به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array

    تلاش کنم یا رها کنم؟

    سلام دوستان

    تا حالا چند بار خواستم این مسئله رو مطرح کنم، اما هربار پشیمون شدم، چون می دونم لازمه ی اینکه راهنمایی درستی بهم بدید اینه که بتونم همه چی رو خوب بهتون انتقال بدم، و من قدرت انتقالم ضعیفه.

    با این حال از اونجائیکه خیلی گذشته و من هنوزم موضع قاطعی در رابطه با موضوعی که می خوام مطرح کنم نداشتم، یعنی نتونستم مطمئن باشم که کار درست چیه، اومدم که با شما مطرح کنم.

    مشکل اینکه شوهرم معتقده با توجه به شرایط مالیش، ما یکسال در (مثلا) سوییتی که جزء خونه پدر و مادرشه زندگی کنیم و این خونه رو اجاره بدیم تا قسطش از محل اجاره تامین بشه. اون به اصطلاح سوییت البته قبلا مسکونی بوده اما یه مدتی بعنوان انباری اجاره داده شده. منظور اینکه حتی یک طبقه خونه ی معمولی نیست.

    گذشته از غیرمعقول بودن اون فضا برای زندگی، من اصلا لزومی به اینکار نمی بینم. ما می تونیم با یه برنامه ریزی درست از عهده ی قسط خونه و مخارجمون بر بیایم. البته در تنگنا قرار می گیریم، اما از نظر من قابل تحمله.

    ولی اون اولا برنامه ریزی کردن براش فوق العاده سخته. نه فقط برنامه ریزی مالی، بلکه کلا برنامه ریزی کردن براش کار عذاب آوریه. دوما براش خیلی سنگینه که صرفه جویی کنه یا نبودن یه چیزهایی رو تحمل کنه.

    برای همین پیشنهاد دادم که یه مقدار قرض بگیریم. اولش پذیرفت و برای یکی دو هفته مسئله حل شده به نظر می رسید. اما درست وقتیکه تقریبا داشت باورم می شد که موضوع خاتمه پیدا کرده، سر یه موضوعی با مادرش حرفش شد و من نفهمیدم چطور من مقصر شناخته شدم و گفت تو قبول نکردی بریم اونجا و همکاری نکردی و فداکاری نکردی. اینجوری هم باید قرض کنیم و من شرمنده می شم، هم این همه باید بی پولی بکشیم (بخاطر اینکه پیشنهادم این بود که از خونواده ی من قرض بگیریم و ظاهرا از این بابت معذبه).

    البته قبل از اینکه این پیشنهاد رو بدم، یک مدت برخورد خاصی نکردم، و منتظر بودم مادرشوهرم قبول نکنه. ولی اونم انگار امیدش به منه.

    خلاصه هفته ی گذشته که دوباره نظرش برگشت و من رو بابت این تصمیم سرزنش می کرد، من هم دوباره برگشتم سر دو راهی خودم.

    ممنون می شم بهم بگید از نظر شما کدوم یکی از این کارها درستن:

    1 - از اوجائیکه به هرحال اون در این مورد مسئول هست و بهتره بتونه طبق تشخیص خودش کارها رو پیش ببره، اجازه بدم کاری که درست و راهگشا می دونه رو انجام بده و تجربه کنه که نتیجه چی می شه. من هم تمرکزم رو بذارم روی اینکه در اون اتاق و اون شرایط به زندگی خودم برسم و در مقابل شرایط بازنده نباشم. که بازنده نبودن همان و صد برابر شدن توانایی هام همان. چون لازمه ی اینکه بتونم اونجا زندگی کنم و اهدافم رو دنبال کنم، اینه که ظرفیت جسمی و روانیم حسابی گسترش پیدا کنه.

    هر چند سخته، اما اگه بدونم کار درست اینه، از عهده ش برمیام.

    بعلاوه اگه من موافقتم رو اعلام کنم، ممکنه در نهایت مادرشوهرم علنا مقاومت کنه و اجازه نده.

    مطلب دیگه اینکه با توجه به شناختی که این مدت شوهرم حاصل شده، وقتی فکر می کنه کاری درسته، نمی تونه ازش بگذره. و حتی اگر هم انجامش نده، مدام مسائل مختلف رو به اون موضوع ربط می ده. یعنی هر مشکلی که پیش بیاد، می گه اگه رفته بودیم اونجا الان به این مشکل نمی خوردیم.

    و از اونجائیکه بالاخره یکسال آینده قراره سخت بگذره، پیشاپیش مشخصه که موضوعات خیلی زیادی هستند که قراره من بابت مخالفتم با این تغییر مکان مسببشون باشم و بابتشون سرزنش بشم.

    این از راه اول که بیشتر از این بازش نمی کنم که پستم بیش از حد طولانی نشه.

    2 - راه دوم اینه که راه اول رو نرم.

    چرا؟ چون هزارتا مشکل توی اون خونه هست که خودتون می دونید.

    ولی علاوه بر اونها، من اعتمادی ندارم که این خونه واقعا طبق همین برنامه ای که می گه اجاره داده بشه. یعنی کاملا محتمله که به جای اجاره، یه مشتری برای رهن پیدا بشه و اینم قبول کنه. رهنش هم خرج بشه و دیگه هم نتونیم پسش بگیریم.

    علاوه بر اون شوهرم اونقدری آینده نگری نداره که بتونه تشخیص بده توی اون خونه به چه مشکلاتی بر می خوریم.

    خلاصه عقل حکم می کنه که این کار انجام نشه.


    بین این دو راهی گیر افتادم. یبار فکر می کنم این یکی خوبه، یبار می گم اون یکی خوبه.

    از هفته ی پیش دیگه در موردش صحبت نکردیم، یعنی من خواستم تا جمعه نه در موردش حرف بزنیم نه فکر کنیم. ولی تا چند روز آینده که اون دوباره مطرح می کنه، می خوام یکی از این دو تا راه رو انتخاب کرده باشم و در موردش مصمم باشم.

    ببخشید طولانی شد، تازه خیلی خلاصه کردم. منتظر نظرتون هستم.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  2. 7 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    hamed-kr (پنجشنبه 11 بهمن 97), m.reza91 (چهارشنبه 10 بهمن 97), فرشته اردیبهشت (جمعه 12 بهمن 97), نیکیا (چهارشنبه 10 بهمن 97), زن ایرانی (جمعه 12 بهمن 97), شمیم الزهرا (پنجشنبه 11 بهمن 97)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    سلام
    به نظر میرسه هر دو مسیر سخته.

    بعلاوه اگه من موافقتم رو اعلام کنم، ممکنه در نهایت مادرشوهرم علنا مقاومت کنه و اجازه نده.
    منظورت اینه که مادرشوهرت مخالفت کنه که تو خونشون اسکان پیدا کنید؟


    چون هزارتا مشکل توی اون خونه هست که خودتون می دونید.
    توی اون خونه به چه مشکلاتی بر می خوریم.
    میتونی توضیح بدی؟ چون خاطرم نیست قبلا مطرح کرده باشی یا شایدم من فراموش کرده باشم یا اصلا نخونده باشم.

    کاملا محتمله که به جای اجاره، یه مشتری برای رهن پیدا بشه و اینم قبول کنه
    این یه راه حل منطقی داره. شما باید اجاره رو بدید به جای قسط. پس طبیعیه که باید مبلغ اجاره براتون مهم باشه نه رهن. یه مورد دیگه سپرده کردن رهنه که با توجه به سود پایین بانکهای دولتی و جو حاکم موسسات مالی خصوصی این راهکار هم خیلی جالب نیست. مورد آخر سرمایه گذاری خود رهنه و کسب درآمد از کنارش؛ که اونم ریسک بالایی داره به خصوص کسب و کارهای سنتی و تو فضای فعلی خیلی از افراد فعال هم ترجیح میدند چنین رسک هایی نکنن . پرداخت قسط از خود رهن هم که سال دیگه شما رو میرسونه به همین جایی که الان هستین و تقریبا منتفیه. پس همه ی اینا منتج میشه به اینکه هدف رو رو اجاره ی حداکثری بگذارید و ریسک نگرانیتو از بین ببری.

  4. 5 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    hamed-kr (پنجشنبه 11 بهمن 97), نیکیا (چهارشنبه 10 بهمن 97), میشل (چهارشنبه 10 بهمن 97), زن ایرانی (جمعه 12 بهمن 97), شمیم الزهرا (پنجشنبه 11 بهمن 97)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام میشل
    تو واقعا وجود داری؟
    یعنی واقعا زن هایی با درک و شعور بالا و انعطاف پذیری بالای تو وجود دارن؟
    من اگه جای تو بودم شاید تا الان مثل شیر برنج وا رفته بودم و تمام روز رو به گریه و زاری میگذروندم خیلی ضعیفم ببخش چیز زیادی ندارم بهت بگم فقط اومدم بهت آفرین بگم و برم تو واقعا زن قدرتمندی هستی

  6. 5 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    hamed-kr (پنجشنبه 11 بهمن 97), m.reza91 (چهارشنبه 10 بهمن 97), میشل (چهارشنبه 10 بهمن 97), زن ایرانی (جمعه 12 بهمن 97), شمیم الزهرا (پنجشنبه 11 بهمن 97)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 19:29]
    تاریخ عضویت
    1392-12-26
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    4,093
    سطح
    40
    Points: 4,093, Level: 40
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    15

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیر یا خط بنداز بعد ببین وقتی سکه تو هوا داره چرخ میخوره دلت میخواد چی بیاد

    ولی شما اعتماد به نفست از دست نده جون شماهم توی این زندگی شریکی و مردت بهتر میشناسی پس خوب فکر کن

  8. 2 کاربر از پست مفید elisa jan تشکرکرده اند .

    hamed-kr (پنجشنبه 11 بهمن 97), میشل (چهارشنبه 10 بهمن 97)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 شهریور 00 [ 17:32]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    7,864
    سطح
    59
    Points: 7,864, Level: 59
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 325 در 136 پست

    Rep Power
    43
    Array
    میشل جان از نوشته هاتون کاملا مشخصه که دختر عاقل و با تدبیری هستی. ولی عزیزم اگر میخواهی از این تدبیر در زندگی مشترکت استفاده کنی حتما باید اون را با چاشنی به اصطلاح سیاست به کار بگیری.

    سیاست یعنی اینکه همسرت احساس کنه اون تدبیر از سمت خودش بوده نه شما. و این تنها با ایجاد یک رابطه عاطفی و احساسی عمیق با همسرت امکان پذیره.

    میشل جان همانطور که ما متوجه شدیم همسرتون هم میدونه که عقل و تدبیر شما بیشتر از ایشونه به همین دلیله که در مقابل پیشنهادات شما مقاومت میکنه چون این را نشونه ضعفش میدونه ولی این بدین معنا نیست که خودت را نادان تر از همسرتون نشون بدید گاهی وقتها ما زنها اگر فقط سکوت کنیم میتونیم ارتباط بالا به پایین را به یک ارتباط برابر برسونیم زمانی که ارتباط ما به برابری رسید همسرمون هم پذیرای نظرات ما هست.

    الان دو تا مسئله مطرح هست اول اینکه این اخرین اشتباه و بی تدبیری همسرتون نیست مطمعنا در زندگیتون با این چنین مشکلاتی باز هم روبرو میشید پس بهتره از همین اول همسرتون را با تبعات تصمیماتش مواجه کنید شاید باعث بشه در اینده کمتر اشتباه کنه.

    مسئله دوم اینه که حتما شما با رفتن به خونه مادرشوهرتون سختیهای زیادی را متحمل میشید ولی میتونید تحمل کنید و میتونید از یه وضعیت بد موقت فرصتی بسازید که همسرتون متوجه خیلی مسائل بشوند.

    همسرتون الان تنها راه رهایی از مشکل فعلی را رفتن به خانه پدری میدونن و متوجه عیب های این کار نیستن بنابر این اگر شما مخالفت کنید تا همیشه این برداشت را دارند که شما ایشون را در تصمیمی که گرفتن همراهی نکردید و همین می تونه زمینه ساز مشکلات دیگه ای در زندگیتون بشه.

    از طرفی اگر شما موافقت کنید به رفتن به اون خونه در تبعات تصمیم همسرتون شریک هستید پس بهترین کار اینه که سکوت کنید و زمانی که همسرتون نظر شما را خواستند تنها بگید که من به تصمیم تو احترام میزارم و هر تصمیمی بگیری همراه و پشتت هستم. ولی به طور صریح با تصمیمش موافقت نکن.

    بهتره امید داشته باشی که مادرشوهرت مخالفت کنه و یا همسرت نظرش برگرده و به اون خونه نرید.

    در مورد قرض گرفت از خانوادت کار بسیار بسیار اشتباهیه. هرگز به این صراحت در تصمیماتی که همسرت باید بگیره دخالت نکن.

    حتی اگر همسرت چنین پیشنهادی داد به روشهایی ردش کن بزار از خانواده خودش یا دوستانش قرض کنه ولی هرگز خانواده خودت را وارد نکن.

    میشل جان روی رابطه خودت با همسرت خیلی کار کن بزار رابطتون به جایی برسه که همسرت با کمال میل نظراتت را قبول کنه.

  10. 6 کاربر از پست مفید آنه ماری تشکرکرده اند .

    elisa jan (پنجشنبه 11 بهمن 97), hamed-kr (پنجشنبه 11 بهمن 97), m.reza91 (چهارشنبه 10 بهمن 97), فکور (جمعه 12 بهمن 97), میشل (چهارشنبه 10 بهمن 97), شمیم الزهرا (پنجشنبه 11 بهمن 97)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 بهمن 97 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1397-3-14
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    497
    سطح
    9
    Points: 497, Level: 9
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    دو نکته مبهم. 1- به همسرتون اونقدر علاقه دارین که بتونید در هر دو حالتی که خودتون گفتین بتونید طاقت بیارین. 2- توانایی ها و آینده نگری شوهرتون بنا ب قضاوت خودتون از شما کمتره ولی آیا شام به توان مدیریت مالی خودتون ایمان دارید ؟

  12. 2 کاربر از پست مفید Allan Poe تشکرکرده اند .

    hamed-kr (پنجشنبه 11 بهمن 97), میشل (چهارشنبه 10 بهمن 97)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    میتونی توضیح بدی؟ چون خاطرم نیست قبلا مطرح کرده باشی یا شایدم من فراموش کرده باشم یا اصلا نخونده باشم.
    اینو خودم متوجه شدم.

    نمیشه خونه رو واگذار کنید و با پولش برید یه جای ارزونتر، کوچیکتر یا چند سال ساخت بخرید؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید m.reza91 تشکرکرده است .

    میشل (پنجشنبه 11 بهمن 97)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام میشل عزیزم
    پستتو دیدم و برای اینکه بتونم وقت کنم جوابی بدم مجبور شدم نصف شب بیام اینجا

    میشل جان از برخی جهات خیلی همسرت به همسرم شباهت دارن برای همین خواستم تجربمو بگم

    در قبال مدلش که اگه به خواستش عمل نشه مادام العمر سرزنش میکنه و هر مساله بی ربطی رو بهش ربط میده... ببین مسیری که در پیش گرفتی خیلی عالیه باید اونقدر رها و ازاده بشی که دیگه این سرزنشا اذیتت نکنه گرچه خیلی سخته ولی شدنیه. من خودم نتونستم کامل اما تا حدی زیاد (نسبت به وضغ قبلی خودم) تونستم بی تفاوت بشم به این رفتارش . اصلا هم در شرایط برعکس مقابله نمیکنم و کاملا راحت از اشتباهش میگذرم. اینجوری بعد از مدتی میبینی که ازین رفتارش خسته میشه و البته شایدم نشه ولی مهم اینه حرفاشون تورو به هم نریزه و این سرزنش ها خستت نکنه. میدونی بعضیا با یک حربه یاد گرفتن که حرفاشونو به کرسی بنشونن درست مثل بچه ای که با گریه کردن اونچه میخوادو از بزرگترا میگیره. همون بچه اگه رفتارش اصلاح نشه بزرگ که شد با فحاشی یا داد زدن یا کتک زدن یا حتی همین مدل سرزنشگری دیگران برای همه اتفاقات کاری میکنه تا همه مجبور بشن به حرفش گوش کنن


    با توجه به روحیات همسرت که میگی به خودشون سخت نمیگیرن (من اینجور متوجه شدم) خب خیلی سخته با قناعت بتونین پول قسط جور کنین.
    امکان اینکه از خانواده خودش پول قرض کنین نیست؟ مثلا همون سوییت اجاره بدن و با کمی دیگه به شما کمک کنن؟

    راستش من جای شما بودم از یکی مثل مدیر همدردی حتما مشاوره تخصصی میگرفتم چون موضوع مهمیه و من شخصا احتیاط میکنم نظر مشخصی بدم فقط برات از صمیم قلب دعا میکنم هرروز رشد بیشتری در مسیر الهی بکنی و رضایت خدارو به همراه داشته باشی

  16. 2 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    m.reza91 (جمعه 12 بهمن 97), میشل (پنجشنبه 11 بهمن 97)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام
    یه چیزی ذهنم رو درمورد گزینه سوئیت مشغول کرد. شما فرمودین جزو خونه پدر و مادر همسرتون هست، بنابراین طی مدتی که اونجا هستید قطعا تعاملاتتون با خانواده شوهر بیشتر میشه.
    شما به خود سوئیت توجه کردید ولی بنظرم نکته مهم تر اینه که قراره یکسال در واقع در یک ساختمان با خانواده شوهرتون سپری کنید.

    چرا اول پیش بینی نمیکنید که بعد از تصمیماتتون، نتایج در درازمدت چطور میشه؟
    اگر شوهر شما حصار امنی داره که تمایلی به ریسک بیشتر نداره، بهتره به این موضوع هم فکر کنید که اگر یکسال در خونه رایگان پدرشون زندگی کنند، باز هم حاضر هستن زیر بار بدهی برن و اونجارو رها کنن؟

    من بنابه تجربه زندگی شخصی خدمتتون عرض میکنم،
    اگر شما فرشته باشید و خانواده شوهرتون هم بسیار با محبت باشند، باز هم ارتباط زیاد و بودن در یک خانه، زحمت روحی زیادی براتون به همراه خواهد داشت.

    اگر تصمیم شما زیر بار قرض رفتن باشه،
    مشکل با تلاش جسمی و همفکری زن و شوهر میشه. اما در مورد اون گزینه، حتی اگه خانواده همسرتون در یک خانه دیگه باشن و اون سوئیت خیلی بهشون نزدیک نباشه، باز هم با توجه به اینکه همسر شما به تدریج تمایل به حفظ حصار امنش پیدا میکنه، بهتره رو گزینه‌های دیگه بیشتر فکر کنید.

    باز هم نظر من فقط یک نظره و نباید به تنهایی معیار قضاوت قرار بدید اما چون با واکنش‌های زندگی دو خانواده در یک ساختمان آشنام، عرایضم رو بیان کردم...
    ویرایش توسط Ramin231 : پنجشنبه 11 بهمن 97 در ساعت 07:31

  18. 4 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    m.reza91 (جمعه 12 بهمن 97), نیکیا (جمعه 12 بهمن 97), میشل (پنجشنبه 11 بهمن 97), زن ایرانی (جمعه 12 بهمن 97)

  19. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام دوستان، ازتون ممنونم که به من لطف داشتید و نوشتید.


    نقل قول نوشته اصلی توسط آنه ماری نمایش پست ها
    همسرتون الان تنها راه رهایی از مشکل فعلی را رفتن به خانه پدری میدونن و متوجه عیب های این کار نیستن بنابر این اگر شما مخالفت کنید تا همیشه این برداشت را دارند که شما ایشون را در تصمیمی که گرفتن همراهی نکردید و همین می تونه زمینه ساز مشکلات دیگه ای در زندگیتون بشه.

    از طرفی اگر شما موافقت کنید به رفتن به اون خونه در تبعات تصمیم همسرتون شریک هستید پس بهترین کار اینه که سکوت کنید و زمانی که همسرتون نظر شما را خواستند تنها بگید که من به تصمیم تو احترام میزارم و هر تصمیمیی بگیری همراه و پشتت هستم. ولی به طور صریح با تصمیمش موافقت نکن.
    آنه ماری عزیز اینکه می گید صراحتا موافقت نکنم، درسته. بهش فکر نکرده بودم.

    همین کاری رو انجام می دم که شما گفتید. الان از نظر روانی آمادگیش رو دارم که دقیقا به همین شکل انجامش بدم.

    فقط فکر می کنم لازمه یه تغییر کوچیک بدم. و اون مسئله ی قرض گرفتن از خواهرمه.

    واقعیتش رو بخوای من هم به همین راحتی به این نتیجه نرسیدم که اینکارو انجام بدم. خیلی مقاومت کردم. از یک طرف خونوادم خیلی تمایل دارن بهش کمک کنن، خصوصا خواهرم که تا همین اخیرا تنها کسی بود که می دونست قسط های این خونه پرداخت نمی شن، و اصرار داره خودش پرداخت کنه.

    از اون طرف شوهرم با وجود اینکه هیچوقت مستقیما چیزی نگفت، و حتی در ظاهر مخالف بود، اما اینطور به نظر می رسید که منو مقصر می دونه که یه سری از مسئولیت های مالیش رو به خونوادم واگذار کنم.

    با این وجود من نمی تونستم بپذیرم و سعی کردم به بهترین شکل ممکن زمینه ی چنین انتظاراتی رو از بین ببرم.

    وقتی مسئله ی اجاره ی این خونه و رفتن به خونه پدرش مطرح شد هم حس کردم اینجوری می خواد منو تحت فشار بذاره که یه طبقه از خونه پدرم رو بگیرم، یا یه فکر دیگه ای بکنم. و وقتی ببینه من کاری نمی کنم، خودش کوتاه میاد. ولی دیدم که مسئله جدی شد. برای همین به این نتیجه رسیدم که بخاطر پدر و مادرم (که از اونجا رفتن من بیشترین آسیب رو می بینن)، بد نیست کوتاه بیام و پیشنهاد بدم برای شش ماه یکی از قسط ها رو خواهرم پرداخت کنه.

    که اولش موافقت کرد، ولی بعدا گفت که شرمنده می شه و اگه من باهاش همکاری می کردم، مجبور به چنین کاری نمی شد. من هم حالا به شک افتادم که شاید از اولش هم در موردش اشتباه کرده بودم. شایدم وقتی در عمل باهاش مواجه شده، دیده که کار قشنگی نیست و نخواسته. شایدم انتظار داشت مشکل کل قسط خونه رو برطرف کنم، و چون من گفتم فقط ممکنه به اندازه ی قسط کوچیکتر بتونم از خونوادم کمک بگیرم، دید فایده ای نداره و همچنان مشکل مالی سر جاشه. آدم متغیّر و پیچیده ایه، رو راست نیست، من هنوز نتونستم بشناسمش و دلیل خیلی از کارهاش رو نمی فهمم.

    در هر حال با توجه به اینکه می دونم برای اون تقریبا غیر ممکنه بتونه این حد از تنگنایی که قراره ما درش قرار بگیریم تا بتونیم هر ماه قسط خونه رو بدیم، تحمل کنه، و رئیس بانک هم گفت بخاطر بدحسابی ای که داشتیم، دیگه نباید تاخیر داشته باشیم، همچنان فکر می کنم بد نیست در این حد محدود بهش کمک کنم.

    بنابراین نظر خودم اینه که راهکار شما رو با این تغییر انجام بدم که بگم: با خواهرم صحبت کردم و مشکلی نداره یکی از قسط های خونه رو برای شش ماه پرداخت کنه. حالا دیگه هرطور خودت صلاح می دونی و هر تصمیمی که بگیری من همراهت هستم.

    راستی اینکه گفتی بذارم از خونواده ی خودش بگیره، کار درست تریه. و من وقتی این پیشنهاد رو دادم که به نظرم رسید نمی تونه از کس دیگه ای کمک بگیره.

    در هرحال هرچند می دونم حرف شما اصولی تره، اما ممکنه همین کمک محدود باعث بشه این مشکل برطرف بشه. البته در عمل خودم پرداخت می کنم و از خواهرم نمی گیرم، ولی بهتره اون ندونه.

    و اجازه نمی دم اینکار براش عادت بشه.

    پستتون مطالب دیگه ای هم داشت که شاید بعدا در موردشون بنویسم.

    مرسی واقعا کمک کردید.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  20. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    m.reza91 (جمعه 12 بهمن 97), فکور (جمعه 12 بهمن 97), آنه ماری (جمعه 12 بهمن 97), شمیم الزهرا (شنبه 13 بهمن 97)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.