به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array

    پسرم و دعواهای با پسرعمو و پسر عمه

    سلام خدمت دوستان گلم
    من 28 ساله و همسرم 35 سالشونه و ساله عقد کردیم و 6سالو نیمه زیر یک سقف زندگی میکنیم
    پسرم دو سال و دو ماهشه و پسر عموش ده ماه و پسر عمش 3 ماهو نیم بزرگترن ازش اما به لحاظ قدرت بئنی خیلی خیلی بالاترن و مخصوصا پسر عمش جثه خیلی بزرگتری داره
    ما اغلب اخر هفته ها و تعطیلات در ویلای پدرشوهرم خارج شهر باهمیم یعنی در یک خونه همه باهمیم
    پسر عموش خیلی پرخاشگره و روزی چندین مرتبه پسر منو میزنه جوری که واقعا این هفته که برگشتیم بدن پسرم همش جای کبودی و زخم بود
    پسر عمش هم اوایل اینطور نبود اما الان اونهم دست بزن پیدا کرده و خب کی بهتر از پسر من که از همه کوچیکتره!
    متاسفانه بزرگترها در قبال این دو بچه پرخاشگر بهشون باج میدن مثلا وقتی پسر عموش پسر منو میزنه سریع پدرشوهرم یک چیز خوب که اون میخواسته بهش میده تا دیگه پسر منو نزنه!
    حالا این وسط من خیلی سعی میکنم به پسرم بگم از خودت دفاع کن نباید بذاری بزننت
    اما اون باز هم تا میزننش گریه میکنه و حتی من مدتیه به گریش توجه نمیکنم و فقط تکرار میکنم برو از خودت دفاع کن
    ازونطرف پدرش خیلی بابت این جریان منو مقصر میدونه و فیلمهای کارتونی که بزن بزنه براش میذاره تا اونم پسرارو بزنه و وقتی هم باهمیم همش تشویقش میکنه که برو بزنشون
    واقعا یاد جنگ خروس ها میفتم!
    حالا کار درست چیه؟ باید حرف ها و کار درست رو بدونم شاید بتونم پدرشو هم همراه کنم واقعا نمیخوام یک پسر تو سری خور بار بیارم
    اینو بگم به جز این جمع پسر من خیلی شجاع و شیطونه و حتی در قبال بچه های دیگه میره مثلا چیزی که میخوادو به زور میگیره و از پس خودش برمیاد
    باهمسرم صحبت کردم گفتم من دلم نمیخواد پسرمون پرخاشگر باشه و در بزرگیش هم اینطور باشه بیا کمتر فرصت این جریان رو پیش بیاریم و کمتر این بچه ها باهم باشن اما خیلی مخالفه میگه اینجا مثل جامعست و اون باید یاد بگیره بزنه بقیرو و از پس خودش بربیاد اتفاقا باید بیشتر بریم تو اون جمع!
    لطفا راهنماییم کنین خیلی ممنونم از همتون

  2. 2 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    میشل (دوشنبه 10 تیر 98), آویژه (یکشنبه 09 تیر 98)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    سلام شمیم
    حتما از کوچولوت مراقبت و دفاع کن که حس نکنه بی‌پناه مونده، به گریه‌هاش توجه کن، نباید حس کنه کسی متوجه احساساتش نشده. سعی کن جای بازی رو جوری تنظیم کنی که جلو چشمت باشند، نوع بازی رو هم خودت مشخص کن که کنترل داشته باشی روشون، حتی خودت بچه‌ها رو بازی بده و اینقدر بدوانشون که خسته بشن و حال دعوا نداشته باشن. مثلا کافیه خودت بشینی، یک متکای پهن بذاری بگی هر کی بیشتر پرید، بعد بشمار و هی از اول!! ( امیدوارم سوسک نشم که بچه‌های خواهر شوهر رو اینجوری مشغول می‌کنم از سر و کول دایی‌شون بالا نرن :))

    نظر پدر مادر بچه‌ها چیه در مورد این خشونت‌ها؟
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  4. 2 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    میشل (دوشنبه 10 تیر 98), شمیم الزهرا (دوشنبه 10 تیر 98)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام آویژه خیلی ممنونم از توجهت
    میدونی من همش دچار چالش میشم مثلا پسرم هرکی ازش چیزی میگیره یا میزنش سریع گریه میکنه میاد بغل من! یعنی هیچ عکس العملی به اون طرف نشون نمیده. من با خودم فکر کردم حمایت من زیاد بوده و اونو ناتوان کرده برای همین به این سمت که خودت باید حقتو بگیری پیش رفتم. واقعا نمیدونم درستش چیه.
    البته اینطور نیست که همدلی باهاش نکنم ولی اصلا هم یاریش نمیکنم و فقط زبانا و با بغل همدلی میکنم تا خودش تصمیم بگیره چیکار کنه
    تو یک مهمونی دو ساعته میشه یک بازی ترتیب داد اما واس دو شبانه روز نمیشه. غیر ازونم شرع بازی اونا که مشکلی نداره یکدفعه اتفاق پیش میاد و منم بارها کنارش بودم و نتونستم کاری کنم.
    مثلا من داشتم میزو تمیز میکردم و پسرم و پسر عموش با فاصله چند متری من داشتن بازی میکردن. پسرم رو جاروبرقی نشسته بود و پسرعموش دسته جاررورو در یک لحظه برداشت و کوبوند تو کتف اون! خب من نزدیک بودم و تو دیدم بودن اما کاری نشد بکنم که از اتفاق جلوگیری کنه کتف پسرم کبود شد و خیلی دردش گرفت
    یا هر چیزی که ذره ای ناراحتش کنه در یک لحظه پسر منو میزنه و اصلا نمیشه پیشبینی کرد.
    از طرف دیگه باخودم میگم من دایم کنار پسرم باشم و مواظبش باشم که البته غیرممکنه چون هم کارای خونه زیاده و هم خودم کار پیش میاد نمیشه بچسبم به پسرم حتی درون حالت هم خب آخرش چی میشه؟ در یک محیطی که من نیستم اون باید بتونه از خودش دفاع کنه مثلا مهد بره اونجاهم میخواد تا ازش چیزی گرفتن یا زدنش گریه کنه بره بغل مربی؟ نمیشه من همیشه مواظبش باشم و کنارش
    کلا هم اینقدر واقعا تو تعطیلات خسته میشم که حال اینکه بخوام خودم بازی طراحی کنم ندارم و اینقدر هم این وروجک ها شرن که هر بازی فقط چند دقیقه مشغولشون میکنه
    نظر پدر مادر بچه ها:خواهرشوهرم خیلییییی ادم ریلکسین قبلا پسرش مظلومتر بود و حتی یکبار جوری از پسرداییش کتک خورد که فقط خدا رحم کرد کور نشد زیر چشمش یک بادمجون گنده تا مدتها بود! و با کارتون های خشن و بزن بزن پسرشو الان شیر کرده و به من میگه بچه ها اینجوری دارن لذت میبرن پسر تو خودش دوست داره بزننش که هی میاد تو دست و پاشون (راست میگه تا حدی چون غیر از موقعیت هایی که اصلا نقشی پسرم نداشته خیلی اوقات نقش داره مثلا اون دوتا دارن از بالای دیواره مبل میپرن رو مبل و هی اینکارو تکرار میکنن پسر من میره رو مبل دراز میکشهخب اونا هم میان میزننش)
    جاریم میگه نباید اصلا دخالت کرد! (خیالش از پسر خودش نکه راحته همرو میزنه به ما میگه دخالت نکنین) میگه باید بذاریم خود بچه ها بفهمن در قبال یک اتفاق چیکار کنن. حتی به همسرم میگفت تشیق نکن که از خودش دفاع کنه باید خودش بفهمه وقتی کسی زدش چیکار کنه و همیهش عکس العملش موقعی که پسرش یکیو میزنه اینه به پسرش میگه برو فلانی رو بوس کن و قشنگ بچش شرطی شده که بزنه بعد بره بوس کنه


    متاسفانه یک رفتار بدی پسرم انجام میده وقتی اونا میزننش میاد منو میزنه! چون میدونه اگه یکی به اونا بزنه ده تا میخوره میاد من و گاهی پدرشو میزنه یا اگه بچه دیگه ای نزدیک باشه یقینا گزینه اول اونه! مثلا دختر خواهرشوهر دیگم دو سال از پسر من بزرگتره سریع حمله میکنه سمت اون که کلا اصلا تو بازیوشن هم نبوده!<br>واقعا موندم چیکار کنم
    ویرایش توسط شمیم الزهرا : دوشنبه 10 تیر 98 در ساعت 02:00

  6. کاربر روبرو از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده است .

    آویژه (پنجشنبه 13 تیر 98)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    وای از دستِ تو شمیم!

    دو سالگی وقتِ یاد دادن این چیزا نیست، وقتِ درک کردن و پذیرفتن و حمایت کردنه. فکر می کنم تا هفت سالگی باید به میلش رفتار کنی.

    پسرت به هر دلیلی که هست، نسبت به اینها احساس ضعف می کنه، و از شما و پدرش انتظار داره کمکش کنید.

    از طرفی فقط مادر اون بچه ها می تونن مانعشون بشن.

    اونها هم دلشون به حالِ پسرِ تو نسوخته. و باید با زبون خودشون بهشون بفهمونی که باید به پسرشون یاد بدن کسی رو کتک نزنه. یا حداقل پسرِ تو رو کتک نزنه.

    زبونِ مادرها رو هم که بلدی. یه مادر وقتی ببینه بچش داره آسیب می بینه، فورا حواسشو جمع می کنه که اجازه نده.

    اگه من اونجا بودم، هربار که یکیشون پسرمو می زد، منم می زدمش. یه نیشگونی ازش می گرفتم که ده برابر کبود بشه. وقتی هم کسی اعتراض کرد، دلایلِ غیر منطقیِ احساسی میاوردم. که همه بفهمن دستِ خودم نیست و نمی تونم تحمل کنم کسی پسرمو بزنه. می ذاشتم همه بفهمن باید اون بچه ها رو از دستِ من حفظ کنن و راهشم اینه که نزارن پسرمو بزنن.

    من قبلا اینو امتحان کردم. وقتی دختر داییم کوچیک بود، یه دفعه میومد ناخن منو می کشید. این کارم خیلی بیشتر از چیزیکه تصور می شه، دردناکه. یا موهامو می کشید!

    من اون موقع به زبان های مختلفی سعی کردم مانع این کار بشم، دیدم فایده نداره. رسیدم به اینکه باید کاری کنم که مادرش نذاره اینکارو بکنه. بنابراین هربار که اینکارو می کرد، منم موهاشو می کشیدم.

    بعد از یه مدت وقتی میومد سمتم، قبل از اینکه من متوجه بشم، مادرش می گرفتش و می گفت: عزیزم عمه جونو اذیت نکنی، دردش می گیره!

    خلاصه اینجوری ممکنه به نظرِ دیگران بد بیای. ولی نتیجه برای پسرت خوبه. تا کسی بخواد بره سمتش، همه می دون، مانع می شن. اون بچه ها هم می فهمن زدنِ این بی پاسخ نمی مونه.

    مادراشونم می فهمن، فیلم اکشن کارساز نبوده و یه بچه با کتک زدن نمی تونه از خودش مراقبت کنه.

    از نظر من پسرت حق داره وقتی کسی می زندش بیاد شما و پدرشو بزنه. اون می دونه خودش ضعیفه و می دونه شما قوی هستید. ازتون انتظار حمایت و کمک داره.

    ضمنا اینطور تعمیم نده که اگه در مقابل اینها احساس ضعف می کنه، در مقابل همه هم همینطوره و توی مهد هم همه می زننش و اینها.

    جوِ خونوادگی و خیلی چیزهای دیگه الان پسرت رو در این موقعیت قرار داده. اگه اینجا کمکش نکنی، این حسِ تنهایی و بی پناه بودن باهاش می مونه و اتفاقا بیشتر ممکنه در موقعیت های دیگه هم احساس ضعف کنه.
    ویرایش توسط میشل : دوشنبه 10 تیر 98 در ساعت 03:15

  8. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    SaYe_RoshAN (سه شنبه 16 مهر 98), آویژه (پنجشنبه 13 تیر 98), شمیم الزهرا (شنبه 15 تیر 98)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    سلام

    امیدوارم آقای مدیر بیاد بنویسه که بدونیم رفتار درست و امن در این موارد چیه.

    راستش من هم کم و بیش با میشل موافقم، البته نه اینکه شما هم بری اون بچه رو بزنی و این چرخه ادامه پیدا کنه، بلکه ( این نظر منه، مطمئن نیستم درست باشه یا جواب بده) هر بار این خشونت رو دیدی دست اون بچه رو بگیر، بهش بگو که "نباید کسی رو بزنی" اگر یکبار جواب نداد، چند بار بگو، بالاخره الگوی ذهنش می‌شه. ( گرچه من اینو وظیفه پدر مادرش می‌دونم) بچه‌ت رو هم بغل کنی و ناز و نوازش کنی که بدونه احساس رنجش به حقه، بدونه خشونت دیگران رو می‌رنجونه و ....


    کمی مظالعه کردم، اینجا ( لینک) چند نکته جالب داشت که تا حدی برات خلاصه می‌نویسم:

    نوشته بچه رو بغل کن، لازم نیست خیلی صحبت کنید، اجازه بده هر جقدر می‌خواد گریه کنه تا دردش کم شه، نگران اعتماد به نفس آسیب دیده‌ش هم نباش، بچه‌ها زود بهبود پیدا می‌کنند. و بعدش هم یادش می‌ره و می‌تونه دوباره برگرده بازی کنه. این جمله رو ببین: Your loving attention restores her sense that she is safe and cared for. اتفاقا اگر می‌خوای زودتر خوب شه، باید بهش توجه کنی، توجه پر از محبت و درک که احساس کنه در امانه و کسی هست که ازش مراقبت کنه. اینطوری زودتر خوب می‌شه.


    نوشته بچه‌ت رو مطمئن کن که آدم‌ها قلبا خوبن، ولی ممکنه کارهای بد هم ازشون سر بزنه. و اینکه کوچولوی شما هیچ کار بدی نکرده.

    یک جایی دیگه هم نوشته بدون اینکه به اون بچه‌ای که رفتار خشونت‌آمیز نشون داده، اشاره کنی یا مستقیم بخوای صحبت کنی، می‌تونی آهسته آهسته بهش کمک کنی این رفتارش رو کنار بگذاره. حتی لازم نیست وادارش کنی عذرخواهی کنه. این مدل عذرخواهی برای هر دو بچه آسیب‌زننده است. اون بچه‌ هم احتمالا احساسات بدی رو تجربه کرده.
    و اتفاقا عادلانه اینه که با هر دو بچه به احترام و توجه رفتار کنی، تنبیه و در نظر گرفتن زمان محرومیت و این مدل رفتارها رو به کل فراموش کن، تازه باعث می‌شه بچه‌ها بیشتر احساس تنهایی کنن و رفتار بدشون رو تکرار کنند.

    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  10. 3 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    میشل (پنجشنبه 13 تیر 98), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 13 تیر 98), شمیم الزهرا (شنبه 15 تیر 98)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    آره اگه مشکل با صحبت کردن یا حتی اخم کردن یا تشر زدن حل بشه که خیلی بهتره.

  12. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    آویژه (سه شنبه 18 تیر 98), شمیم الزهرا (شنبه 15 تیر 98)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    البته صحبت کردن با مادر بچه ها و مجاب کردنشون در اولویت هست. اونها اثرگذار تر هستند، چون بهتر از هرکسی زبون بچه ی خودشون رو می فهمن. هرچند اینطور که گفتی اینها خودشون مشوق بچه هاشون هستند و راحت متوجه اشتباهشون نمی شن.

  14. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    آویژه (سه شنبه 18 تیر 98), الهه زیبایی ها (دوشنبه 17 تیر 98), شمیم الزهرا (شنبه 15 تیر 98)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام میشل و آویژه واقعا از هزدوتون ممنونم
    چقدر به موقع برام جواب دادین و تونستم قبل این تعطیلاتم رفتارمو عوض کنم
    البته واقعا انتظار داشتم مثلا خانم های فکور، بی نهایت و... هم جواب بدن ولی پست های شما دو نفر خیلی به بیداریم کمک کرد
    راستش اولش عذاب وجدان گرفتم از اون جملتون که پسرم حس بی پناهی میکنه... و خوب که رو حرفاتون و رفتارهای پسرم فکر کردم دیدم پس انگار کار درست حذف موقعیته خشونت آمیزه
    خب تا قبل این من و همسرم و همه خانواده همسرم فکر میکردیم باید ازادشون بذاریم خودشون بازی کنن و خودشون سر مشکلاتشون تصمیم بگیرن و کنار بیان
    اما خب درین روش پسر من آسیب میدید و شاید اصلا مناسب این رنج سنی نباشه و برای بچه های بزرگتر این کار بهتره
    خلاصه من دیدم موانعی جلومه مثل حرفا و حرکات مادرشوهرم که ازم انتظار دارن کار کنم (خیلی هم به حقه) و ازون طرف حس خودم که نمیخوام بقیه دربارم فکر بد کنن
    اما تونستم به هردوش غلبه کنم

    حذف موقعیت برای من با غلبه به اون دو تا بالایی کار سختی دیگه نبود و نیازی نبود روش میشل که البته در جایگاه من اصلا مورد قبول نیست و کار درستی نمیدونم انجام بدم
    من این دو روز خیلی محدود به زمانهای خاص که مطمئن بودم از شرایط بچه ها کار خونه نکردم! و همه طعنه ها و رفتارهای بقیه رو به جون خریدم و البته چندبار در موقعیت های مختلف توضیح دادم من تصمیم گرفتم تمام زمان هایی که بچه ها باهمن باهاشون باشم و یک لحظه تنهاشون نذارم چون قبلا هربار اتفاقات خیلی بدی میفتاد و اینطوری رو تربیت همشون اثر سو داشت ولی وقتی من باهاشون باشم و مدام قبل از خشونت ها تذکر بدم و جلوشو بگیرم همشون یاد میگیرن زدن کار بدیه

    منم کل این دوروز با بچه ها بودم. واس دو روز خیلی سخت نبود ولی وقتی تعطیلات بشه 4 روز یا بیشتر واقعا طاقت فرا میشه. داخل بازیشون منم شرکت میکردم و تا میخواستن یکی از اون دو حرکتی بزنن دستشونو میگرفتم و میگفتم زدن کار خیلی بدیه

    جوری شده بود که حتی بازیای بدو بدو که نمیشد بهشون بچسبم بلند تکرار میکردم با فاصله بازی کنین و اینقدر میگفتم بچه ها با فاصله از هم بازی کنین که خودشون هم تکرار میکردن! مثلا تفنگ بازیاشون همیشه به زدو خورد میرسید چون تفنگاشونو هم به هم میکوبوندن! ولی اینبار با فاصله تفنگ بازی میکردن و اتفاقی نمیفتاد

    ان شاالله کار درستو فهمیده باشم بازم ممنونم از هردوتون

  16. 5 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    نیکیا (شنبه 15 تیر 98), میشل (شنبه 15 تیر 98), آویژه (سه شنبه 18 تیر 98), الهه زیبایی ها (شنبه 15 تیر 98), بهاره جون (یکشنبه 16 تیر 98)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    شمیم خانم تربیت فرزند فقط در خونه نیست بلکه پدر و مادر در همه حال با رفتارهای خودشون فرزند رو تربیت میکنند.

    دقیقا وقتی که کودک در جمعی مورد اذیت قرار میگیره باید مادر وارد صحنه بشه و رفتار صحیح رو به فرزندش یاد بده،عقب نشینی به بهانه اینکه اونها بچه هستن و خودشون از پس خودشون بر میان خیلی اشتباهه،چون بچه ها هنوز در حال یادگیری هستن و اگه الگویی نداشته باشن نتیجه اش میشه که از کاراکترهای خشن بعضی از کارتونها که در پس زمینه ذهنشون هست تبعیت میکنند،پس کاری که انجام دادی دقیقا درسته باید دست کودکی که قصد کتک زدن داره رو گرفت و بهش گفت زدن کار بدیه،شما با این کار در آن واحد به دو کودک آموزش میدین؛یعنی هم به فرزندتون یاد میدین که در برابر خشونت باید ایستادگی کنه و از خودش دفاع کنه و دفاع صحیح رو هم بهش یاد دادین که در این مواقع نبابد اجازه بده که کتک بخوره و نه بچه دیگری رو بزنه.

    و در عین حال به کودک مقابل هم آموزش دادین که باید خشمش رو کنترل کنه و زدن ابزار مناسبی نیست.

    شما قبلا به بچه ات آموزشی در برابر خشونت نداده بودی و برای همین فرزندت مستاصل میشد که چه باید بکنه و به سمت شما می اومد.

    یک مادر هوشیار همیشه تکیه گاه بچه اش هست و این با لوس بار اومدن بچه خیلی فرق داره، وقتی که شما از بچه ات حمایت منطقی کنی کم کم کودک برای خودش ارزش بالایی قائل میشه و این باعث رشد اعتماد به نفس میشه. گاهی ماها در تربیتمون ازون ور بوم میفتیم و از ترس اینکه بچه مون لوس بار نیاد ازش حمایت و طرفداری به موقع نمی کنیم.

  18. 2 کاربر از پست مفید خندون تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 16 تیر 98), شمیم الزهرا (دوشنبه 17 تیر 98)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام خندون عزیز ممنونم از توحهت
    من نگفتم بچه ها از پس خودشون برمیان... بلکه میگفتم باید خودشون بتونن از خودشون دفاع کنن که متوجه راه اشتباهمون شدم
    سوالم الان اینه
    میگین از قبل چون پسرم الگویی نداشته در مواجهه با زدن نمیدونسته چیکار کنه
    خب چطوری باید بهش دفاع رو قبل اتفاق یاد میدادم؟ توجه کنین دو سالشه و در سنی نیست که کلاس رزمی مثلا ببرمش! تو خونه کشتی و ازین بازی ها باهم میکنیم اما چون دردش نمیگیره بازم کمکی بهش نمیکنه
    بقیه هم وسط میدون جنگ نبودن و از قبل یاد نگرفتن که میزنن بلکه روحیشون از پسر من خشن تره (به خیلی از عوامل که واضحترینش روحیه و اخلاق مادره برمیگرده)و چون جسما هم قویترن وقتی عصبانی میشن میزنن و فقط پسر عمش چندوقته واسش کارتون های اکشن میذارن و از اونا مشخصه الگو میگیره وگرنه حتی پسرعموش که خیلی پرخاشگره اصلا چنین کارتون هایی نمیبینه
    خب من چطوری بهش دفاع یاد بدم؟ چیزی که هست اغلب بچه های کوچیک وقتی دردشون میگیره دیگه به فکر دفاع نیستن برای همین من غیرطبیعی نمیدیدم که پسرم نمیره اونارو بزنه چون در اون لحظه خودشو ضعیفتر میدیده
    این سری یکبار اون رفت که پسرعمشو بزنه که من جلوشوو گرفتم و خیلی ناراحت شد و گریه کرد که چرا نذاشتم پسرعمشو بزنه (کسی نزده بودش بلکه دعوا سر اساباب بازی بود)
    سوال من اینه آموزش در برابر خشونت چیه؟ و چطوری باید بهش یاد بدم چیکار کنه؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.