به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 99 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1397-3-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy ارنباط روزانه و چت کردن هر روز همسرم با مادرش

    سلام دوستان
    میدونم ممکنه یه مقدار تکراری باشه این موضوع ولی واقعا دارم اذیت میشم و دنبال راهی هستم که اول از همه خودم آرامش پیدا کنم.
    من تقریبا 6 ماه میشه که عروسی کردم. قصد رفتن داشتیم برای ادامه تحصیل و برای اینکه توی این مدت تو خونه ی پدر مادرامون نباشیم مجور شدیم یجایی رو کوتاه مدت اجاره کنیم. قبل مراسم عروسی مادرشوهر من یه سری رفتارا نشون داد از خودش که واقعا اون مهر و محبتی که تو دلم اوایل بهش داشتم کامل از بین رفت. خلاصه. ایران که بودیم بعد عروسی هفته ای یکبار میرفتیم اونور، و یکبارم خونه مادرم. البته بعضی روزا که ایشون میرفت سرکار و من تنها بودم با اطلاع خودش میرفتم به مادرم سر میزدم که اوایل کلی سر این بحث میشد که تو مامانتو بیشتر از من میبینی. در صورتی که خودش بدون اینکه من بگم میدونه که مادرش دخالت میکنه .بنده خدا زیر زیری طبق شناختی که از پسرش داره خط میده بهش. و همسر منم زرنگ جوری عنوان میکنه ک انگار خواسته خودشه. به عنوان مثال وقتی میخواستیم بریم از ایران خیلیییی سرمون شلوغ بود و دقیقا یک روز قبل رفتن آلبوم عروسی رو بهمون دادن. اما قبلش که فایل عکسارو گرفته بودیم بردیم خونشون و نشونشون دادیم همه عکسارو. اما شب قبل بیرون بودیم و واقعا اصلا فرصن نشد آلبوم رو ببریم نشون بدیم. تو شرایطی که ساعت 12 فرداش باید فرودگاه میبودیم و هنوز ساک نبسته بودیم. مادرشون گفتن باااید فردا آلبوم عروسی رو برای من بیاری ببینم. که همسرم خیلی اذیت شد تا بهشون بفهمونه که بابا بخدا وقت نداریم. بعد با حالت دستوری فرمودن اصلا چه معنی داره همه آلبوما یجا باشه. یکی از البومای عقد(که مال دوسال پیشه و معمولا خانواده دختر مراسم میگیرن دیگ) یا عروسی باید پیش ما باشه. بهترم هست که عروسی پیش ما باشه چوووووون مراسم عروسی رو ما گرفتیم.اصلا باورم نمیشد این حرفو میزد. بعد فک کنین داریم فردا شبش میریم فرودگاه همسرم میگه این خواسته ی منه که البوم عروسی رو بدم مامانم. میگم بابا خواسته مامانت بود.میگه باشه الان خواسته منه تو برات خواسته من مهم نیست. من میخواستم دل مادرمو شاد کنم.....که یعنی البومو بیار پایین بده ببرن خونه با خودشون.....ای خدا
    بگذریم. بغیر از یه بار در هفته اونا یکبارم تماس میگرفتن با خونه ما و همگی صحبت میکردن. از وقتی اومدیم اینور هر روز، بلا استثنا هر روزززززز ایشون با مامانش چت میکنه. یعنی به دلیل اختلاف ساعت، یبار صبح که از خواب بیدار میشه مادرشون و موقع خواب ما هست و یکبارم شبشون که موقع صبح ما است و گاهی اوقات عصر این وسط، به بهانه های مختلف، بابات عینک خریده، من شورا دارم، نمیدونم فلانی اینجور...(که اینارو همسرم گه گاهی میگه راستییی مامان میگن فلان...و کلا با مادرشون چت که میکنن مشخصه) یعنی واقعا منکه دخترم اینهمه با مادرم چت نمیکنم واقعا، بعد بدتر اینکه مادرشون توی چت هاش همسر منو اینجوری خطاب میکنه: جگر گوشه ی من، نخبه ی من، قربونت برم عزیز دلم، جان دلم، تو تاج سره همه دانشجوهایی، تو از همه بهترییییی....
    مثلا خرید میکنیم برای خونه، من عکسشونو برای همسرم میفرستم میگم پست آورده...تمامی عکسارو میفرسته برای مادرش که اینم خریدامون. که یکبار تذکر دادم
    مثلا از تمرینی باید تحویل بده عکس میگیره میفرسته برای مادرش میگه اینم اولین تمرین من......واااای من اصلا نمیتونم این کارارو تحمل کنم. نمیدونم من مشکل دارم یا اون. نمیدونم حق با منه و نباید روز هر روز با مادرش در ارتباط باشه یا نه. یا مثلا دوستش داره با خانومش میاد خونه ما. یه عکس دوتایی برای همسر من فرستاده اول عکسو میفرسته برای مادرش.
    کلا در جریان باید باشن
    وقتی هم اعتراض میکنم میگم عزیزم متاهل شدی دیگ هر روز که نمیشه ...خب ارتباط داشته باش ولی نه دیگ هر روز...اوایلش میگفت هر روز نیستو خب وقتی مامانم پیام میده زشته جواب ندم...الان کار بجایی رسیده میره از دره خونه بیرون...از دانشگاه و آزمایشگاه و خودشو....عکس میفرسته، بابا یه هفته دو هفته سه هفته...نه دو ماه بعد هنوزززززززززز هر کار میکنی سریع اطلاعات بدی که ...ببینید من میدونم طبیعیه آدم اولش که از خانوادش دور میشه یه مقداری سخته و پدر مادر دوست دارم خیالشون راحت بشه بچشون ارامش داره چون برادر خودم اولین بار مجرد بود رفت. حتی زمانی که مجرد بود مادر من هر روز پیام نمیداد بهش. این بنده خدا ول نمیکنه.از الان برنامه ریخته وقتی برگشتین باااااااااید 15 روز اینور باشین 15 روز اونور. این لفظ باید که حذف نمیشه. بعد واقعا نباید این وسط یه تفاوت هایی بین دختر و پسر باشه؟ بین رابطه زن با مادرش و مرد با مادرش؟ واقعا داستان چیه من نمیدونم
    عکس پروفایل میزاره برای مادرش و پدر و خواهرش....اصلا وضعیه
    من دعوا نمیکنم باهاش خیلی محترمانه حرف میزنم میگم بهتر نیست مثلا...ولی امروز که دوباره بهش گفتم...گفتم واقعا اخه چه کاریه عزیزم (باباشون یبار پاککن دوران دانشجوییشونو بمن دادن، دیشب همسرم استفاد کرد و بلافاصله عکس گرفت فرستاد برای مامانش به این بهانه ک بابام دیر چک میکنه گوشیشو) آخر سرم گفت بتو هیچ ربطی نداره من چقدر با مادرم چت میکنم. عکس مشترک و چیزایی مربوط بتو هست باشه بهت خبر میدم ولی بقیه بتو ربطی نداره و من هرچقدر بخوام با مادرم در ارتباطم.تو نمیتونی منو محدود کنی
    الانم جوری رفتار میکنه ک اتفاقی نیفتاده. خیلی دوستم داره و بهمون نسبت منم خیلی دوسش دارم ولی این اخلاقشو میبینم حس بدی بهم دست میده.

    وااای من خیلی ناراحتم از این بابت و نمیدونم چجوری باید برخورد کنم. خواهش میکنم راهنماییم کنین
    ویرایش توسط Delsa1992 : چهارشنبه 24 بهمن 97 در ساعت 05:18

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 27 بهمن 97 [ 14:45]
    تاریخ عضویت
    1397-11-24
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    36
    سطح
    1
    Points: 36, Level: 1
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 47.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    قبل از عشق و عاشقی و ازدواج باید تو نامزدی اینا رو میفهمیدی. در ثانی قبل از اینکه شوهرت باشه بچه مادرشه و میتونه هر زمانی که دلش میخواد با خانوادش در ارتباط باشه! اگر نون و آب بهت نمیده دعوا و کتکاری داری توهین میشنوی اسیرت کرده حق داری ناراحت باشی. خارج زندگی میکنی هیشکی دستشم بهت نمیرسه. داری شرایط زندگی ایده آل رو تجربه میکنی که واسه کمتر آدمی پیش میاد ناشکری و گله نکن بشین زندگیتو بکن همینم یکصدمشو مردم ندارن.

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 98 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-21
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,584
    سطح
    48
    Points: 5,584, Level: 48
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 166
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام عزیزم سر البوم عکس چرا انقدر خودتو عذاب دادی
    خب به شوهرت میگفتی یسری دیگه از روشون چاپ کنه و بده به مادرش
    یا اگر وقت نداشت تلفنی درخواست میکرد از اتلیه که برای مادرت عکسارو بفرستن
    گاهی بجای لجبازی و دعوا بهتره دنبال راهی بود که هیچ طرف اسیب نبینه.

    دوم اینکه شوهر شما وابسته به مادرش هست فکر نمیکنم بتونی این خصلت رو تغییر بدی
    باید تو دوران اشنایی به این نکات توجه میکردی

    پ.ن چه اشکالی داره مادری قربون صدقه پسرش بره؟؟؟!!!

    پ.ن الان تنها کاری که میتونی بکنی اینه که وارد این چیزایی بشی که همسرت دوست داره
    قربون صدقش برو بهش اهمیت بده و خیلی کارای دیگه مادری نکنا تو جایگاه خودت انجامش بده

  4. کاربر روبرو از پست مفید سمیراه تشکرکرده است .

    Delsa1992 (پنجشنبه 02 اسفند 97)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1395-8-02
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    8,559
    سطح
    62
    Points: 8,559, Level: 62
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 191
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    878

    تشکرشده 238 در 114 پست

    Rep Power
    36
    Array
    دوست عزیز من‌ کاملا درک میکنم که بقول دوستان ممکنه مشکلی نباشه مادری قربون صدقه پسرش بره ولی نیت انجامش هم خیلی مهمه و من هم واقعا اذیت میشدم اوایل خیلی شدید تا جاییکه با تمام عشق و علاقه ای که به همسرم داشتم ولی گفتم من نمیتونم حریف محبت های بیش از حد مادر و خواهر همسرم بشم و تسلیم شدم و خودم رو کنار کشیدم. کم کم محبت های اونها عادی شد و همسرم نیت محبتهاشون رو فهمید و من اجازه ابراز محبت پیدا کردم. بنظرم اگه هنوز ۲ ماهِ که رفتید کمی بیشتر تحمل کن و اصلا پیام هاشون رو چک نکن چون خودت اذیت میشی ولی شما ارتباطت با خانواده همسر رو درحد همون تماس هفته ای یکبار حفظ کن و حساسیت هات رو بروز نده به مرور خودشون خسته میشن و کمتر میشه.

  6. 2 کاربر از پست مفید زن ایرانی تشکرکرده اند .

    Delsa1992 (پنجشنبه 02 اسفند 97), میس بیوتی (چهارشنبه 08 اسفند 97)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    همسرت به خانواده اش وابسته هست. تو ایران چیز عجیبی نیست. درصد بالایی از خانواده ها بچه هاشون رو وابسته بار میارن. مادرش هم احتمالا شخص کنترل گری هست. نه همسرت و نه خانواده اش رو نمیتونی تغییر بدی. یا باید وارد جنگ بشی که نتیجه خوبی برای زندگیت نداره یا با این مسئله کنار بیای.

    اما نگاه خودت رو میتونی به این مسئله عوض کنی. همسرت رابطه خوبی با خانواده اش داره و از طرف اونا تقویت روحیه میشه. چی بهتر از این؟چه خوب که همسرت در چشم خانواده اش آدم ارزشمندی هست و چه خوب که با وجود وابستگی حاضر شده برای تحصیل ازشون دور بشه.
    مادرشوهرت رو هم درک کن. به پسرش وابسته بوده. حالا پسرش هم ازدواج کرده و هم ازش دور شده. به اون حق بده که بیشتر از شما نگران از دست دادن عشق و علاقه پسرش باشه. این حس رو به پسرش هم منتقل میکنه. که خانمت میخواد ما رو از هم جدا کنه. ولی شما میتونین با رفتارتون حساسیت همسرت و مادرش رو کم کنین. یه موقع هایی خودت براشون عکس بفرست. مثلا عکس همسرت تو دفتر کار دانشگاه.
    در مورد ماجرای پاک کن، منم خیلی وقتا این کار رو میکنم. مثلا عکس هدیه هایی که گرفتم رو موقع استفاده میفرستم. به نظرم هم یه جور تشکره و هم طرف مقابل رو تشویق میکنه که بازم از این کارا بکنه :)

    حالا که از نظر جغرافیایی ازشون دور هستین، فرصت کافی دارین که به مرور یه خانواده مستقل بشین. وارد جنگ باهاشون هم نشو. تو محبت به همسرت هم رقابت نکن. خودت باش. هیچکس نمیتونه جای دیگری رو بگیره. نه شما جای خانواده همسرت و نه اونا جای شما رو.
    ویرایش توسط بهاره جون : چهارشنبه 24 بهمن 97 در ساعت 20:55

  8. 2 کاربر از پست مفید بهاره جون تشکرکرده اند .

    Delsa1992 (پنجشنبه 02 اسفند 97), Pooh (پنجشنبه 25 بهمن 97)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اردیبهشت 00 [ 20:56]
    تاریخ عضویت
    1396-1-07
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12

    تشکرشده 69 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام من و همسرم هم خارج از ایران زندگی میکنیم و من هم مرتب با مادرم صحبت میکنم و همسرم هم هر روز با مادرش و هفته ای دو بار با هر دو خواهرش صحبت میکنه و من هیچ نکته منفی تو این موضوع نمیبنم و خیلی هم خوشحال هستم که همسرم خانواده خوب و محکمی داره و همو دوست دارن!! به نظر من ایراد از شماست که خیلی حساس هستید و حسادت بیجا و بی مورد دارید

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    خب چه اشکالی داره که همسرت هر روز با مادرش چت کنه؟

    آیا این چتهای روزانه آسیب به زندگی مشترکتون وارد میکنه؟

    به نظرم خودت خیلی حساسی وگرنه به عنوان یک سوم شخص میگم که مورد خاصی نیست و اتفاقا این حساسیتهای تو باعث عطش بیشتر همسرت برای چت بیشتر میشه.

  11. کاربر روبرو از پست مفید خندون تشکرکرده است .

    میس بیوتی (چهارشنبه 08 اسفند 97)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 بهمن 97 [ 12:18]
    تاریخ عضویت
    1397-11-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    24
    سطح
    1
    Points: 24, Level: 1
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 14.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام من میخواستم مشکلم رو مطرح کنم اما نمیدونم که باید اینجا وارد کنم یا تاپیک جدید ایجاد کنم اما هر کاری میکنم بلد نیستم چجوری باید واسه مشکل خودم تاپیک باز کنم لطفاراهنمایی کنید

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 99 [ 11:00]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    6,732
    سطح
    53
    Points: 6,732, Level: 53
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 162 در 68 پست

    Rep Power
    27
    Array
    دلسای عزیز وقتی تاپیک شما رو خوندم به این فکر کردم که منم چقدر قربون صدقه پسرم میرم البته پسر من الان چهارده سالشه ولی واقعا محبت خالص مادرانه باعث میشه که بچه ها حتی اگه پنجاه سالشونم باشه با دیدن بچه ها قند تو دل مادرا آب بشه کاملا مطمعنم اگه پسرم یه روزی ازدواج کنه و از ایران بره روزی هزاران بار قربان صدقش برم و این ابدا به معنای رقابت و لجبازی با عروسم نخواهد بود به هر حال فکر میکنم اگه شما تمرکزت رو از همسرت و کارهاش برداری هم خودت و هم همسرت احساس آرامش بیشتری خواهید داشت کارهای همسرتون و چت هاش و عکس فرستادن هاش اگه به شما و زندگی مشترکتون آسیبی بزنه جای اعتراض داره در غیر اینصورت شما هم میتونی دیدت رو به این قضیه تغییر بدی مثلا بعضی از خانواده ها زیاد احساسشون رو نشون نمیدن و به زبون نمیارن و شاید رسمی هم با هم برخورد کنن اما بعضی ها هم خیلی راحتن و راحت احساساتشون رو بروز میدن به این تفاوتها فکر کن و سعی کن آرامش رو به خودت هدیه بدی موفق باشی

  14. کاربر روبرو از پست مفید آرام 10 تشکرکرده است .

    Delsa1992 (پنجشنبه 02 اسفند 97)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 99 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1397-3-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    من نمیدونم شما چرا دعوا داری. از بیرون نشستی و یه متن خوندی و اینجوری صحبت میکنی.
    هرکی رفت خارج و بقول شما مثلا دست کسی بهش نرسید خیلیم شرایط ایده آلی نیست. و اینو هرکسی میدونه که همه چیز توی دوران نامزدی مشخص نمیشه و تا آدما زیر یه سقف نرن با خیلی از اخلاقای هم آشنا نمیشن.
    موفق باشین.

    - - - Updated - - -

    خیلی ممنون. خیلی وقتا این ارتباط واسه بعضی ها که قبلا شرایط بدی داشتن و خوبی ندیدن خیلی جالب نیست. یعنی خانواده همسر شما احتمالا خیلی خوبن خداحفظشون کنه. من مشکلی ندارم عزیزم و هییچ گونه حسادتی نیست. ولی مثلا اگر مادرشوهر شما هم قبل مراسم عروسیتون میومد جایی که کارت عروسی سفارش دادین کنسل میکرد و میرفت خودش کارت انتخاب میکرد یا مثلا بدون اینکه بهتون بگه براتون آرایشگاه و آتلیه قرارداد میبست هم همین حسو بهش داشتین یانه؟ یعنی فک میکرد چون داره قسمتی از پول عروسی رو میده صاحب همه چیزه؟ ببینید اینایی که من میگم یه قسمت خیلی کوچیکی از رفتارای این بنده خداست....شاید شما که این چند خطو میخونین به عمق قضیه پی نبرین ولی اینقدررررر رفتاراشون زشت بود که واقعا محبتو از دل من بردن. وگرنه اینو خیلی خوب میدونم که ایشون مادره و بنده حسادتی به ایشون ندارم.

    - - - Updated - - -

    مرسی عزیزم. بله خیلی خوبه قربون صدقه رفتن اما من فک میکنم برای پسری که متاهل شده و تقریبا 30 سالشه و وارد زندگی جدیدی شده شاید ابراز علاقه بیش از حد خیلی جالب نباشه. یعنی اون حس مردونگی رو منتقل نمیکنه به پسرش.البته نظر منه.

  16. کاربر روبرو از پست مفید Delsa1992 تشکرکرده است .

    زن ایرانی (پنجشنبه 02 اسفند 97)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.