به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    حال بد من بعد از ٤ سال

    سلام
    دوستان قديمي شايد منو يادشون باشه شايدم نه
    ٧ سال از اخرين تاپيك هام گذشته بعد از بدنيا اومدن دخترم وقتي ٢ ساله شد با شرايط بذ مجبور شدم از خونه برم تقريبا ٤ سال شد تا جدا شديم
    دخترم با من بود حالا دخترم ٧ سالس و پدرش اونو ازم گرفت الان دخترم كنار يه خانوم با دوتا پسر بچه اش و همسر سابقم زندگي ميكنه
    حس ميكنم همه زندگيمو باختم اينقدر كه حتي نميتونم بفهمم الان سوالم چيه

  2. کاربر روبرو از پست مفید sahra100 تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (چهارشنبه 01 آبان 98)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    نکته هایی رو خدمتتون عرض میکنم که دیدتون رو به مسئله باز خواهد کرد و بشما کمک خواهد با این تغییر کنار بیاین.

    بچه هایی که والدین اونها جدا میشن بیشتر در معرض آسیب هستن بهمین علتنباید اختلافات و ناراحتی های گذشته ی والدین به اونها سرایت کنه.
    تلخ تر از جدایی برای یک فرزند طلاق ، تنش ها و فشارهای بعد از اون هست. بچه ها این حق رو دارند از وجود مادر و پدر بهره ببرن بدون اینکه درگیر مسائل اونا بشن و احساس تنفر از یکیشون در وجودشون شکل بگیره.
    این بمعنی دوری شما نیست بلکه شما میتونید با فرزندتون در تماس باشین و مثل سابق در نقش مادرانه خودتون ظاهر بشین.

    ( برای این تغییری که بوجود آمده مثال شما شبیه به کسی هست در ترافیک سنگینی قرار گرفته و تنها انتخابش صبر کردن و آرام آرام جلو رفتن هست. اگر عصبی بشه و مدام غر بزنه و ... باعث آسیب بخودش و حتی دیگران خواهد شد. پس باید بپذیره این ترافیک یک قسمت از اتفاقات امروزش هست و سعی کنه آرامش رو برگردونه و بدونه کم کم راه باز خواهد شد و خودش و دیگران در معرض آسیب ها و ضررهای احتمالی قرار نمیگیرن. ( مثل درگیری، تصادف، فشار روانی، ناراحتی جسمی ) )

    سعی کنید برای توجه و محبت به فرزندتون از اعتدال خارج نشین . ( بهش اطمینان بدین که همیشه مورد توجه و محبت شماست )
    زمان دیدار با فرزندتون از زندگی پدرش و روابط اونها سؤال نکنین و اجازه بدین فرزندتون این احساس رو داشته باشه بخاطر خودش باهاش ملاقات دارین.
    حتما سعی کنین فرزندتون در بیان احساساتش راحت باشه و باهاتون صحبت کنه بدون اینکه بخواین اون رو تحریک یا سرزنش کنین.
    زمانی که برای فرزندتون این سؤال پیش آمد
    چرا شما با پدرم زندگی نمیکنین؟
    لازم نیست با جزئیات شرح بدین فقط در همین حد که ( ما دیگه نمیتونیم با هم زندگی کنیم چون در کنار هم خوشحال نیستیم ولی هر دوی ما تو رو دوست داریم و برای همیشه پدر و مادرتیم و در کنارت خوشحالیم . )

    فرزند شما، فرزند همسرتون هم هست و این نقش مادرانه براتون تا ابد پابرجا خواهد ماند. شما چیزی رو از دست ندادید فقط تغییراتی ایجاد شده که نیاز هست با اون هماهنگ بشین.

    انشالله توضیحات بیشتر رو دوستان برای شما خواهند نوشت...




    ویرایش توسط سحر بهاری : سه شنبه 30 مهر 98 در ساعت 09:10

  4. 3 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    gholam1234 (سه شنبه 30 مهر 98), خانم مهندس (سه شنبه 30 مهر 98), شمیم الزهرا (چهارشنبه 01 آبان 98)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام. دوست عزیز حال بد و غم و رنج در شرایطی که شما دارید کاملا طبیعیه.
    -شما یه تجربه طلاق داشتید. گزارش شده رنج حاصل از طلاق، با رنج از دست دادن (مرگ) یک عزیز برابری میکنه.
    -شما از سرپرستی و زندگی با جگرگوشه تون، دخترتون، محروم موندید.
    -همسر سابق شما، مجدد ازدواج کردند و میبینید یک زن غریبه، جای شما رو توی زندگی همسر سابق و فرزندتون گرفته.
    اینها چیزهایی هستند که شما تجربه کردید. پس اگر الان حس غم و رنج نداشته باشید، باید به سلامتی خودتون شک میکردید.
    حالا همه اینها به کنار...
    اصلا رنج چیه؟ غم چیه؟ چرا ما باید این احساسات رو تجربه کنیم؟ غم و رنج، مثل شادی و خوشحالی، احساساتی جدا نشدنی از زندگی آدما هستند و هر کس بنا به شرایط و داستان زندگیش، به نحوی بارها و بارها تجربشون میکنه.
    غم و رنج، علی رقم ناخوشایند بودنشون، با ارزش ترین احساساتی هستند که یک انسان میتونه تجربه کنه، چون از دل همین رنج هاست که مس درون آدما طلا میشه و روح انسان آبدیده میشه و به انسان بهتر و موفق تری تبدیل میشه. پس :
    ۱- غم و رنجی که میکشی رو کاملا درک کن، لمسشون کن و بپذیرشون. به خودت حق بده که غمگین باشی. احساساتت رو سرکوب نکن و بهشون اجازه بروز بده.
    ۲- برای غمها و رنج هات ارزش قائل باش. سعی کن از دل همه این سختی هایی که متحمل شدی، یه چیز ارزشمند بیرون بکشی. مثل الماسی که از دل کوه بیرون میاد.
    برای اینکه منظورم رو بهتر متوجه بشی، بسیار توصیه میکنم کتاب «انسان در جست و جوی معنا» نوشته ویکتور فرانکل رو مطالعه کنی. کتاب کم حجم، اما غنی است. نویسنده در غالب تجربیات و خاطرات خودش درس های با ارزشی به مخاطب منتقل میکنه و فلسفه و معنای رنج رو برای مخاطب روشن میکنه.
    ۳- با همه اینها، روند زندگی شما باید صعودی باشه. اگر حس میکنی نزولیه و روز به روز داری بیشتر غرق در گذشته و حس های منفی میشی، حتما به یک مشاور حاذق مراجعه کن و روند خودشناسی و خودسازی خودت رو شروع کن. تجربیات زندگی، باید موجب بهتر شدن شخصیت ما بشن، نه به قهقرا رفتن زندگی ما. دقت کنید، وجود ما و تجربیات ما دو چیز کاملا متمایز هستند. ما ممکنه خوب زندگی نکنیم، اما وجود ما همیشه خوب و ارزشمنده.
    و اینکه، درسته شما با دخترتون زندگی نمیکنید اما هنوز مادرش هستید و میتونید براش مادری کنید. بهترین کاری هم که در حق دخترتون میتونید بکنید اینه که از خودتون یه انسان قوی و خوشبخت بسازید. بذارید دخترتون با دیدن مادرش که از دل همه سختیای زندگیش سربلند بیرون اومده، اعتماد به نفس بگیره و شما رو الگو قرار بده.
    ویرایش توسط خانم مهندس : سه شنبه 30 مهر 98 در ساعت 12:10

  6. 2 کاربر از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده اند .

    سحر بهاری (سه شنبه 30 مهر 98), شمیم الزهرا (چهارشنبه 01 آبان 98)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array
    سلام
    متشكرم از وقتي كه گذاشتيد و پاسخ خوبتون
    اون خانوم دوتا پسر دارن و استرس بودن دخترم كنارشون واقعا ازار دهندس بعلاوه اينكه موارد ايمني كه من براي حفظ دخترم دارم متاسفانه كنار اونها نيست مثلا بچه تنها تو اسانسور محوطه بيرون خونه ميره و غير اينكه احتمالا كلي اتفاق هست تقريبا هربار يه جاش يا زخم زياد يا كبود ....

    - - - Updated - - -

    خانم مهندس عزيز سلام
    ممنون از همدلي تون
    روزهاي سختيو تو اين ٥ سال گذروندم روزهايي خيلي پر فشار تر از الان
    ولي متاسفانه حال بد به اين شدت نداشتم
    حس بدي كه الان دارم برام عجيب شايد يجور سرگردانيه انگار بيهوده فقط تلاش كردم خيلي خستم
    فقط كار تلاش و دقيقا الان كه به عقب نگاه ميكنم دلم ميخواد ترمز كنم . همه دلايلم واسه اين همه تلاش پوچ شده انگار روي يه تردميل فقط دويدم و الان تو نقطه اول ايستادم
    تنهايي خيلي برام ازار دهندس ولي نميتونم ازين تنهايي خارج شم چون ادم در حدود استانداردام نميبينم و هرچي جلو ميرم اين شرايط داره پيچيده تر ميشه

  8. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahra100 نمایش پست ها
    سلام
    متشكرم از وقتي كه گذاشتيد و پاسخ خوبتون
    اون خانوم دوتا پسر دارن و استرس بودن دخترم كنارشون واقعا ازار دهندس بعلاوه اينكه موارد ايمني كه من براي حفظ دخترم دارم متاسفانه كنار اونها نيست مثلا بچه تنها تو اسانسور محوطه بيرون خونه ميره و غير اينكه احتمالا كلي اتفاق هست تقريبا هربار يه جاش يا زخم زياد يا كبود ....

    - - - Updated - - -
    خواهش میکنم

    ببینید لازمه ی اینکه خیالتون بابت فرزندتون راحت باشه این هست که فرزند شما یکسری
    مطالب و مهارت های زندگی کردن رو از جانب شما کم کم یاد بگیره... که امروزه با استفاده از کتاب ها، مقالات، روانشناسی و ... این امر به آسانی میسر هست.

    والدین باید این فرصت رو پیش بیارن که فرزندانشون برخی از مطالب و مهارت ها رو یاد بگیرن و بتونن کم کم و تدریجی با دنیای پیرامون آشنا بشن و از خودشون محافظت کنن . ممکن هست فرزند شما در مدرسه، یا اردوی دانش آموزشی و ... دچار مشکلی بشه که شما در اونجا حضور فیزیکی نداشته باشین .
    اینکه همیشه از فرزندتون حمایت و حفاظت کنید و نگران باشید طبیعی و ارزشمند هست اما باید این فرصت رو داشته باشه که موارد ضروری رو یاد بگیره تا در مواقع لزوم که تنهاست از اونها استفاده کنه.


    ویرایش توسط سحر بهاری : سه شنبه 30 مهر 98 در ساعت 15:56

  9. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (چهارشنبه 01 آبان 98)

  10. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,831 در 2,407 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahra100 نمایش پست ها


    فقط كار تلاش و دقيقا الان كه به عقب نگاه ميكنم دلم ميخواد ترمز كنم . همه دلايلم واسه اين همه تلاش پوچ شده انگار روي يه تردميل فقط دويدم و الان تو نقطه اول ايستادم

    قرار نیست تا موقعی که زنده اید افسوس و ناراحت گذشتتون باشید .....دبگه بسه...فقط از گذشته درس بگیرید برا آینده
    دخترتون هم دختر باباش نیست که فقط ،،،دختر شما هم هست ،،،قرار نیست از قلب شما خارج بشه ...تا آخر هست،،حالا یه مدت پیش باباشه



    تنهايي خيلي برام ازار دهندس ولي نميتونم ازين تنهايي خارج شم چون ادم در حدود استانداردام نميبينم و هرچي جلو ميرم اين شرايط داره پيچيده تر ميشه
    با رعایت خط قرمزها ،،،استانداردهاتون را بیارید پایین تر و سعی کنید منطقی تر بچینید با رعایت تناسب ها
    هیچ گلی بی خار نیست
    شاید در چیدن این استانداردها یه جا اشتباه می کنید
    با یه مشاور حضوری مشورت کنید .
    .


    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 01 آبان 98 در ساعت 04:55

  11. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام صحرای عزیز

    متاسف شدم از شنیدن اتفاقاتی که در این چند سال براتون پیش اومده.

    اما طبق قانون شما بعد از 9 سالگی دوباره میتونید حضانت دخترتون رو داشته باشید و اگر این دو سال رو موقت در نظر بگیرید شاید تحمل شرایط واستون آسونتر بشه.

    مطابق با
    ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی
    برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می نمایند مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از این با پدر است. لذا طبق اصلاحیه سال ۱۳۸۲ در این ماده، بین
    فرزند دختر
    و پسر تا سن هفتم هیچ تفاوتی موجود نمی باشد اما بعد از این سن، دختر تا ۹ سالگی با پدر بوده و پسر تا ۱۵ سال تمام قمری و بعد از این سن هم نه دختر و نه پسر، دیگر حضانتی نداشته و خودشان می توانند تعیین کنند نزد پدر باشند یا نزد مادر.



  12. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    reihane_b (چهارشنبه 01 آبان 98), شمیم الزهرا (چهارشنبه 01 آبان 98)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام صحرا جان
    دوستان خیلی قشنگ باهات همدردی کردن
    حس مادریت قابل درکه برای هممون و واقعا از روی تاپیک های گذشتت نمیشه قضاوت کرد چون ما خبر نداریم چه اتفاقاتی بعد اونها برات افتاد که حاضر به طلاق شدی
    اما طلاقی که با شرط حضانت نبوده از ابتدا آیندش معلوم بود به اینجا میرسه و فرزندت ازت جدا میشه
    و خیلی بدتر ازینا هم ممکن بود و قابل پیشبینی بود مثل جریان خانم نادیا که همسر سابقش فرزندش رو برای همیشه به خارج کشور برد

    پس شما با علم به این موضوعات طلاق گرفتی و حتما طلاق با این شرایط رو بهتر از زندگیت میدونستی درسته؟ این تصمیم خب تبعاتی داشته که الان برای شما شروع شده و باید پذیرشت در این شرایط با توجه به علمی که داشتی بالاتر باشه

    ببین در شرایط فعلی و با توافقاتی که برای دیدارهای با دخترت با همسر سابقت کردی چطور میتونی یک مادر خوب باشی
    عزیزم منم مادرم میفهمم نگرانیتو اما هیچوقت از یک زخم و این چیزا کسی اتفاق جدی براش رخ نمیده و شاید این عدم مراقبت زیادی که دخترت در منزل جدیدش داره باعث رشد بیشترش بشه و اینجا که دیگه دسترسی به دخترت نداری و کاری ازت برنمیاد ازونی که همه چیز دست خودشه کمک بخواه و به خدا توکل کن و سعی کن در حد وظیفت به خوبی عمل کنی و چیزی که دست تو نیست رو رها کنی
    برای آرامشت دعا میکنم

  14. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array
    صباي عزيز سلام
    ممنونم از پيام و نكته هاي بسيار خوبي كه گفتين فعلا بايد تحمل كنم ظاهرا چاره اي نيست
    ولي گرفتن و تحويل بچه هر هفته تو محل زندگي اون اقا بشدت ازار دهندس

    - - - Updated - - -

    ممنونم از وقتي كه گذاشتيد
    قبلا ازار نميديدم ولي هرچي زمان بيشتري ميگذره انگار از كما بيرون ميام و درد ميكشم . شغل خوب تحصيلات خوب و ... دارم ولي خوشحال نيستم و نميتونم حس انتقال بدم نميدونم چجوري بايد بگم انگار سلول هام دارن متلاشي ميشن دلم ميخواد عميقا بخوابم
    در مورد استانداردهام دنبال ايتم هاي عجيب و فضايي نيستم ولي نميتونم و نميخوام از ترس تنهايي هر رابطه و هر فردي رو پذيرا باشم و اين باعث ميشم تنها بمونم

    - - - Updated - - -

    ممنونم از وقتي كه گذاشتيد
    قبلا ازار نميديدم ولي هرچي زمان بيشتري ميگذره انگار از كما بيرون ميام و درد ميكشم . شغل خوب تحصيلات خوب و ... دارم ولي خوشحال نيستم و نميتونم حس انتقال بدم نميدونم چجوري بايد بگم انگار سلول هام دارن متلاشي ميشن دلم ميخواد عميقا بخوابم
    در مورد استانداردهام دنبال ايتم هاي عجيب و فضايي نيستم ولي نميتونم و نميخوام از ترس تنهايي هر رابطه و هر فردي رو پذيرا باشم و اين باعث ميشم تنها بمونم

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    اون 2 تا پر بچه برادرای دخترت هستن؟


    برا اینکه بتونی مادر خوبی برا دخترت باشی و از طرفی خودت زندگی خوبی داشته باشی باید دست از خیلی چیزا برداری یه چیزایی که گذشتنو تموم شدن باید رهاشون کنی و در موردشون فکر نکنی

    حال و آینده ات را به خاطر گذشته ات خراب نکن رها کن که خودت به آرامش برسی و بتونی زندگی نرمالی داشته باشی


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.