به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 41
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    میل به پایان زندگی

    سلام.
    من 8 ماه با دختر خانمی در رابطه بودم و بعد 8 ماه از هم جدا شدیم.علتش تردید های من بود. 2 ماه بعد از جدایی من احساسم کلا تغییر کرد. تردیدهام کلا رفت و تازه فهمین اون دختر همه زندگی من بوده و هست. کلی تلاش کردم که برشگردونم.خودم رفتم جلو.برنگشت. بعد از یک ماه خانواده که دیدمد حال من خیلی خرابه اصرار کردند برنگشت و حتی نذاشتند من حرف بزنم.الان 4 ماه میگذره و من فقط تلاش میکنم روزها کمی درد و رنجش کمتر باشه. احساس پشیمانی و اینکه تنها عشق زندگیتو از دست دادی اونم توسط خودم باعث درد قلب در من شده.خوابم کلا بهم ریخته و شبها چندین بار بیدار میشم. هر شب شده عین یک فیلم تکراری که هی خواب میبنم من در تلاشم برگرده و به این در و اون در میزنم ودر اخر اون برمیگرده و یهو از خواب میپرم و میبینم تنهام.فکرش اصلا از ذهنم بیرون نمیره.از خودم بدم میاد و از خدا فقط میخوام این زندگیو برام تموم کنه تا نیاز نباشه من کاری بکنم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    از تردیدهات بگو.
    چه تردیدی داشتی؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تو ایجاد تردید ها هم اون مقصر بود و هم من.اوایل گفت من tomboy هستم.من کمی تحقیق کردم فهمیدم یعنی دختر پسر نما.منم ادم وسواسی هستم.دچار تردیدی شدم. این اولین تردید بود. بعدها گفت من مشکل تقارن سینه دارم و گفت دوتا از دختر عمعهاشم همین مشکل داشتند منم تردید کردم نکنه ارثی باشه و بخواد رو بچمون تاثیر بزاره.میدونم این دومی بین خانومها هست و اون بنده خدا ازروی صداقت اینو به من گفت.کلا دختر خاصی بود.اهل ارایش کردن نبود و موهاش کوتاه بود.اون موقع تو رابطه من بیشتر رو اینها زوم بودم و کمتر تو فکر اخلاقاش و رفتارش بودم.الان نگاهم کلا عوض شده.نه تنها تردید هام رفتند بلکه این خاص بودنش شده برام نکته مثبت. به نظرم اون موقع از روی حماقت نگاه کالایی بهش داشتم.الان دارم زندگی مشترک با یه انسان میبینم

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    حالتون خوبه؟
    ممکنه لطفا سن خودتون و ایشون رو بفرمایید؟

    و اینکه از ازدواج دنبال چی هستید و ملاکهاتون چیه و ایشون کدوم چه خصوصیاتی دارند که به نظرتون همراه و شریک زندگی مشترک برای یک عمر در تمام سختی ها و اسانی ها میتونند باشند؟

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.
    حالتون خوبه؟
    ممکنه لطفا سن خودتون و ایشون رو بفرمایید؟

    و اینکه از ازدواج دنبال چی هستید و ملاکهاتون چیه و ایشون کدوم چه خصوصیاتی دارند که به نظرتون همراه و شریک زندگی مشترک برای یک عمر در تمام سختی ها و اسانی ها میتونند باشند؟
    سلام. مطمنا حالم خوب نیست. من 30 سال.اون 29 سال. من قبلا معیار هام با الان فرق میکرد.الان معیارهام شدن اون.صادق بود.مهربون بود.باهوش بود.پاک بود.خندرو بود.از نظرمن زیباترین آدم روی زمین بود. و بهترین انسانی که تا بحال دیدم.اون واسه من انسان نیست.یه فرشتست. و من مستحق تنبیه شدنم.ولی این درد فراتر از توان من هست.

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از این سایت توقع کمک یا حداقل همدردی داشتم.ولی هیچ

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از این سایت توقع کمک یا حداقل همدردی داشتم.ولی هیچ

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    من با شما نمیتونم همدردی کنم چون من خودم دخترم و احساس اون خانوم رو خیلی خوب درک میکنم. یک زن نیاز داره که در چشم همسرش زیباترین باشه،وقتی شما بخاطر ظاهرش قبل از ازدواج تردیدهاتون رو بهش گفتید حتی اگه این ازدواج هم انجام بشه همیشه گوشه ذهن خانم این خواهد بود که ظاهرش برای همسرش جذاب نیست و این خیلی عذاب آوره که آدم حس کنه در چشم یارش جذاب و زیبا نیست.

    و اما توصیه های خودم به شما:

    ۱- بپذیر.
    این اتفاق و ناکامی رو قبول کن. فرصتهای زندگی همیشه برای آدم صبر نمی کنند، اشتباهت رو قبول کن و به دیده تجربه به این اشتباه نگاه کن.


    ۲- خودت رو ببخش.
    خیلی از ماها یک حسرتی در گذشته داشتیم و بهتره دیگه به گذشته فکر نکنیم و حسرتها رو فراموش کنیم.


    ۳- نه اون خانم و نه هیچ فرد دیگری در این دنیا اسطوره و بت نیست.
    ایشون هم یک انسان با ویژگی های مثبت و منفی با هم هست و اینکه تو الان بخوای به شخصیتش در ذهنت پر و بال بدی و ازش یک فرشته بسازی فقط باعث میشه دیرتر واقعیت رو قبول کنی.

  9. 3 کاربر از پست مفید خندون تشکرکرده اند .

    Happy.girl.69 (یکشنبه 05 اسفند 97), snow47 (سه شنبه 07 اسفند 97), tanhaman (دوشنبه 06 اسفند 97)

  10. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به قول ریبندی پسرا اول با شکست عشقی به دنیا میان بعد دست پا پیدا میکنند
    پسر رگشو بخاطر دختر زده میره بیمارستان عاشق پرستار میشه

  11. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    من با محدودیت سه پست مواجه شده بودم و دیگه اصلا یادم رفت برگردم و جواب بدم، نمیدونم منی که 24 ساعته آنلاینم و در حد توانم دارم کمک میکنم چرا باید محدودیت ارسال داشته باشم
    ______________________________________________
    به نظرم سر tomboy بودنش یکم شلوغ کردی، حالا همچینم چیز خاصی نیستا.

    احساس الانت پشیمونی نیست، چون بهش وابسته شده بودی هشت ماه و روتین زندگیت بود و الان اون روتین حذف شده، یکم سخته واست به شرایط جدید عادت کنی.
    چون فکر نمیکنم کسی یهو معیارهاش تغییر کنه کن واسه شما بعد از جدایی یهو تغییر کرد، اونم تو این سن و سال که دیگه باید معیارهات ثابت شده باشن.
    بعد اینا چه معیاری هست که با وجود شخص تغییر میکنه.
    باز معیارهای ظاهری اوکی هست، مثلا یکی از موی بلند خوشش میاد و وقتی از یه دختر خوشش میاد و موهاش کوتاه، تازه میفهمه که اِ موی کوتاه هم قشنگ بود و نمیدونسته، یا مثلا در مورد رنگ پوست و .....

    از نوشته‌هات یه پریشونی خاصی میباره، یکم استاپ کن، یکم فکر کن، دیگه خیییلییی عاشق و دلخسته شدیااا.
    (خوش به حال دختره که یکی انقد عاشقشه )

    یکم استراحت بده به ذهنت، ببین ‌‌چه راهکاری میتونی پیدا کنی که برگردونیش.
    حالا خداروشکر نرفته ازدواج نکرده که بگیم تموم شد و دیگه نمیشه کاریش کرد.
    حتما یه راهی باید پیدا بشه، یکم بزار تنها باشه.

  12. 2 کاربر از پست مفید Happy.girl.69 تشکرکرده اند .

    snow47 (سه شنبه 07 اسفند 97), نیکیا (دوشنبه 06 اسفند 97)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.