در میان گذاشتن مسائل کاری و زندگی خصوصی امان توسط همسرم به خانواده اش

[فکور]

سلام بر الماس عزیز
سوال اول
الان شما با مسئله کتک کاری که ظاهرا اتفاق افتاده مشکل نداری و فقط با توقعات مالی همسرت مشکل داری؟

موضوع بعدی
من اگر جای شما بودم حداقل در ظاهر حساب کتاب و من و تو رو وارد زندگیم نمی کردم
و سعی می کردم مانع انجام این کار توسط همسرم بشم

مثلا در رابطه با کابینت
اینکه همسر شما گفته 3 تومن میدم بقیه اش رو خودت بده
اول اینکه شما حتما از درآمد همسرت اطلاع داری و قطعا می دونی که الان نداره 10 میلیون بده پس یا مطرح نکن یا اگر مطرح می کنی مطمئن باش مشارکت شما لازمه
اگر قرار هست مشارکت کنی حداقل نذار این حالت من و تو به وجود بیاد
وقتی گفت اونقدرشو من میدم اونقدرشم تو بده می گفتی ما قرار نیست که من و تو داشته باشیم و این مدل حرف زدن و حساب کتاب کردنت منو ناراحت می کنه
ما با هم هر چقدر داریم و هر وقت تونستیم انجام میدیم
اصلا یه خرده بعدش سرد رفتار می کردی همسرت متوجه بشه انقدر حساب کتاب و من و تو، توی زندگی مشترک نباید باشه

وقتی انقدر وقت شما با این روش زندگی کردی یکهو نمی تونی عوض کنی روشت رو
نمی تونی وام بگیری و بگی دارم برای خودم پس انداز می کنم
می تونی عنوان کنی که به نظرم حالا که نمی خوایم خونه رو عوض کنیم خوبه پول رو بذاریم توی یه حساب که سود هم بگیریم
یعنی از افعال جمع استفاده کن. از "ما" نه از "من"
حالا حتی می تونید حساب مشترک هم باز کنید

به هر حال پولی که شما داری به عنوان درآمد کسب می کنی با این ساعت کاری، صرفا درآمد شخصی محسوب نمیشه

ولی کلا با این مدل حسابگری همسرت مخالفت کن
اینکه تا از در میاد قیمت کالا ها رو میگه و ...
بگو خیلی دستت درد نکنه گرفتی . تو مرد حمایت گر و زحمت کشی هستی که من قدردانت هستم ولی نمی دونم چرا قیمتشون رو تکرار می کنی. از این یه قسمتش ناراحت میشم. دوست ندارم انقدر حسابگری بین ما باشه

در رابطه با سفر دوبی
بگو به نظرم پولش بیشتر به درد زندگیمون می خوره
پولشو پس انداز کنیم
بازم افعال جمع

البته اینکه من میگم حسابگری نباشه منظورم توی روال روتین زندگی هست
منظورم این نیست که شما اون همه برای خرید خونه تلاش کنی و آخرش چیزی به نامت نشه اتفاقا با سه دنگ به نام زدن خونه کاملا موافقم البته اونم با ادبیاتی مطرح بشه که روابط بین دو نفر تحت تاثیر قرار نگیره. اون دیگه هنر شماست

[سحر بهاری]

سلام

این خیلی خوب هست که تغییراتی در خودتون بوجود آوردید و ارمغان اون براتون ارزشمند و ماندگار خواهد بود.

اما در ارتباط با توضیحات شما اشاره کردید ؛

درآمدش هم ماهی سه تومن هست نصفش هم میره واسه قسط و وام یک ونیم در ماه اونم تو تهران خرج میکنه میگه زیاده .

درآمد شما ماهیانه چقدر هست و چطور خرج میشه؟

[almasss]

سلام بر الماس عزیز
سوال اول
الان شما با مسئله کتک کاری که ظاهرا اتفاق افتاده مشکل نداری و فقط با توقعات مالی همسرت مشکل داری؟

سلام ممنون از توجهتون
مشخصه که مشکل دارم و اشاره کردم که تا صبح خواب نرفتم و ناراحت بودم بیشتر به خاطر این قضیه بود و اینکه این کار رو کرد بخاطر مسائل مالی بود وگرنه اینطور بهم ریختنش تو بقیه حالتها بعیده ازش.

موضوع بعدی
من اگر جای شما بودم حداقل در ظاهر حساب کتاب و من و تو رو وارد زندگیم نمی کردم
و سعی می کردم مانع انجام این کار توسط همسرم بشم

مثلا در رابطه با کابینت
اینکه همسر شما گفته 3 تومن میدم بقیه اش رو خودت بده
اول اینکه شما حتما از درآمد همسرت اطلاع داری و قطعا می دونی که الان نداره 10 میلیون بده پس یا مطرح نکن یا اگر مطرح می کنی مطمئن باش مشارکت شما لازمه

درخواست وام به شرکتشون داده همین امروز و فردا بهش میدن مبلغ وام رو تا کابینت ساز بیاد و بره درست کنه وامش هم اومده بود بهمین خاطر من مطرح کردم .



وقتی انقدر وقت شما با این روش زندگی کردی یکهو نمی تونی عوض کنی روشت رو
نمی تونی وام بگیری و بگی دارم برای خودم پس انداز می کنم
می تونی عنوان کنی که به نظرم حالا که نمی خوایم خونه رو عوض کنیم خوبه پول رو بذاریم توی یه حساب که سود هم بگیریم
یعنی از افعال جمع استفاده کن. از "ما" نه از "من"
حالا حتی می تونید حساب مشترک هم باز کنید

مشکل ما دقیقا همین جاست من از روز اول واسه حقوقم از افعال جمع استفاده کردم حالا واسه هزار تومن هم حق نظر دادن ندارم،تو تمام این مدت تا حالا نشده ده هزار تومن از کارت خودش به من بده بگه بزار داخل کیفت اومدیم جایی پول لازمت شد،اوایل چند ماه بهش میگفتم یه حساب مشترک باز کنیم یه مقدار از حقوق ات بزار داخل اون کارت یا ماهی دویست تومن به من بده حساب باز کرد اما فقط یک ماه پول ریخت داخل حساب خدا شاهده اگر من یک ریال هم خرج کرده بودم از ماه بعد دیگه نریخت تا امروز که دو سال و نیمه با هم داریم زندگی میکنیم میگه هرچیزی لازم باشه خودم میگیرم چیزهایی که واقعا لازمه مثلا اگر با هم بریم فروشگاه اون فقط حق انتخاب داره من اگر یه بستنی هم بخوام بردارم بطورمثال باید بیاد نظر بده !!!وگرنه اخمش میکنه تو هم !!!


به هر حال پولی که شما داری به عنوان درآمد کسب می کنی با این ساعت کاری، صرفا درآمد شخصی محسوب نمیشه

من ساعت کاریم رو کم کردم اونم بخاطر بعد مسافت بود که مجبور بودم زود برم و دیر برگردم ،بعد مسافت که هنوز حل نشده ولی دیگه از مترو مجبورم استفاده کنم ...والا من دنبال این نیستم که از درامدم شخصی استفاده کنم از این ناراحتم که اون حقوق خودش و من رو مال خودش میدونه تصمیم گیرنده هر چیزی خودش میدونه من اگر یه چیزایی کم داشته باشم تو زندگیم از حقوق خودم هم نمیتونم خرج کنم مشکل من اینه ...

ولی کلا با این مدل حسابگری همسرت مخالفت کن
اینکه تا از در میاد قیمت کالا ها رو میگه و ...
بگو خیلی دستت درد نکنه گرفتی . تو مرد حمایت گر و زحمت کشی هستی که من قدردانت هستم ولی نمی دونم چرا قیمتشون رو تکرار می کنی. از این یه قسمتش ناراحت میشم. دوست ندارم انقدر حسابگری بین ما باشه

انقدر بهش گفتم ناراحت میشم هربار میگه میخام بدونی چقدر خرج میشه !!


البته اینکه من میگم حسابگری نباشه منظورم توی روال روتین زندگی هست
منظورم این نیست که شما اون همه برای خرید خونه تلاش کنی و آخرش چیزی به نامت نشه اتفاقا با سه دنگ به نام زدن خونه کاملا موافقم البته اونم با ادبیاتی مطرح بشه که روابط بین دو نفر تحت تاثیر قرار نگیره. اون دیگه هنر شماست.

همین به نام زدن با ناراحتی و کلی اصرار من بود که قبول کرد ...

[almasss]

سلام

این خیلی خوب هست که تغییراتی در خودتون بوجود آوردید و ارمغان اون براتون ارزشمند و ماندگار خواهد بود.

اما در ارتباط با توضیحات شما اشاره کردید ؛

درآمد شما ماهیانه چقدر هست و چطور خرج میشه؟

سلام ممنون از توجهتون خانم سحر بهاری

درآمد من هم اندازه درآمد همسرم هست سال اولی که ازدواج کردیم همه درامدم + پس اندازی که از قبل داشتم برای خرید خونه دادم،سال دوم همه درامدم برای خرید ماشین خرج شد امسال هم میخواستیم وام بگیریم بعلاوه پس انداز امسالم بزاریم برای رهن خونه که محل زندگیمون جابجا کنیم که بخاطر گرون شدن اجاره بها و رهن خونه تصمیم گرفتیم جابجا نشیم .البته من تو این مدت از خانوادم واسه خرید خونه قرض هم کرده بودم اونو پس دادم خورد خورد +وام مسکن که هنوز قسط هاش مونده و دارم میدم .

[سحر بهاری]

ولی ما فقط 5 ماه اجاره نشین بودیم خودم جمع و جور کردم وام گرفتم پول قرض کردم خونه خریدیم نصف هزینه رو خودم جور کردم.

تو این مدت دو سال نصف هزینه مسکن و هزینه کامل خودرو خودم بعهده گرفتم .

به خاطر دوری از محل کارم تصمیم گرفته بودیم دو تا وام بگیرم و جابجا بشیم که خب بخاطر شرایطی که قبلا گفتم از این تصمیم منصرف شدم و فقط ده تومن وام گرفتم .

درآمد من هم اندازه درآمد همسرم هست سال اولی که ازدواج کردیم همه درامدم + پس اندازی که از قبل داشتم برای خرید خونه دادم،سال دوم همه درامدم برای خرید ماشین خرج شد امسال هم میخواستیم وام بگیریم بعلاوه پس انداز امسالم بزاریم برای رهن خونه که محل زندگیمون جابجا کنیم که بخاطر گرون شدن اجاره بها و رهن خونه تصمیم گرفتیم جابجا نشیم .البته من تو این مدت از خانوادم واسه خرید خونه قرض هم کرده بودم اونو پس دادم خورد خورد +وام مسکن که هنوز قسط هاش مونده و دارم میدم .

5 صبح میرم بیرون 8 شب میام خونه اضافه کاری و رفت و آمد و سختی کار و بدهی همه اینهارو دارم تحمل میکنم.

خواهش میکنم ، ممنون از توضیحتون... اشاره کردید؛

احساس میکنم بخاطر اینکه من میرم سرکار و درامد دارم با من ازدواج کرده.

نه اینطور نیست، اما اگر نوشته هایی رو که جدا کردم بخونید متوجه میشین مشکل از کجاست. شما فراتر از حد تصور ( نقش یک زن ) ظاهر شدید و ایشون رو به اضافه کاری، گرفتن وام و ... عادت دادید.‌ ترک این رویه یا تعدیل و تغییر برای ایشون بسیار سخت هست ... ↓

بهش گفتم باشه ولی بهم برگردون که ناراحت شد و تا دو روز با من حرف نمیزد.

دیروز ازش خواستم بره بازار خرید کنه که شروع کرد به کتک زدن من ...

.........................

شما یکبار در خرید خانه پنجاه درصد و ماشین صدرصد مشارکت داشتین، پس بهتر هست بجای جابجایی بدلیل دوری مسافت سعی کنید از ماشین شخصی استفاده کنید. بهمین منوال از گرفتن وام ها یا قرض های غیر ضروری خودداری کنین.
هر وامی یا قرضی نیاز داره پس بدید، برای پس دادن یا بشما فشار خواهد آمد یا به همسرتون... و از طرفی توقعات رو بالا میبره.
شما دو نفر هستین.. میتونید با درآمدتون قسط ها و قرض های گذشته رو تسویه کنین و باقی اون هر چه ماند صرف هزینه های منزل بشه.
اون ده میلیون رو بجای مقداری از قسط های گذشته پرداخت کنید تا زودتر تسویه بشن.
اگر خودتون این عادت رو ترک کنید همسرتون هم سعی میکنن به اندازه پولی که دارید قدم بردارند و از شما توقع بی از حد نداشته باشن و حتی بعد از مدتی مقداری از درآمد هر دو نفرتون توی حسابتون باقی بمونه.
به همین ترتیب در آینده و فرصت مناسب ( رسیدن به شرایط بهتر ) ساعت اضافه کاری خودتون رو به صفر برسونید و بعد از اتمام کار باقی روز رو در نقش خودتون در منزل بعنوان یک زن خانه دار ظاهر بشید که هم فرصت استراحت داشته باشین و هم به زندگی مشترک بپردازید.

[فکور]

سلام
الماس عزیز ممنون از توضیحاتت
یک سوال مهم دارم
رابطه عاطفی همسرت با شما در چه حد هست؟ به عبارتی علاقه ایشون به شما به چه اندازه هست؟و همینطور علاقه شما به ایشون؟
و اینکه از این پیوند عاطفی در لحظاتی که همه چیز آروم و عادیه نمی تونی برای بیان دلخوریهات استفاده کنی؟
معمولا خواسته هات رو در چه شرایط عنوان می کنی؟

اینکه شما گفتی که بریم بازار خرید ایشون شما رو کتک زده در چه شرایطی بوده
قبلش مشاجره ای داشتید و این یک بهونه بود؟ یا نه همه چیز آروم و عالی بود و فقط با یک حرف شما این وضعیت پیش اومد؟

[almasss]

خواهش میکنم ، ممنون از توضیحتون... اشاره کردید؛



نه اینطور نیست، اما اگر نوشته هایی رو که جدا کردم بخونید متوجه میشین مشکل از کجاست. شما فراتر از حد تصور ( نقش یک زن ) ظاهر شدید و ایشون رو به اضافه کاری، گرفتن وام و ... عادت دادید.‌ ترک این رویه یا تعدیل و تغییر برای ایشون بسیار سخت هست ... ↓



.........................

شما یکبار در خرید خانه پنجاه درصد و ماشین صدرصد مشارکت داشتین، پس بهتر هست بجای جابجایی بدلیل دوری مسافت سعی کنید از ماشین شخصی استفاده کنید. بهمین منوال از گرفتن وام ها یا قرض های غیر ضروری خودداری کنین.
هر وامی یا قرضی نیاز داره پس بدید، برای پس دادن یا بشما فشار خواهد آمد یا به همسرتون... و از طرفی توقعات رو بالا میبره.
شما دو نفر هستین.. میتونید با درآمدتون قسط ها و قرض های گذشته رو تسویه کنین و باقی اون هر چه ماند صرف هزینه های منزل بشه.
اون ده میلیون رو بجای مقداری از قسط های گذشته پرداخت کنید تا زودتر تسویه بشن.
اگر خودتون این عادت رو ترک کنید همسرتون هم سعی میکنن به اندازه پولی که دارید قدم بردارند و از شما توقع بی از حد نداشته باشن و حتی بعد از مدتی مقداری از درآمد هر دو نفرتون توی حسابتون باقی بمونه.
به همین ترتیب در آینده و فرصت مناسب ( رسیدن به شرایط بهتر ) ساعت اضافه کاری خودتون رو به صفر برسونید و بعد از اتمام کار باقی روز رو در نقش خودتون در منزل بعنوان یک زن خانه دار ظاهر بشید که هم فرصت استراحت داشته باشین و هم به زندگی مشترک بپردازید.

سلام
خیلی ممنون خانم سحربهاری
منم همین کارارو میخواستم انجام بدم از وام دوم صرف نظر کردم برای جابجایی خونه با اینکه به من فشار میومد گفتم از ماشین استفاده میکنم با اینکه گواهی نامه ندارم و دارم اقدام میکنم برای گرفتن گواهی نامه که این مشکل تا حدی رفع بشه ،اما الان واسه کارهای کوچیک هم از من انتظار داره سر همین مساله بحثمون شد به قول شما من کارای سخت رو کنارش بودم اینارو کوچیک میدونه و توقع داره اینجا هم باشم و گاها دیدم که میگه تو خریدهای خونه هم کمک کن(مثلا خوراکی چیزی) یا حتی چیزهای گرون قیمتی که میخاد برای خودش بگیره میگه شما حساب کن مثلا ساعت یا دوربین عکاسی ...
من دوست داشتم زندگیمون زودتر رو روال معمولی بیافته الان اینطوری شده،امیدوارم بتونم کم کم این مسئولیتهارو از روی دوش خودم بردارم

[almasss]

سلام
الماس عزیز ممنون از توضیحاتت
یک سوال مهم دارم
رابطه عاطفی همسرت با شما در چه حد هست؟ به عبارتی علاقه ایشون به شما به چه اندازه هست؟و همینطور علاقه شما به ایشون؟

سلام

رابطه عاطفیمون با هم خوبه ولی تا وقتی که من خواسته مالی نداشته باشم یا تا وقتی که حساب کتاب حقوق من رو بدونه همه چیز خوبه ...تو حالت عادی خیلی به من محبت میکنه و آدم با محبتی هست .

و اینکه از این پیوند عاطفی در لحظاتی که همه چیز آروم و عادیه نمی تونی برای بیان دلخوریهات استفاده کنی؟
معمولا خواسته هات رو در چه شرایط عنوان می کنی؟
من روز پنجشنبه رفتم حساب باز کنم بعد قرار شد کارمند بانک چند روز دیگه برای من حساب باز کنه بعد من به همسرم تلفن کردم و گفتم رفتم بانک و قرار شده کارمند بانک این کار رو انجام بده میخواستم بپرسم مشکلی برام پیش نمیاد که اونم بهم گفت مشکلی نیست ...تا بعد از ظهر که از سرکار برگشت و تا فردا ظهرش باهام حرف نزد و میگفت کاری با من نداشته باش میخوام تنها باشم ساعت 11 ظهر بهش گفتم بره خرید بازار که شروع کرد به دعوا کردن با من

اینکه شما گفتی که بریم بازار خرید ایشون شما رو کتک زده در چه شرایطی بوده
قبلش مشاجره ای داشتید و این یک بهونه بود؟ یا نه همه چیز آروم و عالی بود و فقط با یک حرف شما این وضعیت پیش اومد؟
قبلش مشاجره نداشتیم پنجشنبه عصر به من گفت با من کاری نداشته باش منم رفتم تو اتاق بعد شامم خوردم خوابیدم فرداش هم تو خودش بود همینطوری تا ظهر... که فقط بهش گفتم برو خرید دعوا شروع شد...چهارشنبه و حتی پنجشنبه صبح همه چیز خوب بود عصر پنجشنبه اومد شده بود یه آدم دیگه ای...

[سحر بهاری]

الان واسه کارهای کوچیک هم از من انتظار داره سر همین مساله بحثمون شد به قول شما من کارای سخت رو کنارش بودم اینارو کوچیک میدونه و توقع داره اینجا هم باشم و گاها دیدم که میگه تو خریدهای خونه هم کمک کن(مثلا خوراکی چیزی) یا حتی چیزهای گرون قیمتی که میخاد برای خودش بگیره میگه شما حساب کن مثلا ساعت یا دوربین عکاسی ...

من دوست داشتم زندگیمون زودتر رو روال معمولی بیافته الان اینطوری شده.

خواهش میکنم
طبق پست قبل عمل بشه، اما از بروز تنش خودداری کنین. ( عدم مشاجره، ترک محل تنش، انتخاب زمان مناسب برای بحث های جدی و شیوه ی بیان صحیح )
مثلا همسرتون میگه وام بگیر، وام چی شد؟ قرض بگیر ... بگین عزیزم متأسفانه علی رغم تلاشم از عهده پرداختش بر نمیام و هنوز قسط های قبل رو تسویه نکردیم، برای قرض هم پولی نیست که بخوام قرض بگیرم و مجبوریم با همین دریافتی هامون و مدیریت اون ادامه بدیم. ( در مورد قرض با خانوادتون صحبت کنین که اگر کمک مالی میکنن اجازه بدند از نظر مالی مستقل باشین )
وضعیت دخل و خرج رو در حضور ایشون بررسی کنید و اون رو روی برگه بنویسن.
وقتی دریافتی شما و همسرتون صرف تسویه حساب های قبلی و هزینه های منزل بشه مجبور هستن توقعات خودشون رو پایین بیارن بیارن و شرایط رو بسنجن ( مثل خرید ساعت، دوربین و مواردی که توضیح دادین ) .
در اینصورت میتونید بعد از کاهش فشارهای مالی اضافه کاری رو هم کنار بگذارید و به زندگی عادی برگردید. ( چون در شرایطی اینکار رو انجام میدین که فشارهای مالی برداشته شده و دیگر نیازی به اضافه کاری ندارین ) .

شما به اهدافی که مد نظرتون بود تقریبا رسیدین مثل خرید خانه و ماشین و احتمالا امکانات دیگر ... پس اینبار باید توانتون رو صرف ترمیم آسیب هایی کنین که به علت درآمد زایی بیشتر و تداخل نقش ها به زندگی و رابطتتون با همسرتون وارد شده.

[almasss]

خواهش میکنم
طبق پست قبل عمل بشه، اما از بروز تنش خودداری کنین. ( عدم مشاجره، ترک محل تنش، انتخاب زمان مناسب برای بحث های جدی و شیوه ی بیان صحیح )
مثلا همسرتون میگه وام بگیر، وام چی شد؟ قرض بگیر ... بگین عزیزم متأسفانه علی رغم تلاشم از عهده پرداختش بر نمیام و هنوز قسط های قبل رو تسویه نکردیم، برای قرض هم پولی نیست که بخوام قرض بگیرم و مجبوریم با همین دریافتی هامون و مدیریت اون ادامه بدیم. ( در مورد قرض با خانوادتون صحبت کنین که اگر کمک مالی میکنن اجازه بدند از نظر مالی مستقل باشین )
وضعیت دخل و خرج رو در حضور ایشون بررسی کنید و اون رو روی برگه بنویسن.
وقتی دریافتی شما و همسرتون صرف تسویه حساب های قبلی و هزینه های منزل بشه مجبور هستن توقعات خودشون رو پایین بیارن بیارن و شرایط رو بسنجن ( مثل خرید ساعت، دوربین و مواردی که توضیح دادین ) .
در اینصورت میتونید بعد از کاهش فشارهای مالی اضافه کاری رو هم کنار بگذارید و به زندگی عادی برگردید. ( چون در شرایطی اینکار رو انجام میدین که فشارهای مالی برداشته شده و دیگر نیازی به اضافه کاری ندارین ) .

شما به اهدافی که مد نظرتون بود تقریبا رسیدین مثل خرید خانه و ماشین و احتمالا امکانات دیگر ... پس اینبار باید توانتون رو صرف ترمیم آسیب هایی کنین که به علت درآمد زایی بیشتر و تداخل نقش ها به زندگی و رابطتتون با همسرتون وارد شده.

سلام خانم سحر بهاری
خواهر همسرم خارج از کشور هست پریروز زنگ زده بود که میخوام بیام من هم دیروز لینک دو تا گوشی موبایل برای همسرم فرستادم گفتم از خواهرش برام قیمت بگیره دوباره دیروز عصر که رفتم خونه همسرم تو خودش بود نمیدونی محل نمیزاشت سرسنگین بود بهانه گیر شده بود خیلی ناراحت شدم من اگر بخوام بخرم با پول خودم برای خودم چیزی بخرم نمیدونم چرا اون به هم میریزه ...قبلا بهتون گفتم ساعت میخواست و هر دفعه میدیدم تو این سایتها قیمت ها و مدلها رو چک میکنه دلم طافت نیاورد هفته قبل براش خریدم، میخوام بگم من که براش حتی اینطوری هستم اونوقت با پول خودم نمیتونم برای خودم هیچی بخرم ...خیلی پشیمونم از انتخابم واقعا پشیمون شدم از ازدواجم ...نمیدونم چیکار کنم خسته شدم..هرچی سعی میکنم با ارامش براش توضیح بدم فایده نداره ...
خانم سحر بهاری من تو این مدتی که باهاش ازدواج کردم ده بار نشده از بیرون غذا سفارش بدیم هر روز که میره سرکار ناهارش آماده هست میوه و صبحانه براش میزارم ،ساعت کاریم کمتر کردم خونه همیشه مرتبه بیشتر از زنهای خونه دار کار نکنم کمتر هم نیست ولی آیا حق من نیست یه موبایل هم قیمت بگیرم ؟؟من که هنوز تصمیمم جدی نشده حتی فقط میخواستم قیمت بگیرم بعد تصمیم بگیرم ...دلم میخواد به خانوادم بگم من اینطور روزهایی با این مرد دارم نمیدونید چقدر بد میشه اینطور مواقع نمیدونم چیکار کنم به کی بگم...