یکی بهم کمک میکنه لطفا.
من اون پرسشنامه رو جواب دادم ولی من موندم و جوابها :|
نمیدونم نمره بندیش چه جوریه
میخونم ولی نمیفهمم :|
تشکرشده 259 در 139 پست
یکی بهم کمک میکنه لطفا.
من اون پرسشنامه رو جواب دادم ولی من موندم و جوابها :|
نمیدونم نمره بندیش چه جوریه
میخونم ولی نمیفهمم :|
تشکرشده 1,773 در 731 پست
سلام،
1-طبق جدول زیر سوالات که به شش دسته طبقه بندی شده، جواب سوال هاتون رو در اون دسته قرار بدین،
2-بعد دسته دسته برید جلو
3-جواب سوالات هر دسته رو بنویسید که چندتا زدین شدیدا موافق، چندتا زدین موافق، چندتا زدین مخالف و چندتا زدین شدیدا مخالف
4- به شدیدا مخالف ها نمره 1 بدین
به مخالف ها نمره 2 بدین
به موافق ها نمره 3 بدین
به شدیدا موافق ها نمره 4 بدین
5- الان معلومه که شما برای هر دسته چندتا نمره 1 دارین، چندتا نمره دو دارین و چندتا نمره 3 و 4
6- ترتیب گذاری مثل جدول ذیل
خیلی مخالف نمره 4 مخالف نمره 3 موافق نمره 2 خیلی موافق نمره 1 نمره نهایی حساسیت بین فردی تعداد 20 سوال 6 جواب*نمره 4 = 24 8جواب * نمره 3 = 24 6 جواب * نمره 2 = 12 0 مجموع 24+24+12= 60 تقسیم بر تعداد سوالات این دسته یعنی 20 برابر با 3 تلاش برای عالی بودن تعداد 7 سوال نظم و سازماندهی تعداد 7 سوال ادراک فشار از سوی والدین تعداد 7 سوال هدفمندی تعداد 8 سوال استانداردهای بالا برای دیگران تعداد 9 سوال
خوب الان شما نمره نهایی 6 دسته رو پیدا کردین، و وقتشه ببینید تو هر دسته چه وضعیتی دارید.
هر چه از نمره 2.5 که حد وسط هست به سمت 4 نزدیکتر بشین کمالگراتر هستین و هر چه از نمره 2.5 به سمت 1 نزدیک بشین مخالف کمال گرایی.
مثلا الان تو جدول بالا حسایت بین فردی من عددش دراومده 3 یعنی من تو این زمینه کمال گرایی داریم و نسبت به نظرات بقیه حساسم و بیشتر تلاشم بر اینه که نظر بقیه رو جلب کنم.
در ادامه نقطه ضعفتون رو مفهمید تو کدوم دسته است.
مقالات ذیل پرسشنامه رو هم بخونید
زندگی خوب (شنبه 14 اردیبهشت 98)
تشکرشده 259 در 139 پست
ممنون از جواب کاملی که دادین.
جوابهام به ترتیب:
2.3
2.4
2.1
2.8
2.1
2.2
اونی که 2.8 اومد فشار از طرف والدین.
ولی در کل اینجوری شد که میتونم بگم کمالگرا نیستم ولی نمره نهایی ها دیگه خیلی به حد وسط نزدیکه.
حتما مقالات هم میخونم، تو این حجم بیکاری حداقل اگه به کارم نیومد، اطلاعات خودم میره بالا
Mvaz (چهارشنبه 11 اردیبهشت 98)
تشکرشده 259 در 139 پست
واقعا چه جوری میشه به جز ازدواج به آزادی رسید؟
چه جوری برم جایی و تنها زندگی کنم؟
چه جوری برم جایی که سرکوفتهای نَنَمو (هیچوقت نمیتونم مادر خطابش کنم) نشنوم.
به خاطر غذایی که درست میکنه و همه میخورن من باید سرکوفت بشنونم که چرا نمیرم آشپزی نمیکنم.
باید به خاطر حموم رفتنم سرکوفت بشنوم که ماشین لباسشویی عزیزش خسته میشه که لباسای منو بشوره.
من خستم.
این چه زندگی هست.
چرا من انقدر خاک بر سرم.
نه استقلال مالی دارم، نه هیچ کوفتی.
نه تو کارم به جایی رسیدم.
نه ازدواج.
نه میتونم اونجوری که میخوام زندگی کنم.
چرا.
مگه من چی از خدا میخوام.
بابا اصلا خدا وجود نداره.
الان من به چه دردی میخورم که باید تو این زندگی بمونم؟
چرا هیچکس منو نمیخواد.
تشکرشده 6,831 در 2,407 پست
سلام بر شما
دوستم یه تکنیکی داره ، همیشه به من میگه....که من با اون تکنیک همیشه با انگیزه و امیدوار میشم...
میگه الان در هر وضعی که هستیم ، می تونست اوضاع بدتر باشه .....پس الان باید خدا را شکر کنیم و به آینده امیدوار باشیم.
مثلا الان سالم هستیم ...چشم هامون می بینه ...می تونیم راه بریم ...
می بینی چقدر نعمت هست !
همه ی ما تو دلمون پر از نگرانی ها و چرا هاسست ،،
ان شالله درست میشه و سخت ی ها تموم میشه..
بعضی موقع ها به درجه ای میرسیم که میگیم چقدر سختی ها قشنگه ..
باید اینقدر قوی باشیم خودمون را با هر شرایطی تو زندگی وفق بدیم ....و این یعنی انسان آزاده
Happy.girl.69 (جمعه 13 اردیبهشت 98)
تشکرشده 259 در 139 پست
سلام.
منم مثل دوست شما فکر میکنم.
دیشب داشتم لباسامو با دستم میشستم، به دستام نگاه میکردم و خداروشکر میکردم که همین دو دست رو دارم میتونم کارامو خودم انجام بدم.
من خیییییییلییییییی وقته که در انتظارم که سختی ها تموم بشن، انقدری که زمان از دستم در رفته، نمیدونم دو سال، شایدم چهار سال.
داشتم فکر میکردم کاش حداقل یه جوری بمیرم که اعضای بدنم به بقیه اهدا بشه و اینجوری یه آدم مفید باشم، یه مرگ مفید داشته باشم.
تو زنده بودنم که هیچی ...
زندگی خوب (شنبه 14 اردیبهشت 98)
تشکرشده 353 در 152 پست
سلام
تو زنده بودنت که هیچی!!! یعنی مردی الان؟ happy girl تموم شدی؟
این بود زندگی تو؟ ته تمام انتظاراتت؟؟
اگه تا حالا حداقل یک ماه هر روز ۲۳ ساعت برای بهبود وضعیت خودت سخت و هدفمند تلاش نکردی پس تو حق نداری که بگی چرا وضعیتم عوض نشده!!!
تلاش واقعی نکردی عزیزم.
اول از همه تو الان افسردگی داری بپذیر که پات شکسته و نمی تونی با سرعت بدویی ببین عزیزم نمیییییی تونی نه این که نمیخوای ولی دستات هنوز سالمه میتونی در حد مختصر تلاش کنی.
هی مغزت داره بهت میگه پاشو یه کاری بکن پاشو درس بخون پاشو پول دربیار هی داره تحریکت می کنه اما همش دروغه!!! بهش توجه نکن.
میخواد بدتر بزنتت زمین چون تو حالت شوکه و فکر میکنه داره غرق میشه و دست میندازه به هر چی تا خودش رو نجات بده غافل از این که تا شوک برطرف نشه حالا یا با گذر زمان یا مصرف دارو تصمیماتش درست نیست.
باید کار کنی اما در حد کاملا مختصر وگرنه آسیب می بینی.اگه توان تو در حالت سالم ۱۰۰ هست الان با ۳۰ درصد توانت میتونی کار کنی.
در دوران نقاهت خوب به خودت برس و با کمال پر رویی به خودت بگو همینی که هست!!!
میخوای بخواه نمی خوای هم نخواه. کل کره ی زمین برن به درک!!!
من خوبم و خیلی هم خوبم و اصلا زندگیمم اینه مشکلاتمم نمیخوام حل کنم به هیچ کس هم ربطی نداره. زندگی خودمه!!!
دلم میخواد بخوابم دلم خواسته خل بازی دربیارم دلم خواسته اشتباه کنم اصلا من همینم که هستم. قرار نیست عوض بشم و قرار هم نیست جایی برم. نشستم خونه ی بابام و خیلی هم خوبه مفت میخورم و میخوابم و تلوزیون نگاه میکنم و قرصامو سر وقت میخورم و ورزشم رو میکنم. میرم بیرون میچرخم سعی میکنم یه مختصر کار کنم خیلی هم کار خوبیه خیلی هم به نفعمه.
حالا هر کی هر حرفی داره میخواد نداشته باشه!!! برام مهم نیست.
دوستام ازدواج کردن مبارکشون باشه من ازدواج نکردم خب اصلا که چی؟؟ مگه جای منن یا من جای اونام؟
مقایسه کردن خر است.
اما خانم happy عزیز در کل یادت باشه
بی اختیاری در پیش گرفتن و واگذاری امور به شانس ممنوع
انتظار برای گشایش کار بدون ۲۳ ساعت کار کردن سخت و هوشمندانه و هدف مندانه در طول روز ممنوع
سرزنش خود به هر دلیلی چه موجه و چه غیر موجه ممنوع
بخشیدن اموال و جسم و جان و محبت و ... به دیگران زمانی که خودت بهشون نیاز داری شدیدا ممنوع حتی بعد از مرگ!!
Happy.girl.69 (شنبه 14 اردیبهشت 98), Mvaz (جمعه 13 اردیبهشت 98)
تشکرشده 6,831 در 2,407 پست
Happy.girl.69 (شنبه 14 اردیبهشت 98), Mvaz (جمعه 13 اردیبهشت 98)
تشکرشده 37 در 14 پست
سلام عزیزم درک میکنم افسردگی خیلی حالت ازاردهنده ایه اما خوشبختانه شما تحت نظر روانپزشک دارین قرص میخورین
واسه اینکه قرصهای اعصاب و روان بهترین نتیجه رو بدن یه مقدار باس حوصله کنی
داروی اعصاب مث استامینوفن نیس که نیم ساعته اثر کنه
لااقل ۲۰ روز یا ۱ ماه زمان میخواد اثرش واضح شه
اما اگه دیدین ۱ ماه گذشته داروها اثرمحسوس نداشتن حتما مراجع مجدد کنین به اون روانپزشک و حال فعلی خودتونو توضیح بدین
ازش بخواین ترکیب داروهاتونو عوض کنه
ادم میره پیش دکتر یا روانپزشک به امید درمان موثر پس اگه زمان دادین و هنوز تاثیردرمانی ندیدین هرچی زودتر برین پیش روانپزشک
پیشنهادم اینه ایندفعه وقت نگیرین بین مریض برین که زودتر شه
یهو دیدی وقت دادن بهت اخر ماه
خب بااین حالیکه دارین اوضاعتون خیلی فوریتیه
اما بازم تاکید میکنم اگه داروهاتونو تازه شروع کردین زمان بدین تااثرشون مشخص شه
Happy.girl.69 (شنبه 14 اردیبهشت 98), زندگی خوب (شنبه 14 اردیبهشت 98)
تشکرشده 259 در 139 پست
سلام زندگی خوب.
آخه چقددددررررر خوب حرف میزنی، واقعا آدم میمونه دیگه چی بگه.
از دیروز که خوندم همشو آویزه گوشم کردم، دیگه حس سرزنش نسبت به خودم ندارم، اینکه چرا میخوابم و اونقدری که میخوام مفید نیستم و ...
__________________________________________
Cry عزیز
ممنونم از شما، هرجور فکر میکنم میبینم حرفاتون درست هست و خیلی آرامش بخش.
________________________
Starface عزیز
ممنونم از شما.
خودم احساس میکنم اثر قرصام تا الان خوب بوده، یعنی حالم از یه جنبه هایی مثل اضطراب دائمی که تو خواب هم ولم نمیکرد، سِیر کردن تو یه خاطراتی مربوط به رابطه ای در گذشته که باز اینم تو خواب ولم نمیکرد، به نسبت قبل خیییییلیییییییی بهتر شده.
مشکلات الانم با دارو حل شدنی نیست، باید وارد عمل بشم ولی با برنامه و یواش یواش
_________________________________
دوستان عزیز
ممنون از همکاری همتون.
چقدر خوبه اینجا...
تو شرایط حساس زندگیم که هیچکسو ندارم، شماها اینجا دلسوزانه راهنمایی میکنین و وقت میزارین و چندین خط تایپ میکنین.
زندگی خوب (شنبه 14 اردیبهشت 98)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)