نجوا و نشخوار های ذهنی به صورت وسواس گونه ( راهنمایی کنید )

[m.varna]

با سلام و عرض ادب خدمت دوستان

بنده قبلا تاپیکی بازکرده بودم با عنوان وسواس و کمالگرایی نسبت به ظاهر همسرم
الان تقریبا وارد سالگرد ازدواجمون میشیم و هنوز عروسی نکردیم چون اصلا اوضاع اقتصادی خوبی ندارم و دنبال کار مناسبی هستم

مطالعات زیادی در مورد وسواس ، شخصیت وسواسی ، کمال گرایی یا کامل گرایی داشتم و جلسات متعددی به روانشناس بالینی خوبی مراجعه داشتم.

به این نتیجه رسیدم که بنده دارای شخصیت وسواسی هستم و در زمینه همسر کامل گرا هستم که قبل از ازدواج نمیدوستم.
اینجوری که بنده فهمیدم مقداری به خاطر ژنیتیک بنده هست چون در خانواده افرادی داریم که کمال گرا هستند و زود عصبی و مضطرب میشن و استرس بهشون دست میده مثل مادرم و برادرم و مقداریش هم به خاطر دوران کودکی هست که روندش به شکلی بود که عزت نفس پایینی دارم
در مورد اعتماد به نفس باید بگم که در شرایط خوبی به سر نمیبرم و قدر داشته هام رو نمیدونم.

بنده در راستای حل مشکلم قدم هایی برداشتم ولی چیزی که فعلا بدجور گریبان گیر من شده نجواهای داخل ذهن من هستند که همچون شخصی داخل ذهن من در حال صحبت کردن و تیکه انداختن هست و تقریبا هر زمان که بخوام قدمی در راستای بهبود روانم و حالم بردارم شروع میکنه درون من به حرف زدن و دست از سرم بر نمیداره و بعضا باید با به کار بردن کلماتی مثل ساکت شو ، حرف نزن ، خفه شو ، دست از سرم بردار .... دورش کنم تا مقداری آروم بشم ولی مثل سیریش هست.

مثلا زمانی میخوام مثبت ها رو ببینم در زندگیم و همسرم این نجوا داخل ذهنم میگه خودتو گول نزن و ضد حال میزنه .

بسیار کثیر الشک هستم و این باعث میشه فکری بیاد توی سرم که نکنه دارم اشتباه میکنم.

هدفم از زدن این تاپیک گرفتن راهنمایی از شما عزیزان هست
تمنا میکنم به جای زخم زبان زدن ، کمکم کنید خودم رو پیدا کنم و از تجربه های خودتون و اطرافیانتون بگین.
سپاس

[خندون]

یک سوالی که شدیدا ذهنم رو درگیر کرد این بود که شما که وضعیت اقتصادیت به قول خودت خوب نیست پس چرا واسه خودت دردسر میتراشی؟ خب ته ته این افکار میخواد چی باشه مثلا؟ طلاق؟ طلاق هزینه بر هست و فکر نکنم از عهده هزینه های طلاق بر بیای.

و اما در مورد وسواس و کمال گرایی، به نظر میاد که حتی وسواست به تاپیک زدن هم سرایت کرده، وقتی که داری از مشاوره حضوری استفاده میکنی دیگه نیازی به تاپیک زدن نیست و بهتره متمرکز بشی رو مشاوره حضوری

شاید وسواست و کمالگراییت هیچوقت کامل از بین نره ولی تا حد زیادی تعدیل میشه مخصوصا وقتی به این فکر کنی که تو خودت هم برای همسرت مورد صد در صد ایده آلی نیستی و قشنگی رابطه بین دو نفر همینه که با وجود معایب باز هم همدیگه رو دوست دارند.

[مدیرهمدردی]

و اما در مورد وسواس و کمال گرایی، به نظر میاد که حتی وسواست به تاپیک زدن هم سرایت کرده، وقتی که داری از مشاوره حضوری استفاده میکنی دیگه نیازی به تاپیک زدن نیست و بهتره متمرکز بشی رو مشاوره حضوری

با سلام
به نظرم پاسخ هوشمندانه ای به تاپیک شما داده اند.

اساسا تکرر فکری منفی و هجوم افکار اتوماتیک به ذهن و همچنین بیش فعالی در آنالیز ذهنی مسائلی هست که توان شما را می گیرد.

حالا برای حل این مسائل باز قصد دارید از همان افکار استفاده کنید.
در حالیکه اکنون خود افکار اتوماتیک مشکل شماست.

دقیقا مثل اینکه یک سیستم عاملی ویروس دارد ، حالا می خواهید با همان سیستم ویروسی علیه ویروس فعالیت کنید.

بهترین حالت استفاده از ابزاری پاک و بدون مشکل هست.

شما برای خروج از این مسئله نباید از افکارت استفاده کنید. باید از رفتار بهره بگیرید. و افکار خود را موقتا بفرستید استراحت و مرخصی
برای خود رفتار های شاد و مفید ترتیب بده و علاقمندی و استعدادهای خود را در عمل دنبال کن.
اصلا از افکارت و آنالیز ذهنیت یا استفاده نکن (چه مثبت ، چه منفی)، و بیشتر عملکرایی داشته باش.
ورزش
کتابخواندن
سینما
تفریح
کلاس
کار
فعالیت های متنوع
قدم زدن
ارتباط با دیگران
و ...صدها مورد دیگر


نخواهید با فکر و حسابگری روبروی فکرهای خود بایستید.


وقتی که مثلا 6 ماه تا یکسال توانستید بر خود مسلط شوید و لذت ببرید آنگاه نیاز به تمرین برای کنترل فکر دارید.
مثلا کتاب از حال بد به حال خوب ، کتاب تمرین خوبی هست که آنرا می توانید طی یکسال تمرین کنید و بر افکار و احساس خود مسلط شوید.
اما نخست باید فکر خود را موقتا تعطیل کنید.

[m.varna]

خیلی ممنون بابت پیشنهادتون
سوال من اینه این نجوا ها ببخشید از کدوم قبرستونی میان ؟
یه جورایی میخوام مطمئن بشم ، که روی چه حسابی مشاور من به گفته تو با هر کس دیگری ازدواج کنی باز همینی !
به خاطر اعتماد به نفس کمم آیا ؟
به خاطر کامل گرایی و وسواسمه ؟
اصلا خیلی سخت باور شدم دوست دارم از هزار و یک جا خاطر جمع بشم و دست به یک کاری بزنم :|
دوست دارم برم پیش بهترین مشاور ها و روانشناس ها و نظر اون ها رو هم بدونم

مهم ترین سوال من این هست این نجواها و افکار روی مخی که خیلی دلهره آورن و سرد میکنن آدم رو از کجا نشعت میگیرن ؟ و چه کار کنم تا برن پی کارشون؟

[مدیرهمدردی]

با سلام
همانطور که از نظر ظاهری و فیزیکی و جسمی انسانها متفاوت هستند. بعضی بلند قامت و بعضی کوتاه، بعضی چاقتر و بعضی لاغرتر، بعضی سفیدتر و بعضی سیاه تر، بعضی زیبا و بعضی زیباتر، بعضی قوی تر و بعضی ضعیف تر و ... هستند.
همین طور از نظر مسائل روانشناختی هم متفاوت هستند. بعضی دقیق تر و بعضی بی تفاوت، بعضی سخت گیر و بعضی راحت گیر، بعضی با تحمل تر و بعضی کم تحمل تر ، بعضی خوش بین تر و بعضی بد بین تر و .... هستند.

لذا تفاوتهای فردی اصلی شناخته شده در روانشناسی هستند.
اما مهم این هست که هر شخصیتی که داریم نقاط قوت و ضعفی دارند و باید نخست بپذیریم و در مرحله بعد روی نقاط ضعف خود کار کنیم و بهبود بخشیم.

شخصیت کمالگرا و وسواسی نقاط قوت ارزنده ای دارند. این شخصیت های کمالگرا هستند که می توانند خلاق باشد، دقیق باشند و بیشترین پروژه های پیجیده علمی را اینها به بپیش می برند.
تمام مسائل ریز و دقیق علمی و هنری را اینها رونق می دهند و پیشرفت می دهند.

اما در کنار اینها باید آفتی که به خاطر این استعداد دارند را بشناسند و روی آن کار کنند.
در واقع همه انسانها در کنار نقاط قوت خاص شخصیتشون نیاز هست روی ضعفهای خاص آنگونه شخصیت سرمایه گذاری کرده و بهبود بخشند.