که طرف مقابل اینطوری هستند
    هدفتون از دوستی با ایشون چی بود
    اگر هدفتون صرفا دوستی بوده بهتر تمامش کنید
    اما اگر به ایشون مثل یک خواستگار نگاه می‌کردید و مثل یک خواستگار باز هم به ایشون نگاه کنید خوبیا و بدیاشو کنار هم بزارید و حالا تصمیم بگیرید بستگی به خودتون دارد شما میتونید با این شرایط در کنارشون باشید
    فقط تصمیمتون زود تر بگیرید

  3. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    Maahbanoo (جمعه 13 دی 98)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:38]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    785
    امتیاز
    23,048
    سطح
    93
    Points: 23,048, Level: 93
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,553

    تشکرشده 1,773 در 731 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام سرکار خانم

    موضوع رو باید کمی ریشه ای بهش نگاه کنید تا راحت تر بتونید حلش کنید.

    اول از همه باید از اتفاقاتی که از گذشته تا کنون براتون افتاده بیرون بیاد.

    تو گزینه بعدی باید بشینید ببینید با خودتون چند چند هستین، معیار هاتون برای ازدواج چی هست؟ انتظارات شما از همسرتون چیا هست؟

    الان که خودتون و خواسته هاتون اشراف پیدا کردین، باید ببینید که برادر دوستتون به خواسته های شما چقدر نزدیک هست؟ توان اینو داره در آینده شما رو تامین کنه؟ اگر احساس کردین به درد هم نمیخورید خیلی منطقی به ایشان جواب رد بدهید.

    احتمالا گفته میشه چه دختر بی معرفتی، ولی اگر زندگی با ایشان تشکیل داده بشه و موفق نشه، بی معرفتی آنجا رخ بیشتری داره.

    و اگر به این نتیجه رسیدین برادر دوستتون به درد تون نمی خوره، نباید ایشون رو معطل نگه دارید، که عین نامردی هست. هر چه زودتر بهش خبر بدین، معرفت بیشتری به خرج دادین.

    از تبعاتش هم نترسید، چون باید یاد بگیرید دختر و پسر قبل از ازدواج فقط یک گزینه هستند برای هم دیگه و باید تاوان اشتباه های احساسی که برای هم خرج کردین بپردازید، ولی خوبیش اینه که این تاوان رو الان به مدت کوتاه میدید و تمام میشه و و با ادامه این اشتباه تا پایان زندگی تون به دوش نخواهید کشید.

    از این پسر که فارق شدین و حق دارین هر مورد دیگه ای رو بررسی کنید.

    یادتون باشه،بزرگترین افت اینه که دو مورد را باهم در دست بررسی بگیرید، یا یکی را رزرو دیگری قرار دهید.

    باید خودتون رو بشناسید و بدانید چه کسی بدردتان می خورد.

  5. 2 کاربر از پست مفید Mvaz تشکرکرده اند .

    Maahbanoo (جمعه 13 دی 98), Pooh (شنبه 27 اردیبهشت 99)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 99 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1398-10-13
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    460
    سطح
    9
    Points: 460, Level: 9
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mvaz نمایش پست ها
    سلام سرکار خانم

    موضوع رو باید کمی ریشه ای بهش نگاه کنید تا راحت تر بتونید حلش کنید.

    اول از همه باید از اتفاقاتی که از گذشته تا کنون براتون افتاده بیرون بیاد.

    تو گزینه بعدی باید بشینید ببینید با خودتون چند چند هستین، معیار هاتون برای ازدواج چی هست؟ انتظارات شما از همسرتون چیا هست؟

    الان که خودتون و خواسته هاتون اشراف پیدا کردین، باید ببینید که برادر دوستتون به خواسته های شما چقدر نزدیک هست؟ توان اینو داره در آینده شما رو تامین کنه؟ اگر احساس کردین به درد هم نمیخورید خیلی منطقی به ایشان جواب رد بدهید.

    احتمالا گفته میشه چه دختر بی معرفتی، ولی اگر زندگی با ایشان تشکیل داده بشه و موفق نشه، بی معرفتی آنجا رخ بیشتری داره.

    و اگر به این نتیجه رسیدین برادر دوستتون به درد تون نمی خوره، نباید ایشون رو معطل نگه دارید، که عین نامردی هست. هر چه زودتر بهش خبر بدین، معرفت بیشتری به خرج دادین.

    از تبعاتش هم نترسید، چون باید یاد بگیرید دختر و پسر قبل از ازدواج فقط یک گزینه هستند برای هم دیگه و باید تاوان اشتباه های احساسی که برای هم خرج کردین بپردازید، ولی خوبیش اینه که این تاوان رو الان به مدت کوتاه میدید و تمام میشه و و با ادامه این اشتباه تا پایان زندگی تون به دوش نخواهید کشید.

    از این پسر که فارق شدین و حق دارین هر مورد دیگه ای رو بررسی کنید.

    یادتون باشه،بزرگترین افت اینه که دو مورد را باهم در دست بررسی بگیرید، یا یکی را رزرو دیگری قرار دهید.

    باید خودتون رو بشناسید و بدانید چه کسی بدردتان می خورد.
    سلام ممنون از پاسخ شما
    من وقتی نسبت به این آقا احساس وابستگی پیدا کردم و به خصوص اینکه بهترین دوست من هستن خیلی برام سخته اینارو ندیده بگیرم و مثل یه خواستگار معمولی نگاه کنم من میدونم اخلاقشون چطوره و خیلی چیزارو میدونم...حالا که فرمودین اصلا نتیجه بررسیم رو میگم
    ایشون مسلما از 19 سالگی تاحالا تغییرات زیادی داشتن اما هنوز با ایده آل من فاصله ام دارن مثلا اخلاقشون و رفتارشون بامن اون موقع خیلی کمتر منو درک میکردن و در تصمیم گیری بیشتر خودشون تنها مهم بودن که این باعث تنش و اختلاف بود الان حلش کردن
    در بقیه موارد باید بگم اخلاقشون کاملا خوبه و بهترین دوستمن اما در مورد رفتار با دیگران با ایده ال من اختلاف دارن که چون نمیتونم اینو دخالت کنم و اگاه بشم مبهمه برام که چقدر درست در موردش فکر میکنم مثلا احساس میکنم قاطعیت کافی ندارن و زیادی به دیگران خوشبینانه نگاه میکنن اینا باعث راحتی خودشونه اما من برعکس هستم
    حالا من اینو بخوام درمورد خواستگارای دیگه ام بررسی کنم همینقدر مبهم میمونه برام احتمالا!
    تبعاتش برای من به منزله از دست دادن بهترین همدم این سالهای زندگیمه اما بخاطرهمین موردی که فرمودید (تا پایان عمر ناراحتی پیش میاد )میخوام بررسی کنم ولی نمیخوام اشتباه کنم به هیچ وجه
    لازمه بگم ما هم مثل خیلی های دیگه که به خاطر بلاتکلیفی و فشار ازهم جدا میشن ولی باز میگردن به مدت 6 ماه و با قصد جدایی کامل از هم جدا شدیم که به خواست من بود ولی تواون 6 ماه گاهی از تنهایی به هم پیام میدادیم و گریه میکردیم (22سالمون بود) و من نه ولی ایشون تمایل به بازگشت داشت بالاخره ولی بعداز 6_5ماه من بهشون زنگ زدم و با اشتیاق اومدن منو دیدن !
    نمیدونم وقتی احساسات 5سال آدمو فرا میگیره این احساس و رفتار چه حکمی داره و چه علتی داره باید چجوری باهاش برخورد کرد؟باید نادیده گرفتش و فقط سعی کرد منطقو ببینه یا نه باید باارزش باشه و ملاک تصمیم گیری قرار بگیره !؟چه جوری میشه فهمید چنین احساسی چقدر واقعی و چقدر موندگاره
    قطعا که زودگذر نیست!
    این هم باید اضافه کنم که بخاطر نداشتن اختلاف سنی و اینکه از 19 سالگی اشتباهات همو دیدیم من الان حسی که دارم بهشون گاهی مادرانه و نصیحت کننده اس میترسم که در صورت ازدواج باقی بمونه و مشکل ایجاد کنه نمیدونم نرماله یا نه برای زندگی زناشویی ایجاد مشکل میکنه اینکه حست اینطوری تغییر کرده باشه !

    نقل قول نوشته اصلی توسط خادم رضا نمایش پست ها
    سلام خانوم
    شما نمیدونستید که طرف مقابل اینطوری هستند
    هدفتون از دوستی با ایشون چی بود
    اگر هدفتون صرفا دوستی بوده بهتر تمامش کنید
    اما اگر به ایشون مثل یک خواستگار نگاه می‌کردید و مثل یک خواستگار باز هم به ایشون نگاه کنید خوبیا و بدیاشو کنار هم بزارید و حالا تصمیم بگیرید بستگی به خودتون دارد شما میتونید با این شرایط در کنارشون باشید
    فقط تصمیمتون زود تر بگیرید
    ممنون از پاسختون
    اون زمان ایشونم 19 سالش بود ولی فکر نمیکردیم که اوضاع اینطوری بشه اوضاع گرونی منظورمه
    من اگه بخوام به چشم خواستگار نگاه کنم باید الان ریسک رد کردنشون توسط خانواده رو قبول گنیم خودشون تمایل دارن وقتی کارمرتبط با رشته تخصصی پیدا کردن خواستگاری کنن که نشون دهنده این باشه که اگه پس انداز ندارن ولی آینده خوبی میتونن بسازن الان من بگم همین الان باید تکلیف روشن بشه تمام مسئولیت گردن من میفته و تمام صبوری چندسالم شاید هدر بره
    ویرایش توسط Maahbanoo : دوشنبه 16 دی 98 در ساعت 03:10

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:38]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    785
    امتیاز
    23,048
    سطح
    93
    Points: 23,048, Level: 93
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,553

    تشکرشده 1,773 در 731 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام
    این چیزایی که اسمش رو صبوری و وقت گذاشتن برای هم دیگر نام میبرید، از اساس اشتباه است.

    هیچ دختر و پسری قبل از ازدواج نباید در دام احساسات هم دیگر بیافتن، آخر و عاقبت چنین رفتاری میشود همین بلا تکلیفی.

    قطع رابطه سریع بهترین گزینه است. شما ها دیگر 19 ساله نیستین و باید مسئول زندگی خودتون، خانواده، همسر آینده و فرزندان تون باشید.

    فرض کنید الان با فرد دیگری ازدواج کردین و با دخترتون تو یه پارک نشستین و دارین خاطرات جوانی تون رو بازگو میکنید.

    چه طور این رابطه رو تعریف میکنید، اصلا در موردش حرف میزنید، چقدر اون زمان این رابطه رو عقلانی میدونید؟

    قطع ارتباط و دوری باعث حذف وابستگی شما میشه، هر دو طرف بهتر میتونند از عقل بهره بگیرند.

    شناخت خودتون، ملاک هاتون و غیره در فاز عقل گرایی محقق میشه، نه در زمان دوستی شما.

    طی یک صحبت منطقی و قطعی، از ایشان بخواید به زندگی شون برسند. نگران خود ایشان و خواهرشون هم نباشید.

    اگر عقل بعد از مدتی حکم کرد به هم برسید، راهش طریق خواستگاری رسمی است و لا غیر

  8. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    Maahbanoo (سه شنبه 17 دی 98)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 99 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1398-10-13
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    460
    سطح
    9
    Points: 460, Level: 9
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mvaz نمایش پست ها
    سلام
    این چیزایی که اسمش رو صبوری و وقت گذاشتن برای هم دیگر نام میبرید، از اساس اشتباه است.

    هیچ دختر و پسری قبل از ازدواج نباید در دام احساسات هم دیگر بیافتن، آخر و عاقبت چنین رفتاری میشود همین بلا تکلیفی.

    قطع رابطه سریع بهترین گزینه است. شما ها دیگر 19 ساله نیستین و باید مسئول زندگی خودتون، خانواده، همسر آینده و فرزندان تون باشید.

    فرض کنید الان با فرد دیگری ازدواج کردین و با دخترتون تو یه پارک نشستین و دارین خاطرات جوانی تون رو بازگو میکنید.

    چه طور این رابطه رو تعریف میکنید، اصلا در موردش حرف میزنید، چقدر اون زمان این رابطه رو عقلانی میدونید؟

    قطع ارتباط و دوری باعث حذف وابستگی شما میشه، هر دو طرف بهتر میتونند از عقل بهره بگیرند.

    شناخت خودتون، ملاک هاتون و غیره در فاز عقل گرایی محقق میشه، نه در زمان دوستی شما.

    طی یک صحبت منطقی و قطعی، از ایشان بخواید به زندگی شون برسند. نگران خود ایشان و خواهرشون هم نباشید.

    اگر عقل بعد از مدتی حکم کرد به هم برسید، راهش طریق خواستگاری رسمی است و لا غیر
    بله از اساس اشتباهن ولی اینا رخ داده و من بعداز اونکه از ایشون جدا شدم و دوباره بعداز مدتی رابطه شروع شد حسی که بهش دارم مثل حس اعضای خانواده به هم برام بسیار سخت تر ازاونیه که قابل تصور باشه که بهش بگم به زندگی خودت برس!باید قبلش کاملا مطمئن بشم از نخواستنش اما یه معضل دارم اونم حس مادرانه ای که بقیه حس هارو کمرنگ کرده مخصوصا حسی که باید نسبت به کیس ازدواج داشت
    من الان چجوری میتونم حسمو که به حس مادرانه شبیه شده سرجای خودش برگردونم تا بتونم بررسی کنم...انقدر اتفاقات مختلف افتاده و من روز به روز این حسم قوی تر شده که نمیدونم الان باید اگر بخوام باهاش ازدواج کنم چجوری این حسو برگردونم حالا اگه جدایی باشه که همونطور که فرمودید چشمم کور باید درد جدایی رو تحمل کنم !
    من به هیچ عنوان به این رابطه افتخار نمیکنم ولی آدم تنهایی مثل من و این اقا که تو دوستای همجنس و خانوادش هیچ کسیو پیدا نمیکنه درکش کنه به تنهایی خودش بیشتر فکر میکنه تااین موضوع که در آینده چی به بچه اش بگه یاحتی موارد مهم تر از اینو نمیبینه...من به هیچ وجه درستی حرف شمارو رد نمیکنم اما میخوام حسمو بگم اینجا!


    ممنون از فرشته مهربان که منو برای عبرت سایرین معرفی میکنن اما حرفی برای گفتن به من نیست؟
    ویرایش توسط Maahbanoo : سه شنبه 17 دی 98 در ساعت 04:28

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:38]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    785
    امتیاز
    23,048
    سطح
    93
    Points: 23,048, Level: 93
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,553

    تشکرشده 1,773 در 731 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام

    این حس های مادرانه، حس اعضای خانواده، حس دلسوزی از عدم تنهایی و ... همه همه جنس اش یکی و نامش وابستیگی است.

    وابستگی که معنا و مفهوم اش کشیدن به دور واقعیتی که برای هر دوی شما وجود دارد. تا از بند این نقاب و پرده خلاص نشوید، امکان تصمیم گیری و انتخاب را نخواهید داشت.

    چه بسا با زدودن این وابستگی از زندگی هر دو نفرتان، نیاز های واقعی تان برای شما آشکار شود و بفهمید اصلا و ابدا بدرد هم نمی خوردی و یا بالعکس بزرگترین اشتباه ازدواج نکردن شماست.

    ولی هر دو این انتخاب ها نیاز به استناد عقل شما ها به محکماتی است که بتوانید بر اساس آن انتخاب کنید و تا یک عمر خود را سرزنش نکنید که چرا ازدواج کردم و یا چرا نکردم. و این محکمات و مستندات بلاشک در دوری و حذف وابستگی شما رخ خواهد داد.

    اگر نمیتوانید کلا قطع ارتباط کنید حداقل چند ماه به هم زمان بدهید. زمانی که متعهد شوید که قطع و یا ادامه منوط به تصمیم گیری طرفین بعد از این مدت است.

  11. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    Maahbanoo (جمعه 20 دی 98)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 خرداد 99 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1398-10-13
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    460
    سطح
    9
    Points: 460, Level: 9
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mvaz نمایش پست ها
    سلام

    این حس های مادرانه، حس اعضای خانواده، حس دلسوزی از عدم تنهایی و ... همه همه جنس اش یکی و نامش وابستیگی است.

    وابستگی که معنا و مفهوم اش کشیدن به دور واقعیتی که برای هر دوی شما وجود دارد. تا از بند این نقاب و پرده خلاص نشوید، امکان تصمیم گیری و انتخاب را نخواهید داشت.

    چه بسا با زدودن این وابستگی از زندگی هر دو نفرتان، نیاز های واقعی تان برای شما آشکار شود و بفهمید اصلا و ابدا بدرد هم نمی خوردی و یا بالعکس بزرگترین اشتباه ازدواج نکردن شماست.

    ولی هر دو این انتخاب ها نیاز به استناد عقل شما ها به محکماتی است که بتوانید بر اساس آن انتخاب کنید و تا یک عمر خود را سرزنش نکنید که چرا ازدواج کردم و یا چرا نکردم. و این محکمات و مستندات بلاشک در دوری و حذف وابستگی شما رخ خواهد داد.

    اگر نمیتوانید کلا قطع ارتباط کنید حداقل چند ماه به هم زمان بدهید. زمانی که متعهد شوید که قطع و یا ادامه منوط به تصمیم گیری طرفین بعد از این مدت است.
    من یه بار جدا شدم دوباره برگشتیم بالاتر گفتم خدمتتون میترسم که دوباره اینکارو انجام بدیم بی فایده باشه چون تا چندماه دیگه وضعیت کار ایشون مشخص نمیشه و تقریبا با الان هیچ تفاوتی ماجرا نداره اونجام تقابل عقل و دل وجود داره که بخاطر بلاتکلیفی جدایی کامل انتخاب بشه یا نه بخاطر خاطرات خوبی که داشتیم صبرکنیم
    پیشنهاد دوم بهتره من چحوری باهاش درمیون بزارم؟
    خیلی بیشتراز قبل داره بهم فشار میاد چون خواستگار خوبی دارم که اصرار به گذاشتن قرار جلسه خواستگاری دارن و من دارم طفره میرم
    چکار کنم نمیخوام خودم خودمو بدبخت کنم یا کسی دیگرو بدبخت کنم

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:38]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    785
    امتیاز
    23,048
    سطح
    93
    Points: 23,048, Level: 93
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,553

    تشکرشده 1,773 در 731 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام

    شما این حق رو دارید که خواستگار هاتون رو بررسی کنید، ولی تحت شرایطی:

    شما باید اول تکلیف گزینه قبل رو مشخص کنید و سپس به فکر گزینه جدید باشید، چه از لحاظ روانشناختی و چه از لحاظ اخلاقی صحیح نیست که همزمان دو گزینه بررسی بشه.

    فرض رو بر این بگذارید که این خواستگار جدید، بین شما و یک گزینه دیگه که مدتها باهاش دوست بوده در تردید هست، اون دوستش رو در حاله ای از ابهام قرار داده تا شما رو بررسی کنه.

    یا اینکه فرض رو بر این بگذارید که شما با خواستگار جدید نتونید به این زودیها به نتیجه برسید و دوره شناختتون شش ماه طول بکشه، تکلیف چی میشه؟

    به گفته خودتون که حس مارانه نسبت به دوستتون دارید، چرا از طرف ایشون هم به ماجرا فکر نمی کنید؟

    حق داره زندگی کنه، چه باشما و چی بدون شما، ولی وقتی تکلیفش رو روشن نمیکنید این وسط لنگ در هوا باقی می مونه. حداقل وقتی جواب رد از شما بشنوه، یه مدت سوگواری میکنه و تمام میشه، ولی وقتی شما بگید سه ماه دیگه برگردیم به هم که از طرف شما ممکنه بازگشتی وجود نداشته باشه،اون بنده خدا تو این سه ماه برزخ زندگی اش میشه و اگر برنگردید ضرری که بهش میرسه بسیار سنگین تر از ضرری هست که الان اگر قاطعانه ردش کنید بهش میرسه.

    شما تا وقتی خودتون رو نشناسید و اهداف زندگی تون رو ندونید چیه، همیشه درگیر این مقایسه ها و تردید ها خواهید بود.

    اگر می گم نمی تونید قاطعانه دوستتون رو رد کنید و یه مدت ترمز رابطه رو بکشید برای اینه که برید و تامل کنید و فکر کنید شما هدف هاتون چیه، ملاک ها و معیار هاتون چیه، یک ازدواج موفق چه مولفه هایی داره که شما باهاش خوشبخت میشید!


    اگر نمیتونید تصمیم بگیردید، میتونید به یک مشاور خوب برید و ازش استعلام کنید کار درست چی هست؟ موضوع مهمیه برای زندگی شما و دو نفر دیگه که حداقل دو خانواده رو تحت شعاع تصمیم شما قرار خواهد داد.

  14. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    Maahbanoo (جمعه 27 دی 98)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.