به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19

موضوع: مصرف قرص

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 98 [ 17:13]
    تاریخ عضویت
    1397-12-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    325
    سطح
    6
    Points: 325, Level: 6
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مصرف قرص

    سلام. من واقعا از زندگیم خسته شدم. همش درجا زدن همش بی پولی همش تحقیر و توهین و بدون دریافت عشق و محبتی از پدر و مادر. آخه شما بچه دختر نمیخواستین چرا به دنیاش آوردین؟! که بزنین تو سرش؟! که موقع دعواهاتون بپره وسط و به جای شما مشت و لگد بخوره؟! که با لباس پاره بره مدرسه بگه مراعات حال پدر و مادر مهمه؟! گه از حق و حقوقش بگذره بگه برا برادرا عروسی بگیرین من به لباس پاره هم راضیم؟! من به دندون پوسیده راضیم؟! حس میکنم پدر و مادرم دیگه اصلا تحمل من رو ندارن شاید حق داشته باشن ولی مقصر خودشونن که من و گشنه و تنشه چسبوندن به خودشون و نه اجازه دادن بیرون برم نه اجازه دادن تصمیم گیری کنم نه اجازه دادن کار کنم نه اجازه دادن تو جمع دوستانه باشم.
    اگه حداقل درآمد رو میداشتم با وجود اینکه پدر و مادرم و بقیه رو دوس دارم (برخلاف اونا) ولی یه ثانیه هم تو این خونه نمیموندم. شبا تا صب بیدارم و خواب به چشمم نمیاد. صب میخوابم تا بعد از ظهر و به همین ترتیب. هیچی تلخ تر از این نیست که دور و ورت اعضای خانواده باشه ولی خودتو تنهاترین آدم روی کره زمین حس کنی. این که نشد زندگی آخه. من الان نه پول و درآمدی دارم نه پس اندازی نه تمرکز درس خوندن به خاطر منیک دپرشن و افسردگی...... پر و بال ما شکستند و در قفس گشودند.
    تو نت گشتم یه قرص پیدا کردم برا افسردگی. ارزونه- برا من ارزون نیس ولی میتونم یه بسته ش رو بخرم. می خوام دز پایینشو بخرم روزی یکی بخورم. قطعا هرچقدر بد باشه از حال و روزم که دیدن داره بهتره

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-22
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    6,450
    سطح
    52
    Points: 6,450, Level: 52
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    31

    تشکرشده 43 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود خانم گرامی, دختر عزیز و صبور و توانا
    لطفا از مصرف خودسرانه ی داروهای اعصاب و روان حتی با دوز پایین بشدت خوداری نمایید
    داروها تا حدودی می توانند به شما تسکین داده و استانه ی تحمل شما رو بالا ببرند اما نمی توانند مشکلات شما رو حل کنند.
    برای حل ان مشکلات لازم است مهارت هاي فردی خودرا افزایش داده وحتی مهارت هاي جدیدی نیز کشف کنید,
    انطور که از نوشته ات دریافت می شود, فردی روشن بوده و پتانسیل این کار رو بخوبی دارا هستی,
    بعلاوه میتوانی از مشاور و سایر دوستانی که در این تالار حضور دارند, کمک بگیری,
    امیدوارم بتدریج خبر های خوبی از اوضاع واحوال شما دربافت کنیم

  3. 3 کاربر از پست مفید tanhaman تشکرکرده اند .

    wisdom (شنبه 11 اسفند 97), باران-پاییزی (سه شنبه 14 اسفند 97), سرشار (شنبه 11 اسفند 97)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام
    به عنوان یه دختر حس شما رو مبنی بر اینکه بین دختر و پسر تو جامعه ما فرق هست درک می کنم.
    این که بعضا خانواده ها به پسرهاشون بیشتر توجه می کنن و بیشتر به اونها آزادی میدن.
    دختر خوب این اتفاق تو کل جامعه ما کم و بیش دیده میشه و اکثر دخترا با این احساس بزرگ میشن و این مسئله ریشه ی فرهنگی داره.
    به اطرافت نگاه کنی کلی دختر دکتر و مهندس و معلم و ... میبینی که با این احساس بزرگ شدن اما تونستن از پسش بر بیان و ازش رد بشن.
    یه عالمه خانم های خانه دار موفق و مادرای خوب که از این حس رنج بردن و امروز نوبت اوناست که به دختراشون و دخترهای جامعه بها بدن.
    اگه جایی زندگی می کنیم که از فرهنگ غلط و باورهای اشتباه پیروی می کنن و از این باورها به ما آسیبی رسیده حق نداریم و تاکید میکنم حق نداریم خودمون رو مقصر بدونیم و بابتش ذره ای صدمه به خودمون بزنیم.
    شما هم بی گناه هستی و به هیچ عنوان حق نداری افسردگی بگیری بابت چیزی که مقصرش نبودی!!!! متوجه شدی؟
    دختر بودن یا پسر بودن مهم نیست. مهم آدم بودنه. این که یه عده اینو نمیفهمن دلیلی برای افسردگی و گوشه نشینی دخترا نیست. چه اون آدم ها پدر و مادرای ما باشن چه مسئولین جامعه که بی توجه ان.
    به اندازه ی یک انسان حق کار و زندگی و شادی رو داری و باید راهی برای به دست آوردنش پیدا کنی. راهش فرار و افسردگی و گریه و ... نیست.
    اما در مورد منیک دیپریشن که گفتی.
    خودت تشخیص دادی یا دکتر؟
    اگه پزشک تشخیص داده که هیچ اگه نه باید بدونی داروهای افسردگی در بعضی مواقع باعث میشن که منیک دیپریشن تشدید پیدا کنه.
    پس سر خود دارو مصرف نکن!!!
    هر بیماری داروی خاص خودش رو داره.
    به نظر من اگه امکان رفتن به پزشک رو نداری حتما حتما یک برنامه سنگین ورزش برای خودت بریز.
    چون داروهای افسردگی و داروهاس منیک دیپریشن در واقع موادی رو تولید می کنن که ورزش هم میتونه تولیدشون کنه.
    بنابراین ورزش مفید ترین درمانه.
    دوم اینکه درمانگاه های ارزون هم هست که بتونی بهش مراجعه کنی.
    سوم مشاورای بهزیستی هم میتونن به صورت رایگان کمکت کنن. من دقیقا نمیدونم چه طوری بهشون دسترسی پیدا کنی و هستن.
    امیدوارم بیشتر در مورد خودت بنویسی.

  5. 2 کاربر از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده اند .

    Happy.girl.69 (یکشنبه 19 اسفند 97), باران-پاییزی (سه شنبه 14 اسفند 97)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.

    حالتون خوبه؟

    من حرفاتون رو خوندم و خب ناراحت شدم از شرایطتون.

    فقط چند تا سوال دارم که ممنون میشم جواب بدید.

    چند سالتونه؟ چند فرزند هستید؟ شما فرزند چندم هستید؟ فرزندهای قبل و بعد شما دختر هستن یا پسر؟ تفاوت سنی شما با فرزند قبل و بعد چقدره؟ خواهر هم دارید؟

    شرایط مالی خانواده چطوره؟

    تحصیلاتتون چیه؟ شاغل هستید یا نه؟

    اینها رو ممنون میشم همشو تک تک جواب بدید.

    چند تا سوال دیگه هم دارم که بعدا میپرسم ازتون.

  7. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    باران-پاییزی (سه شنبه 14 اسفند 97)

  8. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 10:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,441
    امتیاز
    288,288
    سطح
    100
    Points: 288,288, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,618

    تشکرشده 37,119 در 7,019 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    باران - پاییزی؛ چه نام قشنگ و چه نام خوبی انتخاب کردید. حس زیبا و خوبی به همه ما میدهد.

    در تالار بعضی ها نامهایی انتخاب می کنند که حتی تلفظ آنها مشکل هست. حالا از این می گذریم که معنایی هم ندارد.

    انتخاب نام خوب برای خودت ، این احساس را در من ایجاد کرده است که شما توانمندی بالایی دارید تا انتخاب روش خوب برای خودتون در زندگی را هم داشته باشید. از کجا به این نتیجه رسیدم؟

    از اینکه شما روش مشورت با سایرین را انتخاب کردید و در مورد استفاده سرخود از داروهای اعصاب، اینجا سئوال کردید و در میان گذاشتید. در حالیکه اگر اهل مشورت نبودید ، حتما کار خود را انجام می دادید و با کسی در میان نمی گذاشتید.

    پس با وجود فهم و فکر و روشی که شما دارید می توانیم به کمک سایر اعضاء تالار روشهایی را بررسی کنیم و شما پیاده سازی کنید که فشارهایتان به مرور کمتر شود؟ نظرتون چیه؟

  9. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    میشل (چهارشنبه 15 اسفند 97), باران-پاییزی (چهارشنبه 15 اسفند 97)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 98 [ 17:13]
    تاریخ عضویت
    1397-12-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    325
    سطح
    6
    Points: 325, Level: 6
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام و احترام
    باران - پاییزی؛ چه نام قشنگ و چه نام خوبی انتخاب کردید. حس زیبا و خوبی به همه ما میدهد.

    در تالار بعضی ها نامهایی انتخاب می کنند که حتی تلفظ آنها مشکل هست. حالا از این می گذریم که معنایی هم ندارد.

    انتخاب نام خوب برای خودت ، این احساس را در من ایجاد کرده است که شما توانمندی بالایی دارید تا انتخاب روش خوب برای خودتون در زندگی را هم داشته باشید. از کجا به این نتیجه رسیدم؟

    از اینکه شما روش مشورت با سایرین را انتخاب کردید و در مورد استفاده سرخود از داروهای اعصاب، اینجا سئوال کردید و در میان گذاشتید. در حالیکه اگر اهل مشورت نبودید ، حتما کار خود را انجام می دادید و با کسی در میان نمی گذاشتید.

    پس با وجود فهم و فکر و روشی که شما دارید می توانیم به کمک سایر اعضاء تالار روشهایی را بررسی کنیم و شما پیاده سازی کنید که فشارهایتان به مرور کمتر شود؟ نظرتون چیه؟
    سلام مدیر عزیز. خوشحالم که شما و بقیه دوستان تشریف آوردین و وقت گذاشتین تا با من حرف بزنین. راستش من از خدامه یکی کمک کنه چون دیگه واقعا بریدم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhaman نمایش پست ها
    درود خانم گرامی, دختر عزیز و صبور و توانا
    لطفا از مصرف خودسرانه ی داروهای اعصاب و روان حتی با دوز پایین بشدت خوداری نمایید
    داروها تا حدودی می توانند به شما تسکین داده و استانه ی تحمل شما رو بالا ببرند اما نمی توانند مشکلات شما رو حل کنند.
    برای حل ان مشکلات لازم است مهارت هاي فردی خودرا افزایش داده وحتی مهارت هاي جدیدی نیز کشف کنید,
    انطور که از نوشته ات دریافت می شود, فردی روشن بوده و پتانسیل این کار رو بخوبی دارا هستی,
    بعلاوه میتوانی از مشاور و سایر دوستانی که در این تالار حضور دارند, کمک بگیری,
    امیدوارم بتدریج خبر های خوبی از اوضاع واحوال شما دربافت کنیم
    سلام. من فعلا از خرید اون قرصه منصرف شدم. نمیدونم دستم به خوردن قرص نمیره. من آخه تا کی مهارتامو افزایش بدم؟ به خدا خسته شدم از اینکه همیشه از هیچی به یه ویژگی مثبتی رسیدم ولی کافی نیس. کافی نیس که چه میدونم یکی آدم خوبی باشه و فلان ویزگی شخصیتی رو داشته باشه. من لازم دارم برم بیرون، لازم دارم پول داشته باشم حتی شده خیلی کم. لازم دارم ادامه تحصیل بدم و... ولی به خدا با افسردگی نمیشه. من بی پولی رو میتونم تحمل کنم، کما اینکه این همه سال تحمل کردم آخ نگفتم، من لباس پاره پوره و کهنه رو میتونم تحمل کنم، من 20 ساله برا عید چیزی نخریدم، ولی وقتی یه بچه کار میبینم میگم میتونم تحمل کنم اینارو ولی افسردگی رو نمیتونم تحمل کنم. استرس و اضطراب داره منو میکشه، اینو نمیتونم نحمل کنم

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 98 [ 17:13]
    تاریخ عضویت
    1397-12-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    325
    سطح
    6
    Points: 325, Level: 6
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.

    حالتون خوبه؟

    من حرفاتون رو خوندم و خب ناراحت شدم از شرایطتون.

    فقط چند تا سوال دارم که ممنون میشم جواب بدید.

    چند سالتونه؟ چند فرزند هستید؟ شما فرزند چندم هستید؟ فرزندهای قبل و بعد شما دختر هستن یا پسر؟ تفاوت سنی شما با فرزند قبل و بعد چقدره؟ خواهر هم دارید؟

    شرایط مالی خانواده چطوره؟

    تحصیلاتتون چیه؟ شاغل هستید یا نه؟

    اینها رو ممنون میشم همشو تک تک جواب بدید.

    چند تا سوال دیگه هم دارم که بعدا میپرسم ازتون.
    سلام. راستش خوب نیستم مخصوصا امروز که دیگه واقعا فشار رو روی خودم حس میکنم. امیدوارم تا اونجایی که بتونم سوالاتتون رو جواب بدم. شرمندم اگه همشو جواب نمیدم. سنم که جوون نیستم دیگه. کم کم دارم سی رو رد میکنم. تک دخترم. شرایط مالی خانواده رو من هیچ وقت نفهمیدم خوبه یا نه فقط میدونم همیشه از حقم گذشتم، همیشه گفتم بذار به بقیه کمک بشه و اینکه پدرم پولداره و با ما زندگی میکنه ولی فقط حضور فیزیکی منفی داره. ینی من حس نمیکنم که پدر دارم، اصلا واژه پدر برام معنایی نداره هیچ، معنای منفی داره. ینی همیشه بهترین چیزارو داشته و جلو چشم ایشون ما تو بدبختی و فلاکت غلت زدیم. مادرم هم با همه توانش کار کرده و از ما مواظبت کرده. من بیکارم. ینی تعداد وقتایی که شاغل بودم شاید به 4 ماه نرسیده و واقعا روم نمیشه تو صورت مادرم مگا کنم. روم نمیشه برم بیرون. تحصیلاتمم کارشناسی. همین امسال کنکور ارشد دارم ولی فشاری که بهم وارد میکنه خیلی زیاده. من کسی هستم که کارنامم تو دانشگاه بیست بوده ولی از پس کنکور بر نمیام (نمیدونم چرا). امروزم به مادرم گفتم دیگه نمیخوام درس بخونم خیلی خیلی ناراحت شد. ولی واقعا نمیکشم دیگه. (پدرم همیشه مادرم رو تهدید به کشتن یا تهدید به بیرون کردن از خونه میکنه و همینا باعث شده من از استرس قاطی کنم)
    با یه روان شناس محترم یه رب صحبتم کردم (رایگان) ایشون گفتن عدم تمرکزت ناشی از استرس و اضطرابه و با یه روان پزشک محترم هم صحبت کردم (اونم رایگان و در حد یکی دو جمله) ایشونم گفتن تا وقتی ذهنت پره از ترس و اینجور چیزاست هرچقدرم بخونی چیزی یاد نمیگیری.

  12. کاربر روبرو از پست مفید باران-پاییزی تشکرکرده است .

    zzzz (جمعه 24 اسفند 97)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 98 [ 17:13]
    تاریخ عضویت
    1397-12-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    325
    سطح
    6
    Points: 325, Level: 6
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زندگی خوب نمایش پست ها
    سلام
    به عنوان یه دختر حس شما رو مبنی بر اینکه بین دختر و پسر تو جامعه ما فرق هست درک می کنم.
    این که بعضا خانواده ها به پسرهاشون بیشتر توجه می کنن و بیشتر به اونها آزادی میدن.
    دختر خوب این اتفاق تو کل جامعه ما کم و بیش دیده میشه و اکثر دخترا با این احساس بزرگ میشن و این مسئله ریشه ی فرهنگی داره.
    به اطرافت نگاه کنی کلی دختر دکتر و مهندس و معلم و ... میبینی که با این احساس بزرگ شدن اما تونستن از پسش بر بیان و ازش رد بشن.
    یه عالمه خانم های خانه دار موفق و مادرای خوب که از این حس رنج بردن و امروز نوبت اوناست که به دختراشون و دخترهای جامعه بها بدن.
    اگه جایی زندگی می کنیم که از فرهنگ غلط و باورهای اشتباه پیروی می کنن و از این باورها به ما آسیبی رسیده حق نداریم و تاکید میکنم حق نداریم خودمون رو مقصر بدونیم و بابتش ذره ای صدمه به خودمون بزنیم.
    شما هم بی گناه هستی و به هیچ عنوان حق نداری افسردگی بگیری بابت چیزی که مقصرش نبودی!!!! متوجه شدی؟
    دختر بودن یا پسر بودن مهم نیست. مهم آدم بودنه. این که یه عده اینو نمیفهمن دلیلی برای افسردگی و گوشه نشینی دخترا نیست. چه اون آدم ها پدر و مادرای ما باشن چه مسئولین جامعه که بی توجه ان.
    به اندازه ی یک انسان حق کار و زندگی و شادی رو داری و باید راهی برای به دست آوردنش پیدا کنی. راهش فرار و افسردگی و گریه و ... نیست.
    اما در مورد منیک دیپریشن که گفتی.
    خودت تشخیص دادی یا دکتر؟
    اگه پزشک تشخیص داده که هیچ اگه نه باید بدونی داروهای افسردگی در بعضی مواقع باعث میشن که منیک دیپریشن تشدید پیدا کنه.
    پس سر خود دارو مصرف نکن!!!
    هر بیماری داروی خاص خودش رو داره.
    به نظر من اگه امکان رفتن به پزشک رو نداری حتما حتما یک برنامه سنگین ورزش برای خودت بریز.
    چون داروهای افسردگی و داروهاس منیک دیپریشن در واقع موادی رو تولید می کنن که ورزش هم میتونه تولیدشون کنه.
    بنابراین ورزش مفید ترین درمانه.
    دوم اینکه درمانگاه های ارزون هم هست که بتونی بهش مراجعه کنی.
    سوم مشاورای بهزیستی هم میتونن به صورت رایگان کمکت کنن. من دقیقا نمیدونم چه طوری بهشون دسترسی پیدا کنی و هستن.
    امیدوارم بیشتر در مورد خودت بنویسی.
    ببخشید من باید به ترتیب جواب میدادم ولی انقدر داغونم امروز که حواسم جم نیس چیکار دارم میکنم. راستش من هرچی راجع به خودم میگم (از بابت مشکلات روانی) اطلاعات دست و پا شکسته ای هستش که از این ور و اون ور جمع کردم و گذاشتم کنار هم. افسردگی، بی خوابی، منیک دیپرشن، بی خوابی مزمن و شاید خیلی چیزای دیگه رو خودم با علائم تشخصیص دادم چون هیچ پولی ندارم متاسفانه نمیتونم برم پیش مشاور. و اینکه چون شهر ما خیلی خیلی کوچیکه امکاناتی مثل امکاناتی که تو بهزیستی شهرای بزرگ ارائه میدن نیس و اینکه متاسفانه آدمای با چنین سمت هایی زیاد راز نگه دار نیستن (واقعا قصد جسارت ندارم ولی به اقتضای فرهنگ و کوچیکی شهر اینجوریه)
    من از وقتی شاید 9 سالم بود تو سرم زدن برا همین نمیتونم قبول کنم همه کارا تقصیر خودمه. بچه نه ساله که نمیتونه از زیر فشارای عقاید خشک خودشو خارج کنه. همینجوری بزرگ میشه تا میرسه به یه سنی که به خودش میاد و میبینه وسط یه برهوت گیر کرده. الان دروغه اگه بگم شرایطم مثل 20 سال پیشه و اتفاقا با حرفام تونستم اطرافیانی که منطقی بودن رو تا حدودی متقاعد کنم ولی همونطوری که گفتم چه فایده؟ وقتی که فرصتهای شغلی داشتم اجازه ندادن کار کنم الان میگن هرکاری دوس داری بکن (تازه همشون نمیگم. مثلا پدرم فقط دوس داره من تو خونه باشم و اگه برم سر کار فشارش میره بالا! و خشم و غضب و ترسه که نصیب من میشه). الان که هیچ کاری نیس. هرکجا میرم به در بسته میخورم. خودمم نه مدرک آنچنانی دارم نه هنری بلدم نه اعتماد به نفسی برام مونده که بگم باشه بشین ماهی 50 تومن پول دربیار. الان مشکل اساسی من نداشتن شغل و درآمده چون حتی نمیتونم برم پیش یه روانپزشک بگم من این مشکلات و دارم

  14. کاربر روبرو از پست مفید باران-پاییزی تشکرکرده است .

    زندگی خوب (چهارشنبه 15 اسفند 97)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام
    خوبی باران جان؟ چه خبرا دختر خوب؟
    تو این مدت به حرفای خودت و نوشته های دوستان فکر کردی؟
    درد و دل تاثیری روت داشت عزیزم یا نه؟ فشاری از روت کم شد؟
    وقتی بچه بودی وسط مشکلاتی که می گی داشتی کسی هم بود که مریض باشه و حالش خوب نشه؟ مثلا یه مدت طولانی قرص مصرف کنه و تو شاهدش باشی؟ می دونی چیه دارم فکر می کنم شاید ناخواسته از کسی کم آوردن رو یاد گرفتی و خیلی ناخود آگاه داری ازش استفاده می کنی.
    البته اگه اشتباه فکر می کنم معذرت میخوام. من جای تو نیستم که بدونم چه خبره و چی به تو گذشته. بهتره بیشتر از خودت بگی تا بشناسیمت.
    بچه بودی مقصر نبودی و مجبور بودی به دیگران اهمیت بدی
    تو دیگه الان بچه نیستی که مقصر نباشی. اتفاقا الان مسئول زندگیت هستی و هر کی هر چقدر خواست غر بزنه و ساز مخالف تو همیشه باید به فکر منافع خودت و مسئولیتت در قبال خودت باشی. ول کن طرز فکر و رفتار دیگران رو. پول لازمته کار کن. درس لازمته بخون. لباس لازمته بخر. دوست لازمته پیدا کن. ازدواج میخوای همسر پیدا کن. خودت باید همه ی این کارا رو برای خودت بکنی. دیگرانی وجود نداره.
    نه تنها واسه تو بلکه برای همه. هیچ کس از این مسئله که باید از خودش مراقبت کنه مستثنی نیست. بابت پول نداشتن ناراحت نباش شده. هر جوری شده یه هنری یاد بگیر.دیر نیست. امروز بلد نیستی دو سال رو یه چیزی تمرکز کنی یاد می گیری. زندگیت دو سال دیگه هم ادامه داره. به فکر آینده ات باش. تا کی بشینی خونه از اینترنت واسه خودت مریضی جور کنی؟ جاش روانشناسی میخوندی الان دکتر شده بودی!!!
    خب این که بتونی بری پیش یه مشاور اولین مزیتی که برات داره اینه که از حالت سردرگمی درت میاره. مثلا اگه واقعا بیماری ای داره دیگه خیالت از بقیه حدس و گمان ها راحت میشه و میتونی فکرت رو متمرکز کنی رو بهبودت.
    حالا که امکانش رو نداری بهتره سراغ برچسب های خاص رو خودت زدن نری.
    مثلا منیک دیپریشن که خودت تشخیص دادی شاید فقط یه جورایی سطح انرژی بالا باشه و یا اونقدر خفیف و کم باشه که اصلا مریضی حساب نشه که لازم باشه قرص بخوری!!!
    البته به عنوان یه دوست بهت توصیه می کنم رو اضطرابت کار کنی.
    تمام بیماری ها از اضطراب میاد و با حل شدن این مشکل همه ی زندگیت درست میشه. همه هم اضطراب رو دارن و یه چیز عادیه. منم اضطراب دارم.
    ببین در مورد مشاورای بهزیستی خب لازم نیست که حتما بری پیششون
    میتونی تلفنی تماس بگیری یا آنلاین صحبت کنی باهاشون.
    راستی خیلی برام عجیبه که نمی تونی به روانشناس اعتماد کنی!!! شهرمون کوچیکه یعنی چی؟؟؟؟؟ بعضی چیزا هستن که مهم ان که آدم قایم کنه ولی دکتر رفتن...
    آخه مگه مردم بی کارن یا بیمارن که بخوان بشینن در مورد مشکل تو با بقیه حرف بزنن اونم آدمای با سواد و شاغل؟؟؟ حالا مگه تو چقدر مهمی؟
    فکر کن بری روانشناس دفعه ی دوم اسمت رو یادت باشه!!!
    نمیدونم چرا این طور فکر می کنی و خودتو عذاب میدی؟
    اونا میخوان کمکت کنن. کارشون اینه!!! مطب زدن دانشگاه رفتن درس خوندن که به من و تو کمک کنن دیگه. حالا بهزیستی باشه یا خصوصی.
    مردم تو روز روشن کلاه برداری می کنن و دزدی می کنن خجالت نمی کشن اونوقت تو به خاطر یکم حال روحی بد داری خودتو تو خونه قایم می کنی که کسی نفهمه؟؟؟؟ چرا این کارو با خودت می کنی عزیز دلم؟
    خب اصلا بفهمن!!!! کل شهر بفهمن!!! کل جهان بفهمن!!! چی میشه اونوقت؟ ها؟ چه اتفاقی میوفته؟
    تبعیدت می کنن؟ تنهات میذارن؟ زندانیت میکنن؟ مسخره ات میکنن؟
    مگه تا الان کسی کمکت کرده و بهت توجه کرده که بعد از فهمیدن ماجرای مشکل روحی تو حالا دیگه ازت رو برگردونن!!!
    مگه تا الان حقوق میلیونی بهت می دادن که دیگه ندن!!!
    جزام که نیست نهایتش یه افسردگی هست که الا ماشاالله همه دارن!!!
    حالا مثلا افسردگی نه منیک دیپریشن. خب بابا باران پاییزی هم آدمه مثل هزار تا آدم که تو این دنیا منیک دیپریشن داره.
    به خدا آبرو ریزی نیست. به خدا حرف بد نیست. به خدا عیب و ایراد نیست.
    فقط و فقط یه مریضی قابل حله.
    هیچی نمیشه عزیزم. هیچ کس تو خیابون با دست نشونت نمیده هیچ کسی هم بهت نمی خنده.
    آدمایی که دیگران رو مسخره می کنن یا آزار میدن یه مشت بیمارن که همون بهتر که ازشون دور باشی و کمک های انسان دوستانه و توجهات لحظه به لحظه شونو از دست بدی.
    این فکرا رو از سرت بنداز دور و راحت زندگی تو بکن.
    بیا اینجا نظرت رو بنویس. حالا خواستی بیا یکم با من دعوا کنیم مثلا دیگه ولی من دوست دارم خوب شدن حالت رو ببینم.
    ممنون که حرفام بهت بر نمی خوره و میفهمی که اگه برام مهمی.

  16. کاربر روبرو از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده است .

    باران-پاییزی (یکشنبه 19 اسفند 97)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 98 [ 17:13]
    تاریخ عضویت
    1397-12-09
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    325
    سطح
    6
    Points: 325, Level: 6
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زندگی خوب نمایش پست ها
    سلام
    خوبی باران جان؟ چه خبرا دختر خوب؟
    تو این مدت به حرفای خودت و نوشته های دوستان فکر کردی؟
    درد و دل تاثیری روت داشت عزیزم یا نه؟ فشاری از روت کم شد؟
    وقتی بچه بودی وسط مشکلاتی که می گی داشتی کسی هم بود که مریض باشه و حالش خوب نشه؟ مثلا یه مدت طولانی قرص مصرف کنه و تو شاهدش باشی؟ می دونی چیه دارم فکر می کنم شاید ناخواسته از کسی کم آوردن رو یاد گرفتی و خیلی ناخود آگاه داری ازش استفاده می کنی.
    البته اگه اشتباه فکر می کنم معذرت میخوام. من جای تو نیستم که بدونم چه خبره و چی به تو گذشته. بهتره بیشتر از خودت بگی تا بشناسیمت.
    بچه بودی مقصر نبودی و مجبور بودی به دیگران اهمیت بدی
    تو دیگه الان بچه نیستی که مقصر نباشی. اتفاقا الان مسئول زندگیت هستی و هر کی هر چقدر خواست غر بزنه و ساز مخالف تو همیشه باید به فکر منافع خودت و مسئولیتت در قبال خودت باشی. ول کن طرز فکر و رفتار دیگران رو. پول لازمته کار کن. درس لازمته بخون. لباس لازمته بخر. دوست لازمته پیدا کن. ازدواج میخوای همسر پیدا کن. خودت باید همه ی این کارا رو برای خودت بکنی. دیگرانی وجود نداره.
    نه تنها واسه تو بلکه برای همه. هیچ کس از این مسئله که باید از خودش مراقبت کنه مستثنی نیست. بابت پول نداشتن ناراحت نباش شده. هر جوری شده یه هنری یاد بگیر.دیر نیست. امروز بلد نیستی دو سال رو یه چیزی تمرکز کنی یاد می گیری. زندگیت دو سال دیگه هم ادامه داره. به فکر آینده ات باش. تا کی بشینی خونه از اینترنت واسه خودت مریضی جور کنی؟ جاش روانشناسی میخوندی الان دکتر شده بودی!!!
    خب این که بتونی بری پیش یه مشاور اولین مزیتی که برات داره اینه که از حالت سردرگمی درت میاره. مثلا اگه واقعا بیماری ای داره دیگه خیالت از بقیه حدس و گمان ها راحت میشه و میتونی فکرت رو متمرکز کنی رو بهبودت.
    حالا که امکانش رو نداری بهتره سراغ برچسب های خاص رو خودت زدن نری.
    مثلا منیک دیپریشن که خودت تشخیص دادی شاید فقط یه جورایی سطح انرژی بالا باشه و یا اونقدر خفیف و کم باشه که اصلا مریضی حساب نشه که لازم باشه قرص بخوری!!!
    البته به عنوان یه دوست بهت توصیه می کنم رو اضطرابت کار کنی.
    تمام بیماری ها از اضطراب میاد و با حل شدن این مشکل همه ی زندگیت درست میشه. همه هم اضطراب رو دارن و یه چیز عادیه. منم اضطراب دارم.
    ببین در مورد مشاورای بهزیستی خب لازم نیست که حتما بری پیششون
    میتونی تلفنی تماس بگیری یا آنلاین صحبت کنی باهاشون.
    راستی خیلی برام عجیبه که نمی تونی به روانشناس اعتماد کنی!!! شهرمون کوچیکه یعنی چی؟؟؟؟؟ بعضی چیزا هستن که مهم ان که آدم قایم کنه ولی دکتر رفتن...
    آخه مگه مردم بی کارن یا بیمارن که بخوان بشینن در مورد مشکل تو با بقیه حرف بزنن اونم آدمای با سواد و شاغل؟؟؟ حالا مگه تو چقدر مهمی؟
    فکر کن بری روانشناس دفعه ی دوم اسمت رو یادت باشه!!!
    نمیدونم چرا این طور فکر می کنی و خودتو عذاب میدی؟
    اونا میخوان کمکت کنن. کارشون اینه!!! مطب زدن دانشگاه رفتن درس خوندن که به من و تو کمک کنن دیگه. حالا بهزیستی باشه یا خصوصی.
    مردم تو روز روشن کلاه برداری می کنن و دزدی می کنن خجالت نمی کشن اونوقت تو به خاطر یکم حال روحی بد داری خودتو تو خونه قایم می کنی که کسی نفهمه؟؟؟؟ چرا این کارو با خودت می کنی عزیز دلم؟
    خب اصلا بفهمن!!!! کل شهر بفهمن!!! کل جهان بفهمن!!! چی میشه اونوقت؟ ها؟ چه اتفاقی میوفته؟
    تبعیدت می کنن؟ تنهات میذارن؟ زندانیت میکنن؟ مسخره ات میکنن؟
    مگه تا الان کسی کمکت کرده و بهت توجه کرده که بعد از فهمیدن ماجرای مشکل روحی تو حالا دیگه ازت رو برگردونن!!!
    مگه تا الان حقوق میلیونی بهت می دادن که دیگه ندن!!!
    جزام که نیست نهایتش یه افسردگی هست که الا ماشاالله همه دارن!!!
    حالا مثلا افسردگی نه منیک دیپریشن. خب بابا باران پاییزی هم آدمه مثل هزار تا آدم که تو این دنیا منیک دیپریشن داره.
    به خدا آبرو ریزی نیست. به خدا حرف بد نیست. به خدا عیب و ایراد نیست.
    فقط و فقط یه مریضی قابل حله.
    هیچی نمیشه عزیزم. هیچ کس تو خیابون با دست نشونت نمیده هیچ کسی هم بهت نمی خنده.
    آدمایی که دیگران رو مسخره می کنن یا آزار میدن یه مشت بیمارن که همون بهتر که ازشون دور باشی و کمک های انسان دوستانه و توجهات لحظه به لحظه شونو از دست بدی.
    این فکرا رو از سرت بنداز دور و راحت زندگی تو بکن.
    بیا اینجا نظرت رو بنویس. حالا خواستی بیا یکم با من دعوا کنیم مثلا دیگه ولی من دوست دارم خوب شدن حالت رو ببینم.
    ممنون که حرفام بهت بر نمی خوره و میفهمی که اگه برام مهمی.
    سلام خیلی خوشحالم که لطف کردین و بهم سر زدین. ای من حالم بدک نیس شما خوبین؟. آره راستش فکر کردم و خیلی کمک کرد آروم تر بشم و اون حالت سکته ای که اون رور داشتم رو ندارم. ولی همچنان فشار رو رو خودم حس می کنم چون مشکلاتم همچنان سر جاشه متاسفانه که بخش عمده ش هم نبود کار و درآمده. بابت سوال اولتون نه کسی نبوده که قرص مصرف کنه یا پا پس بکشه. ینی اگه پرسش شما رو درست متوجه شدم کودکی من اینجوری بوده که مادرم با چنگ و دندون و بیش از حد توانش جنگیده و پدرم هم خودشو کشیده کنار و دنبال یللی تللی و عیش و نوش.
    دوست عزیزم اولا که من معلومه دوستانی مثل شما بیان اینجا نظرشون رو بگن ناراحت نمیشم اتفاقا از خدامه و جالبه آمادم کتک هم بخورم :). فوقش اشتباه میشه (فوقش) که طبیعیه به قول خودتون من همه چیز رو نگفتم که بشه نظر 100 درصد داد. میدونین الان من آزادم ولی مثل اینه که دست و پام شکسته. راه باز، در و پنجره باز و حتی میگن برو ولی دیگه نمیتونم. اون روزایی که من میتونستم زمین و تکون بدم گوشه خونه زندانی بودم ولی الان برعکسه. من 10 ساله تو خونم، 10 سال!!! ینی الان که فکرشو میکنم میبینم خوب دوم آوردم. 10 سال نه جایی بری نه با کسی باشی و...
    بابت دکتر رفتن میدونم من نه آدم مهمی هستم نه خجالت میکشم ولی شهرمون رو میشناسم و به خاطر شغل فامیل با جو پزشکی حاک اینجا آشنام برا همین میگم. اگه یه جای دیگه یه روانشناس خوب بشناسم شک نکنین میرم. ولی اگه بخوام صادق باشم بابت بیرون رفتن یا مهمونی رفتن خجالت میکشم. من خجالت میکشم آشنایی همکلاسی یا کسی من رو با مانتوی مشکی رنگ و رو رفته ببینه. من خجالت میکشم همکلاسی چن سال پیش دانشگاه من رو با کفش 5 سال قبل ببینه. من حقیقتش از اینا خجالت میکشم. من خجالت میکشم خانم x عینک مارک چند میلیونی میزنه و عینک من 4 ساله دسته ش شکسته (نمره ش بماند). من خجالت میکشم تو پارک مادر همکلاسیم که الان دکتره از من بپپرسه کارت چیه و من بگم بیکارم.
    (الان آمادم دعوام کنین :)) )
    دوست عزیزم اضطرابم رو نمیتونم کم کنم. کم میکنم پدرم سر یه مساله خیلی کوچیک و بی اهمیت و حتی شاید من درآودری میفته به جون مادرم یا یکی دیگه و من عذاب میکشم، دلهره، استرس و...کسی که تو خونه آدم پرخاشگر داره گمونم بدونه من چی میگم. هرکاری که کردم مثلا تو یه هفته تا آروم شم در عرض نیم ساعت از بین میره و حتی بدتر میشه.
    بابت منیک دپرشن هم بگم الان که حرفای شما رو به دقت خوندم حس میکنم منیک دپرشن من احتمالا مال یه سال پیش بوده و الان افسردگی شدید هست.
    در آخر هم بگم دوست عزیزم من حتما به لطفا دوستان مهربونی مثل شما حالم رو بهتر میکنم و میام همینجا میگم که حالم خوب شده. فقط فعلا مشکل کنکور دارم و به معنای واقعی من رو به هم ریخته. بعد این میام میفتم به جون کار پیدا کردن


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.