به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 98 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    6,516
    سطح
    52
    Points: 6,516, Level: 52
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نامزدی، بد قولی و خیانت

    سلام. من پسری 27 ساله هستم و حدود 1 سال است که با دختر خانمی 20 ساله برای ازدواج آشنا شدم. در کل دختر خیلی خوب و باهوشی است و من هم قلبا و منطقا دوستش دارم.
    در اوایل اشنایی این دختر خانم در مسائل پوشش و حجاب کمی با معیار های من فاصله داشت که وقتی باهاشون صحبت کردم، خودشون هم تایید کردن که نوع پوششون خیلی مناسب نیست و به طور جدی اقدام به تغییر نوع پوشش کردن. الان هم خودشون این موضوع را تایید میکنه که تغییراتی که کرده فقط به خاطر من نبوده و خواست اصلی خودشه و من عملا فقط یک جرقه برای این تغییرات ایجاد کرده ام. و پوشش قبلیشون باعث مشکلات زیادی براشون شده بود.

    مشکل ما از اینجا شروع شد که: از 7 ماه پیش خبر اومد که مراسم عروسی یکی از اشنایانشون هست و ایشون هم دعوت اند. با توجه به اینکه تمام لباس هایی که داشتند دیگه با معیار های کنونی ما همخوانی نداشت و عروسی هم تقریبا مختلط بود (نه کاملا ولی رفت و امد خانوم و اقایون بین هم بود) ما از 7 ماه قبل عروسی شروع کردیم به مطالعه برای پیدا کردن یه لباس مناسب. بالاخره 2 ماه قبل عروسی یه لباس انتخاب کردیم و قرار شد ایشون همین لباس را بدوزند و قول دادن و تمام.

    ولی یکماه قبل عروسی یهو انکار کردن و به بهانه های مختلف مثل اینکه لباس بهشون نمیاد و مادرشون مخالفه و عروسی زن و مرد جدا است و اگر کسی مرد وارد قسمت زنونه شد مانتو میپوشند و ... از دوختن لباس امتناء کردن. من واقعا خیلی خواهششون کردم که لباس باز نپوشند و حتی در حد التماس. حتی دعوامونم شد و چند روز اعصاب خوردی داشتیم. نهایتا من کوتاه اومدم و شرط کردم که اولا زیر لباسشون حتما ساپورت بپوشند و دوما اگر حتی یک نفر از آقایون اومد بین خانوما، حتما مانتو بپوشه و نهایتا اعلام کردم که من با نارضایتی این موضوع را قبول کردم و یجورایی برای من تحمیل شده. در هر صورت ایشون شروط را پذیرفتن و قول دادن که همشون را عمل کنند.

    این موضوع گذشت و چند روز مانده به عروسی از من نظر پرسیدن که آیا موهاشون را رنگ کنند یا نه. منم مطلق گفتم نه. چون واقعا موهای خودش خیییلی قشنگ و زیبا است و اصلا دلم نمیخواست رنگ و حالتشون تغییر کنه. من این موضوع را براشون کامل توضیح دادم که عاشق همین رنگ و مدل موهاشون هستم و دلم نمیاد دست بزنند به موهاشون. حتی ایشون رنگ موی موقت را پیشنهاد دادن که باز من خواهششون کردم که کلا رنگ نکنند و باز ایشون قبول کردن و قول دادن که رنگ نکنه.


    این اتفاقات گذشت تا روز قبل عروسی. ایشون پیام داد که داره میره ارایشگاه که ابروهاشو مرتب کنه. من برای تاکید سوال کردم که می خواد موهاشون را هم رنگ کنه، و ایشون با قاطعیت گفتند عمرا و دست نمیزنند به رنگ موهاشون و طبق خواسته من عمل می کنند. ولی شب که برگشتند خونه یهو دیدم رنگ کرده موهاشو و واقعا ناراحت شدم و هرچی هم سوال پرسیدم چرا رنگ کرده و عهد شکنی کرده جوابش این بود که ارایشگر بهش پیشنهاد داده که رنگ کنه و اونم نتونسته بگه نه و همچنین مادرشون مجبورش کرده که رنگ کنه. درواقع این موضوع را بهانه کرد. من به شدت ناراحت و پریشان شدم. نه فقط بخاطر تغییر رنگ موهاشون، بلکه بخاطر اینکه پای قول و قرارمون نایستاده و به این راحتی خواسته منو نادیده گرفته. من این ناراحتی را کاملا بروز دادم و ایشونم اظهار پشیمونی کرد و عذر خواهی کرد. و من اون شب از شدت ناراحتی دیگه باهاشون صمیمی صحبت نکردم.

    روز عروسی رسید و ایشون عازم مجلس شدند. قبل حرکت من از ایشون خواهش کردم مجدد که زیر لباس ساپورت بپوشند و ایشون قول موکد دادن که انجامش بدن.

    عروسی شروع شد و بعد 4 ساعت که از مجلس گذشته بود، من پیامشون دادم که خیالم راحت بشه، ولی متاسفانه ایشون هیچ ساپورت و لباس دیگه ای زیر لباسشون نپوشیده بودند و این درحالی بود که اقایون کاملا بین خانوما رفت و امد داشتن و حتی پذیرایی قسمت زنونه را خدمتکاران مرد انجام میدادن.

    من واقعا ناراحت شدم و به هم ریختم. کاملا آتیش گرفته بودم و ایشونم تا دید که من عصبانی هستم دیگه جواب پیامای منو ندادن تا اینکه برگشتن خونه.

    من به شدتد باهاشون برخورد کردم و حتی کارشون را به خیانت تشبیه کردم. بهشون گفتم که برای من اندازه دو ساعت خوشگذرونی ارزش قائل نبودن و نتونستند پا روی دلشون بذارند و لباس پوشیده تر داشته باشند. تنها بهانه ایشون هم این بود که برای عکس گرفتن ساپورتشون را در اوردن. و دیگه نپوشیدن.

    من واقعا نتونستم این موضوع را هضم کنم که چرا بعد 7 ماه خواهش و التماس و با اینکه اینهمه از خواسته های خودم عقب نشینی کرده بودم (اول قرار بود کلا یه لباس کاملا پوشیده انتخاب کنند) باز چرا ایشون کوچکترین خواسته من را هم انجام نداده بودن و کار به اینجا رسیده.

    من چند روز اول به شدت ناراحت و عصبانی بودم و به ایشون گفتم که دیگه نمی خوام به این رابطه ادامه بدم. ولی ایشون خیلی پیام دادن و خواهش کردن که برگردم و جبران میکنند. من دوباره برگشتم ولی حتی یک روزم نتونستم دیگه تحملشون کنم و دیگه حس بدی بهشون پیدا کردم. حتی بهشون گفتم که تا وقتی لکه ای رنگ بین موهاشونه من حتی نمی خوام ببینمشون و ایشون هم گفتند که حداقل 2 سال طول میکشه تا رنگ پاگ بشه ولی از من خواستن که برگردم ولی همو نبینیم. درواقع به هر قیمتی که شده برگردم.

    من الان سوالم اینه که با این همه عهد شکنی و به عبارتی خیانت عاطفی، به نظرتون ادامه این رابطه صحیح است؟
    آیا میشه به این دختر به عنوان شریکی مطمئن برای زندگی نگاه کرد؟
    ایا دختری که الان هنوز نامزدیم و اونم نه به صورت رسمی، به این صورت عهد شکنی میکنه و ارزشی برای طرف مقابلش قائل نیست، در اینده و بعد ازدواج ممکنه خیانت های بیشتری هم انجام بده؟ درواقع الان اگر هم کاری میکنه بخاطر ترس از رفتن من باشه و در اینده که اسممون رفت توی شناسنامه همدیگه، خیالش راحت بشه و هرکاری انجام بده.
    به نظرتون اگه هنوز امیدی به این رابطه است، واکنش مناسب از سمت من چگونه باشه؟ ببخشم؟ فراموش کنم؟ یا چی؟

    همه این موضوعات درحالی بوده که این دختر خانم به شدت به من ابراز محبت و عشق می کنه و هر روز این موضوع را ابراز میکنه. و من هم به شدت ایشون را دوست داشتم و هر کاری از دستم براش براومده توی هر زمینه ای انجام دادم. ولی الان دیگه حس خوبی ندارم و حس میکنم تمام حرفا و محبت های ایشون نمایش بوده و عملا ارزشی برای من قائل نیست و راحت از من میگذرند.

    ذگر کنم که توی این یکسال ما مشکلات و بحث های دیگری هم سر عهد شکنی داشتیم و همه را با بهانه های مختلف لاپوشانی میکرد.

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    با توجه به متنی که نوشتید به نظر میرسه شما سعی بر این دارید که ایشون رو
    تغییر بدید و یک آدم جدید مطابق با معیارها و روحیات خودتون بسازید.

    باید قبول کنید که نامزد شما از یک
    خانواده دیگر و فرهنگ و باورهای دیگری هستند و در قدم اول تفاوت ها رو ببینید و فکر کنید که میتونید بپذیرید یا نه! ( در ضمن اینکه انسانها تفاوت های بیشماری دارند )

    زندگی مشترک نیازمند
    درک متقابل و احترام به نیازهای یکدیگر هست. واضح هست اگر نامزدتون نمیخواست به نظر شما احترام بگذاره هرگز سؤال نمیپرسید.

    *نوع برخوردتون با مسائل و رفتار شما شاید در زمان خاصی نتایج یکسان و باب میل داشته باشه ولی کم کم اثرات
    منفیش بر زندگی هویدا خواهد شد.

    در ضمن گفتید آشنا شدید و نامزدی غیر رسمی که استنباط من همون آشنایی و ارتباط دوران آشنایی هست که در اینصورت شما هم به ایشان نامحرم هستید و نمیتونید درباره مسائل خصوصی و شخصی ایشان ... نظر خودتون رو صراحتاً بیان کنید.

    پس ابتدا بر
    خویشتن تمرکز کنین و اشتباهات، نقص ها و ... فردی رو از بین ببرید و سپس به مسئله ی مهمی به اسم ازدواج و زندگی مشترک بپردازید. برای این مهم میتونید از حضور کارشناسان محترم بهره ببرید.

    ویرایش توسط سحر بهاری : جمعه 04 مرداد 98 در ساعت 00:28

  3. 4 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Mvaz (جمعه 04 مرداد 98), SaYe_RoshAN (چهارشنبه 13 شهریور 98), مدیرهمدردی (سه شنبه 12 شهریور 98), آویژه (جمعه 04 مرداد 98)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 98 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    6,516
    سطح
    52
    Points: 6,516, Level: 52
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام

    با توجه به متنی که نوشتید به نظر میرسه شما سعی بر این دارید که ایشون رو
    تغییر بدید و یک آدم جدید مطابق با معیارها و روحیات خودتون بسازید.

    باید قبول کنید که نامزد شما از یک
    خانواده دیگر و فرهنگ و باورهای دیگری هستند و در قدم اول تفاوت ها رو ببینید و فکر کنید که میتونید بپذیرید یا نه! ( در ضمن اینکه انسانها تفاوت های بیشماری دارند )

    زندگی مشترک نیازمند
    درک متقابل و احترام به نیازهای یکدیگر هست. واضح هست اگر نامزدتون نمیخواست به نظر شما احترام بگذاره هرگز سؤال نمیپرسید.

    *نوع برخوردتون با مسائل و رفتار شما شاید در زمان خاصی نتایج یکسان و باب میل داشته باشه ولی کم کم اثرات
    منفیش بر زندگی هویدا خواهد شد.

    در ضمن گفتید آشنا شدید و نامزدی غیر رسمی که استنباط من همون آشنایی و ارتباط دوران آشنایی هست که در اینصورت شما هم به ایشان نامحرم هستید و نمیتونید درباره مسائل خصوصی و شخصی ایشان مثل لباس زیر و ... نظر خودتون رو بیان کنید.

    پس ابتدا بر
    خویشتن تمرکز کنین و اشتباهات، نقص ها و ... فردی رو از بین ببرید و سپس به مسئله ی مهمی به اسم ازدواج و زندگی مشترک بپردازید. برای این مهم میتونید از حضور کارشناسان محترم بهره ببرید.

    من ایشون را مجبور به تغییر نکردم. خودشون خواستند که تغییر کنند. ولی حتی اگر هم به خاطر من تغییراتی را ظاهری پذیرفته باشنذ، پس چرا اول قول میدهند و بعد عهد شکنی می کنند؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام

    با توجه به متنی که نوشتید به نظر میرسه شما سعی بر این دارید که ایشون رو
    تغییر بدید و یک آدم جدید مطابق با معیارها و روحیات خودتون بسازید.

    باید قبول کنید که نامزد شما از یک
    خانواده دیگر و فرهنگ و باورهای دیگری هستند و در قدم اول تفاوت ها رو ببینید و فکر کنید که میتونید بپذیرید یا نه! ( در ضمن اینکه انسانها تفاوت های بیشماری دارند )

    زندگی مشترک نیازمند
    درک متقابل و احترام به نیازهای یکدیگر هست. واضح هست اگر نامزدتون نمیخواست به نظر شما احترام بگذاره هرگز سؤال نمیپرسید.

    *نوع برخوردتون با مسائل و رفتار شما شاید در زمان خاصی نتایج یکسان و باب میل داشته باشه ولی کم کم اثرات
    منفیش بر زندگی هویدا خواهد شد.

    در ضمن گفتید آشنا شدید و نامزدی غیر رسمی که استنباط من همون آشنایی و ارتباط دوران آشنایی هست که در اینصورت شما هم به ایشان نامحرم هستید و نمیتونید درباره مسائل خصوصی و شخصی ایشان ... نظر خودتون رو صراحتاً بیان کنید.

    پس ابتدا بر
    خویشتن تمرکز کنین و اشتباهات، نقص ها و ... فردی رو از بین ببرید و سپس به مسئله ی مهمی به اسم ازدواج و زندگی مشترک بپردازید. برای این مهم میتونید از حضور کارشناسان محترم بهره ببرید.

    درضمن ما به هم محرم هستیم.

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    سلام
    شما دو نفر تفاوت‌های بنیادی دارید. این موضوع اینقدر برای شما مهمه که اسم تاپیک رو گذاشتید "خیانت". در حالی‌که این کلمه اینقدر بار منفی داره که نمی‌شه به این راحتی به کار برد.
    من گمان می‌کنم ایشون ابتدای آشنایی، نظر شما در مورد حجابش رو مصلحتی پذیرفته چون وابستگی عاطفی پیدا کرده، هر بار هم که از شما سوال می‌پرسه احتمالا از این جهت هست که به شما پیغام بده دوستتون داره، منتهی دلش هم جوانی‌کردن می‌خواد، کاری که بین همسن و سال‌هاش اصلا غیرعادی نیست. یا هنوز به نقطه ثبات در باورهاش نرسیده. شما هر دو آدم‌های خوبی هستید منتهی اینقدر الگوهای ذهنی، ایده‌آل‌ها و ارزش‌هاتون متفاوته که رسیدن به نقطه تعادل در این رابطه برای شما خیلی سخت خواهد بود. ایشون مدام احساس قفس خواهد داشت و شما احساس خیانت. بهتره قبل از اینکه وارد زندگی مشترک بشید این مسئله رو با مشاوره کامل و با جزئیات پی بگیرید.
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  6. 4 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    Mvaz (جمعه 04 مرداد 98), SaYe_RoshAN (چهارشنبه 13 شهریور 98), نیکیا (یکشنبه 06 مرداد 98), سحر بهاری (جمعه 04 مرداد 98)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    این خانم باور هاش خیلی با شما متفاوت هس و اصلا با هم همخونی ندارید

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:21]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,568

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام

    معمولا مشاور ها میگن شرایط طرف مقابلتون رو قبل از ازدواج خوب بررسی کنید، اگر پذیرش اختلافات رو داشتین، ادامه بدین. اینکه فکر کنید طرف من همه چی اش خوبه ولی فلان چیز ها رو فقط باید تغییر بده تا باب میل من بشه، کلا غلط هست.

    هر تغییری برای بنیادی بودن، نیاز به مولفه هایی داره. تغییرات نامزد شما، ریشه بنیادی نداره تا پایدار بمونه. با کوچکترین اختلافی بین شما، سایه سنگین این تغییرات تو زندگی تون خودش رو نشون میده.

    به نظرم نامزدتون رو با همه این اختلافات بپذیرید، سعی در تغییرش نداشته باشید. هدفتون لذت بردن از کنا با هم بودن باشه. این طوری شما هیج لذتی که نمیبرید، بدتر آزار هم می بینید.

    اگر احساس پذیرش اختلافات رو نداری، همین الان کنار بکش.

    دختر ها معمولا شخصیتشون پس از 24-25 سالگی پایدار میشه. شما باید آمادگی تغییرات بیشتری رو از جانب ابشون داشته باشید.

    از طرقی اون خانوم باید یه روز نقش همسر و مادر رو در کانون خانواده شما بازی کنه. باید بتونه استقلال فکری داشته باشه و شرطی به امر و نهی شما و سلایق شما نشه.

    من ابدا کار های اون خانوم رو ایراد نمیگیرم، چون مقتضی شخصیت، فرهنگ و سن اش رفتار کرده، هر چند که میتونست پخته تر رفتار کنه، ولی ایرادی بهش وارد نیست. کما اینکه خیلی هم با شما راه اومده.

    این وسط شما نقش تعیین کننده ای داری. حتما با یه مشاور صحبت کن. بعدش اگر شد دو نفری برید پیش مشاور.

    چون پختگی و مهارت لازم در شما دو نفر برای حضور نزد مشاور در شما دو نفر وجود نداره، ممکنه پیشنهاد مشاوره خودش چالش زا باشه، پس اول خودت برو.

  9. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    سحر بهاری (جمعه 04 مرداد 98)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 98 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    6,516
    سطح
    52
    Points: 6,516, Level: 52
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من حرف شما را درک می کنم. این مشکلات یک شبه برای ما اتفاق نافتاده که. من 7 ماه روزی چند ساعت با ایشون صحبت کردم و درواقع این نوع پوشش و رنگ لباسشون یه جور امتحان بود براشون که ایا حاظر برای من از بعضی چیزا بگذره یا نه. ایا تعهدی داره یا نه؟ ایا واقعا دوستم داره یا همش حرفه.

    مثلا من با رنگ کردن مو مشکلی بنیادی ندارم. ولی انتظار دارم اگه نظر منو میپرسه و بعد اینکه با کلی صحبت به نتیجه مشترک میرسیم، دیگه طبق همون عمل کنه.
    ببیند من ادم زورگویی نیستم که یک کلمه بگم نه و تمام. باورکنید برای رنگ مو من شاید 4 ساعت نازشو کشیدم و از موهاش تعریف کردم. تعریفام هم از ته قلبم بود. اونم اینقدر خوشش اومد که متعهد شد رنگ مکی کنه.

    برای لباس چرا، من مشکل بنیادی دارم و مسئله پوشش برای من خیلی مهمه. ولی ایشون خودشون قبول دارند که فقط به خاظر من این موضوع را قبول نکردن و خواست خودشون است.
    اوایل اشنایی شاید پوشش نامناسب تری هم توی مجالس داشتند که من اصلا واکنش تندی نداشتم، فقط با مهربونی بهشون میگفتم فلان جور باشه بهتره.
    الانم اگه یه موضوعی را ندونسته اشتباه کنه من اینقدر ناراحت نمیشم.

    ولی اینکه من 7 ماه خواهش و تمنا کنم ولی باز ایشون کار خودشا بکنه دوتا مفهوم برای من داره، اولا ایشون روی مسئله پوشش با معیار های من هماهنگ نیست، دوما اگر من با خود پوشش هم مشکلی نداشتم، ایشون به عهد و قرارمون پایبند نیست و من براشون چندان ارزشی ندارم و موقع خوشگذرونی که میشه منو فراموش می کنند.

    شما به من بگید مگه یکی از پارامتر های مهم ازدواح، پایبندی به عهد و قرار نیست؟ مگه نباید شخص توی شرایط سخت ازموده بشه؟
    اگه قرار باشه هر روز یه قولی بدیم و فرداش بزنیم زیرش که دیگه این زندگی نمیشه. هیچ اعتمادی شکل نمیگیره.

    درضمن یه مشکل بزرگتر هم هست. اونم اینکه کارای ایشون کاملا مخالف عقل و منطق خودشونم هست. اون دلش می خواد لباس باز بپوشه ولی عقلش میگه نه نپوش. ولی تهش میپوشه و بعد پشیمون میشه.

  11. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط bigbomber نمایش پست ها
    من ایشون را مجبور به تغییر نکردم. خودشون خواستند که تغییر کنند. ولی حتی اگر هم به خاطر من تغییراتی را ظاهری پذیرفته باشنذ، پس چرا اول قول میدهند و بعد عهد شکنی می کنند؟
    با توجه به نوشته های زیر بررسی کنیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bigbomber نمایش پست ها
    ما از 7 ماه قبل عروسی شروع کردیم به مطالعه برای پیدا کردن یه لباس مناسب. بالاخره 2 ماه قبل عروسی یه لباس انتخاب کردیم و قرار شد ایشون همین لباس را بدوزند و قول دادن و تمام.
    .
    نقل قول نوشته اصلی توسط bigbomber نمایش پست ها
    من 7 ماه خواهش و تمنا کنم ولی باز ایشون کار خودشا بکنه .
    همانطور که خدمتتون در پست بالاتر اشاره کردم قبل از هر چیز و هر درخواستی از جانب شما باید ایشون و خانوادش رو با تمام تفاوت هاشون بررسی میکردید.
    در ظاهر اظهار میکنید من مجبورش نکردم اما
    شواهد و پا فشاری شما حکایت از این امر داره که غیر مستقیم بر ایشان فشار میارید که یا طبق خواسته ی من عمل کن یا در غیر اینصورت راضی نمیشم.

    در صورتی افراد طبق وعده عمل میکنند که مسئله ای رو
    قلبا پذیرفته باشن و این پذیرش بدون تحمیل اتفاق افتاده باشه. تنها چیزی که باعث پذیرش ناقص ایشون شده وابستگی عاطفی و از طرفی اجبار هست که در صورت نپرداختن به اون و حل مسئله .... در صورت ازدواج وارد مرحله ای جدید و پر تنش خواهد شد. ( پس نیاز به مراجعه به مشاور محترم دارید )

    عرض کردید که محرم هستید , پس باید از خانواده ایشان و سبک زندگی اونها تا حدودی مطلع شده باشید, آیا
    زمان خواستگاری رسمی شما شروطی مثل رعایت حجاب, نوع برخورد با افراد و ... رو مطرح کردید؟ نظر ایشان و خانوادشون چی بود ؟
    ویرایش توسط سحر بهاری : جمعه 04 مرداد 98 در ساعت 13:28

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 98 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    6,516
    سطح
    52
    Points: 6,516, Level: 52
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    با توجه به نوشته های زیر بررسی کنیم




    همانطور که خدمتتون در پست بالاتر اشاره کردم قبل از هر چیز و هر درخواستی از جانب شما باید ایشون و خانوادش رو با تمام تفاوت هاشون بررسی میکردید.
    در ظاهر اظهار میکنید من مجبورش نکردم اما
    شواهد و پا فشاری شما حکایت از این امر داره که غیر مستقیم بر ایشان فشار میارید که یا طبق خواسته ی من عمل کن یا در غیر اینصورت راضی نمیشم.

    در صورتی افراد طبق وعده عمل میکنند که مسئله ای رو
    قلبا پذیرفته باشن و این پذیرش بدون تحمیل اتفاق افتاده باشه. تنها چیزی که باعث پذیرش ناقص ایشون شده وابستگی عاطفی و از طرفی اجبار هست که در صورت نپرداختن به اون و حل مسئله .... در صورت ازدواج وارد مرحله ای جدید و پر تنش خواهد شد. ( پس نیاز به مراجعه به مشاور محترم دارید )

    عرض کردید که محرم هستید , پس باید از خانواده ایشان و سبک زندگی اونها تا حدودی مطلع شده باشید, آیا
    زمان خواستگاری رسمی شما شروطی مثل رعایت حجاب, نوع برخورد با افراد و ... رو مطرح کردید؟ نظر ایشان و خانوادشون چی بود ؟
    جواب فعلی شما برای من خیلی راضی کننده بود و بسیار متشکرم.
    من موقع خاستگاری تمام شروط مربوط به حجاب و برخورد با اطرافیان را مطرح کردم و ایشون پذیرفت.

    به نظر شما الان ما چکار کنیم. چون واقعا من این خانم را دوست دارم. ولی از طرفی پوشش و حجاب برای من مهمه و از اون مهم تر وفای به عهد است. واقعا زندگی که داخلش اعتماد و تعهد نباشه قابل تحمل نیست. این عدم وفای به عهد هستش که منو آتیش زده. حس نارو و گول خوردن دارم.

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 21:21]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,568

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    نگاه کن روی این مسئله به قول خودت 7 ماه وقت گذاشتی، نشون از اهمیت بالای این قضیه رو میرسونه.
    ولی این وقت رو باید صرف شناخت، مهارت و مدیریت بکنی تا چیز های دیگه. درسته که میگه امتحان بوده براش، ولی این نوع برگزاری آزمون از اساس اشتباه بوده.

    نم نم این خانم تبدیل میشه به یه دختر با عزت نفس پایین، دروغگو و یا قانون گریز و یا هر چیز دیگر. پس قبول کن رفتار شما با ایشون باعث تغییر ایشون میشه، البته در جهت دلخواه، بلکه عکسش.

    خیلی از ماها، مخصوصا تو سنین پایین، گول دلمون رو خوردیم. حریف وسوسه های دلمون نشدیم، خوب این خانم هم یکی از ماست.
    باید یاد بگیره، در مسیر عقلش مستحکم باشه. باید یاد بگیره نیاز به هویت فردی و اجتماعی داره، که شرایط و ادمهای اطرافش براش هویت لحظه ای نسازند.

    خوب همه این یادگرفتن ها در مسیر زندگی ایجاد میشه. با کسب تجربه،مطالعه و مشاوره و در نهایت تلاش. اگر همه اینها در کنار هم اتفاق بیافته از یه ادم، فرد پخته و با مهارتی میسازه.

    شما اگر این خانوم رو واقعا دوس داری، باید بپذیری این خانوم شکل گرفته از همه خصوصیت و رفتار هاش هست، نه بعضی هاش که شما میپسندی.

    اگر این موضوع رو قبول کردی، میرسیم مرحله بعد. اگر شما ایشون رو دوست داشته باشی، سعی میکنی رشد پیدا کنه، نه اینکه مجرمش کنی، خائنش کنی، بدعهدش کنی، از همه مهمتر عزت نفسش رو پایین بیاری.

    مرحله بعد باید در کنار هم یاد بگیرید چه طور به دو فرد بالغ با مهارت تبدیل بشید و یه خانواده موفق تشکیل بدین.


    نکته: خانم ها شخصیت پیچیده ای دارند، شناخت رفتار های خانم ها خیلی سخته، مخصوصا اگر تو چنین سنی باشند. ولی اگر اونها رو بشناسی، به راحتی میتونی در جهت ارمان خانواده مدیریت کنی.
    مثلا یه جا مجبور میشی کوپن خرج کنی، یه جا مجبور میشی قاطع برخورد کنی، یه جا مجبور میشی گذشت کنی و یا جا مجبور میشی عاشقانه رفتار کنی.
    ویرایش توسط Mvaz : جمعه 04 مرداد 98 در ساعت 14:42


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.