به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دلسا جان

    کاملا درکت می کنم.چیزایی که از عروسی و دخالت های مادرشوهرت گفتی برام خیلی جالب بود.چون دقیقا این ها رو البته تو ورژن خیلی بالاتر تجربه کردم.با این تفاوت که مادرشوهر

    من هیچ قسمتی از خرج عروسی رو نداد چون هزینه های خودش هم با ما هست.تازه بعدش پول هدیه ای هم که داد ازمون گرفت.

    ولی رسما عروسی رو خراب کرد.همه چیز رو کنسل کرد و خودش انتخاب کرد.بهت حق میدم فراموش نکنی چون منم بعد از سه سال فراموش نکردم.همسرم خیلی تعجب می کنه که

    من هنوز یادمه.ولی نمیدونه که این یکی از ویژگیهای خانمها هست که حافظه تصویری قوی دارن و مخصوصا خاطرات عروسی به راحتی از ذهنشون پاک نمیشه.

    ولی نگران نباش .فکر می کنم همسرت پسر احساساتی و عاطفی هست.این جور آدمها هر چی که بگذره بیشتر جذب همسر میشن و وابستگیشون به مادر متعادل تر میشه.

    به شرطی که تو زیاد روی این موضوع کلیک نکنی و باعث دلخوری های روزمره نشی.اگر هم گلایه ای هست بدون اشاره به خانوادش بگو.موضوع رو به رابطه خودتون ربط بده و بگو

    دوست دارم وقتی توی خونه هستیم بیشتر با هم وقت بگذرونیم.چون در طول روز که ازت دورم خیلی دلم هواتو می کنه.برنامه های شاد دونفره بزار.

    کلا سعی کن از لحظه های با هم بودن لذت ببرید.

  2. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    Delsa1992 (جمعه 03 اسفند 97)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    سلام
    کاملا بهت حق می دم و متوجه هستم که چقدر این ارتباط و گزارشات مکرر برات آزاردهنده است. مخصوصا اگر شخصیت مستقلی داشته باشی، حدود رازداری و مستقل بودن برات گسترده تره و این موضوع سخت به نظر میاد. خدا رو شکر که فاصله فیزیکی هست و کمی مسئله رو تعدیل می کنه.
    اگر قبل از اینکه به همسرت بگی، می اومدی اینجا بهت می گفتیم که اصلا به روش نیار چون باعث جبهه گرفتن و کمی کدورت میشه و اون پاسخی که قلب شکسته گذاشتی براش از همینجاست. حالا هم به نظرم به عنوان یک نقص از همسر و مادرش بپذیر و خدا رو شکر که این نقص جوری هست که می شه زندگی رو باهاش ادامه داد. خیلی هم قرار نیست همه چیز پرفکت باشه. تمرکزت رو از این مسئله بردار، هر جا احساس کردی داره آزارت میده سعی کن خودت رو مشغول کار دیگری بکنی و بهش فکر نکنی ( گرچه سخته ولی با تمرین شدنیه).
    جنگ با بعضی عادت ها، مشکل رو حل نمی کنه، فقط اون رو به باقی معضلات زندگی تسری میده. اما
    اما اگر پس زمینه این نگرانی فکرهایی از این دسته:
    شاید من کافی نیستم و چرا همسرم همه انرژیش رو از من نمیگیره.
    چرا برای همسرم خواسته من مهم نیست
    و چیزهایی شبیه به این، به نظرم کمی باید تامل کنی. اون هم نه روی عادات همسرت، روی درونیات خودت.
    موفق باشی.
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  4. کاربر روبرو از پست مفید آویژه تشکرکرده است .

    Delsa1992 (جمعه 03 اسفند 97)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 99 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1397-3-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,470
    سطح
    36
    Points: 3,470, Level: 36
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون آنیتا جان که درک کردی ..و خیلی مرسی بابت راهنمایی هایی که کردین.

    - - - Updated - - -

    خیلی ممنون آویژه عزیز. مرسی که کمک و راهنمایی کردین. بله باید زودتر میومدم عنوان میکردم شاید سنجیده تر برخورد میشد اما خداروشکر از اونجایی که نمیخوام توی زندگیم بحث و جنجال باشه سریع کوتاهش میکنم و کنار میام با قضیه.
    خیلی سخته آدم جواب کسی که در حقش بدی کرده با خوبی بده...منم از نیت اصلی ایشون خبر ندارم ولی دارم به لطف شما و دوستان تمام تلاشم میکنم که اهمیتی برای این کارها قائل نشم و لذت ببرم از زندگیم.

    ممنون از شما


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.