به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 21:20]
    تاریخ عضویت
    1398-1-16
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    89
    سطح
    1
    Points: 89, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    گذشتن از رابطه مجازی

    سلام
    من 20 سالمه

    قبل از اینکه شروع کنم باید بگم میدونم که گوشم از اینکه رابطه های مجازی چطوری هستن پره. من تا میتونستم از خودش پرسیدم، علایق و سلیقه و فرهنگ و سطح اجتماعیشو میدونم و همه چیزش با من برابر بود

    اردیبهشت 95 بود که (17 سالگی) توی اینستاگرام از یه دختر خانم که یه سال ازم کوچیکتر بود، اتفاقی خوشم اومد. همه چیز افتاد روی غلطک و خیلی خوب، بدون اینکه خودم بفهمم چجوری با این خانم اوکی شد.
    (ایشون عکس خودشونو توی صفحشون میذاشتن)ولی اولین بار با دیدن متن یه پست از ایشون ازشون خوشم اومد و یه نظر دربارش دادم و به نظرم همین باعث شد که ایشون هم از من خوشش بیاد
    بعد به صورت غیر مستقیم بهش رسوندم که ازش خوشم میاد. (همه اینا توی دو تا کامنت و 5-6 تا پیام توی دایرکت) کلا اینجور نبود که بریم دایرکت با هم اختلاط کنیم فقط همین ارتباطای غیر مستقیم

    خلاصه اولین بار ایشون به من گفت دوسم داره و من همینو گفتم و نمیدونستم دیگه چیکار کنم
    روز بعد خودش توی تلگرام بهم پیام داد و ...
    همه چیز شروع شد
    همه چیز بینمون خوب بود، کاملا باهام صادق بود، باهام درد و دل میکرد، مشکلات زیادی داشت من جمله با دوستاش اما همیشه به من تکیه میکرد
    این وسطا خیلی پیش میومد با هم قهر کنیم و اشتی کنیم شاید هفته ای دو بار

    خلاصه همه چیز خوب بود بینمون تا اینکه یه روز سر یه جریان که بهم نگفت با بهترین دوستش قطع رابطه کرد
    یه هفته خیلی دپرس بود
    بعد با منم قطع رابطه کرد. گفت پسرا برام ارزشی ندارن و اینده و درسم برام مهمتره (واسه پزشکی میخوند، امسالم کنکور داره) خلاصه نابودم کرد و هرکار کردم حرفش همین بود.



    تا الان که دو سال و نیم ازش جدا هستم فقط تونستم دو سه بار با دوستاش صحبت کنم که اونا کمکی بهم نمیکنن و فقط میگن داره درسشو میخونه
    نه ادرسی دارم ازش نه پیجی داره نه شماره ای نه دیگه دوستاش بهم چیزی میگن
    6 ماه بعد کات کردن به بهونه عید بهش پیام داده بودم که گفت میتونیم دوست معمولی باشیم، ولی از حرف زدناش مشخص بود هنوزم یجورایی بهم حس داره ولی قبول نمیکرد و وقتی من زیاده روی میکردم ازم ناراحت میشد

    - - - Updated - - -

    الان نمیدونم باید چیکار کنم
    خیلی دوستش دارم
    توی زندگیم هیچوقت هدف و دلخوشی نداشتم
    فقط وقتی با اون بودم دوست داشتم کاری کنم و ادمی بشم که خوشحال بشه ولی الان هیچ انگیزه ای ندارم

    هم میدونم این حس هیچوقت تکرار نمیشه هم میدونم میشه رابطه ی جدید داشت و از این گذشت
    گوشم از حرفای روانشناسا و اینجور چیزا پره

    حقیقت اینه که نمیخوام فراموشش کنم و دوست دارم دوباره برگرده
    اما حتی نمیتونم ببینمش، هیچ ادرسی ازش ندارم و اون توی یه کلانشهر دیگست

    میدونم برنمیگرده، این همه مدت هیچ خبری ازم نگرفته
    الانم حتی اگه بخواد مطمئنم آیدی و هیچ چیزی ازم نداره
    نمیدونم باید چیکار کنم

    یه هفته از فکرش میام بیرون
    یه هفته کامل افسرده ام

    یه بار میخوام خودکشی کنم
    یه بار میگم زندگیمو ادامه میدم
    صبح زود از خواب بیدار میشم پیش خودم میگم که چی؟ واسه کی زحمت بکشم وقتی خودم هیچ چیزی نمیخوام از این دنیا

    صبح تا شب توی اتاقمم شبا هم خوابم نمیبره، صبح تا شب توی اتاقمم شبا هم خوابم نمیبره

    با هیچکس از اطرافیانم دربارش صحبت نکردم

    فکر اینکه شاید هیچوقت دیگه نبینمش و ازش خبری نداشته باشم داره میکشتم
    هیچکس کمکم نمیکنه -__-

    - - - Updated - - -

    با هر کی توی مجازی صحبت میکنم فقط میگه بیخیال شو
    اطرافیانم رو میبینم که سر کوچیک ترین موضوع یکی کمکشون میکنه و همیشه کارشون راه میافته
    ولی من کسی رو ندارم
    همه فقط نا امیدم میکنن
    کاش یکی باشه بتونه کمک کنه درستش کنم

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,567
    امتیاز
    44,791
    سطح
    100
    Points: 44,791, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,976

    تشکرشده 6,452 در 1,462 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    359
    Array
    سلام
    شما خودت مشغول چه کاری هستی؟
    وقتت رو چطور میگذرونی؟
    ارتباطت با خانوادت چطوره؟
    وقتی میگی گوشم از این حرفها پره یعنی میدونی ونمیخوای قبول کنی!!این مقاومت به نظرخودت به خاطر چیه؟
    رابطه های مجازی همین بدی ها رو داره!ممکنه گاهی هم از توی این رابطه ها انتخاب های درست دربیاد اما تهش حداقل از همدیگه آگاهی های بیشتری دارن!از کجا معلوم اون خانم ازدواج نکرده باشه!چرا منتظر کسی هستی که هیچی ازش نمیدونی!
    راستی مطالعه تون در چه حده؟؟چقدر از ازدواج ومهارتهای ارتباطی آگاهی دارین؟
    برنامتون وملاک ومعیار انتخاب شما برای تشکیل خانواده چیه؟
    فرزند چندم خانواده هستین؟

  3. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 19 فروردین 98), mohammad_99 (سه شنبه 20 فروردین 98), Ramin231 (جمعه 06 اردیبهشت 98)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 21:20]
    تاریخ عضویت
    1398-1-16
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    89
    سطح
    1
    Points: 89, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط paiize نمایش پست ها
    سلام
    شما خودت مشغول چه کاری هستی؟
    وقتت رو چطور میگذرونی؟
    ارتباطت با خانوادت چطوره؟
    وقتی میگی گوشم از این حرفها پره یعنی میدونی ونمیخوای قبول کنی!!این مقاومت به نظرخودت به خاطر چیه؟
    رابطه های مجازی همین بدی ها رو داره!ممکنه گاهی هم از توی این رابطه ها انتخاب های درست دربیاد اما تهش حداقل از همدیگه آگاهی های بیشتری دارن!از کجا معلوم اون خانم ازدواج نکرده باشه!چرا منتظر کسی هستی که هیچی ازش نمیدونی!
    راستی مطالعه تون در چه حده؟؟چقدر از ازدواج ومهارتهای ارتباطی آگاهی دارین؟
    برنامتون وملاک ومعیار انتخاب شما برای تشکیل خانواده چیه؟
    فرزند چندم خانواده هستین؟
    سلام، ممنون از وقتی که گذاشتید

    دانشجو ام و کار ازاد انجام میدم
    به غیر از درس و کار، مقدار زیادی از وقتم توی مسیر رفت و امد تلف میشه، بقیش زیاد نیست ولی صرف اهنگ گوش دادن و استراحت و کارای روزمره میشه.
    از لحاظ درد و دل کردن باهاشون صحبت نمیکنم و میدونم که برخوردشون با اینجور قضایا چیه و نگفتنش بهتره، ولی درمجموع و جنبه های دیگه ارتباطم خیلی زیاده.

    منظورم از اینکه میگم گوشم پره دقیقا همینه؛ همه آدما تا حرف از رابطه مجازی میشه این حرفارو میزنن. درسته و خودمم موافقم با نظرشون. با شروعش مخالفم و خودمم وقتی شروعش کردم بچه بودم و نمیدونستم، اما وقتی توی یه رابطه بودم، همه رابطه های امروزی (واقعی و مجازی) رو دیدم، و اینکه خودم زیاد از نظر فکری عقب مونده نیستم و یه مقدار خوب رو از بد تشخیص بدم!، میگم که چیزی که داشتم درست بود و به ادامه دادنش فکر میکنم با اینکه هیچ راهی ندارم...

    مطالعم صفره، تلاش کردم بخونم ولی وقتی شروع به خوندن میکنم میرم توی فکر و فقط ساعتها توی یه صفحه میمونم، برای همین بیخیال شدم (اگه منظورتون از این حرف اینه که زندگی و هدفش فقط ازدواج و چیزای دو نفره نیست و باید یه هدف و اینده برای خودم داشته باشم، میدونم و موافقم باهاتون؛ اما به هیچ چیز اونقدر علاقه ندارم که بخوام به خاطرش تلاش کنم)

    ارتباطات اجتماعیم زیاد خوب نیست، قصد ازدواجم ندارم و قبلا هم که با ایشون اشنا شده بودم قصدشو نداشتم (فقط توی همون دوره بود). دیگه به هیچ خانمی به هیچ صورتی حسی ندارم (انتظار ندارم از روز اول از کسی خوشم بیاد، ولی باید یه چیز مثبت توی رفتار و طرز فکر اون شخص ببینم که نظرمو جلب کنه، ظاهر برام مهم نیست) در مجموع اگر یه روز بخوام تشکیل خانواده بدم، میخوام که طرف مقابلم سطح تفکر و دغدغه هاش با چیزی که توی دخترای جامعمون میبینم یه مقدار تفاوت داشته باشه...
    و اینکه توی یه خونواده 5 فرزندی، بچه اخرم

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 18:57]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    785
    امتیاز
    23,048
    سطح
    93
    Points: 23,048, Level: 93
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,554

    تشکرشده 1,773 در 731 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام
    همه ما ادنها تو دوره ای ای از زندگی مون، یه همچین چیزایی رو تجربه کردیم. یه رابطه که فکر میکنیم بوی عشق میده، من اگر تو نباشی میمیرم، اگر تو نباشی میمیرم، از این جور چیزا. ولی خوش به حال اونایی که از این عشق ها در امان میمونند و کات میکنند و تو مرتبه بالاتر از این شکست درس میگیرند.



    اسم این عشق نیست، وابستگی هست. که وقتی به این سن میذسین، بواسطه نیاز درونی انسان، اتفاق می افته. خدا رو شاکر باش که اون دختر سر عقل اومد و از احساسش فاصله گرفت. الان نوبت تو هست که احساس محور نباشی و عاقلانه به قضیه نگاه کنی.
    برای خودت برنامه بریز، اهنگ ها و برنامه هایی که یاد اون میندازدت دوری کن، برای زندگی و ایندت برنامه ریزی کن و خودت رو با اونا مشغول کن.

    چند مدت دیگه خودت به این قضیه میخندی. چرا؟ چون خودت رو بیشتر میشناسی، معنا و مفهوم زندگی رو متوجه میشی.

    دخترا تازه بعد از سن 24 سالگی خواسته ها و علایق شون پایدار میشه، تازه میشه رو دخترای امروزی اعتبار احساسی و دوطرفه باز کرد.
    اون دختر لازمه سن اش رو انجام داده و جای تعجب نداره کارش. با توجه به شناختی که دارم هیچوقت این دختر بر نمیگرده. رو حرف های احساسی اش هم حساب نکن. چون دائما در حال تغییره، اینده خودش رو چیده، دوستای جدید پیدا میکنه و اونها روش تاثیر میگذارند.






    دوست من ولی ریشه مشکل شما جای دیگست. به نظرم یه مشاوره برو تا خودت رو بیشتر بشناسی. از کلمات شما معلومه یه مشکلات رفتاری داری که باید بهبودشون بدی، چه خوب که تو سن 20 متوجه این مشکلات شدی، خیلی ها هیچ وقت واقف به مشکلاتشون نمیشند.

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,567
    امتیاز
    44,791
    سطح
    100
    Points: 44,791, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,976

    تشکرشده 6,452 در 1,462 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    359
    Array
    سلام مجدد
    قصدم از پرسش اون سوالها این بود که یه مقدار از طرز زندگیتون آگاهی داشته باشیم واینکه چت خلا هایی کجای زندگی ولحظه های روزانه تون هست که اینجور وابسته فردی هستید که فقط میخواین باشه!!!

    راستش چند وقتیه دارم یه چیزهایی راجع به بچه های آخر خانواده میخونم نمیشه گفت همه شون شببه همن اما احساساتشون وطرز تفکرشون با بچه های قبل از خودشون متفاوته!بیشتر احساس تنهایی میکنن واسه همینم ارتباطهات اجتماعی ضعیفی دارن

    دوست عزیزچرا وقتتون رو توی مسیر رفت وآمد به قول خودتون تلف میکنین!واحتمالا اجازه میدین یه عالمه فکرهای عجیب غریب به ذهنتون بیاد!!
    به نظرم مشکل شما اینه که اجازه میدید افکار درونتون شما رو کنترل کنن به جای اینکه شما روی اونها کنترل داشته باشین.
    من اگه جای شما بودم توی اون مسیر کتاب میخوندم،شاید اوایلش سخت باشه ونتونی تمرکز کنی روی متن کتاب اما اگرکتاب پرکششی رو انتخاب کنید بدون شک نمیتونید دیگه بزاریدش کنار
    خیلی دلم میخواد نصیحت کنم وبگم از لحظه های رندگیتون بهترین استفاده رو داشته باشین وقدر وثانیه به ثانیه عمرتون رو بدونید اما میدونم همه بیزارن از این حرفها واحتمالا همه دلشون میخوان تجربه کنن وبه این نتبجه ها بعد از ده سال یا بیشتر برسن!!!اما پس استفاده از تجربه های بقیه چی میشه؟؟؟
    اون کسی در آینده از خودش راضیه که بتونه برای ثانیه های عمرش ارزش قایل بشه وجایی برای افسوس نزاره!

    امیدوارم شماهم بتونی روی احساسات زود گذر این زمان از عمرتون غلبه کنیدوخودتون رو پیدا کنید ودرآینده یه فرد موفق باشی که از زندگیش راضیه وافسوس تلف کردن وقتشو نمیخوره!واقعا این آرزوی قلبی من واسه همه ست

  7. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    Mvaz (چهارشنبه 21 فروردین 98)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.