به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 02 [ 02:24]
    تاریخ عضویت
    1395-4-03
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    6,162
    سطح
    51
    Points: 6,162, Level: 51
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 188
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 92 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question مشورت در مورد رفتار با دخالت خانواده همسر

    سلام بر همه عزیزان
    من یه برادر زن دارم که بسیار مغرور و خود بزرگ بین هستن ایشون. مثلا توی عقد و عروسی ما شرکت نکرد چون به اون شیوه ای که مطلوب ایشون بود نگرفتیم و من ابدا زیر بار حرف های ایشون نرفتم. ایوشن 1 سال از من بزرگتره و وضع مالی بسیار خوبی داره. اصولا عاطفه عمیقی نسبت به هیچ یک از اعضای خانواده نداره و علاقه زیادی داره به این که ایشون رو بزرگ و عقل کل ببینن دیگران.
    من دوتا خواهر زن دارم که زن های خوبی هستن ولی بیش از حد به ایشون بها دادن همیشه و برای حرف ایشون حتی از حرف شوهراشون هم بیشتر ارزش قائل بودن. مثلا اخیرا یکی از خواهراشون میخواست پارچه سرویس مبل و صندلی رو عوض کنه ایشون رو هم بردن که تایید کنه.
    خانم من سال گذشته سونوگرافی سینه داد و 2 تا توده توی سینه ایشون بود که بار ها ایشون رو من دکتر بردم و مرتب سونوگرافی انجام دادیم و ..... تا وضعیتشون تحت کنترل دراومد و الحمدلله توده ها ثابت موندن. البته توده ها کلا مشکوک نبودن و دکتر های مختلف کفتن که چیزی نیست از همون اول.
    و اما مشکل:
    خواهر خانومم امشب زنگ زده و گفته که برادرشون نگران وضعیت همسر من هستن و میخوان یک دکتر خوب پیدا کنن و ایشون رو ببرن پیشش. حالا بعد از 1 سال و اندی ایشون یهو نگران شدن.
    من هم اکیدا مخالفت کردم و به همسرم گفتم کار ایشون دخالته و به ایشون ربطی نداره. من از هیچ کاری برای بهبودی و درمان شما نه کوتاهی کردم و نه کوتاهی میکنم و نیازی نیست ایشون این کارو بکنن. و اینکه وظیفه درمان و نگهداری شما به عهده منه و هیچ مشکلی در انجام این کار ندارم. البته من ابدا دوست ندارم که هیچ باب دخالتی در این زمینه باز بشه. حالا همسر من گیر داده که نه میخوام برم و داداشمه و زشته و ..... امشب یه جر و بحث سر این موضوع داشتیم و حال جفتمون گرفته شد.
    دوستان نظر شما چیه ؟
    آیا کار ایشون (برادر زنم) یه جور دخالت یا توهین نیست ؟
    از این پس به جای نام psychologist با نام زندگی بهتر به فعالیت ادامه میدم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 خرداد 02 [ 21:06]
    تاریخ عضویت
    1397-11-25
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    5,190
    سطح
    46
    Points: 5,190, Level: 46
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    336

    تشکرشده 193 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام زندگی بهتر.
    در زندگی خانوادگی ما هم این‌کشمکش ها وجود داشته و‌دارد و‌هیچ نوع رفتاری باعث‌بهتر شدن روابط و یا کمتر کردن این‌نوع کل‌کلها و‌به رخ‌کشیدنها نیست.
    در خانواده ما دو تا خواهر بودن که مشکلاتی در بین همسرانشون بود که باعث قطع ارتباط دو خواهر شد تا اینکه بعد از چند سال خواهر بزرگ‌فوت کرد و‌خواهرکوچک‌ موند یک عمر سرزمش شوهرش بابت این همه تحریم‌و خط و نشان کشیدن.هنوز هم به عنوان یک اشتباه فاحش داماد کوچکتر سرزنش میشه...شما که خودتون فرمودین زیر بارحرف زور‌نرفتین،ولی با این‌وجود هنوز مشکلات به قوت خودش باقیه؛شما اگر نذارید همسرتون بابرادرش بره با توجه به حرمت و‌بزرگی‌که توو خونواده خودش داره بعد از نرفتن همسرت زمزمه های مقصر بودن شما در ادامه این کینه‌ورزی راه میفته و حتی اگر خانمتون خانم فوق العاده فهیم‌و صبوری باشه بازهم تاثیر میگیره و‌بار منفی این قضیه توو خونه شما باز میشه و باعث‌ سلب آرامش از شما میشه.
    با توجه به تجربه شخصیم بهتون‌پیشنهاد میکنم در روابط خواهر برادری کاری به همسرتون نداشته باشین و‌بگذارید جوری که‌میخوان با خانواده خودشون برخورد‌کنن.
    موفق باشین.
    ویرایش توسط wisdom : چهارشنبه 08 اسفند 97 در ساعت 03:04

  3. 3 کاربر از پست مفید wisdom تشکرکرده اند .

    میشل (دوشنبه 13 اسفند 97), زن ایرانی (چهارشنبه 08 اسفند 97), زندگی بهتر (چهارشنبه 08 اسفند 97)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    به نظر من هر برادری ممکنه نگران حال خواهرش باشه و یه نوع محبت بین خانواده هست
    زندگی خیلی شیرین تر میشه اگه روابط دوستانه تری بابرادر همسرتون پیدا کنید
    چی میشه مگه ؟ یه نگرانیه خواهر برادری هست که اگه ببرتش دکتر خیالش راحت تره و حس مسئولیت و عاطفه نسبت به خواهرش
    بعضی ها عواطفشون رو تو محبت کلامی نشون نمی دن و یه طور دیگه مثل همین دکتر بردن نشون می دن
    ما که شخصیت آدمها رو نمی تونیم عوض کنیم اما با عوض کردن طرز نگاهمون می تونیم زندگی رو به کام هم شیرین تر کنیم
    موفق باشید

  5. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    Happy.girl.69 (چهارشنبه 08 اسفند 97), میشل (دوشنبه 13 اسفند 97), wisdom (چهارشنبه 08 اسفند 97)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    الان ایشون (برادر خانومتون) فقط میخواد همون همه کاره بودنه خودشو ثابت کنه، کارش هم 100% دخالت محسوب میشه.
    بزار قلدریشو ثابت کنه، بزار دخالت کنه، چیزی از شما کم نمیشه، شما وظیفتون رو انجام دادین و اطمینان دارین مشکلی تو بدن خانومتون نیست.
    بزارید حالا که خود خانومتون هم میخواد بره.
    بیخیال، با آدمایی مثل بردار خانوم شما فقط باید بیخیالی طی کرد وگرنه چیزی جز دلخوری و اعصاب خوردی به بار نمیاد.
    برای آرامش خودتون، بیخیال باشید و بزارید کارشو کنه.

    در مجموع حس شما قابل درک هست و حق دارید.
    یه جورایی تعجب کردم گفتین از درمان خانومتون مطمئن هستین و ایشون خودشون رو دخالت دادن.
    بزارید تو عالم خودشون خوش باشن.

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زندگی بهتر نمایش پست ها
    سلام بر همه عزیزان
    من یه برادر زن دارم که بسیار مغرور و خود بزرگ بین هستن ایشون. مثلا توی عقد و عروسی ما شرکت نکرد چون به اون شیوه ای که مطلوب ایشون بود نگرفتیم و من ابدا زیر بار حرف های ایشون نرفتم. ایوشن 1 سال از من بزرگتره و وضع مالی بسیار خوبی داره. اصولا عاطفه عمیقی نسبت به هیچ یک از اعضای خانواده نداره و علاقه زیادی داره به این که ایشون رو بزرگ و عقل کل ببینن دیگران.
    من دوتا خواهر زن دارم که زن های خوبی هستن ولی بیش از حد به ایشون بها دادن همیشه و برای حرف ایشون حتی از حرف شوهراشون هم بیشتر ارزش قائل بودن. مثلا اخیرا یکی از خواهراشون میخواست پارچه سرویس مبل و صندلی رو عوض کنه ایشون رو هم بردن که تایید کنه.
    خانم من سال گذشته سونوگرافی سینه داد و 2 تا توده توی سینه ایشون بود که بار ها ایشون رو من دکتر بردم و مرتب سونوگرافی انجام دادیم و ..... تا وضعیتشون تحت کنترل دراومد و الحمدلله توده ها ثابت موندن. البته توده ها کلا مشکوک نبودن و دکتر های مختلف کفتن که چیزی نیست از همون اول.
    و اما مشکل:
    خواهر خانومم امشب زنگ زده و گفته که برادرشون نگران وضعیت همسر من هستن و میخوان یک دکتر خوب پیدا کنن و ایشون رو ببرن پیشش. حالا بعد از 1 سال و اندی ایشون یهو نگران شدن.
    من هم اکیدا مخالفت کردم و به همسرم گفتم کار ایشون دخالته و به ایشون ربطی نداره. من از هیچ کاری برای بهبودی و درمان شما نه کوتاهی کردم و نه کوتاهی میکنم و نیازی نیست ایشون این کارو بکنن. و اینکه وظیفه درمان و نگهداری شما به عهده منه و هیچ مشکلی در انجام این کار ندارم. البته من ابدا دوست ندارم که هیچ باب دخالتی در این زمینه باز بشه. حالا همسر من گیر داده که نه میخوام برم و داداشمه و زشته و ..... امشب یه جر و بحث سر این موضوع داشتیم و حال جفتمون گرفته شد.
    دوستان نظر شما چیه ؟
    آیا کار ایشون (برادر زنم) یه جور دخالت یا توهین نیست ؟

    سلام

    شما خودتون خواهر یا برادر دارید؟ من به عنوان یه خانم اگر برادر همسرم بیاد بگه یه دکتر خوب پیدا کردم هم تشکر می کنم و هم باهاشون می رم که خیال همسرم ، برادرم و خودم راحت شه. توی دیدن دکترهای زیاد برای تشخیص بیماری ها هیچ اما و اگری نیست.

    و اما در مورد دخالت باید بگم به نظر من این اصلا دخالت نیست نه تنها برادر بلکه دوست برای دوست دیگش و حتی همکار برای همکار دیگش انجام میده. من فکر می کنم شما حساس شدید و با دید منفی به هر حرکت برادر زنتون نگاه می کنید.

    به نظرم از جنبه دیگه به این موضوع نگاه کنید . این به معنی کم کاری شما نیست به معنی نگرانی های اعضای خانواده برای زندگی شماست. شما همه تلاشتون رو کردید بذاری برادر خانومتون هم از این عذاب وجدانی که نتونسته واسه خواهرش کاری کنه بیرون بیاد حداقل.

    موفق و خوشبخت باشید

  8. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    تا خودت توجیه نشی
    دنیا توجیه نمیشه
    ببین شما با یه ادم درست ازدواج کردید نه با یک حیوان
    ادم درست به رفتار درست وابسته میشه خوبیهای طرف میتونه ببینه مدیون رفتار درست میشه
    خودشو ملزم میدونه که شما هیچ احساس ناراحتی نداشته باشید
    ایا شما برای ایشون انسان بودید؟
    ایا شما خوبیشو با خوبی جواب دادید ؟
    ایا شما انقدر خوب براش بودید که مدیونش کرده باشید
    بعضی وقتا خوب بودن به همش چشم گفتن نیست به صحبتاشو شنیدن همدردی باهاش کردن خاطره خوب ساختن
    مثلا هر روز بهش سلام کنید و روز بخیر و هر روز شب بخیر بگید و ببوسیدش
    یا رفتار خاص محبت امیز خودتون ولی هر روز داشته باشید مثلا هر روز شربت براش درست کنید توش پر از رعفران و با یک بوسه تقدیمش کنید و بهش بگید ما موفق میشیم یا جملاتی که بار مثبت داره و امید بخش مثل ما همو داریم یا خداباماست وقتی با هم عجین باشیم

    میخوای بدونی بعد از یه مدت چه اتفاقی می افته
    توی بیرون دعواشم شده باشه زود تر خودشو میرسونه به خونه تا اون شربت و بوسه رو بگیره و همه غماشو فراموش کنه
    اونوقت به هم نزدیک میشید با هم هم نوایی میکنید هم دردی میکنید
    ناراحتی شما ناراحتی اون میشه ناراحتی اون ناراحتی شما با هم مشکلات رو حل میکنید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.