به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array

    مديريت مالى زن و شوهر براى زنى كه درامد داره!

    سلام روز بخير.
    ٢٦ سالمه و همسرم ٢٨ سالشه و ٨ ساله ازدواج كرديم و ٤ ساله خونه داريم.
    اختلافات خيلى زيادى داشيتم باهم ك بعد از فوت پدرشوهرم شوهرم ارامتر شد.
    بسيار وابسته هست ب مادرش و مغازه ش ديو خونه ايشونه و هرروز با همن .
    مادرشوهرم هم حقوق داره ك دست شوهرمه و دوباره از شوهرم خرجى ميگيره.
    مادر شوهر و خواهر شوهرم، هر دو كارمندن، و مادرشوهرم تمام داراي شوهرش نصف نصف ب نامش، و خواهر شوهرم كلا همه چى تماما ب نامه خودشه

    پارسال با كمك پد ر من و پولايى ك شوهرم داشت ، شراكتى يه معازه خريديم.
    ايشون اول گفت ميخوام مغازه بزنم توش، باهم شريكى تصميم ب مغازه زدن گرفتيم اگ يادتون بياد تو تاپيكاى قبل. ك مادرشوهرم همه ش خودشو قاطى ميكردو اصن درك نميكرد ، اين با هميشه فرق داره و الان منم شريكم.
    خلاصه مغازه نچرخيد و جمع كرديم. داديم احاره. من به هواى هميشه ك حساب من و شوهرم سوا بود و تو زدن مغازه هم از من دنگ ميگ فت براى همه چى گفتم احاره رو نصف نصف بگيريم هركدوم براى خودمون.
    شوهرم گفت نه، كل احاره باشه دستت، ماهى ٤ تومن، خرجشم نكن، دوباره با همين پرلارو جمع كردن خونه ميخريم. منم از اعتمادش خوشم اومد و قبول كردم.
    تا اينكه پدرم هم ديد ايشون ديگه من و سن نميكنه، يه واحد خونه داد ب شوهرم، البته پولشو ب قيمت اون زمان گرفت، اما پدرم كل اپارتمانو ب حا خريده بود و خيلى براش سود داشت، گفت من از خير اين ي واحد ميگذرم، شما اينو وردار و دو ماه ديگه با سود كلانى بفروش.
    همون موقع شوهرم گفت با اين پول هرجارو بخرم نصف ميزنم ب نامت چون پدرت خيلى كمكم كرد.
    منم ماشينمو فروختم وفتى ديدم اين تصميمو داره ك بهش كمك شه بيشتر.
    بعد وام ورداشت گفت حالا سه تومن ازون ٤ تومنو بيار بدم فسط وام گفتم باشه. چون واقعا قول داده بودم پولو خرج خونه خريدن كنيم.
    بعدا باز گفت حالا اون ي تومنم بدع ب من، من گفتم ما احتياحى ب اون پول نداريم و بايد پس انداز شه،خيليم تاكيد كردم حتى تو كارت خودت باشه، اما قرل بده پس اندازش كنيم چون جفتمون ميدونيم بهش احتياجى نداريم. ايشون اصرار ك ب تو مربوط نيس پولا كجا ميره، تو نصف خونه تو بگير و دخالت حق ندارى بكنى.چن بارم هى تكرار ك من دارم بهت لطف ميكنم خونه ميزنم ب نامت با اون يه ذره پولى ك اوردى وسط، پس حق ندارى اظهار نظر كنى، اگه ميخواى نظر بدى بيا پولتو بردار برو.
    منم خيلى بهم برخورد، گفتم مرسى از لطفت، اما ب خاطر رفتارى ك با من دارى من قيد خونه رو ميزنم، پول خودمو ب خودم بده و من اصن نميخوام خونه ب نامم كنى.
    بچه خا واقعا حس اينو دارم ك كاش سكوت ميكردم، نه ب خاطر سه دنگ خونه، به خدا پدرم ب قدرى داره ك بهش احتياجى ندارم، اما ب خاطر رابطمون اونطورى بهتر نبود؟!
    اما گاهى ميگم بهتر ك سوا شه، چرا پول من بايد قاطيه پول مادر ايشون شه؟
    باز ميگم اونطورى شايد ب مروز از مادرش حسابش سوا ميشد و ميومد سكت من.
    در هر صورت قرار شد حسابمون جدا شه، احساس مسكنم وقتى فهميد تنهاييم ميتونه خونه بخره دنبال بهونه بود منو منصرف كنه از شواكت، حالا ب نظرتون چكار كنم ك رابطمون ب خاطر پول خراب نشه؟
    گفت ديگا از من خرجى هم نبايد بگيرى و همون پول رو خرج خودت كن. ( قبلا هم ب اون صورت خرجى نميداد، يعنى كلا تو مسايل مالى خسيس هست و اونطورى نبود م خيلى بمن اختياز بده)

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : پنجشنبه 12 اردیبهشت 98 در ساعت 16:49

  2. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    ممنون از توجهتون :(((

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام سام بادی عزیز
    من در جریان ریز این معامله همسرت و پدرت نیستم
    اگر همسرت خودش پول داشت خونه رو بخره چرا یه جای دیگه رو نخرید و واحد پدرت رو خرید
    اگر پولشو نداشت چرا پدرت به اون داد می تونست اگرم میخواد واحد بده بهتون به نام شما بگیره

    و نکته اخر اینکه
    ذات آدمها هرگز عوض نمیشه و آزموده را آزمودن خطاست

    همسر شما در حالت جوگیری قول داده سه دنگ به اسم شما کنه بعدم یه مقدار پشیمون شده و ناسازگاری کرده و شما هم تحمل نکردی و این مورد ایجاد شده

    شاید اگر جای شما بودم ذهنیت قبل رو در مورد شوهرم نگه می داشتم و لطف بیش از حد نمی کردم و توقع بیش از حد ایجاد نمی کردم و اگرم می گفت دارم لطف می کنم خونه به نامت می کنم کمی تحمل می کردم و با شوخی ردش می کردم تا این بحران به نام زدن سند رد بشه و زندگی به حالت اول برگرده

    الانم اگر جای شما باشم احتمالا میرم با همسرم صحبت می کنم
    نه سر دنگ خونه و سهمم بلکه سر برخوردهای موجود و میگم چون تو حساب خودت رو از من جدا نکرده بودی هم من و هم پدرم دوست داشتیم کامل کمکت کنیم در واقع ما حالت یک تیم رو داشتیم و من از اینکه با تو توی یه تیم باشم داشتم لذت می بردم که یکهو اومدی و اون حرفها رو زدی و من و تو کردی و من هم نه از قضیه به نام زدن یا نزدن بلکه از اینکه چقدر زود از هم تیمی بودن با من ابراز ناراحتی کردی ناراحت شدم و اون حرفها رو زدم
    بیا یه بازنگری در روابطمون بکنیم
    سند اهمیت چندانی برام نداره ولی اتحاد با همسرم توی زندگی و اهمیت داشتن برای همسرم خیلی مهمه برام

    خودت با ادبیات خودت احساست و خواسته ات رو مطرح کن

    از این به بعد هم به نظرم نیاز نیست خود شما یا پدرت زیادی خدمت کنید و زمینه دلخوری ها و بحث های اینگونه رو فراهم کنید
    موفق باشی

  4. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Somebody20 (یکشنبه 15 اردیبهشت 98), میشل (دوشنبه 16 اردیبهشت 98), الهه زیبایی ها (شنبه 14 اردیبهشت 98)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    متاسفانه مسائل مالی با کوتاه اومدن یه طرف امکان پذیره
    و خانواده پسر به نظر میرسه براشون سخته چیزی به نام دختر باشه ( چیزی که 10 ساله میبینم )
    به نظرم بهتر بودن پدرتون این پول رو به صورت پنهانی به شما میداد وبراتون واحد میگرفت برای آینده تون
    میدونم حرفم درست نیست ولی واقعیت اینه که مردها میترسن چیزی به نام همسرشون باشه

  6. 2 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    Somebody20 (یکشنبه 15 اردیبهشت 98), رنگین (یکشنبه 15 اردیبهشت 98)

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    مرسى فكور جان.
    راستش ما يه بار ديگه سر اين قضيه دعواى خيلى بدى كرديم، اما من بعدش ازش معذرت خواستم و گفتم اصن هرچى تو بگيو ولش كن. گفتم عيبى نداره بذار ي مدت بهم زور بگه اما بعد ي مدت لااقل خونه رو ك بزنه ب نامم خونوادش ميفهمن منم زن اسن خونه م و فك نكنن من ادم نيستم و منم ادم حساب كنن.
    اما ايندفه خيلى بهم برخورد، قرارم شد فك كنم بهش خبر بدم تصميم چيه، ك از روى لجبازى و عصبانتيت نشه سوا كردن مالمون!

    اخه خيلى جالبه، بارها بهش گفتم ي ماهياته براى من در نظر بگير و انقد منو سين جيم نكن چيكارش ميكنم، ميگه نهرنميشه ب من بگو پول براى چى ميخواى من همونقد ميريزم،
    مثلا هميشه ز ميزدم ٢٠ تومن بريز ميخوام فلان چيزى بخرم،
    يعنى كل پول من دست ايشون باشه نگم چيكارش ميكنى، ولى ميخواد ماهى سرجمع ٢٠٠ تومن بهم بده من هى جواب پس بدم،
    بعدشم اون روز ك فك كردم گفتم هنوز خيلى مونده تا خونه خريدن، از همين الان دبه كرده و رفتارش عوض شده، چ معلوم اين ادم اون موقعم دنبال بهونه نگرده؟! خودش ك هيچ، از مامان اين ادم خيييلى بعيده احازه اينكارو بده. بهرحال خيلى دوس داشتم اونحورى باشه، اما نميدونم خوب يا بد اير اتفاق افتاد و ديگه م لوث ميشه ك هى بگم نه بيا حسابامون يكى باشه.
    حالا من مادرم خونه دار بوده، مادرشوهرم حقوقش كلت دست شوهرش و الان شوهره منه و پول تو جيبى ميگيره. نميدونم واقعا زنى ك درامد داره بايد چيكار كنه باهاش!!!
    من تا حالا فكً ميكردم زنى ك درامد داره درامدشو خب جمع ميكنه، شوهره م جمع ميكنه ميذارن رو هم كارى باهاش ميكنن. اما تو خونواده شوهرم انگار رسمه پولو ميدن دست شوهربا جاش، بعد همه چى نصف نصف. فقط اونا تو همه چى رئيسن و نظر ميدن، شوهرم ب من ميگف پولو بده نظرم نده!
    نميدونم الان ك حسابم جداس واقعا چ چيزايى ب من مربوطه، دلم نميخواد دوباره برم سر جاى اول زندگى و كناره شم و حق نداشته باشم تو هيچ چيز شوهرم نظر بدم و دخالت كنم. اخه خونوادش هميشه جورى با من رفتار ميكردن ك انگار تو چى ميگى اين وسط!!!
    ویرایش توسط Somebody20 : یکشنبه 15 اردیبهشت 98 در ساعت 18:38

  8. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    فك ميكنم كليد حل تمام اين مشكلات اينه ك،
    حفوق مادرشوهرم دست خودش باشه و از زندگى من بره بيزون حقوقش.
    اينطورى من زن خونه خودم ميشه، اونم زن خونه ى خودش.
    شوهرمم ديگ به پشت ايشون و خقوقش سر من منت نميداره و با من اينطور برخوردارو نميكنه!
    اما چطورى اينكارو كنم؟

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سامبادی جان من چندبار فکر کردم که آیا اگه مادر همسرت از دنیا بره، همسرت تو رو جایگزین اون می کنه؟ و همون جایگاهی که الان مادرش درش هست رو به تو می ده؟

    متاسفانه نتونستم به این سوال جواب مثبت بدم.

    فکر می کنم شما باید یه وقت و انرژی ای رو بصورت خالصانه صرف شناخت و درک ساختارهای ذهنی همسرت کنی و بعد هم وفق دادن خودت با اون ساختار.

    راه حل شما این نیست که مادرش از این وسط جمع بشه. ظاهرا راه حل اینه که شما (با حفظ هویت خودت) با ساختار ذهنی و روانی همسرت هماهنگ بشی، و از مادرش بعنوان یک نمونه ی موفق ایده بگیری.

    من تا حالا نشنیده بودم یه مادر حقوقش رو بده دست پسرش و ازش ماهیانه بگیره! بعید می دونم چنین پسری، با این ساختار تربیتی بخواد با چیزیکه مدنظر شماست خودش رو وفق بده. بنابراین امیدوارم تو بتونی خودت رو بصورت هوشمندانه ای با چیزیکه مدنظر اونه هماهنگ کنی و مدلی دربیاری که هم اون ازش راضی باشه و هم خودت در مسیر اهدافت باشی.
    ویرایش توسط میشل : دوشنبه 16 اردیبهشت 98 در ساعت 18:34

  10. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (سه شنبه 17 اردیبهشت 98), زن ایرانی (دوشنبه 16 اردیبهشت 98)

  11. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    سامبادی جان من چندبار فکر کردم که آیا اگه مادر همسرت از دنیا بره، همسرت تو رو جایگزین اون می کنه؟ و همون جایگاهی که الان مادرش درش هست رو به تو می ده؟

    متاسفانه نتونستم به این سوال جواب مثبت بدم.

    فکر می کنم شما باید یه وقت و انرژی ای رو بصورت خالصانه صرف شناخت و درک ساختارهای ذهنی همسرت کنی و بعد هم وفق دادن خودت با اون ساختار.

    راه حل شما این نیست که مادرش از این وسط جمع بشه. ظاهرا راه حل اینه که شما (با حفظ هویت خودت) با ساختار ذهنی و روانی همسرت هماهنگ بشی، و از مادرش بعنوان یک نمونه ی موفق ایده بگیری.

    من تا حالا نشنیده بودم یه مادر حقوقش رو بده دست پسرش و ازش ماهیانه بگیره! بعید می دونم چنین پسری، با این ساختار تربیتی بخواد با چیزیکه مدنظر شماست خودش رو وفق بده. بنابراین امیدوارم تو بتونی خودت رو بصورت هوشمندانه ای با چیزیکه مدنظر اونه هماهنگ کنی و مدلی دربیاری که هم اون ازش راضی باشه و هم خودت در مسیر اهدافت باشی.
    مرسى ميشل، منم داشتم همينكارو ميكردم ب خيال خودم.
    پولمو ميدادم دستش و خودمو وابسته نشون ميدادم، اما يهو بهم برخورد و عصبانى شدم از رفتارش.
    شايد اشتباه كردم و بايد تاوانشم بدم، بايد سكوت ميكردم و همون رويه ادامه پيدا ميكرد.
    نميدونم، نميدونم ايا همه زناى كارمند حقوقشون ديت شوهرشونه و پول تو جيبى ميگيرن؟!
    نميشه خودم ب اختيار خودم پول پس انداز كنم و بعد بذاريم روى هم كاريش كنيم؟! اين منطقى ترن، ولى وابستگى توش نيست و باعث ميشه دوباره شخصيت كناره شم

    فك ميكنم اگ حقوقش جدا شه:
    شوهرم انقد پول دستش نداره ك ب اين راحتى منو فر بده و بگ ناراحتى بولتو وردار و برو ب سلامت. محبوره مث اول كار ك دستش خالى بود و رضايت منو جلب ميكرد تا پولم بياد وسط همون كارو كنه!
    ايشون انقد زنگ نميزنه و درگير شوهرم نميشه براى خيلى از مسايل، حقوقش جداس، مخارجش جدس و تكليفش معلومه و حس استقلال هم خودش ميكنه هم شوهرم بهش القا ميشه مادرش مستقل شده!
    هم مث خونواده من ، بازاينكه كمكون كردن اما حق اطهار نظر نداره،چون حسابشون سواست و معلومه!
    اگه شريك ديگه اى مداشته باشه، فك ميكنم احتمال داره كم كم منو شريك خودش بدونه، ب جاى اينكه با مادرش بره حونه ببينه براى خريد، بدونه ك تنهاست و زنش بايد كنارش باشه و نظر بده، نه خودش و مادرش.
    مشكل اينحاس من حس ميكنم ايشون هرحايى ك بايد من باشم، حاى منو گرفته و نقش منو ايفا ميكنه. هميشه ي قدم از من جلوتره، هميشه با شوهرم صميمى تره تا خود من!

    گرينه بعدى اينو، سهممو بگيرم خرج كنم و و بخشيشم پس انداز. خودمو از مسايل مالى جدا كنم، همزمان خيلى طبيعى مخالفت هامو ن ب عنوان شريك مالى، اما شريك زندگى ابراز كنم، هرچند شايد اونا مخالفت كنن و بگن ب تو چه، اما من باز دوباره و دوباره خودمو قاطى خيلى چيزا كنم، نه پولمو! تا همونطور م من نقش مادرشو تو زندگيم ب ناحق پديرفتم، اونام هرچند نقش منو ناحق بدونن، اما بپذيرن ك من اينم و تو چيزايى م ب خيالشون ب من مربوط نيس دخالت ميكنم!

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : دوشنبه 16 اردیبهشت 98 در ساعت 22:38


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.