به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 41
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.
    فکر کنم میتونم درکتون کنم.
    اتفاقات مشابهی هم برای من افتاد در دوره ای.
    و من هم تقریبا تمام این حالتهای شما رو داشتم. حواس پرتی، وزوز گوش، بد خوابی، کابوس، حالت تهوع، بی اشتهایی، درد قلب، درد معده، سر گیجه، میل به خودکشی، کاهش وزن شدید که وزن من رسیده بود به 36 و....
    منم اون دوره هی سعی میکردم رو نبرم به دارو و از راههای دیگه حلش کنم، ولی نمیشد. و واقعا هم دوره ی اولی که دارو خوردم، بعد از حدود یک هفته، خیلی بهتر شدم و کاملا خودمم حسش میکردم که بهتر شدم. من اونقدر شبا کابوس میدیدم و کلا وحشت داشتم، و حتی وقتی خوابم نمیبرد و بیدار بودم، در و دیوار دور سرم میچرخید و صداهای بم و مبهم و ترسناک توی گوشم میشنیدم و لامپ و لوستر و تابلوها، از فاصله دو سه متری، هی میومدن سمتم تا نوک دماغم و میرفتن و باز میومدن، که خودم از مامان خواستم شبا بذاره پیشش بخوابم. و خب چند وقتی بیچاره مامان و بابام شبا یه چشم بیدار چه چشم خواب شبا مراقب من بودن و گذاشتن توی اتاقشون پیششون بخوابم.

    به نظر من، اصلا نگران نباشید و مراجعه کنید به روانپزشک. اونم مثل بقیه بیماریها. فقط دررمورد ادامه یا قطع و دوز مصرفی دارو در هر مرحله، و تاثیرات مثبت و منفی دارو روتون، حتما با پزشکتون مشورت کنید و بدون اجازه او، دارو رو قطع نکنید.

    به خانوادتون یا دوستی کسی، از حال و احوالتون هم بگید و ازش بخواید لطفا تا مدتی هواتون رو داشته باشه و مواظبتون باشه. اگر امکانش رو دارید، مدتی تا بهتر شدن حالتون، برگردید با خانوادتون زندگی کنید.

    همین تنها زندگی کردنه، بیشتر باعث میشه که فکرتون ازاد نشه. حتما سعی کنید تنها نباشید.

    با توجه به اینکه میگید وقتی حرف میزنید، حالتون بهتره، بد نیست به نظرم که مراجعه به مشاور کنید و حرف بزنید براش. هر چی توی دلتونه بگید. هر وقت دلتون خواست گریه کنید، درد دل کنید.

    اگر شد حتما استخر برید، توی حال من که خیلی موثر بود.

    حرفاتون و غمهاتون رو هم بنویسید و بعدش بسوزونید و سوختنش رو نگاه کنید.

    سفر رو و تفریحات مفرح و پر شور رو حتما در برنامتون قرار بدید. مثلا یک تور مسافرتی ثبت نام کنید با خانواده یا دوستانتون. سفر تنها نه. حتما سفر جمعی.

    رنگ های شاد رو بیشتر توی لباس و دکوراسیون خونه استفاده کنید.

    موسیقی های شاد گوش کنید. حتی اگر به نظرتون بی مزه میاد و با حالتون جور نیست. ولی سعی کنید آهنگای شاد، فیلمهای طنز و تفریحات شاد رو مثل یک دارو، وارد زندگیتون کنید بیشتر.

    فعلا همینا به نظرم میرسه.
    امیدوارم براتون موثر باشه و حالتون رو بهتر کنه.

  2. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    snow47 (یکشنبه 12 اسفند 97), tanhaman (یکشنبه 12 اسفند 97)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.ناراحت شدم که شما اینهه درد کشیدید.من تلاشمو میکنم.از دیروز مصرف دارو شروع کردم.ببینم چی میشه.واقعا دوست دارم یه نامه بهش بنویسم اگرچه قرار نیست به دستش برسه. بهش بگم اگرچه تو از من متنفری ولی تو برای من همه چیزی. اگر چه تو فقط به خودت فکر میکنی ولی من فقط به تو فکر میکنم.اگرچه با دیدن من دچار استرس شدی ولی من تشنه دیدن دوبارتم.میخوام ازش معضرت خواهی کنم و بگم من متاسفم که تلاشهام جواب نداد و دیر به خودم اومدم.دیر خودمو پیدا کردم.متاسفم که نمیتونم فراموشت کنم.تو مثل خورشید تو اسمون من میدرخشی.من باعث ناراحتیت شدم ولی به اندازه کافی عذاب کشیدم.من تقاصشو پس دادم.لطفا شبها به خابم نیا.من نیاز دارم بخوابم.خواب طولانی.شاید همه عمر.

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-22
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    6,450
    سطح
    52
    Points: 6,450, Level: 52
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    31

    تشکرشده 43 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دوست عزیز
    لطفا یه بار دیگه نظرات دوستان رو بخون, همه ی اونایی که توی این تالار هستند, چیزایی رو که بلد بودن یا شخصا تجربه کرده بودن رو گفتن, اما تو هنوز سر خونه ی اول وایسادی و این یه خورده ایراد داره ,من نمی گم مثل چوب خشک باش, احساس و واکنش های روحی روانی نداشته باش, بلکه می گم هر حادثه ی تلخی حتی مرگ عزیزان هم مراحلی دارد که باید ان را مرحله به مرحله طی کرد و چنانچه فردی در یک پله بماند نیاز به مداخله ی درمانی دارد, اما شما الان با این نامه ات یه جور عقب گرد کرده ای در حالی که فقط چندماه با یک فرد از جنس مخالف دوست بوده ای, یک بررسی و کنکاش در خودت و گذشته ات بکن, اگر این, اولین مورد جدی رابطه توی زندگیت بوده تا حدودی طبیعی و قابل قبول تر و اتفاقا به خاطر همین موضوع است ودر کل باید از ابن وضعیت خارج بشی و خواهی دید که خارج خواهی شد, پس چه بهتر که خودت را کمتر اذیت و اسیب کمتری به روح و روان خود بزنی, چون گناهی نکردی که مستحق چنین عذابی باشی,
    امیدوارم حرفهای من را باور کنی و کمی ارامش پیدا کنی.

  5. 3 کاربر از پست مفید tanhaman تشکرکرده اند .

    Pooh (شنبه 27 اردیبهشت 99), snow47 (سه شنبه 14 اسفند 97), wisdom (دوشنبه 13 اسفند 97)

  6. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سه هفته است دارو مصرف میکنم. دو هفته اول خیلی بهتر شدم.مخصوصا هفته دوم.ولی از هفته سوم دوباره حالم خراب شده.فردا عیده و همه خوشحال.ولی واسه من هیچ معنی نداره.جز اینکه سرکار نمیرم و بیشتر فکرم درگیر میشه.البته من سعی میکنم سرخودمو مشغول کنم. دوباره دارم زبان میخونم. 5 ماه از این رابطه میگذره. کی قراره فراموش بشه نمیدونم. جدیدا آهنگای بتوون گوش میدم و به نظرم فوقالعادند. مخصوصا یکیش به اسم مهتاب.نمی خوام این متن ناراحت تموم کنم.عید همتون مبارک باشه.

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 فروردین 00 [ 04:44]
    تاریخ عضویت
    1396-3-06
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    4,862
    سطح
    44
    Points: 4,862, Level: 44
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 45 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط snow47 نمایش پست ها
    سه هفته است دارو مصرف میکنم. دو هفته اول خیلی بهتر شدم.مخصوصا هفته دوم.ولی از هفته سوم دوباره حالم خراب شده.فردا عیده و همه خوشحال.ولی واسه من هیچ معنی نداره.جز اینکه سرکار نمیرم و بیشتر فکرم درگیر میشه.البته من سعی میکنم سرخودمو مشغول کنم. دوباره دارم زبان میخونم. 5 ماه از این رابطه میگذره. کی قراره فراموش بشه نمیدونم. جدیدا آهنگای بتوون گوش میدم و به نظرم فوقالعادند. مخصوصا یکیش به اسم مهتاب.نمی خوام این متن ناراحت تموم کنم.عید همتون مبارک باشه.
    میتونی یه کاری و که میگم انجام بدی ؟؟؟؟
    خیلی مهمه که سمتش نری
    سمت خاطرات .. اینکه تجسمش کنی .
    اینکه فکر نکنی کجاست با کی هست و این رو هم قبول کن اگر روزی دوست داشت و باهات بود و الان نمیتونه باهات حتما با یکی دیگه هست یا توی رابطه حالا هرچقدر عمیق یا غیر عمیق ...
    به نظر من عمق درد هرچی بیشتر باشه وقتی کنار اومدیم قویتر میشیم ...
    اگر از اون وسایلی پیشت هست بندازش نمیتونی بندازی یا ولش کنی .. بده به یکی داشته باشه واست
    اگر عکسی تو گوشیت هست پاک کن نمیتونی پاک کنی بریز تو فلش یا جایی بذار یه جای که دسترسی سخت باشه ...
    و اینکه خیلی مهمه دورتو خلوت نکنی با دوستات وقت بگذرون با یکی اشنا شو نمیگم برو تو رابطه فقط شاد باش و شادی کن حتی رابطه جنسی حتی دور همی و بگو بخند ..
    برو سفر با دوستات یا کسی پولشو نداری کم هزینه خوشحال کن خودتو

    داستان زندگی منو بخونی میفهمی من چرا این حرف هارو میزنم ...
    بهم ثابت شده هیچ کس رو نمیشه مجبور به بودن و دوست داشتن کرد فقط تلاش میکنیم و من هم میگم تلاش کن از تلاش کردن دست بر ندار ..و این هم بدون همه ی ادم های با یه چیز هایی تو وجود ما مشکل دارن که نمیخوان کنار ما باشن یا با تیپ و قیافه یا با اخلاق و حرکات یا با وضعیت مالی و قد و هیکل ...
    متاسفانه تو ایران کسی واقع گرا نیست .. کسی رک و راست مشکلشو نمیگه همه میخوان بپیچونن .. سعی کن بفهمی و زرنگ باشی که اون چه مشکلی باهات داره اگر قابل حل کردنه حل کن اگر نیست فقط و فقط این سایت و دوستای خوبت و صد البته خانواده و زمان مشکلتو حل میکنه ...
    به خودکشی فکر کن ایراد نداره ولی انجامش نمیدی میدونم چون میخوای ثابت کنی بهش که موفق میشی و انسان با امید زندست ...
    حرف بزنیم باهم یکم دوست داری؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید mohammaderz تشکرکرده است .

    snow47 (یکشنبه 01 اردیبهشت 98)

  9. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون بابت حرفات.ولی زمان ثابت میکنه ایا من دوباره آرامش پیدا میکنم یا نه امیدوارم دیر نشه.آرامش مهمترینه. من ندارمش.خسته شدم از این استرس.ازینکه شبها باید با این درد بخوابم و با این درد بیدار بشم.خسته شدم از این مردم که فقط مسخره میکنند.انگار مجرمم.انگار احمقم.انگار ناشکرم.بخدا دست خودم نیست. همین مردم مجنون ستایش میکنند. ازش راضی نیستم.امیدوارم همین درد بکشه.خوب تونست دقم بده.مطمنم این اخرین فصل زندگی منه.قلبم شکست.

  10. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 فروردین 00 [ 04:44]
    تاریخ عضویت
    1396-3-06
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    4,862
    سطح
    44
    Points: 4,862, Level: 44
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 45 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط snow47 نمایش پست ها
    ممنون بابت حرفات.ولی زمان ثابت میکنه ایا من دوباره آرامش پیدا میکنم یا نه امیدوارم دیر نشه.آرامش مهمترینه. من ندارمش.خسته شدم از این استرس.ازینکه شبها باید با این درد بخوابم و با این درد بیدار بشم.خسته شدم از این مردم که فقط مسخره میکنند.انگار مجرمم.انگار احمقم.انگار ناشکرم.بخدا دست خودم نیست. همین مردم مجنون ستایش میکنند. ازش راضی نیستم.امیدوارم همین درد بکشه.خوب تونست دقم بده.مطمنم این اخرین فصل زندگی منه.قلبم شکست.
    همیشه مردم از چیزی که سر در نمیارن مسخرش میکنن . بذار مسخره کنن نوبت تو هم میشه
    زمان حلش میکنه و دردته تا اون عمق و انتهاش درک میکنم خیلی سخته میدونم خیلی سخت ...
    بیا یکم حرف بزنیم ..
    هر چی تو ذهنت هست تو دلت هست بگو من میخونم و کمکت میکنم .

  11. کاربر روبرو از پست مفید mohammaderz تشکرکرده است .

    snow47 (شنبه 07 اردیبهشت 98)

  12. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کاش بی احساس بودم. کاش خاطرات فراموش میکردم.کاش 3 ماه پیش که میتونستم خودمو بکشم میکشتم.از این دنیا واقعا خستم و نیاز دارم نباشم.نبودن یعنی آرامش.دوست دارم 100 سال در زمان برم جلو. تا نباشم.امیدوارم دیگه از دختری خوشم نیاد که اینطور زندگیمو نابود نشه.شاید با مرگ همه احمق منو بنامند ولی من ارامش پیدا میکنم. کاش میدونستم دوست داشتن یه نفر معنیش میتونه نابود کردن خودت باشه.تازه معنی دق کردن به تمام معنا دارم مفهمم. آخرش نفهمیدم تو سرش چی میگذشت که راحت فراموش شدم.

  13. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 شهریور 01 [ 17:31]
    تاریخ عضویت
    1397-12-03
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,162
    سطح
    34
    Points: 3,162, Level: 34
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیروز سمت ناصرخسرو تهران خودمو پبدا کردم.خریدمش.وقتی بهم کپسول داد بدنم از ترس یخ کرده بود.انگار از نزدیک مرگ لمس کردم. نمیخوام ازش استفاده کنم.حداقل الان.خردیمش چون بهم آرامش میده که این وضع میتونه پایان داشته باشه.الان مثل آدمیم که یه دستش تو آتیشه و دست دیگش تو یخ. میتونم تمومش کنم مثل هزاران انسان دیگه. از ادم های معمولی مثل من گرفته تا آدم های مشهور مثل صادق هدایت.مطمن نیستم کپسول واقعی سیانور باشه.نمی دونم ازکجا مطمئن بشم سیانور هست یا نه .قیمتش که بالا بود.فقط قسم میخورد واقعیه.ولی ایا میشه به همچین شخصی اعتماد کرد.
    بحث فقط سر انتخابه.درد همیشگی یا شاید آرامش!

  14. کاربر روبرو از پست مفید snow47 تشکرکرده است .

    زندگی خوب (یکشنبه 08 اردیبهشت 98)

  15. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    دوست جان
    من هم مثل تو تقریبا هر روز باید با خودم صحبت کنم! و خودم رو توجیه کنم که زندگی رو باید ادامه داد، علی رغم تمام رنج‌ها. علی رغم تمام ملال‌ها و علی رغم تمام تکرارها.

    گاهی به خاطر آدم‌هایی که نبودن من رنجشون می‌ده
    گاهی به خاطر لذت‌های نابی که اتفاق می‌افته، مثل دیدن یک فیلم خوب یا شنیدن یک موسیقی دل‌انگیز
    گاهی هم از سر اینکه هنوز چیزهای زیادی هست که دوست دارم تجربه کنم. من هنوز همه دنیا رو تجربه نکردم.

    اینها من رو متوقف می‌کنه، گرچه این جدال درونی دائمی است . فقط خواستم بگم کاملا می‌فهممت که حتی بدون افسردگی هم ملال این زندگی ممکن است جان‌فرسا بشه.

    خیلی وقت‌ها هم که این سوال به ذهنم میاد که "خب که چی؟!"،اصلا سعی نمی‌کنم باهاش بجنگم، من در برابر این سوال بی سپر و محافظم! فقط می‌دونم که این سوال خیلی هم جدی‌ست و من پاسخی براش ندارم و تو ذهنم برای همیشه زندگی خواهد کرد.
    فعلا به زندگی فرصت دادم همه قدرتش رو به رخم بکشه ببینم تو چنته چی داره. فعلا صبر می‌کنم شاید من تونستم یک روز پیروز بشم.
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  16. کاربر روبرو از پست مفید آویژه تشکرکرده است .

    Pooh (شنبه 27 اردیبهشت 99)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.