به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array

    با تماس های مکرر و دیدارهای بیش از اندازه همسرم و خانواده اش چی کنم؟

    سلام
    تاپیک قبلی من خداروشکر نتیجه رضایتبخشی داشت و در حال حاضر حالم خیلی بهتر از قبله. ولی چندتا مسأله هست که گهگاهی اذیتم می کنه و نمی تونم در موردش کاری بکنم. مهمترینش تماس های خیلی زیاده که همسرم با خانوادش می گیره. با اینکه فاصله زیادی با خونه خانواده همسرم نداریم ولی صبح که از خواب بیدار میشه به خونه اونا زنگ میزنه و با پدر و مادرش حرف میزنه. ظهر بهشون سر میزنه و بعد از ظهر دوباره زنگ میزنه و غروب سر میزنه و شب هم دوباره زنگ میزنه. البته بجز تماس هایی که هر روز با خواهر و برادرش می گیره و بجز تماس هایی که از طرف اونا انجام میشه. راستش من خیلی سعی کردم حساسیت نداشته باشم به این موضوع. ولی یه مدت حساسیتم رو کم می کنم و بعد دوباره با یه مشکل کوچیک حساستر میشم.
    سوالم از دوستان اینه که آیا من بیش از حد حساسم و به قول همسرم اصلا به من ربطی نداره؟ و اگه حق با منه من باید چیکار کنم؟
    مسائل بعدی رو فعلا مطرح نمی کنم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 آذر 02 [ 13:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,980
    سطح
    63
    Points: 8,980, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 336 در 126 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام خانم فرزانه. شما باید ببینید دقیقا چه فکری می کنید که ناراحت می شوید. آیا از چیزی نگران می شوید. آیا ضرری به شما می رسد یا رسیده؟
    در وهله اول هم از همسرتان بخواهید در حضور شما این کار را نکند خیلی ملایم و محترمانه. دائما نباید تحریک شوید.

  3. کاربر روبرو از پست مفید پرنیان یاسی تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (یکشنبه 28 مهر 98)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان یاسی نمایش پست ها
    سلام خانم فرزانه. شما باید ببینید دقیقا چه فکری می کنید که ناراحت می شوید. آیا از چیزی نگران می شوید. آیا ضرری به شما می رسد یا رسیده؟
    در وهله اول هم از همسرتان بخواهید در حضور شما این کار را نکند خیلی ملایم و محترمانه. دائما نباید تحریک شوید.
    درست می فرمایید. من اول باید ببینم چه احساسی می کنم وقتی این حجم از تماس و رفت و آمد رو می بینم. می تونم احساسم رو توی موارد زیر خلاصه کنم.
    1- نگرانی: از اینکه عده ای عادت کنند همیشه در جریان ریز و درشت زندگی ما باشن. اینکه الان دقیقا کجا هستیم؟ نهار چی خوردیم؟ مهمونامون ساعت چند رفتن؟ خودمون ساعت چند از فلان جا برگشتیم و ... توی گذشته، اینجور موارد برای ما مشکلاتی رو بوجود آورده و من از آینده هم می ترسم. من نمی گم هیچ تعریفی از اتفاقات زندگی نشه. ولی بیان جزییات اونم همیشه به نظر من نگران کننده است. بعنوان مثال من بخاطر یه مشکلی همراه همسرم به دکتر رفتیم. من نمی خواستم هیچکدوم از خانواده ها از این جریان دکتر رفتن و ... مطلع بشن. ولی خانواده همسرم انقد زنگ زدن که به قول خودش مجبور شد بگه که کجا هستیم و جزییات مشکل من هم چی هست . و وقتی گفتم چرا گفتی جوابش این بود که من که نمی تونم دروغ بگم!
    من می ترسم که این ارتباط و صداقت بیش از حد در آینده هم دردسر ساز بشه.
    2- احساس عصبانیت می کنم که چرا همسر من انقدر روی عادات اشتباه خانوادش متعصبه. منظورم از عادات اشتباه یکیش همین تماس های مکرر هست که اعضای خانواده مخصوصا مادرش به اون دچارن. همه فامیلهاشون این موضوع رو می دونن و گاهی در حضور خودشون به طعنه و استهزا می گن که شما گوشی تلفن از دستتون نمی افته مخصوصا در مورد مادر همسرم.
    3- عصبانیت برای اینکه وقتی با هم هستیم و طولانی مدت و مکرر با تلفن حرف میزنه من احساس می کنم بهم بی احترامی میشه.


    راستش الان که اینارو نوشتم خودمم یه مقدار روشنتر شدم. البته این موردو اضافه کنم که وقتی رابطه خیلی خوبی باهم داریم حساسیت من کمتر میشه. و برعکس...

    اینکه باهاش صحبت کنم با ملایمت اینو امتحان کردم و اون عصبانی شده و خیلی رک بهم میگه که ربطی به تو نداره.
    ویرایش توسط فرزانه 123 : پنجشنبه 25 مهر 98 در ساعت 18:12

  5. کاربر روبرو از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده است .

    نیکیا (جمعه 26 مهر 98)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 تیر 02 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1389-10-26
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    10,730
    سطح
    68
    Points: 10,730, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 342 در 91 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام فرزانه خانم
    راستش به نظر من این حجم از تماس خارج از عرفه. هر چند ممکنه برای بعضی ها هم عادی باشه. ولی نمیشه کتمان کرد که وقتی تماسها بیش از حد باشه از هر دری صحبت میشه و خیلی از مسائلی که نباید هم گفته میشه.
    من فکر نمیکنم حساسیت شما بی مورد باشه و این رفتار همسرتون رفتار نادرستیه و دقیقا برعکس نظر ایشون کاملا به شما مربوطه. اما طبیعتا وقتی فردی به رفتاری عادت کرده باشه به سادگی نمیپذیره که رفتارش نادرسته. شاید مشاور بتونه کمک بکنه در صورتی که ایشون رای مشاور رو بپذیرن.

  7. 2 کاربر از پست مفید محمد89 تشکرکرده اند .

    فرزانه 123 (یکشنبه 28 مهر 98), زن ایرانی (جمعه 26 مهر 98)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط محمد89 نمایش پست ها
    سلام فرزانه خانم
    راستش به نظر من این حجم از تماس خارج از عرفه. هر چند ممکنه برای بعضی ها هم عادی باشه. ولی نمیشه کتمان کرد که وقتی تماسها بیش از حد باشه از هر دری صحبت میشه و خیلی از مسائلی که نباید هم گفته میشه.
    من فکر نمیکنم حساسیت شما بی مورد باشه و این رفتار همسرتون رفتار نادرستیه و دقیقا برعکس نظر ایشون کاملا به شما مربوطه. اما طبیعتا وقتی فردی به رفتاری عادت کرده باشه به سادگی نمیپذیره که رفتارش نادرسته. شاید مشاور بتونه کمک بکنه در صورتی که ایشون رای مشاور رو بپذیرن.
    ممنون از نظرتون آقای محمد
    راستش ما چند ماه پیش که پیش مشاور رفتیم بهمون گفت که هرکدومتون هروقت که خواستین می تونین به خانوادتون سر بزنین و برای احوالپرسی هم هرچقدر خواستین تماس بگیرین یا تماس هارو جواب بدین ، ولی هرجا یکی از طرفین دید که اون یکی داره زیاده روی می کنه بهش تذکر بده. مشکل اینجاست که مشاور نگفت زیاده روی دقیقا یعنی چقدر؟! ما هم نپرسیدیم.
    همسرم دیگه نمیاد پیش مشاور. میگه من دیگه نیازی ندارم. پس فکر می کنم باید با این سیستم کنار بیام.


    از دوستان خواهش می کنم اگه راهی به دهنشون میرسه یا تجربه ای دارن برام بنویسن. ممنون

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    8,559
    سطح
    62
    Points: 8,559, Level: 62
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 191
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    878

    تشکرشده 238 در 114 پست

    Rep Power
    36
    Array
    دوست عزیز من هم یادم میاد که اوایل زندگی مشترک همین مشکل رو داشتم. یعنی مادر همسرم مدام در حال تماس با همسرم و تلفن خونه و حتی من بود. ساعت ۸ صبح به تلفن خونه زنگ میزد. اوایل که حساسیتم زیاد نبود جواب میدادم ولی وقتی احساس بدی بهم دست داد. گوشی تلفن خونه رو قطع کردم و چند باری که پیگیری کرد و فهمید که تلفن خونه رو جواب نمیدیم فقط به موبایل زنگ میزد. وقتی دیدم تماس هاش با من زیاده چون بیشتر پیام میفرستاد واتس اپ و تلگرامم رو حذف کردم. حداقل متوجه شد که من تمایلی به ارتباط زیاد ندارم. ولی کافی بود مسافرت بریم انقدر زنگ میزد هم مادر همسر و هم خواهر همسرم که واقعا از مسافرت چیزی نمیفهمیدیم. همسرم هم براش اهمیتی نداشت و جواب میداد. این وسط فقط من اذیت میشدم. من هم از پدر و مادرم خواستم که تماس هاشون رو با من بیشتر کنن. کاملا مثل همسرم برخورد کردم، طوری شد که همسرم یه بار رفتیم مشاور پیش مشاور گفت که من حتی موقع فیلم دیدن هم مشغول موبایلم هستم. در واقع همسرم هم از این وضعیت خسته شد و به مرور کمتر به مادرش جواب میداد و بهانه کار میاورد و درنهایت تماس های مادر همسرم کمتر شده.. این تجربه من بود درست و غلطش رو نمیدونم. امیدوارم بتونی مدیریت کنی چون واقعا درک میکتم که حس خیلی بدیه که دائما خانواده همسر بدونن در حال انجام چه کاری هستین.

  10. کاربر روبرو از پست مفید زن ایرانی تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (یکشنبه 28 مهر 98)

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    زن ایرانی عزیز ممنونم از اینکه تجربه تون رو بیان کردین.
    راستش دقیقا توی مسافرت هم مشکل شمارو دارم. چون انقدر خانوادش زنگ میزنن که حتی اطرافیان و همراهانمون هم شاکی میشن که اینهمه تماس برای چیه؟
    یه سوال: وقتی همسرتون به مشاور گفت که شما تماسهاتون زیاده بعدش مشاور چی گفت؟ می خوام بدونم در این زمینه مشاور دقیقا چی گفت؟ و چطور شد که همسرتون تماس هاشو کمتر کرد.

  12. کاربر روبرو از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده است .

    زن ایرانی (یکشنبه 28 مهر 98)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    8,559
    سطح
    62
    Points: 8,559, Level: 62
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 191
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    878

    تشکرشده 238 در 114 پست

    Rep Power
    36
    Array
    دوست عزیز در واقع دلیلی که باعث شد همسرم متوجه تماس های زیاد مادر و خواهرش بشه زمانی بود که من هم به همون اندازه مشغول موبایلم و تماس با خانواده و دوستانم شدم و حساسیتم رو روی همسرم کمتر کردم. در مورد مشاور هم به چند سال قبل برمیگرده خیلی خاطرم نیست فقط برام جالب بود که همسرم از این قضیه پیش مشاور شکایت کرد و مشاور گفت باید زمان هایی که باهم هستین یا فیلم میبینیم با همدیگه کاملا در اون لحظه حضور داشته باشیم و ساعت های مشخصی از موبایل استفاده کنیم. در مورد شماهم اول حساسیتت رو کمتر کن و اگه احساس میکنی همسرت تمام زندگیتون رو گزارش میده از همسرت بخواه حداقل در مورد تو و کارهای تو صحبتی نکنه، بگو حساسی و ناراحت میشی از این قضیه. بنظرم هر شخصی قلق خاصی داره معمولا آقایون اولش با کمی مدارا و بعد با گفتگو میشه موضوع رو براشون قابل فهم کرد..
    البته در مورد تماس های مادرهمسرم و خواهرهمسر موقع مسافرت که هنوز هم هست و البته خیلی کمتر شده نسبت به سابق، بیشتر هدفشون اینه که به من خوش نگذره و زمانیکه نیتشون رو فهمیدم موقعی که میدیدم تماسشون زیاد شده من به همسرم میگفتم تو صحبت کن من میرم کمی پیاده روی و چون حساسه که تنها برم بخاطر همین بهشون میگفت که داره میره بیرون و اینترنت نداره..
    این مشکلات به مرور قابل حل شدنه عزیزم. بالاتر اشاره کردم که مادرهمسرم اوایل خیلی تمایل داشت ارتباطش هم با من زیاد باشه. هر روز صبح تماس میگرفت و بصورت جداگانه از من هم آمار میگرفت که من علاقه ای نداشتم و واتس اپ و تلگرامم رو روی شماره اصلی حذف کردم و یه خط اعتباری گرفتم که بجز خونواده م و دوستانم کسی شماره م رو نداره و اینطوری خیلی راحت ترم. چون واقعا با روحیاتم سازگار نیست آمارگرفتن و آمار دادن از تمام وقایع زندگی.

  14. کاربر روبرو از پست مفید زن ایرانی تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (یکشنبه 28 مهر 98)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 آذر 02 [ 13:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,980
    سطح
    63
    Points: 8,980, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 336 در 126 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام خانم فرزانه. راستش من با توجه به تجربیاتی که در زندگی ام داشته ام یه احتمالاتی به فکرم می رسه :
    1- همسرتان دچار اضطراب است. تصمیم گیری او را دچار اضطراب می کند و باید کسی که خیلی به او اعتماد و وابستگی دارد مدام برایش تصمیم بگیرد یا آرامش کند.
    2- می تواند نوعی وسواس هم باشد که البته زیر شاخه اضطراب است.
    3- از ازدواجش رضایت ندارد و سعی می کند خلاء درونی اش را پر کند.
    4- مسئولیت پذیر نیست و حوصله اداره زندگی را ندارد. دوست دارد اوقاتش را آنگونه که می خواهد بگذراند و رها و آزاد باشد.
    5- فرهنگ خاندانش اینگونه است که عروس را غریبه می دانند و او را خودی فرض نمی کنند حتی برای شوهرش. خوب البته اگر اینگونه باشد در ایران چندان عجیب نیست. اگر دقت کنیم ایرانی ها به خاطر همین حسشان تمایل بسیار زیاد یا حتی اجبار به ازدواج با اقوام و خویشانی نزدیک خود دارند. حتی گاهی این ازدواج ها فقط با اقوام مادری یا فقط با اقوام پدری است.

    البته این احتمالات مانع هم نیستند. مثلا ممکن است کسی هم مضطرب باشد و هم از نظر فرهنگی زنش را خودی نداند.

    ببین اینکه گفتی همسرت عصبانی می شه و پرخاش می کنه با دیگران هم همین گونه است؟
    ویرایش توسط پرنیان یاسی : یکشنبه 28 مهر 98 در ساعت 09:22

  16. کاربر روبرو از پست مفید پرنیان یاسی تشکرکرده است .

    فرزانه 123 (یکشنبه 28 مهر 98)

  17. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    زن ایرانی عزیز
    راستش فکر می کنم روشی که شما بکار بردی زوش بدی نباشه. چطوره منم یه مدت تماسها و رفت و آمدمو با خانوادم بیشتر کنم ببینم چه اتفاقی می افته؟نظر بقیه دوستان چیه؟

    پرنیان یاسی عزیز
    مواردی که اشاره کردین اکثرا درسته. در مورد اضطرابش در تصمیم گیری باید بگم که واقعا می ترسه از عواقب تصمیماش. می ترسه از اینکه خانوادش با تصمیمش مخالف باشن. پس سعی می کنه رضایت اونارو جلب کنه و بعد اقدام کنه. یعنی اگه بدونه خانوادش سرش غر میزنن یا مخالفت می کنند هرگز اون کارو انجام نمی ده. حتی اگه صلاحش در اونکار باشه.
    در مورد رضایتش از زندگی مشترک نمی تونم چیزی بگم. چون یه حس درونیه. شاید از من خوشش نمیاد. ولی در گل وقتی رابطه خوبی داریم به من محبت می کنه و احساس می کنم منو دوس داره. هرچند چند بار گفته که ازدواج ما اشتباه بوده بخاطر تفاوت فرهنگی و ...
    در مورد اینکه عروس رو غریبه می دونن باید بگم که نه تنها عروس رو بلکه نوه رو هم چندین سطح غریبه می دونن. مخصوصا مادر همسرم با رفتارهایی که ازشون دیدم می دونم که عروس و نوه رو چند سطح فاصله میدن با خودشون و فقط پسرها رو خیلی زیاد به خودشون می چسبونن. متقابلا پسرها هم معمولا نیازهای زن و بچه رو فدای رضایت پدر و مادر می کنن. مثلا یه بار که نوه 3 ساله با پدرش بازی می کرد نوه موهای باباشو به شوخی کشید مادرشوهرم به نوه اش گفت الهی دستت بشکنه موهای پسر منو کشیدی!!!!! من داشتم شاخ در می آوردم از این حرف.

    در مورد پرخاشگری هم باید بگم که هرچند بعد از مشاوره کمتر شده ولی بازم پیش میاد که توی دعوا پرخاشگری کنه. با بقیه هم همینطوره. فرقی نداره. یعنی اگه چیزی باب میلش نباشه داد و بیداد راه می ندازه.


    میگم نظرتون چیه که منم روش زن ایرانی رو به کار ببرم؟
    ویرایش توسط فرزانه 123 : یکشنبه 28 مهر 98 در ساعت 16:00


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.