به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 مهر 98 [ 22:23]
    تاریخ عضویت
    1396-11-18
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,949
    سطح
    26
    Points: 1,949, Level: 26
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 26 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سختی ازدواج بعد از جدایی

    سلام دوستان عزیز....من قبلا تو تاپیک متارکه و طلاق از نظراتتون استفاده کرده بودم و کلی پیش شما سروران گرامی درد دل کرده بودم...خلاصه ای اگه بخوام بگم سرانجام ....خانم سابقم به تمام شایعاتش رنگ واقعیت داد و تنها یک روز بعد از عده، بعد از زمان طلاق با پسرعموی پولدارش که اتفاقا دو فرزند دارند و هنوز زن اولش را علی رغم جدازندگی کردن طلاق نداده ازدواج کرد....( شایعه خیانت و برقراری ارتباط با پسرعمو در زمان قهر ومتارکه خانم سابق...الان چند ماه میگذره تقریبا 7 ماه...ودو سال هم که کلا جدا و تنها بودم....من این واقعیات تلخی که برام پیش اومده رو پذیرفتم و با آن کنار اومدم....از کلی نکات مثبت و منفی ماجرای پیش آمده سعی کردم ب تجربم اضافه کنم ....تصمیم به شروع دوباره گرفتم....من الان تقربا 2.5 سال بیشتر است که تنها هستم و این خیلی دردناکه....البته کارم را دارم و مشغول آن هستم ماموریت میرم و... کنارش مطالعه زبان ، رمان و تفریحات خودم ، پیاده روی و....رو دارم ...اما دوست دارم مجددا تشکیل خونواده بدم ...نمیدونم چرا سراغ هر خانمی که معرف بهمون میگه میرم و صحبتی میکنم....از 100٪ کسانی که رفتیم بالغ ب 70 تا 80 درصد آنها مطالبات مالی سنگین مهریه، خونه و ماشین را دارند....در واقع کل پکیج خوب بودن ها را می خواهند....متاسفانه سراغ خانم های با سابقه مشابه جدایی هم ک رفتم متوجه شدم اونها ب مراتب از دختران مجرد سخت گیر تر و مطالبه کننده تر هستند....انگار نه انگار که خودشون تو این شرایط سخت جامعه زندگی میکنند!!!! نمیدونم باید دیگه چ کار کرد....تقصیر من نیست ک خونه n برابر گرون شده و من کارمند پیمانی با شغل تخصصی تازه حقوقم 3.5 شده.....چ کنم!!!! نمیدونم من خیلی از لحاظ مالی بیچاره و سطح پایین مالی موندم ! اصلا ادمی با مشخصات من اینقدر بیچاره بنظر میاد یا دختر خانما خیلی مطالبه گر و رویایی به ازدواج فکر میکنن؟!.....نمیدونم این بخت کی مجدد باز میشه...و من شریک خودمو اینبار با انتخاب درست تر پیدا کنم...؟! توهرچی سایت ازدواجه سعی کردم اطلاعات رو ثبت کنم اما نمیدونم چرا نمیشه...!!!!

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط تیام2012 نمایش پست ها
    من شریک خودمو اینبار با انتخاب درست تر پیدا کنم...؟! توهرچی سایت ازدواجه سعی کردم اطلاعات رو ثبت کنم اما نمیدونم چرا نمیشه...!!!!
    سلام
    برای شما سه مطلب حائز اهمیت هست.

    ۱.
    افزایش آگاهی ها، مهارت ها و کسب تجارب ارزشمند از گذشته
    اشاره کردید از گذشته نکات ارزشمندی رو بیاد سپردین، اما لازمه ی برطرف کردن عیوب احتمالی در انتخاب جدید
    افزایش سطح آگاهی ها و مهارت های شماست و این مهم با مطالعه بیشتر و همچنین کمک گرفتن حضوری از مشاوره محترم بدست میاد.

    ۲.
    انتخاب واسطه
    انتخاب واسطه ازدواج مهم هست. شما واسطه ای که انتخاب میکنید باید
    فردی عاقل، آگاه و متدین باشه، چنین شخصی افرادی رو برای شما در نظر خواهد گرفت که مناسب و همراه با شرایط شما باشند. مثل افراد قابل اعتماد و متدین در محل زندگی، روحانی مسجد و ...

    ۳.
    اهمیت انتخاب همسر
    با توجه به یک تجربه ی ناخوشایند برای انتخاب های بعدی باید با آگاهی بیشتری قدم بردارید، متاسفانه سایت های همسر یابی بنظر شخصی من جای مناسبی برای انتخاب همسر نیست و
    بهتر هست دقت بیشتری بر این امر مهم داشته باشید. شما چون شرایط عاطفی و در کل شرایط روانی نامطلوبی رو تجربه کردید میتونید موقعیت خوبی برای افراد سود جو باشید . پس بهتر هست طبق نکته اول آگاهی های خودتون رو با مطالعه و بهره گرفتن از حضور مشاوره محترم افزایش بدید.

    نکته↓
    نقل قول نوشته اصلی توسط تیام2012 نمایش پست ها
    تنها یک روز بعد از عده، بعد از زمان طلاق با پسرعموی پولدارش که اتفاقا دو فرزند دارند و هنوز زن اولش را علی رغم جدازندگی کردن طلاق نداده ازدواج کرد.... ا لان چند ماه میگذره تقریبا 7 ماه...ودو سال هم که کلا جدا و تنها بودم!

    ۱. اجازه بدید کمی بیشتر زمان بگذره و
    بسرعت وارد یک رابطه ی جدید نشید ( اگرچه جدا زندگی کردید ولی تلاش ها و ناراحتی هایی داشتین و ذهنتون فعلا آمادگی کامل برای ورود به شرایط جدید رو نداره )
    ۲. بهتر هست برای ازدواج از طریق مشورت با مشاور و بزرگترها قدم بردارید و در این بین
    تحقیق و آنالیز فرد رو فراموش نکنید. لازمه ی این امر کنترل و یا مدیریت احساسات هست.

    ویرایش توسط سحر بهاری : پنجشنبه 14 شهریور 98 در ساعت 22:11

  3. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    Mvaz (پنجشنبه 14 شهریور 98)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    اعتماد به نفست رو ببر بالاتر. از متنت چیزی که خیلی زیاد دستگیرم شد این بود که اعتماد به نفس پایینی داری و خودتو خیلی سرزنش میکنی و دست کم میگیری

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1391-7-06
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    6,291
    سطح
    51
    Points: 6,291, Level: 51
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یک نفر مثل شما اینجوری میشه که خانومش بهش خیانت میکنه یک نفر هم مثل من که هر چی سعی در جلب رضایت همسرم دارم اما فایده ای نداره

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 مهر 98 [ 22:23]
    تاریخ عضویت
    1396-11-18
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,949
    سطح
    26
    Points: 1,949, Level: 26
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 26 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام
    برای شما سه مطلب حائز اهمیت هست.

    ۱.
    افزایش آگاهی ها، مهارت ها و کسب تجارب ارزشمند از گذشته
    اشاره کردید از گذشته نکات ارزشمندی رو بیاد سپردین، اما لازمه ی برطرف کردن عیوب احتمالی در انتخاب جدید
    افزایش سطح آگاهی ها و مهارت های شماست و این مهم با مطالعه بیشتر و همچنین کمک گرفتن حضوری از مشاوره محترم بدست میاد.

    ۲.
    انتخاب واسطه
    انتخاب واسطه ازدواج مهم هست. شما واسطه ای که انتخاب میکنید باید
    فردی عاقل، آگاه و متدین باشه، چنین شخصی افرادی رو برای شما در نظر خواهد گرفت که مناسب و همراه با شرایط شما باشند. مثل افراد قابل اعتماد و متدین در محل زندگی، روحانی مسجد و ...

    ۳.
    اهمیت انتخاب همسر
    با توجه به یک تجربه ی ناخوشایند برای انتخاب های بعدی باید با آگاهی بیشتری قدم بردارید، متاسفانه سایت های همسر یابی بنظر شخصی من جای مناسبی برای انتخاب همسر نیست و
    بهتر هست دقت بیشتری بر این امر مهم داشته باشید. شما چون شرایط عاطفی و در کل شرایط روانی نامطلوبی رو تجربه کردید میتونید موقعیت خوبی برای افراد سود جو باشید . پس بهتر هست طبق نکته اول آگاهی های خودتون رو با مطالعه و بهره گرفتن از حضور مشاوره محترم افزایش بدید.

    نکته↓


    ۱. اجازه بدید کمی بیشتر زمان بگذره و
    بسرعت وارد یک رابطه ی جدید نشید ( اگرچه جدا زندگی کردید ولی تلاش ها و ناراحتی هایی داشتین و ذهنتون فعلا آمادگی کامل برای ورود به شرایط جدید رو نداره )
    ۲. بهتر هست برای ازدواج از طریق مشورت با مشاور و بزرگترها قدم بردارید و در این بین
    تحقیق و آنالیز فرد رو فراموش نکنید. لازمه ی این امر کنترل و یا مدیریت احساسات هست.

    سلام سحر خانم....ممنون از اینکه پاسخ دادین....خواستم بگم ک بعد از آشنایی با دکتر روانشناس و مشاوره در میانه قهر و ترک زندگی خانم سابق من کم و بیش با دکتر مشاوره هنوز در تماسم...اتفاقا بعد از سال اول قهر بود ک دکتر متوجه شده بود و میگفت اون خانم دیگه برگشتنی نیست و معلومه براش دون پاشیدن....یادمه از اون موقع بهم میگفت توهم ب فکر زندگی و همسر جدیدی باش ....

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوشیانت2 نمایش پست ها
    اعتماد به نفست رو ببر بالاتر. از متنت چیزی که خیلی زیاد دستگیرم شد این بود که اعتماد به نفس پایینی داری و خودتو خیلی سرزنش میکنی و دست کم میگیری
    سلام ...ممنونم از روحیه ای ک بهم دادین...والا چی بگم ....خواستم بگم فکر میکنم من اعتماد ب نفسم پایین نیست ک اگر بود مجددا ب فکر ازدواج مجدد نبودم....من فقط کمی ناامیدو متعجب شدم چرا خانمها اینطور شدند؟! چرا مطالبه گر شدند و همه چیز رو باهم در یک زمان و قبل از ازدواج میخوان؟!

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شبنم211 نمایش پست ها
    یک نفر مثل شما اینجوری میشه که خانومش بهش خیانت میکنه یک نفر هم مثل من که هر چی سعی در جلب رضایت همسرم دارم اما فایده ای نداره
    سلام ...شبنم خانم اسمشو نمیدونم چی باید گذاشت بازی روزگار یا تاوان تصمیم و انتخاب اشتباه....برای خودم که جفتشو میدونم یعنی هم عاقلانه علاقه مند نشدم و هم جبر و قسمت روزگار ب زندگیم وارد شد....اما خیانت و تلاش....اگه فکر میکنی خیانتی هست ارزششو نداره هر چند بخشش و از خود گذشتگی خیلی خیلی مهم و زیباس...ولی ب شرطی ک طرف مقابل هم بخواد....من خوب یادمه شبایی بود خانم سابقم با معشوقش زیر پتو با موبایل بهش پیام میداد و صحبت میکرد و تا منو میدید خودشو ب خواب عمیقی میزد....با اینحال گذشت و تلاش من ب پایبندی زندگی کمکی نکرد و باانتخاب غلطش یک زندگی رو از بین برد....البته همین بس ک الان همسایه و دوست و آشنا و فامیل لعنتش میکنن و پشت سرش ب بدی یاد میکنن....شماهم ببین ارزششو داره یا نه....هر چند امیدوارم همه زن و شوهرا با از خودگذشتگی و فداکاری آتیش صمیمیتشونو زیادتر کنن و بهم عشق بورزن و باوجود همه مشکلات مالی و غیرمالی خوب زندگی کنن....

  7. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط تیام2012 نمایش پست ها
    سلام سحر خانم....ممنون از اینکه پاسخ دادین....خواستم بگم ک بعد از آشنایی با دکتر روانشناس و مشاوره در میانه قهر و ترک زندگی خانم سابق من کم و بیش با دکتر مشاوره هنوز در تماسم...اتفاقا بعد از سال اول قهر بود ک دکتر متوجه شده بود و میگفت اون خانم دیگه برگشتنی نیست و معلومه براش دون پاشیدن....یادمه از اون موقع بهم میگفت توهم ب فکر زندگی و همسر جدیدی باش ....

    ..
    خواهش میکنم
    طبق گفته های شما کمی صبر کردن نتها بد نیست بلکه مفید هم هست.
    صبر کردن بمعنای عدم تلاش، دست روی دست گذاشتن و انزوا نیست بلکه بمعنای خودآگاهی، افزایش مهارت ها، بررسی عیوب، تغییر و یا اضافه کردن موارد ارزشمند در معیارها، افزایش اطلاعات از زندگی و ... هست.


    • شما برای تجربه یک زندگی مشترک پایدار و سالم نیاز دارید انتخاب درستی داشته باشید . انتخاب درست، یک انتخاب آگاهانه هست. انتخاب آگاهانه با پیروی از شیوه صحیح آشنایی، صبر، رعایت نکات مهم، تحقیق و آنالیز فرد بدست میاد.




  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 مهر 98 [ 22:23]
    تاریخ عضویت
    1396-11-18
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,949
    سطح
    26
    Points: 1,949, Level: 26
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 26 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    خواهش میکنم
    طبق گفته های شما کمی صبر کردن نتها بد نیست بلکه مفید هم هست.
    صبر کردن بمعنای عدم تلاش، دست روی دست گذاشتن و انزوا نیست بلکه بمعنای خودآگاهی، افزایش مهارت ها، بررسی عیوب، تغییر و یا اضافه کردن موارد ارزشمند در معیارها، افزایش اطلاعات از زندگی و ... هست.


    • شما برای تجربه یک زندگی مشترک پایدار و سالم نیاز دارید انتخاب درستی داشته باشید . انتخاب درست، یک انتخاب آگاهانه هست. انتخاب آگاهانه با پیروی از شیوه صحیح آشنایی، صبر، رعایت نکات مهم، تحقیق و آنالیز فرد بدست میاد.



    سلام سلام...امیدوارم خوش و خرم باشین....صددر صد با توصیتون موافقم ...ولی خیلی خستم شد از بس صبر کردم ...دو سال متارکه خانم سابق و شش ماه تنها بودن خودم بدجوری امونم رو بریده....کلا ب دلیل سختی هایی ک در زندگی متحمل شدم زیادبا این واژه برخورد کردم واتفاقا برام خیلی ملموسه.......از مصداق صبر در برابر تحمل بیماری گرفته تا دزدی ک ب خونم زد و ایام بیکاری در سالهای قبل ک مال خیلی وقت پیشه....
    عذر میخوام من گاهی وقتها خیلی ناامید میشم بخصوص وقتی که مسائل اقتصادی بهم چیره میشه یا اینکه کیس هایی ک معرفی میشه ب نتیجه نمیرسن....از شماچ پنهون گاهی وقتها با ی تفسیر شاید احساسی و به غلط یا درست نمیدونم به قسمت و روزگار ربطش میدم....آخه میدونین ...من تقریبا پنج سال پیش بیماری لنفوم سطح دو در سینم گرفتم ...لنفوم به بیماری سرطان لنفاوی میگن....خدارو صد هزار مرتبه شکر با تشخیص ب موقع و درمان با شیمی درمانی و رادیوتراپی درمان کردم و الان تقریبا پنج سال میگذره و همه چیز خوبه و به قول دکترم شما خوب شدی و هیچ مشکلی نداری کمااینکه سرکارم از همون اولش تاالانش بودم کوه میرم ورزش میکنم زندگی مستقل خودمو دارم....این سابقه بیماری ک داشتم گاهی وقتها باعث میشه عدم نتیجه گرفتن و سرانجام قضیه کیس ها را بهم ربط بدم و به خودم میگم هیچ کس با این دو محدودیت جدایی و سابقه بیماری نمیاد باهات ازدواج کنه...حالا تو هی بگو زن قبل خیانت کرد خیانت و این همه آدم و شاهد وجود داره....یا اینکه تو بگو من خوب خوب شدم دکترهم موجوده ....اما کیه که باور کنه....تازه این دو مورد رو کنار عدم داشتن خونه و ماشین بزارم ک دیگه هیچ....! چه راهکاری برای بیرون رفت از این نوع فکر پیشنهاد میکنین و اصلا نظرتون چیه؟ من از یک طرف اینها رو محدودیت میدونم از طرفی هم سختی های زندگی میدونم ک پشت سر گذاشتمشون و حتی آزمایش موفقیت آمیز بودن خودم هم میدونم....اون مادمازل ک الان نیست ولی خداش هست ک علی رغم خیانتش سعی در حفظ زندگی داشتم و بیماری هم ک با حفظ روحیه و دعای پدرومادر والبته زحمات دکتر شکست دادم.....
    ببخشین اگه طولانی شد....

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    خواهش میکنم
    طبق گفته های شما کمی صبر کردن نتها بد نیست بلکه مفید هم هست.
    صبر کردن بمعنای عدم تلاش، دست روی دست گذاشتن و انزوا نیست بلکه بمعنای خودآگاهی، افزایش مهارت ها، بررسی عیوب، تغییر و یا اضافه کردن موارد ارزشمند در معیارها، افزایش اطلاعات از زندگی و ... هست.


    • شما برای تجربه یک زندگی مشترک پایدار و سالم نیاز دارید انتخاب درستی داشته باشید . انتخاب درست، یک انتخاب آگاهانه هست. انتخاب آگاهانه با پیروی از شیوه صحیح آشنایی، صبر، رعایت نکات مهم، تحقیق و آنالیز فرد بدست میاد.




    سلام سلام...امیدوارم خوش و خرم باشین....صددر صد با توصیتون موافقم ...ولی خیلی خستم شد از بس صبر کردم ...دو سال متارکه خانم سابق و شش ماه تنها بودن خودم بدجوری امونم رو بریده....کلا ب دلیل سختی هایی ک در زندگی متحمل شدم زیادبا این واژه برخورد کردم واتفاقا برام خیلی ملموسه.......از مصداق صبر در برابر تحمل بیماری گرفته تا دزدی ک ب خونم زد و ایام بیکاری در سالهای قبل ک مال خیلی وقت پیشه....
    عذر میخوام من گاهی وقتها خیلی ناامید میشم بخصوص وقتی که مسائل اقتصادی بهم چیره میشه یا اینکه کیس هایی ک معرفی میشه ب نتیجه نمیرسن....از شماچ پنهون گاهی وقتها با ی تفسیر شاید احساسی و ب قسمت روزگار ربطش میدم....آخه میدونین ...من تقریبا پنج سال پیش بیماری لنفوم سطح دو در سینم گرفتم ...لنفوم به بیماری سرطان لنفاوی میگن....خدارو صد هزار مرتبه شکر با تشخیص ب موقع و درمان با شیمی درمانی و رادیوتراپی درمان کردم و الان تقریبا پنج سال میگذره و همه چیز خوبه و ب قول دکترم شما خوب شدی و هیچ مشکلی نداری کمااینکه سرکارم از همون اولش تاالانش بودم کوه میرم ورزش میکنم زندگی مستقل خودمو دارم....این سابقه بیماری ک داشتم گاهی وقتها باعث میشه عدم نتیجه گرفتن و سرانجام قضیه کیس ها را بهم ربط بدم و ب خودم میگم هیچ کس با این دو محدودیت جدایی و سابقه بیماری نمیاد باهات ازدواج کنه...حالا تو هی بگو زن قبل خیانت کرد خیانت و این همه آدم و شاهد وجود داره....یا اینکه تو بگو من خوب خوب شدم دکترهم موجوده ....اما کیه ک باور کنه....تازه این دو مورد رو کنار عدم داشتن خونه و ماشین بزارم ک دیگه هیچ....! چ راهکاری برای بیرون رفت از این نوع فکر پیشنهاد میکنین و اصلا نظرتون چیه؟ من از یک طرف اینها رو محدودیت میدونم از طرفی هم سختی های زندگی میدونم ک پشت سر گذاشتمشون و حتی آزمایش موفقیت آمیز بودن خودم هم میدونم....اون مادمازل ک الان نیست ولی خداش هست ک علی رغم خیانتش سعی در حفظ زندگی داشتم و بیماری هم ک با حفظ روحیه و دعای پدرومادر والبته زحمات دکتر شکست دادم.....
    ببخشین اگه طولانی شد....
    ویرایش توسط تیام2012 : شنبه 16 شهریور 98 در ساعت 13:42

  9. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط تیام2012 نمایش پست ها
    سلام سلام...امیدوارم خوش و خرم باشین....صددر صد با توصیتون موافقم ...ولی خیلی خستم شد از بس صبر کردم ...دو سال متارکه خانم سابق و شش ماه تنها بودن خودم بدجوری امونم رو بریده....کلا ب دلیل سختی هایی ک در زندگی متحمل شدم زیادبا این واژه برخورد کردم واتفاقا برام خیلی ملموسه.......از مصداق صبر در برابر تحمل بیماری گرفته تا دزدی ک ب خونم زد و ایام بیکاری در سالهای قبل ک مال خیلی وقت پیشه....
    عذر میخوام من گاهی وقتها خیلی ناامید میشم بخصوص وقتی که مسائل اقتصادی بهم چیره میشه یا اینکه کیس هایی ک معرفی میشه ب نتیجه نمیرسن....از شماچ پنهون گاهی وقتها با ی تفسیر شاید احساسی و به غلط یا درست نمیدونم به قسمت و روزگار ربطش میدم....آخه میدونین ...من تقریبا پنج سال پیش بیماری لنفوم سطح دو در سینم گرفتم ...لنفوم به بیماری سرطان لنفاوی میگن....خدارو صد هزار مرتبه شکر با تشخیص ب موقع و درمان با شیمی درمانی و رادیوتراپی درمان کردم و الان تقریبا پنج سال میگذره و همه چیز خوبه و به قول دکترم شما خوب شدی و هیچ مشکلی نداری کمااینکه سرکارم از همون اولش تاالانش بودم کوه میرم ورزش میکنم زندگی مستقل خودمو دارم....این سابقه بیماری ک داشتم گاهی وقتها باعث میشه عدم نتیجه گرفتن و سرانجام قضیه کیس ها را بهم ربط بدم و به خودم میگم هیچ کس با این دو محدودیت جدایی و سابقه بیماری نمیاد باهات ازدواج کنه...حالا تو هی بگو زن قبل خیانت کرد خیانت و این همه آدم و شاهد وجود داره....یا اینکه تو بگو من خوب خوب شدم دکترهم موجوده ....اما کیه که باور کنه....تازه این دو مورد رو کنار عدم داشتن خونه و ماشین بزارم ک دیگه هیچ....! چه راهکاری برای بیرون رفت از این نوع فکر پیشنهاد میکنین و اصلا نظرتون چیه؟ من از یک طرف اینها رو محدودیت میدونم از طرفی هم سختی های زندگی میدونم ک پشت سر گذاشتمشون و حتی آزمایش موفقیت آمیز بودن خودم هم میدونم....اون مادمازل ک الان نیست ولی خداش هست ک علی رغم خیانتش سعی در حفظ زندگی داشتم و بیماری هم ک با حفظ روحیه و دعای پدرومادر والبته زحمات دکتر شکست دادم.....
    ببخشین اگه طولانی شد....

    سلام , سپاس همچنین

    ببینید شما برای رهایی از تفکرات منفی نیاز دارید مثبت اندیش باشید. در کنار هر رنجی یک آسایش برای شما وجود داره که شاید بهتر هست مروری داشته باشید..

    بیماری _ ( درمان و سلامتی دوباره )
    طلاق _ ( رهایی از زندگی ناسالم و بوجود آمدن موقعیت های بهتر )
    تنهایی _ ( فرصت خود آگاهی و افزایش مهارت ها در برخورد با شرایط مختلف )
    بیکاری _ ( بالا رفتن مهارت و تجربه )
    و ...

    پس توصیه میکنم
    ؛

    1. خودتون رو با دیگران مقایسه نکنید.
    2. افکار منفی رو حذف و افکار مثبت رو جایگزین کنید.
    3. داشته های خودتون رو بشمارید و بنویسید مثل نعمت حضور پدر و مادر در مقابل نداشته ها تا اونها کمرنگ بشن.
    4. خودتون رو سرزنش نکنید .
    5. در حد توان از خودتون انتظار داشته باشید نه بیشتر.
    6. فاجعه سازی نکنین ( یعنی بزرگ کردن یه اتفاق ).
    7. با افراد مثبت اندیش ارتباط بگیرین.
    8. کارهایی رو انجام بدید که شما رو خوشحال میکنه مثلا گذراندن یک شب خوب با خانواده.
    9. معنویات رو در زندگیتون پر رنگ کنین تا با تقرب به خداوند فلسفه ی زندگی رو بیشتر درک و آرامش بیشتری رو احساس کنید.
    10.افکارتون رو هدایت کنین و خاطره های خوب بسازین تا در مواقع ناراحتی با یادآوری اونها مسیر افکار شما تغییر پیدا کنن.
    11. تلقین منفی نکنین و شرایط رو به هم ارتباط ندید.
    12. برای بدست آوردن موفقیت هرگز تسلیم نشید.
    13. شکست رو جزوی از زندگی انسان بدونید و راهی برای ترقی و پیشرفت.
    14. خودتون رو دوست داشته باشین و برای رفع عیوب احتمالی تلاش کنین.
    15. شکرگزار باشین.

    اما بخشی از مشکلات انسانها به
    عدم رضایت درونی برمیگرده و راه های رضایت درونی؛

    * تغییر زاویه دید به زندگی
    * افزایش قدرت ادراک
    * پرهیز از کمال گرایی
    * تقویت روحیه قدرشناسی
    * عدم قضاوت مکرر خود
    * پذیرش خود واقعی با تمام خوبی ها و کاستی ها
    * واکنش صحیح دربرخورد با رفتار یا گفتار دیگران
    * افزایش خود باوری
    * شجاعت و روحیه پذیرش شکست
    * مطالعه و کمک گرفتن از مشاور
    و ... هست.

    ویرایش توسط سحر بهاری : شنبه 16 شهریور 98 در ساعت 14:47

  10. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 مهر 98 [ 22:23]
    تاریخ عضویت
    1396-11-18
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,949
    سطح
    26
    Points: 1,949, Level: 26
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 26 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و سپاس بابت نظرات صمیمانتون....
    دوستان عزیز... خواستم نظرتونو در مورد دو کیسی ک بعد از صحبت باهمدیگه منتفی شد رو بدونم....

    مورد اول خانم مطلقه متولد 69 فوق لیسانسه و شاغل شرکت خصوصی بود ک عمه اش به مادرم معرفی کرد....همه چیز از طریق پیامک و نه صحبت حضوری یا تلفنی معمولی پیش رفت تا اینکه سریع رفت سراغ دو موضوع...اول اینکه میگفت من دختری هستم ک بابام تو ناز ونعمت بزرگم کرده و زندگی مرفح رو انتظار دارم....دوم اینکه عمه ام گفته شما چند سال قبل مریض شده بودی....ک براش توضیح دادم ک بله من پنهان کاری ندارم و خداروشکر درمان کردم و الان در سلامتی کامل بسر میبرم...ازاین مسئله ک گذر کردیم ....مجددا سر مسائل مالی صحبت کرد ک دوس دارم شوهر جدیدم ماشین داشته باشه...خسیس نباشه...هر سال سفر بریم......من مذهبی نیستم شوهرم به تیپم گیر نده... من در نهایت همه شرایط خودم رو مجددا با پیامهای مناسب و صمیمانه اما شفاف توضیح دادم ...و آخرش هم گفتمش ک ببین خانم فلانی..! ب قول اخوان ثالث منم من....لولی وش مغموم ...نه از رومم ن از زنگم همان بیرنگ بیرنگم...منم همسری میخوام ک باهام دوست و صمیمی باشه ولی مهمتر از اون درکم کنه و ایمانی داشته باشه خدارو در نظربگیره نه مثل زن قبلم با موج ثروت پسرعموش با یک سناریو زندگی چند ساله رو خراب کنه ...پس باوفا باشه ...اهل زندگی و پایه باشه تو خوشی و ناخوشی هم کنارم باشه...تو ساختن زندگی بهم کمک فکری کنه و حتی اگه خانمی مثل شما تحصیلات و یا مهارتی داشت ک میتونست و دوست داشت ک تو جامعه کار کنه به صورت پاره وقت یا حالتی ک به زندگی مشترکمون آسیب نزنه استقبال میکنم....سرتونو درد نیارم ....آخرش گفت ک اقای فلانی من بخاطر مسائل مالی جوابم منفیه....

    مورد دوم خانم مجرد اصفهانی بود ک سه سال از من بزرگتر بود متولد 61 بود و منبا سنش مشکل نداشتم ...شاغل بود از لحاظ تیپ رفتاری درونگرا و کمالگرا بود ...جوری ک خودش میگفت....حالا نمیدونست ک من با این اصطلاحها بواسطه رفتن پیش مشاوره آشنا بودم ....تو دیدار حضوریمون ی برگه بزرگ دراورد و گفت ببینید شما از یک قومیت دیگه هستین و من اصفهانیم و ما رسم و رسوممون فرق داره....از رسمهاشون گفت که مثلا ما توی رفت و آمد فامیلی مثلا جلوی دامادمون روسری نمیزنیم وبه هم دست میدیم....ک بعد از بررسی چندین مصذاق متوجه شدیم ک اصلاتفاوتی نداریم و تواین قضیه اختلاف فاحش و متناقضی نداریم ...تو اون مثالی ک گفتم ، بهش گفتم ماهم
    همینطوریم....تا رسید ب اینجا ک اسممو گفت و رو کرد بهم ی چیزی گفت...صریح گفت ببین اقا... من حسین و محمد رو قبول ندارم...گذاشتم حرفش تموم بشه....گفتمش ک شما چیو قبول داری و همونو عمل کن....هر کس را در قبر خودش میگذارند من مجبورت نمیکنم ولی عقیده من اینطور نیست ....بعد کلاس علاقه به انگلیسی گذاشت ...انگار نه انگار سن و سالی ازش گذشته بود...گفتم من خودم هم عاشق زبانم و کار تفننی و تفریحی من ترجمه است...از موافقت یا مخالفت با اشتغال و تحصیل گفت ک گفتم من خودم تحصیلکردم و باافتخار قبول میکنم و تشویقتون میکنم کارهم با کارتون ک شاغل دانشگاهین مشکلی ندارم...تا اینکه بعد از چند روز بهم پیام داد ک ما از لحاظ عقیدتی بهم نمیخوریم و جواب منفی است....در حالی ک قراربود چندین جلسه صحبت و بررسی شود و بعد جمع بندی کنیم چون من خودم هم هنوز به این نتیجه نرسیده بودم که این خانم رو ب همسری قبول کنم یا نه... ک یهویی اینطوری بوسیله خودش تموم شد ...


    ولی عجیبه برام خانمهایی ک باشون صحبت کردم اینطوری صحبت میکنن و اصلا انگار فازشون ، احوالشون ی چیز دیگس...!!!!

  11. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    با توجه به دو موردی که ذکر کردید کردید هر دوی این خانم ها تناسبی با شما نداشتند و مناسب ازدواج با شما نبودند.
    یعنی اگر اونها قبول میکردند ممکن بود درگیر یک تجربه ی ناخوشایند دیگر بشید. از این رو هست برای برای چندم به شما عرض میکنم
    حتما باید صبر کنید و در این زمان آگاهی های خودتون رو در چند زمینه افزایش بدید و این افزایش آگاهی بشما کمک خواهد کرد در مورد بهترین افراد هم با احتیاط و با سنجیدن شرایط قدم بردارید.
    موفق باشید

    ویرایش توسط سحر بهاری : یکشنبه 17 شهریور 98 در ساعت 23:21


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.