به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 فروردین 98 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1397-5-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    504
    سطح
    10
    Points: 504, Level: 10
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 مشکلات و بگو مگو های مادرخانوم و مادر من پس از عقد و تاثیر منفی آن بر رابطه من با خانومم

    سلام و عرض ادب
    در مورد یکسری مشکلات و تداخلات بعد از عقد سوال داشتم از خدمتتون
    من متولد 74 هستم و دانشجو و خانومم متولد 76 ایشون هم دانشجو
    از اسفند 97 نامزد بودیم و مرداد 97 تا به الآن عقد هستیم
    و مدتی هم قبل از نامزدی باهم دوست بودیم .
    مادر من شخصی عصبی و زودجوش هست و چندباری جلوی خانومم به ایشون تیکع انداخته از حرف های مادرشوهری مثل برا پسر من زن زیاد هست و از این دست حرف ها.
    حدودا 2 بار بین مادر من و مادر خانومم تماس تلفنی وجود داشته و هر بار تماس نتیجش دعوای لفظی و بگو مگوی این دو شخص و بهم ریختن روابط بین من و خانومم بوده
    آخرین تماس مادرمن با مادرخانوم که مربوط میشه به 28 اسفند در مورد اینکه اونها چه روزی رو تمایل دارند که ما برای عید دیدنی بریم منزلشون بوده و بگو مگو از یه جای ساده شروع شده و هرکسی شروع به تخریب دیگری کرده از طرفی مادرخانوم هم نسبتا عصبی شده و بگو مگو بالا گرفته.
    از طرفی روز بعد از دعوا من تصمیم گرفتم عیدانه برا خانومم ببرم که عیدانه از طرف خونواده خانوم پس زده شد و بهم گفتن که عیدانه رو برگردون تا مادرت یه کاری کنه مثلا پاشه بیاد اینجا و تکلیف مارو مشخص کنه
    از روز 1 فروردین به این طرف خانوم من نه دگ تماسی با من داشته نه تبریک عید نه هیچی و آخرین پیامی که من با ایشون داشتم حرف ایشون این بوده که من دگ شما رو نمیخام! و نه بهم پیام بده نه زنگ بزن و آرامش منو بهم نزن و دو شب گذشته هم منو بلاک کرده. با این حال بعضی اوقات پروفایل منو چک میکنه و اولین بار هستش که تا این حد خانوم من گارد گرفته.
    قبلا وقتی همچین مواردی پیش میومد موضوع خیلی زود رفع میشد و من یا خانوم همه چیو فراموش میکردیم ولی الان حتی خانوم اجازه نمیده صحبت کنم که راه حلی با هم پیداکنیم
    داخل پرانتز عرض کنم خدمتتون که پدر من و پدر ایشون در حاشیه هستن و مادرها این وسط بازی میکنند.
    تولد خانومم 6 فروردین هست و من همون روز خواستم برم خونشون و تولد و کادو بگیرم که با مادرشون تماس گرفتم و مادرشون با عصبانیت و خشم ازینکه مادر من چرا اینطوریه و چرا رفته پشت سر ما هم به بقیه حرف زده گفت و حرفای قدیمی که در مورد یکسری مادیات بود رو وسط کشید . ایشون یه حرفی زدن که دختر ما دگ نمیخاد رابطه رو ادامه بده و هر تصمیمی هم بگیره من پشت ایشون هستم. و بهم گفتن ولی یک راهی داره اینکه شما بطور توافقی دختر مارو طلاق بدی و ما مهریه رو هم میبخشیم و خریدهای بعد از عقدی هم که شده رو نه ما از شما میخوایم نه شما از ما و بعد ازینکه شما سربازیت رو رفتی و برگشتی من قول میدم اگه مادرت درست شده بود دخترمو دوباره میدم بهت و اگرم نشد دخترم رو بدم نهایتش من با شما رفت و آمد خونوادگی میکنم!!!!

    سوالاتی پیرامون این مسائل دارم از شما
    اینکه منظور از طلاق جدی هست یا صرفا هارت و پورت و ترساندن؟

    اگر موضوع طلاق جدی باشه و من نخام طلاق بدم و خانوم بخاد مهریه رو که 100 سکه هستش به اجرا بزاره راهکار بنظر شما چیه؟

    دوم راه حلی که بتونم خانومم رو حضوری ببینم و قانعش کنم که دو نفره مشاوره بریم چون واقعا اتفاق خاصی نیفتاده که ایشون انقد گارد گرفته و ناراحته و منو نمیخاد


    در کل راهکار حل این مشکل بنظر شما چیست
    باتشکر

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 خرداد 02 [ 21:06]
    تاریخ عضویت
    1397-11-25
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,190
    سطح
    46
    Points: 5,190, Level: 46
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    336

    تشکرشده 193 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست من سلام.
    بابت مشکل پیش آمده متاسفم ولی اگر بخوایید با این انفعال ادامه بدین باید منتظر طلاق و ازدواج مجدد ناموفق دیگه باشین.
    قبل از اینکه مسائلی پیش بیاد که منجر به کینه های عمیق و‌غیر قابل حل بشه تکلیفتونو روشن کنید.
    قبل از هرچیز لطفا با خانواده خودتون حرف بزنید و بگید که این زندگی مال شماست و اگر شما فرزند این خانواده هستین برای خودتون و انتخابتون احترام قایل بشن!من درک نمیکنم چرا باید مادرتون دوبار دعوا بکنن و شما هیچ واکنشی نداشته باشین.اصلا مسئله مقصر کیه نیست مسئله اینکه که شما نادیده گرفته میشین و زندگی شما شده میدان زور آزمایی مادراتون.
    میدونین تلخی ماجرا کجاست بعد از اینکه عاقبت ناخوش پیش میاد تمام کسانی که دخالت میکردن برمیگردن بهتون میگن که خودت از عهده زندگیت برنیامدی دنبال مقصر نگرد.
    پس با رعایت احترام به خانواده ت بگو اگر شما براشون مهممی باید همسرتم بپذیرن و احترامش رو نگاه دارن.
    وحداقل یکبار هم شده برای شما پاشن برن آشتی خانواده همسرتون.
    و از اون طرف هم باید با همسرتون حرف بزنید و اون هم دقیقا همین واکنش رو نسبت به خانواده ش داشته باشه.
    پس قدم اول با خانمت حرف بزن نه تهدید بکن نه گلایه بکن نه سرزنشش بکن فقط بگو هرچه پیش آمده دیگه گذشته واگر توهم میخای مثل من برای این زندگی تلاش بکن و خانوادتو روشن کن که من همسرمو میخوام.
    میدونم سخته میدونم خانواده ازتون میرنجن ولی باور کن بعد از مدتی همه یاد میگیرن که نباید دخالت و اهانت باشه.
    فقط یک نکته صبور باشین و هیچ تصمیمی که رضایت خودتون توش نیست رو نپذیرین ولی نه با پرخاشگری و عصبانیت.

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    این که هر دو نفرتون انقدر بی اختیار هستید و مادرها تصمیم می گیرن به وضوح نشون میده که شما دو نفر هنوز به بلوغ لازم برای ازدواج نرسیدید. شما 23 و همسرت 21

    به صلاحه فعلا اجازه ندید رابطه تون پیشرفت بکنه. به نظرم پیشنهاد مادر خانومت به نفع هر دو نفرتون هست. بگذارید مقداری زمان بگذره بعد تصمیم جدید بگیرید.

  4. 2 کاربر از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده اند .

    shahr_zad (شنبه 17 فروردین 98), wisdom (چهارشنبه 14 فروردین 98)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 99 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1397-12-12
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,201
    سطح
    35
    Points: 3,201, Level: 35
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    25

    تشکرشده 18 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام واقعا تعجب میکنم از خوانواده هایی که اینقدر پشت فرزندشون هستن .بر خلاف خود من که هزاران مشکل با همسرم داشتم اما اجازه طلاق بهم ندادن و الان با دو فرزند دارم زندگی سردمو ادامه میدم.
    به نظر من به همسرتون کمی فرصت بدین بزارین حتی شده یک ماه تو غار تنهایی خودش فرو بره و فکر کنه خیلی بهش اویزون نشین بعد یک ماه بهش پیام بدین اگر جواب داد مطمین باشین که میخواد دوباره به سمت شما برگرده اما اگه جوابی نشنیدین بدونید این راه شاید اشتباه بوده البته من فک میکنم مادر شما هم هنوز به بلوغ کافی نرسیده چون شما زندگیتونو اغاز کردین اما مادرتون نمیتونه خوشبختیه فرزندشو ببینه .نظر من اینه که عجله نکنید یک ماه به خودتون و همسرتون زمان بذین .گذر زمان همه چیزو حل میکنه .بعدشم شما و ایشون سنی ندارین .بزارین همه مشکلات تو دوران عقد حل بشه بعد وارد زندگی بشین.

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 تیر 98 [ 15:53]
    تاریخ عضویت
    1395-6-06
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,224
    سطح
    28
    Points: 2,224, Level: 28
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    با درود. دوست عزیز متاسفانه بالای هشتاد درصد طلاق های کشور به دلیل دخالتهای بیجای والدین در زندگیشون. من در اروپا زندگی میکنم با این حال ۶ سال اول زندگیم تقریبا ۹۰ درصد مشکلات ما دخالتهای مادر خانوم من بود تا جایی که خانومم جلوسون ایستاد سه سال پیش و از اون روز دیگه دخالت مستقیم نمیکنن در زندگی ما. من متمعن هستم اگه ما ایران زندگی میکردیم زندگی ما ۶ ماه هم دووم نمیاورد. باید زن و سوهر هر دو جتم این و نشون بدن که تصمیم گیرنده زندگیشون خودشونن. حتی سده با هم رابطتون و با مادرهاتون کم کنید یا وقتا میرید به دیدنشون همیشه با هم باشید حتی تلفنی با هم حرف بزنید تا اونها ببینند شما چقدر به هم وابسته هستید. دوری احساس و سرد میکنه. اگر قرار با هم باشید زودتر با هم برگردید. براتون آرزوی موفقیت میکنم.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.