وسواس من نسبت به ظاهر شوهرم

[رنج]

با سلام قبلا هم دوست عزیزی یه نام اقای جوادیان یک تایپیکی با همین عنوان ارایه کردن اما ظاهرا ایشونم مثله من بی جواب موندن.من نمیدونم چرا همیشه میگن ظاهرو ملاک قرار ندید در امر خواستگاری .به خدا قسم بعد 10 سال تمام مشکلات من سر اینه که نه ظاهر ایشونو دوست دارم نه قیافشو.من ابتدای خواستگاری بیشتر سعی کردم ملاک های باطنی رو در نظر بگیرم .مثلا اصالت و ایمانو ولی بعد از خطبه عقد تا الان بعد 10 الی 11 سال پشیمونم .رابطه عاطفی و یا حتی رابطه جنسی واقعا دستخوش این موضوع قرار گرفته .نمیدونم مشکل از کجاست .یادمه فرشته مهربان یه بار تو یه تایپیکی فرمودن .البته من اینجوری استنباط کردم از حرفاشون امیدوارم درست باشه که وقتی طرف طبق قالب ظاهری که خودمون دوست داریم میشه خب دوسش داریم ولی یه کم که با اون چیزی که تو ذهنمونه فرق داره اصلا خوشم نمیاد.من واقعا نمیدونم چیکار کنم.خسته شدم از بس به خودم امیدواری دادم .همسر من کلا انرزی خوار هست تا وقتی نمیبنمش حالم خیلی خوبه ولی هم میبینمش کلا انررژیم میخوابه .یه جور ادم سرد و بی انگیزه با افکار و زندگی سنتی و قانونی که برای خودش درست کرده .و کلا عینه پیرمرداست.

من نمیدونم چرا نمیتونم زندگیمو درست کنم تا یکم به خودم دلخوشی میدم و حالمو خوب میکنم یه دفه وقتی میاد خونه انرزیو همه حسو حالم از بین میره واقعا به نظرم ظاهر و قیافه در دوست داشتن اثر ذاره .

[حقیقت تلخ]

دلیلش که کسی جواب شما رو نمیده واضح. چون شما در درجه اول صادق نیستید. تقریبا صد در صد مردم به دو دلیل ازدواج میکنن. یا ظاهر طرف یا پولش.

[ammin]

سلام ظاهر یکی از ملاکهایی هست که در زمان انتخاب در کنار سایر معیارها سنجیده میشه بستگی به میزان رضایت از ظاهر،سایر ویژگی های فرد انتخاب شده و شخصیت کسی که قراره انتخاب کنه ظاهر تاثیرگذاره بنابراین تا حدودی نسبی میشه. اما بعد از ازدواج و انتخاب قضیه فرق میکنه حدس من اینه شما زمان انتخاب در نهایت به این نتیجه رسیدید که میتونید ظاهرش رو بپذیرید بنابراین الان بعد از ۱۱ سال که از زندگی مشترک میگذره به احتمال زیاد در موارد دیگه ای اختلاف نظر دارید و چون محبت بین شما کم شده حالا فکر میکنی از ظاهرش خوشت نمیاد چون خودت هم گفتی افکارش سنتیه برداشت من اینه باید موارد دیگه ای رو رفع کنید تا محبت و صمیمیت بین شما قویتر بشه و به تبع اون وسواس روی ظاهر کنار بره.

[سحر بهاری]

سلام
من چند جمله از نوشته های تاپیک قبلی و این تاپیکتون که به نظرم مهم بود رو جدا کردم؛

قبل از ازدواج خیلی از طریق ذهنم فکر و خیال ازدواج و عشق و عاشقی میکردم .از ازدواج واسه خودم یه بت ساخته بودم که میتونم از طریق ازدواح از شر زندگی یکنواخت و پر تنش و محدودم رها بشم

مردیو در ذهنم تصور میکنم که همیشه باهاش خوشبختم .باهاش دارم شوخی میکنم .بیرون میرم.میخندم.و کلا ارامش دارم .یه دفعه به خودم میام و میگم درای چیکار میکنی

متاسفانه معتاد دیدن فیلم عاشقانه و خوندن داستان های عاشقانه هستم و اصلا نمیتونم از این وادی بیرون بیام

رویا پردازی بیش از حد و فاصله گرفتن از واقعیت!

بنظر من خیال زیبا بد نیست اما, تا جایی که بین ما و واقعیت دیوار نسازه. مثلا اینکه من فکر کنم همسر آیندم باید دارای چند ویژگی خوب باشه باعث میشه رو انتخابم تاثیر بگذاره اما نه تاجایی که انقدر ار واقعیت های موجود فاصله بگیرم که اون رو از حالت انسانی خودش خارج کنم و چیزی ورای یک انسان عادی تصورش کنم.

نکته ی مهمی که درباره ی رمان های عاشقانه وجود داره این هست که رمانها مربوط به چه سبک از زندگی هستن از کدام فرهنگ و در کجای جهان؟
درباره فیلم های عاشقانه هم باید بگم اغلب القای تصورات غلط از عشق هست و حالا مخاطب این فیلم ها جریان فیلم رو که ساخته ی ذهن نویسنده یا تنها یک برش از زندگی افراد هست, وارد دنیای واقعی بدون توجه به سایر مسایل میکنه.

سعی کردم ملاک های باطنی رو در نظر بگیرم .مثلا اصالت و ایمان

همیشه میکم نه شاید یه اتفاقی تو زندگیت بیفته و جدا بشی راحت بشی حسرت یه زندگی با عشق .با انتظار برام مونده.این زندگی نبود که من دنبالش بودم .هیچ وقت

یه جور ادم سرد و بی انگیزه با افکار و زندگی سنتی و قانونی که برای خودش درست کرده .و کلا عینه پیرمرداست.

1. از ایمان,اصالت, خانواده خوب و ...
2. عدم رضایت از ظاهر همسر و گاهی عصبی بودنش, یک زندگی روتین و افکار سنتی

برای یک ازدواج موفق یکسری ( معیارها ) لازمه . که موارد اول جزو جدا ناپذیرش هستن. من میتونم امروز موهام رو کوتاه کنم, یا نه تغییری در اجزای صورتم بدم, کفش پاشنه بلند بپوشم و بهترین لباس ها رو از بهترین فروشگاه ها خرید کنم و تا مدتی دیگر از نظر ظاهر چنان تغییری داشته باشم که دوستانم کلی تعجب کنن اما تغییر سایر موارد که مردم برای یک ازدواج موفق و پایدار از اون به ( معیار ) یاد میکنن سخت و اغلب غیر قابل تغییر هست.

افکار سنتی همیشه هم بد نیست... خیلی از مشکلات جدیدی که مردم دچارش شدن بخاطر نفی کامل افکار سنتی هست. ما آدمهایی هستیم بین سنت و مدرنیته و باید از خوبی های هر کدام بهره ای ببریم. هنرمند کسی هست که بتونه بین این دو تعادل ایجاد کنه تا زندگیش دستخوش ناملایمات نشه.

خیلی تنوع طلب هستم هر بار یه مدل دوست دارم زود از یه مدل بودن زندگی خسته میشم .هر بار دوست دارم همسرم یه شخصیت داشته باشه یه بار دوست دارم همسرم شیظون باشه یه بار اروم و مهربون نمیدونم کلا هر چی که هست دارم رنج میکشم.
بعضی از ماه ها این مشکلم دوبرابر میشه اما نمیتونم دکتر متخصص هم برم چون از این که واقعیت زندگیمو بشینمم مو به مو برای دکتر بگم بیزارم .

شما نیاز به مراجعه حضوری دارید تا بتونید با قدرت و اندیشه تازه ای زندگی رو ادامه بدید.

دنیا گذران، محنت دنیا گذران
نی بر پدران ماند و نی بر پسران

تا بتوانی عمر به طاعت گذران
بنگر که فلک چه میکند با دگران...

[فرشته مهربان]

با سلام

اصل مشکل شما به خودتان درون خود شما باز می گردد .... شما قطعاً اگر با کسی با ظاهری مورد پسند هم ازدواج می کردید الآن ناراضی بودید و مشکل داشتید .

مشخصه که شما از دوران نوجوانی بنا به رویا پردازیها و در واقع رویاها و تفکر قالبی که برای خود ساختید و توسعه دادید که در آن روندی رمانتیک و کاملاً احساسی و همه چیز بروفق مراد می ساختید و در مواقع احساس بی حوصلگی و ناراحتی به این رویاها پناه برده اید .... باعث شدید که دچار نوعی بیقراری و عدم رضایت از زندگی و نادیدن داشته ها و در حسرت نداشته ها بمانید .... به گونه ای که مثلاً اگر آرزوی داشتن چیزی در شما برآورده می شد تنها مدتی شما را خوشحال نگه می داشته یا می دارد و بعدش آن چیز یا موقعیت برای شما یکنواخت و کسل کننده می شد و دچار گرفتگی احوال می شدید و ....

کسی که خود را گرفتار این وضعیت می کند مخصوصاً یک دختر که مقدم بودن احساس و عاطفه جزء طبعیتش هست از زندگی مشترک هم یک رویای آنچنانی می سازد که بسیار سرخوش و مستش می دارد و مرد رویاهایش هم دارای ویژگی هایی منحصر به فرد می شود که همیشه به او عشق ورزیده و به او سرویس می دهد و ایشان هم همیشه دریافت کننده است و اشتغال به این رویا زندگی مجردی در خانه پدری برایش سخت می شود و ازدواج و آن زندگی رویایی او باعث می شود که نگاهی غیر واقع بینانه به ازدواج و زندگی مشترک پیدا کند که در انتخاب او اثر گذاشته و در زندگی مشترک هم همیشه ناراضی و افسرده حال باشد ....

از این رو و با این توضحیات شما نیاز دارید زیر نظر یک روانشناس بالینی و بصورت حضوری یک اصلاحیه در درون خود داشته باشید به سوی واقع بینی و نظر به داشته ها و لذت بردن از آنها و کنترل ذهن در رویا پردازی و زوم روی نداشته ها و آرزوها ....

وقتی نگاه و روحیه شما با این روند اصلاحی تغییر یافت خواهید دید زندگی رنگ دیگری می یابد ... خیلی چیزها که نمی دیدید خواهید دید و می بینید که چقدر بهانه در اطراف و نزد شما یا حتی در همسر و زندگیتان برای لذت بردن و شاد بودن و آرامش هست که شما اصلاً نمی دیدید و ....

مراجعه به یک روانشناس بالینی مطمئن و قوی و البته خانم برای شما لازم است و انجام راهکارهای ارائه شده از سوی این روانشناس باید وجهه همت شما باشد

موفق باشید

[رنج]

سلام
من چند جمله از نوشته های تاپیک قبلی و این تاپیکتون که به نظرم مهم بود رو جدا کردم؛






رویا پردازی بیش از حد و فاصله گرفتن از واقعیت!

بنظر من خیال زیبا بد نیست اما, تا جایی که بین ما و واقعیت دیوار نسازه. مثلا اینکه من فکر کنم همسر آیندم باید دارای چند ویژگی خوب باشه باعث میشه رو انتخابم تاثیر بگذاره اما نه تاجایی که انقدر ار واقعیت های موجود فاصله بگیرم که اون رو از حالت انسانی خودش خارج کنم و چیزی ورای یک انسان عادی تصورش کنم.

نکته ی مهمی که درباره ی رمان های عاشقانه وجود داره این هست که رمانها مربوط به چه سبک از زندگی هستن از کدام فرهنگ و در کجای جهان؟
درباره فیلم های عاشقانه هم باید بگم اغلب القای تصورات غلط از عشق هست و حالا مخاطب این فیلم ها جریان فیلم رو که ساخته ی ذهن نویسنده یا تنها یک برش از زندگی افراد هست, وارد دنیای واقعی بدون توجه به سایر مسایل میکنه.

[size=2]

[size=2]

1. از ایمان,اصالت, خانواده خوب و ...
2. عدم رضایت از ظاهر همسر و گاهی عصبی بودنش, یک زندگی روتین و افکار سنتی

برای یک ازدواج موفق یکسری ( معیارها ) لازمه . که موارد اول جزو جدا ناپذیرش هستن. من میتونم امروز موهام رو کوتاه کنم, یا نه تغییری در اجزای صورتم بدم, کفش پاشنه بلند بپوشم و بهترین لباس ها رو از بهترین فروشگاه ها خرید کنم و تا مدتی دیگر از نظر ظاهر چنان تغییری داشته باشم که دوستانم کلی تعجب کنن اما تغییر سایر موارد که مردم برای یک ازدواج موفق و پایدار از اون به ( معیار ) یاد میکنن سخت و اغلب غیر قابل تغییر هست.

افکار سنتی همیشه هم بد نیست... خیلی از مشکلات جدیدی که مردم دچارش شدن بخاطر نفی کامل افکار سنتی هست. ما آدمهایی هستیم بین سنت و مدرنیته و باید از خوبی های هر کدام بهره ای ببریم. هنرمند کسی هست که بتونه بین این دو تعادل ایجاد کنه تا زندگیش دستخوش ناملایمات نشه.



شما نیاز به مراجعه حضوری دارید تا بتونید با قدرت و اندیشه تازه ای زندگی رو ادامه بدید.

دنیا گذران، محنت دنیا گذران
نی بر پدران ماند و نی بر پسران

تا بتوانی عمر به طاعت گذران
بنگر که فلک چه میکند با دگران...

سپاس بی نهایت از شما بزرگوار که وقت گذاشتید و بسیار زیبا جوابمو دادین.بله متاسفانه خئدم باور دارم که از واقعیت دور شدم ولی بازم نمیتونم خودمو بسازم و بگم از خیالات بیا بیرون

- - - Updated - - -

ممنون از شما عزیز بزرگوار بله دقیقا در دنیای خودم در زمان جوانی و نوجوانی غرق در رویا پردازی بودم و بسیار بال و پر میدادم ولی به خاطر مشکل مالی نمیتونم به روانشناس مراجعه کنم .ای کاش یه مقدار راهکار بهم میگفتید تا از این وضع دربیام.البته بداخلاقی و عصبی بودن همسرم هم به ناخوشی احوال من دامن میزنه

[سحر بهاری]

خواهش میکنم
گاهی برخی مسائل نیاز دارند قدم به قدم و با کمک پیش برید... در اینصورت به نتایج خوبی میرسید. انسان اگر اراده کند چرا که نه؟ تغییرات بوجود میان. خداوند به انسان تعقل و اختیار داده و میشود زندگی رو با کشف زیبایی های جدیدتر دید ...
طبق نظر فرشته ی مهربان هر زمان فرصتی پیش آمد مراجعه برای شما بهتر هست، در غیر اینصورت مقالات و تاپیک ها هم نکات ارزشمندی دارن.
گفتین ؛

بد اخلاقی و عصبی بودن همسرم به ناخوشی احوال من دامن میزنه

البته نسبی هست ولی ببینیم شاعر چی میگن؛

هر چند که یار سر گرانست به تو
غمگین نشوی که مهربانست به تو
دلدار مثال صورت آینه است
تا تو نگرانی نگرانست به تو

یعنی شما اگر غمگین باشید یا ناامید، عصبی، پرخاشگر، ساکت و ... همسرتون تأثیر میپذیره. انرژی بدید تا انرژی دریافت کنید، عشق بدید و عشق بگیرید...


شاد باشین

[رنج]

خواهش میکنم
گاهی برخی مسائل نیاز دارند قدم به قدم و با کمک پیش برید... در اینصورت به نتایج خوبی میرسید. انسان اگر اراده کند چرا که نه؟ تغییرات بوجود میان. خداوند به انسان تعقل و اختیار داده و میشود زندگی رو با کشف زیبایی های جدیدتر دید ...
طبق نظر فرشته ی مهربان هر زمان فرصتی پیش آمد مراجعه برای شما بهتر هست، در غیر اینصورت مقالات و تاپیک ها هم نکات ارزشمندی دارن.
گفتین ؛

البته نسبی هست ولی ببینیم شاعر چی میگن؛

هر چند که یار سر گرانست به تو
غمگین نشوی که مهربانست به تو
دلدار مثال صورت آینه است
تا تو نگرانی نگرانست به تو

یعنی شما اگر غمگین باشید یا ناامید، عصبی، پرخاشگر، ساکت و ... همسرتون تأثیر میپذیره. انرژی بدید تا انرژی دریافت کنید، عشق بدید و عشق بگیرید...


شاد باشین

بله متاسفانه چون از اول حسی بهش پیدا نکردم یه جور زورم میاد واسه کسی محبت خرج کنم که بهش احساس ندارم و همیشه منتظرم اون منو خوشحال کنه شادم کنه بخندونه منو .که متاسفانه اصلا اهلش نیست یه ادم مستبد و جدی هست

- - - Updated - - -

[

- - - Updated - - -

- - - Updated - - -

با سلام

اصل مشکل شما به خودتان درون خود شما باز می گردد .... شما قطعاً اگر با کسی با ظاهری مورد پسند هم ازدواج می کردید الآن ناراضی بودید و مشکل داشتید .

مشخصه که شما از دوران نوجوانی بنا به رویا پردازیها و در واقع رویاها و تفکر قالبی که برای خود ساختید و توسعه دادید که در آن روندی رمانتیک و کاملاً احساسی و همه چیز بروفق مراد می ساختید و در مواقع احساس بی حوصلگی و ناراحتی به این رویاها پناه برده اید .... باعث شدید که دچار نوعی بیقراری و عدم رضایت از زندگی و نادیدن داشته ها و در حسرت نداشته ها بمانید .... به گونه ای که مثلاً اگر آرزوی داشتن چیزی در شما برآورده می شد تنها مدتی شما را خوشحال نگه می داشته یا می دارد و بعدش آن چیز یا موقعیت برای شما یکنواخت و کسل کننده می شد و دچار گرفتگی احوال می شدید و ....

کسی که خود را گرفتار این وضعیت می کند مخصوصاً یک دختر که مقدم بودن احساس و عاطفه جزء طبعیتش هست از زندگی مشترک هم یک رویای آنچنانی می سازد که بسیار سرخوش و مستش می دارد و مرد رویاهایش هم دارای ویژگی هایی منحصر به فرد می شود که همیشه به او عشق ورزیده و به او سرویس می دهد و ایشان هم همیشه دریافت کننده است و اشتغال به این رویا زندگی مجردی در خانه پدری برایش سخت می شود و ازدواج و آن زندگی رویایی او باعث می شود که نگاهی غیر واقع بینانه به ازدواج و زندگی مشترک پیدا کند که در انتخاب او اثر گذاشته و در زندگی مشترک هم همیشه ناراضی و افسرده حال باشد ....

از این رو و با این توضحیات شما نیاز دارید زیر نظر یک روانشناس بالینی و بصورت حضوری یک اصلاحیه در درون خود داشته باشید به سوی واقع بینی و نظر به داشته ها و لذت بردن از آنها و کنترل ذهن در رویا پردازی و زوم روی نداشته ها و آرزوها ....

وقتی نگاه و روحیه شما با این روند اصلاحی تغییر یافت خواهید دید زندگی رنگ دیگری می یابد ... خیلی چیزها که نمی دیدید خواهید دید و می بینید که چقدر بهانه در اطراف و نزد شما یا حتی در همسر و زندگیتان برای لذت بردن و شاد بودن و آرامش هست که شما اصلاً نمی دیدید و ....

مراجعه به یک روانشناس بالینی مطمئن و قوی و البته خانم برای شما لازم است و انجام راهکارهای ارائه شده از سوی این روانشناس باید وجهه همت شما باشد

موفق باشید

ممنو از شما فرشته مهربان همیشه حرفاوتن تا مدتی ارومم میکنه همونطور که فرمودین بله متاسفانه به خاطر جو سنگین و نا مهربون خونمو همش پناه میبردم به خاطرات تخیلی و تصویر سازی از یک ازدواج عاشقانه اما همه چیز بر خلاف تصورم شدحتی خاطره خوبی از روز عروسیمم ندارم

- - - Updated - - -

http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=46156
این تایپیک قبلیم هست ممکنه جریان براتون باز تر بشه

[سحر بهاری]

بله متاسفانه چون از اول حسی بهش پیدا نکردم یه جور زورم میاد واسه کسی محبت خرج کنم که بهش احساس ندارم و همیشه منتظرم اون منو خوشحال کنه شادم کنه بخندونه منو .

سلام
ما در طول هفته ها، ماهها و سال های عمر... به انسانهایی محبت میکنیم که اونها رو نمیشناسیم . (بدون هیچ توقع و تفکری دربارشون)
این محبت ها که اکثرا با هدایای نقدی و غیر نقدی هم همراه هست فقط برای اینه که یک احساس خوب و مشترک ایجاد کنیم، مثلا بین قلب یک کودک مستنند و خودمون... . پس ببینید برای محبت کردن و خلق احساسات ناب دنبال بهانه ای برای دوست داشتن و کمک نبودیم بلکه نیت و هدف مهم بود. اهمیتی نداشت اون کودک مستمند زیباست یا زشت، چاق هست یا لاغر... مهم بود که این اتفاق خوب رخ بده و ما اجرا کننده ی اون اتفاق باشیم.
شما در زندگی مشترک نباید صرفا بخاطر زشتی یا زیبایی، بلندی یا کوتاهی، چاقی یا لاغری و ... بلکه باید بخاطر پیمانی که بستید، بخاطر زندگی که با تلاش ساختید، بخاطر وجود هم بهم محبت کنید. چه بسا محبت کردن و عشق ورزی آغاز مبارکی برای از بین رفتن تدریجی این مسائل باشن.
شما هم سهمی در نشاط آفرینی دارید پس برای سهم خودتون نباید منتظر باشین و در این تفکرات که دیگری انجامش بده و خودتون باید همت کنید... خندیدن دلیل بزرگی نمیخواد بلکه شادی رو میشود با اندک امکاناتی آفرید. فرض کنین در خانه ای همه منتظر هم باشند ... فرزند برای انجام کارها منتظر مادر، مادر برای خرید منتظر پدر، پدر منتظر ... آیا در چنین خانه ای افراد میتونن به اهدافشون برسند و کارها انجام بشه؟ نه . گاهی لازم هست یکنفر این وسط به اندازه توانش حرکتی داشته باشه و منتظر دیگری نباشه، لازم هست انگیزه ایجاد کنیم.
‌
آیه قرآن کریم هست که خداوند میفرمایند؛

فَإنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَیَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً.

اگر همسرانتان مورد کراهت شما باشند، باید توجه داشته باشید که ممکن است چیزی را نپسندید و خدا در همان چیز، خیر فراوان قرار دهد.

[mehrdad_m]

نمیدونم چرا همه دوستان دنبال دلایل عجیب و غریب وبحث های فلسفی در رابطه با مشکل شما هستن.

مسئله ساده هست. از ظاهر ایشون خوشتون نمیاد.

ببینید ظاهر چند تا بعد داره:
1.اندام و فیزیک... یعنی چاقی لاغری قدکوتاهی قدبلندی
2.لباس پوشیدن و تیپ
3.اجزا چهره

به جز مورد 3 که شاید نیاز به جراحی داشته باشه باقی موارد قابل حل شدن و بهبود هست. پس بهتره بگید وقتی از طاهرشون راضی نیستید دقیقا منظورتون چیه تا بشه راهنمایی کرد.